در پناه تو ....

[tana]

سلام بانو...امشب آسمان حس تازه ای دارد...گل های باغچه مان هم زیر نور ماه درخشش عجیبی پیدا کرده...هر چه ساعات به اول ذی الحجه نزدیک تر میشود شوق عجیبی در من می شکفد...شوق ولادت شما....ای بانوی آب و آیینه..بانگ ملکوتی نقاره خانه های امام رضا در گوشم پیچیده و یقین دارم فرشته های مقیم بارگاهش امشب در اشتیاق آن لحظه اند...ای بانوی مهربانم...ای عمه ی دردانه عالم...ای شفیعه ی مینو...تازه فهمیده ام چقدر در غربت بوده ام و آغوش پر مهر تو را فراموش کرده بودم...ممنونم که به من اجازه داده ای که نامت را صدا بزنم و حرمت را پناه گاه همه دلتنگی هایم قرار دهم...


یا فاطمه اشفعی لنا فی الجنه"فانّ لک عندالله شائاً من *الشان"من روی حرف های خود اصرار میکنم....ما روبروی پهنه ی دریا نشسته ایمما در جوار حضرت زهرا نشسته ایم

[tana]

روزى جمعى از شیعیان به قصد دیدار حضرت موسى بن جعفر علیه*السلام و پرسیدن سوالاتى از ایشان به مدینه منوره مشرف شدند. چون امام كاظم علیه السلام در مسافرت بود، سوالات خود را به حضرت معصومه كه در آن هنگام كودكى خردسال بیش نبود، تحویل دادند. فرداى آن روز براى بار دیگر به منزل امام شرف حضور پیدا كردند، لیكن هنوز ایشان از سفر برنگشته بود. چون ناگزیر به بازگشت بودند، مسائل خود را مطالبه نمودند تا در مسافرت بعدى خدمت امام برسند. غافل از این كه حضرت معصومه جواب پرسش*ها را نگاشته است. وقتى پاسخ*ها را ملاحظه كردند، بسیار خوشحال شدند و پس از سپاسگزارى فراوان شهر مدینه را ترك گفتند. از قضاى روزگار در بین راه با امام موسى بن جعفر علیه السلام مواجه شده، ماجراى خویش را باز گفتند. چون امام پاسخ سوالات را مطالعه كرد، سه بار فرمود:"فداها ابوها" پدرش فدایش.منبع: كریمه اهل*بیت، ص 64 و 63. (با تصرف)

[حامد]

خداوند زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها را با معرفت روزی همه ما بکند