PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : گنجینه شعر در وصف امام صادق صلوات الله و سلامه علیه



Yaser.76
چهارشنبه 06 شهریور 92, 02:43 بعد از ظهر
با سلام
با توجه به نزدیک بودن روز شهادت امام صادق صلوات الله و سلامه علیه با کمک شما دوستان اشعاری در وصف ایشان جمع آوری می کنیم. انشا الله
یا علی

Yaser.76
چهارشنبه 06 شهریور 92, 02:50 بعد از ظهر
آن زاده پیمبر ارثیه اش ز حیدر
این بود کز سرایش آتش کشد زبانه
هر چند خانه اش سوخت از دود و شعله افروخت
دیگر نخورد یارش سیلی در آستانه
هفتاد سال عمرش هفتاد سال غم بود
هر لحظه دید بیداد از فتنه زمانه

Yaser.76
چهارشنبه 06 شهریور 92, 03:20 بعد از ظهر
عالم ز آه تیره تر از صبح محشر است
خون جگر به دیده ی آل پیمبر است
شهر مدینه گشت عزا خانه وجود
رخت سیاه بر تن زهرا و حیدر است
گفتم چه روی داده که از خاطرم گذشت
امشب شب یتیمی موسی ابن جعفر است
گریند بر امام ششم هفت آسمان
در نه فلک قیامت عظمای دیگر است
آتش زدند خانه او را حرامیان
این اجر خوبی پدر و ارث مادر است

Yaser.76
دوشنبه 11 شهریور 92, 11:39 قبل از ظهر
ای آیینه صفات خالق
وی همچو پدر، به علم فائق
مصداق صداقت و فضیلت
صدّیق ازل امام صادق
بی نطق تو علم بقا نیست
بی مهر تو فضل را بقا نیست
در مذهب ما قیام علمی
کمتر زقیام کربلا نیست

Yaser.76
دوشنبه 11 شهریور 92, 11:48 قبل از ظهر
بنال ای دل که شور غم بپا شد
مدینه سر بسر ماتم سرا شد
بدشت سینه بذر غم بکارید
که سوگ حضرت صادق بپا شد
ز طوفان حوادث کشتی علم
در امواج بلا بی ناخدا شد
ز بیداد و ستمکاری منصور
رئیس مذهب شیعه فدا شد
گرفته گرد غم کرسی دانش
جهان علم غرق در عزا شد
امام صادق از بیداد منصور
شهید مکتب دین خدا شد.

ABASS
دوشنبه 11 شهریور 92, 02:20 بعد از ظهر
فرزند فاطمه ششمین نور سرمدمشیخ الائمه صادق (http://www.beytoote.com/fun/sms/sms-mam-jafar-sadeq.html) آل پیمبرم

من آخرین امام بقیع مدینه امزهر جفای خصم شرر زد به سینه ام

در لحظه های آخر عمرم به زمزمهابراز می کنم غم دل را به فاطمه

مادر بیا و حال پریشان من ببیناز سوز زهر سینه سوزان من ببین

هنگام مرگ نام تو ذکر لبم شدهمسمومیت نه، غصه تو قاتلم شده

از یاد ماتم تو پریشان و مضطرممثل تو غصه دارم و هم درد حیدرم

دشمن شبانه ننگ به لوح زمانه زددر پیش اهل خانه ام آتش به خانه زد

از درب خانه شعله آتش زبانه داشتآن بی حیا به روی دلم داغ می گذاشت

ای وای من که هیچ زجورش ابا نکرداز پیری و سفیدی مویم حیا نکرد

با دست بسته ام به بر کودکان منانگار داشت از سر کین قصد جان من

در بین شعله ها به زمینم کشید و بردمانند مرتضی به زمینم کشید و برد


http://www.beytoote.com/images/stories/fun/fu2009.jpg

ABASS
دوشنبه 11 شهریور 92, 02:25 بعد از ظهر
از ازل دَرد به پیمانۀ خوبان کردنددل عاشق شده را کلبه احزان کردند

