PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اشعار و حکایات فاطمی...



taha
چهارشنبه 05 فروردین 94, 02:47 بعد از ظهر
دوستان این پست فقط برای قرار دادن حکایات و اشعار و داستان هایی درباره ام الشیعیان حضرت فاطمه زهراست.با تشکر

taha
چهارشنبه 05 فروردین 94, 02:52 بعد از ظهر
شمـع وجود فاطمـه سوسو گرفتـه استشب با سکوت بغض علی خو گرفته است آتـش گـرفت جـان علی با شرار آهوقتی که از ولی خدا رو گرفته است در دست ناتوان خودش بعد ماجرااین بار چندم است که جارو گرفته است قلب تمام ارض و سماوات و عرش و فرشیک جـا بـرای غـربـت بـانو گـرفته است حـتی وجـود میخ و در و تـازیـانـه هاعطر و مشام از گل شب بو گرفته است بـا ازدحـام مـوج مخـالف بیـا ببینکشتی عمر فاطمه پهلو گرفته است***مردی که بدر و خیبر و خندق حماسه ساختسـر در بغــل گـرفتــه و زانــو گـرفـته است

taha
چهارشنبه 05 فروردین 94, 02:54 بعد از ظهر
هر چند که دورِ مردم غاصب بود
هر چند که ظلم و دشمني غالب بود
عصيان سقيفه کم نبود اي بانو
بر هر دو جهان اطاعتت واجب بود

taha
چهارشنبه 05 فروردین 94, 02:54 بعد از ظهر
آن روز تو را زدند اي عصمت پاک
در کوچة غم براي يک قطعة خاک
بر ظلمت و کفر خود گواهي دادند
با حجت «ان الله يرضي لرضاک»

taha
چهارشنبه 05 فروردین 94, 02:55 بعد از ظهر
خود را به زر و زور شرافت داديد
بر کينه و ظلم و جور جرأت داديد
آتش زده ايد آن بهشتي را که
قبلاً به قداستش شهادت داديد

taha
چهارشنبه 05 فروردین 94, 02:55 بعد از ظهر
آن روز که حجت خدا تنها شد
از بار غمش قامت عالم تا شد
آن شعله ز چند تکه هیزم! نه نه
از آتش بی بصیرتی بر پا شد

taha
چهارشنبه 05 فروردین 94, 02:56 بعد از ظهر
بیچاره حسن که از درون می گرید
بر ملحفه های لاله گون می گرید
ای وای حسن وای حسن وای حسن
با دیدن درب خانه خون می گرید

taha
چهارشنبه 05 فروردین 94, 02:58 بعد از ظهر
اين کوثر عشق و نور را خاتمه نيست
جز زمزم چشم هاي او زمزمه نيست
آن پاي ورم کرده شهادت مي داد
در هر دو جهان عبدتر از فاطمه نيست

www.divane-fatemie.blogfa.com