PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آثار زيانبار شهوت ...



ho3in
پنجشنبه 16 خرداد 92, 11:58 قبل از ظهر
1- آلودگى به گناه

شهوت پرستى انسان را به سوى انواع گناهان می‏كشاند و در واقع يكى ازسرچشمه ‏هاى اصلى گناه و معصيت و نافرمانى خدا محسوب میگردد،زيرا چشم وگوش انسان را بسته و به مصداق حديث نبوى

«حبك للشى‏ء يعمى و يصم. [1]آدمى راكور و كر كرده و قدرت درك واقعيت‏ها را از او مى‏گيرد و در چنين حال،زشتیها درنظر او زيبا و زيبايى‏ها در نظر او زشت و بی‏رنگ مى‏شود.

به همين دليل، امير مؤمنان عليه السلام درباره پيروى از شهوات هشدار داده و مى‏فرمايد: «از شهوات سركش بپرهيزيد كه شما را به ‏ارتكاب انواع گناهان مى‏كشاند».


در حديث دیگری،از همان حضرت نيز به اين نكته اشاره شده كه: «هواپرستى عقل‏ انسان را فاسد مى‏كند»و در نيز فرمودند: اگر شهوت پرستى تشديد شود: «دين‏ انسان را بر باد مى‏دهد و حتى انسان را به بت پرستى مى‏كشاند».

ho3in
پنجشنبه 16 خرداد 92, 12:02 بعد از ظهر
سوره حشر،داستانى درباره عابدى از قوم بنى اسرائيل به نام «برصيصا» آورده ‏اند كه شاهد زنده ‏اى براى اين مدعاست،

داستان‏ گر چه معروف است، اما تكرارش خالى از صواب نيست:

...مرد عابد بنى اسرائيلى به خاطر سال‏ها عبادتش، به آن حد از مقام قرب الهى‏ رسيده بود كه بيماران با دعاى او سلامت خود را باز مى‏يافتند

و به اصطلاح مستجاب‏الدعوه شده بود.

روزى، زن جوان زيبايى را كه بيمار بود، نزد او آوردند و به اميد شفاء در عبادتگاه‏او گذاردند و رفتند.

شيطان به وسوسه آن عابد مشغول شد و آن قدر صحنه گناه را در نظرش زينت داد كه عنان اختيار را از كف او ربود،

آن چنان كه گويا عابد كر و كور گشته و همه چيز را به دست فراموشى سپرده است. ديرى نپاييد كه آن عابد دامان «عفت» خويش را به گناه بيالود.

پس ارتكاب گناه به خاطر اين كه احتمال داشت آن زن باردار شود و موجب رسوايى او گردد،

باز شيطان و هواى نفس به او پيشنهاد كرد كه زن را به قتل رسانده و درگوشه ‏اى از آن بيابان وسيع دفن كند.

هنگامى كه برادران دختر، به سراغ خواهر بيمار خويش آمدند و عابد اظهار بى ‏اطلاعى كرد،

آنان نسبت به عابد مشكوك گشته و به جستجو برخاستند و پس ازمدتى، سرانجام جسد خونين خواهر خويش را در گوشه بيابان از زير خاك بيرون كشيدند.

اين خبر در شهر پيچيد و به گوش امير رسيد. او با گروه زيادى از مردم به سوى عبادتگاه آن عابد حركت كرد تا علت اين قتل را بيابد.

هنگامى كه جنايات آن عابد روشن شد، او را از عبادتگاهش فرو كشيدند تا بر دار بياويزند.

در ادامه اين حكايت آمده است: هنگامى كه عابد در كنار چوبه دار قرار گرفت، شيطان در نظرش مجسم شد و گفت:

من بودم كه با وسوسه‏هاى خويش تو را به اين روز انداختم، حال اگر آنچه را كه من مى‏گويم، اطاعت كنى، تو را نجات خواهم داد.

عابد گفت: چه كنم؟

شيطان گفت: تنها يك سجده براى من كافى است.

عابد گفت: مى‏بينى كه طناب دار را بر گردن من افكنده‏اند و من در اين حال توانايى سجده بر تو را ندارم.

شيطان گفت: اشاره ‏اى هم كفايت مى‏كند.