هر کسی را که به عالم سر حشمت خواهی استلطف کردند و شبی خادم سلطان کردند

سفره*ای وسعت صدق تو گشودند به دهرانبیا را سر احسان تو مه*مان کردند

همه آفاق گرفته است به خود رنگ تو رابا وجودی که همه فضل تو کتمان کردند

در تو دیدند ملائک صفت خالق راعلت این است اگر، سجده به انسان

بر سر سفره دونان نکشم منت نانمن همانم که به من لطف فراوان کردند

هشتمین آینۀ وجه خدائی، صد حیفشش جهت ظلم به تو حضرت جانان کردند

دل شب بود که گنجینۀ دین را بردندعده*ای کفـر صفت، سرقت ایمان کردند

پا برهنه عقب اسب دواندند تو راآسمان را پس از این حادثه گریان کردند

گر نبودی، اثر از روضۀ ارباب نبودخلق با حنجر تو ذکر «حسین جان» کردند

tana
چهارشنبه 13 شهریور 92, 01:02 قبل از ظهر
شهادت آقا و مولایمان امام صادق علیه السلام بر شما تسلیت باد
ایشان در بیست وپنجم شوال سال 148 قمری در سن 65 سالگی با مسموم شدن به دست منصور دوانیقی (خلیفه عباسی) به شهادت رسیدند
قِيلَ لِلصَّادِقِ (ع) عَلَى مَا ذَا بَنَيْتَ‏ أَمْرَكَ
فَقَالَ عَلَى أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ
عَلِمْتُ أَنَّ عَمَلِي لَا يَعْمَلُهُ غَيْرِي فَاجْتَهَدْتُ
وَ عَلِمْتُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُطَّلِعٌ عَلَيَّ فَاسْتَحْيَيْتُ
وَ عَلِمْتُ أَنَّ رِزْقِي‏ لَا يَأْكُلُهُ غَيْرِي فَاطْمَأْنَنْتُ
وَ عَلِمْتُ أَنَّ آخِرَ أَمْرِي الْمَوْتُ فَاسْتَعْدَدْتُ.

به حضرت صادق (ع) عرض كردند كار خود را بر چه چيز بنا كرده‏اى؟ فرمود بر چهار چيز:
1- فهميدم كه عمل مرا ديگرى انجام نمي دهد. پس به كوشش پرداختم.
2- دانستم كه خداوند بر حال من اطلاع دارد خجالت كشيدم.
3- فهميدم روزى مرا ديگرى نخواهد خورد آرامش يافتم.
4- و دانستم بالاخره بسوى مرگ مي روم به همين جهت آماده آن شدم.


بحار الأنوار (ط - بيروت)، جلد 111-

tana
چهارشنبه 13 شهریور 92, 01:06 قبل از ظهر
حضرت صادق (ع) فرمود:
هرگز كسى به مقام بندگى خالص نمیرسد مگر آن*كه تعريف كردن و بدگويى ديگران از او به نزدش برابر باشد، زيرا كسى كه در واقع و نزد خدا خوب و پسنديده است؛ با بد گويى و تكذيب مردم بد و ناپسند نمی شود. و كسى هم كه در حقيقت و در پيشگاه خداوند متعال پست و مطرود است؛ با تعريف و تجليل ديگران عوض نخواهد شد.
با تعريف و مدح كردن مردم خوشحال و مسرور مباش، زيرا مدح آنان مقام و مرتبت تو را نزد پروردگار متعال افزايش نداده، و تو را از آنچه محكوم به آن هستى و يا مقدر در باره تو است و يا از آنچه نبايد به تو برسد؛ بی نياز و بر كنار نمی كند. و از بدگويى و مذمت مردم نيز محزون و دلتنگ مباش، زيرا بدگويى آنان از درجه و مقام تو نمی كاهد و... و اكتفاء كن به شهادت پروردگار متعال و آگاه بودن او بر اعمال خوب و اعمال بد تو، چنان كه می فرمايد: و كفى بالله شهيدا.
مصباح الشريعة / ترجمه مصطفوى، متن، ص: 196

tana
چهارشنبه 13 شهریور 92, 01:07 قبل از ظهر
https://mail.google.com/mail/u/0/images/cleardot.gif








http://s3.picofile.com/file/7918262903/10.jpg
http://s4.picofile.com/file/7918256234/11.jpg

امشب...آسمان سیاه و آسمانیان سیاه پوش شده اند...فوج فوج ملائکه هبوط کرده اند و نقطه ای از زمین به نام بقیع را نور باران کرده اند...و بقیع...گریان است...گریان است و در انتظار جگر گوشه زهراست...آری ماه برای همیشه در محاق رفته است و از کوچه های مدینه غم می بارد...گویا که عرش خدا ترک خورده است.ای بقیع... ای مدفن دردانه های عالم.... ای راز دار اسرار الهی...لب باز کن...با من سخن بگو... از درد هایی که جگرت را به آتش کشیده است...بگو که امشب میزبان کدام ستاره ای... بگو که امشب از برای کدام هستی از دست رفته از دیده خون فشانیم...امشب خورشید ششم در خاک تو طلوع کرد...السلام علیک یا جعفر بن محمد ایها الصادق یابن رسول الله...ای آبرو مند درگاه الهی ، در پیشگاه خداوند ما را شفاعت فرما