عابد بيچاره نادان، پس از اين كه با اشاره، سجده‏ اى بر شيطان كرد، طناب دار گلويش را فشرد و او در دم جان سپرد.

آرى! شهوت پرستى باعث شد تا آن عابد، ابتدا به زنا آلوده شود و سپس قتل نفس انجام دهد و بعد دروغ بگويد و سرانجام مشرك گردد

و بدين ترتيب محصول سال‏ها عبادت او بر باد رفته و نزد خاص و عام رسوا شود.
[1] . بحارالانوار ج 74،ص 165.

ho3in
پنجشنبه 16 خرداد 92, 12:06 بعد از ظهر
2- فساد عقل


شهوت پرستى،پرده‏ه اى ضخيمى بر عقل و فكر انسان مى‏اندازد، حق را در نظر او باطل و باطل را در نظر او، حق جلوه مى‏دهد. در روايات نيز آمده :

«طاعه الهوى تفسد العقل، هوا پرستى عقل را فاسد مى‏كند».

[1] به همين دليل بسيارى ازشهوت پرستان به هنگام غلبه شهوت، كارهايى انجام مى‏دهند كه بعد از فرو نشستن آتش شهوت، از آن عمل خويش سخت پشيمان شده و گاه تعجب مى‏كنند كه چگونه دست به انجام آن كار احمقانه و غلط زده‏اند.

در حديث ديگرى امير مؤمنان على عليه السلام مى‏فرمايند:

«اذا ابصرت العين الشهوه عمى‏القلب عن العاقبه، هنگامى كه چشم، مظاهر شهوت را ببيند، عقل از مشاهده عاقبت كارباز مى‏ماند» [2]

[1] . شرح غرر الحكم، حديث 5983.
[2] . همان مدرك، حديث 4063.

ho3in
پنجشنبه 16 خرداد 92, 12:08 بعد از ظهر
3- تضعيف شخصيت اجتماعى انسان


شهوت پرستى، شخصيت و احترام اجتماعى انسان را در هم مى‏شكند و او را به ذلت‏ مى‏كشاند،زيرا براى كاميابى‏ هاى شهوانى بايد تمام قيد و بندهاى اجتماعى

را شكست وتن به هر پستى داد. بديهى است كه انسان با شخصيت، در كشاكش شهوات، بر سردو راهى قرار مى‏گيرد كه يا بايد به خواست‏ه هاى شهوانى

دل خويش برسد، يا شخصيت واحترام اجتماعى خود را حفظ نمايد كه اغلب جمع ميان اين دو غير ممكن است!


در حديثى از امير مؤمنان على عليه السلام آمده است: «زياده الشهوه تزرى بالمروه،افزون شدن شهوت، شخصيت انسان را لكه‏ دار مى‏كند». [1]


[1] . همان، حديث 5507.

ho3in
پنجشنبه 16 خرداد 92, 12:10 بعد از ظهر
4-اسارت نفس


اسارت و بندگى در برابر خواست‏هاى نفسانى، يكى ديگر از پيامدهاى شهوت پرستى است،زيرا انسان شهوت پرست چنان اسير شهوات خود مى‏شود كه بازگشت و دورى جستن از آنها، برايش مشكل و گاهى نيز غير ممكن مى‏گردد.

نمونه بارز آن، زندگى خفت‏ بار معتادان به مواد مخدر است كه در ظاهر آزادند، ولى از هر اسيرى، اسيرترند.

زنجير اعتياد ناشى از شهوت پرستى نيز آن چنان دست وپاى انسان را مى‏بندد كه گويا هر گونه حركت و تلاش براى دورى جستن از خواست‏هاى رذيله، بسيار مشكل مى‏گردد،

مخصوصا اگر هوا پرستى، به سر حد عشق‏هاى جنون‏ آميز جنسى برسد كه در اين حال اسارت انسان به اوج خود مى‏رسد.

حضرت امير مؤمنان على عليه السلام در اين رابطه مى‏فرمايند:

«عبد الشهوه اسير لا ينفك‏اسره، بنده شهوت چنان اسير است كه هرگز روى آزادى را نخواهد ديد». [1]

آن حضرت در تعبير ديگرى نيز مى‏فرمايند: «و كم من عقل اسير تحت هوى امير، چه بسيار عقلها و خردها كه شهوات بر آن حكومت مى‏كند». [2]

باز در حديث ديگرى مى‏فرمايند: «الشهوات تسترق الجهول، شهوت‏ها، افراد نادان‏را برده خود مى‏سازند.» [3]

[1] . غررالحكم، حديث 6300
[2] . نهج ‏البلاغه، كلمات قصار، حديث 211.
[3] . نهج‏ البلاغه، حديث 922.

mohammad ashrafi
پنجشنبه 16 خرداد 92, 09:55 بعد از ظهر
با سلام خدمت شما.
واقعا مطالب شما مفید و زیبا بود و من نهایت استفاده را بردم.

ho3in
شنبه 18 خرداد 92, 05:29 بعد از ظهر
عوامل شهوت پرستیضعف ايمان، علت اصلى ناديده گرفتن فرمان‏هاى الهى است.

اگر انسان،خدا راحاضر و ناظر بداند و دادگاه بزرگ الهى را در قيامت با چشمان قلب خويش مجسم ‏نمايد،

هرگز حدود الهى را نمى‏شكند و از مرزها تجاوز نكرده و آلوده شهوات و مفاسداخلاقى نمى‏ گردد.

اين همان برهان الهى است كه در بدترين شرايط زندگى حضرت يوسف عليه السلام به سراغش آمد و او را از آلودگى به فحشاء ـ كه تمام زمينه‏ هاى ارتكاب،

موجود وموانعش مفقود بود ـ حفظ كرد.

اگر ايمان ضعيف گشته و توجه به مبدا و معاد كم گردد، زمينه طغيان شهوات كاملا فراهم مى‏ شود كه انسان در چنين شرايطى مثل حيوان درنده ‏اى كه از قفس خارج شده

باشد و هيچ گونه مانعى در برابر خود نبيند، به همه جا حمله مى‏كند و اگر كسى دربرابرش ظاهر شود، مى‏ درد.

ho3in
شنبه 18 خرداد 92, 05:31 بعد از ظهر
در اين رابطه در حديث علوى آمده است:

«من اشتاق الى الجنه سلا عن الشهوات،

كسى كه مشتاق به بهشت (و معتقد به آن) باشد، شهوات سركش را به فراموشى مى‏سپارد». [1]

گاهى نيز انسان براى بهره ‏گيرى از شهوات بدون قيد و شرط، سد ايمان را در هم مى‏شكند تا در شهوت پرستى آزاد باشد، قرآن مجيد مى ‏فرمايد:

«بل يريد الانسان‏ليفجر امامه ـ يسئل ايان يوم القيامه [2]،..

.بلكه انسان مى‏خواهد (آزاد باشد و بدون ترس ازدادگاه قيامت)در تمام عمر،گناه كند، (از اين رو)مى‏پرسد: قيامت كى خواهد بود؟(سؤالى كه‏ نشانه انكار يا ترديد است).»

[1] . شرح فارسى غرر الحكم حديث 8591. نهج‏البلاغه،كلمات قصار، حديث 31
[2] . قيامت/ 5 و 6.

ho3in
شنبه 18 خرداد 92, 05:32 بعد از ظهر
بى ‏اعتنايى به آبرو و حيثيت اجتماعى و ضعف شخصيت انسانى، اغلب سبب آلودگى به انواع شهوات مى‏ شود،

در حالى كه آبرو و شخصيت انسانى و توجه به حيثيت اجتماعى، انسان را ـ هر چند كه ايمان به خدا نيز نداشته باشد ـ در برابر طغيان شهوات، كنترل مى‏ كند.

به همين دليل، در جوامع غير دينى، افراد آبرومند و با شخصيت، كمتر تسليم طغيان شهوات گشته و به «شكم پرستى» و شهوات بى‏ قيد و شرط جنسى روى مى‏ آورند،

زيرا آبرو و حيثيت اجتماعى و شخصيت انسانى آنها، سدى است در برابر طغيان شهوات.

بنابراين هميشه تنها افراد رذل و بى‏ شخصيت، در چنگال اين امور گرفتار مى‏گردند.

ho3in
شنبه 18 خرداد 92, 05:34 بعد از ظهر
غفلت و بى‏ خبرى از پيامدهاى شهوت پرستى،عامل ديگر آلودگى به اين رذيله اخلاقى است،

زيرا بيشتر رذايل اخلاقى، آثار سوء جسمانى و بهداشتى دارد، مثلا، شكم پرستى،انسان را به انواع بيمارى‏ها مبتلا مى‏ سازد و يا افراط در شهوت جنسى،

نيرو و توان انسان را كاهش داده، اعصاب را در هم مى‏ كوبد و عمر را كوتاه نموده و در نهايت سلامت جسمى و روحى انسان را مختل مى‏ سازد.

به همين دليل،در جوامع غير مذهبى،افراد زيادى مقيد به رعايت اعتدال در خوردن و مسايل جنسى هستند،

زيرا توصيه پزشكان را در اين زمينه پذيرفته و نتايج آن را درك كرده ‏اند.

مشكلات اجتماعى ناشى از شهوت پرستى نيز قابل انكار نيست. به يقين «شكم پرستى» گروهى از مردم سبب گرسنگى گروه ‏هاى ديگرى خواهد شد.

بى ‏بند و بارى در مسائل جنسى نيز سبب ناامنى زن و فرزند اين افراد مى‏شود و چه بسا كه ‏آلودگى به عمق خانه آنها نيز نفوذ كند.

بنابراين هر كس كه به اين امور توجه كند، به يقين در كنترل شهوات خويش مى‏ كوشد.

ho3in
شنبه 18 خرداد 92, 05:35 بعد از ظهر
معاشرت‏هاى نامناسب، دوستان ناباب، محيط هاى آلوده و فساد وسائل ارتباط جمعى يكى از عوامل ديگر آلودگى به شهوت پرستى است.

اغلب انسان‏هاى ناباب، دوستان خود را به گناه سوق داده و آنها را غرق گناه مى‏سازند و راه‏هاى مختلف ارتكاب گناه را به آنها مى‏ آموزند،

به گونه ‏اى كه مى ‏توان گفت:رايج‏ ترين اسباب آلودگى‏ به شهوت پرستى، معاشرت با انسان‏هاى گناهكار و آلوده است.

بد آموزى ناشى از وسائل ارتباط جمعى و محيط هاى آلوده نيز از عوامل مهم اين‏ آلودگى است.

معاشرت هاى آلوده،نه تنها انسان را آلوده گناه و مفاسد اخلاقى مى‏ كند، بلكه تا سر حد كفر نيز پيش مى‏ برد.

ho3in
شنبه 18 خرداد 92, 05:37 بعد از ظهر
خداوند متعال نيز درباره بعضى از دوزخيان می فرماید

:« و يوم يعض الظالم على يديه يقول‏يا ليتنى اتخذت مع الرسول سبيلا-يا ويلتى ليتنى لم اتخذ فلانا خليلا-لقد اضلنى عن‏الذكر بعد اذ جائنى و كان الشيطان للانسان خذولا، [2]

و به خاطر بياور روزى كه ظالم دست‏ خويش را از شدت حسرت به دندان مى‏ گزد و مى‏ گويد:اى كاش!با رسول خدا صلى الله عليه و آله راهى‏ برگزيده بودم.اى واى بر من!
كاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نكرده بودم! او مرا از ذكر خدا گمراه ساخت، بعد از آن كه (ياد حق) به سراغ من آمده بود و شيطان هميشه خوار كننده انسان است.(او را گمراه مى‏ سازد، سپس در بيراهه رهايش مى‏ كند)»

محيط هاى آلوده، پدران و مادران فاسد و منحرف، از ديگر عوامل مؤثر آلودگى به‏ شهوت پرستى است كه تاثير مخرب آنها قابل انكار نيست.

به همين دليل، هنگامى كه بيشتر افراد پاك وارد چنين محيط هايى شوند، دل و ايمان خود را از دست داده و آلوده ‏شهوات و مفاسد اخلاقى مى‏شوند.
[1] . مريم/ 59.
[2] . فرقان/ 27 تا29.

ho3in
شنبه 18 خرداد 92, 05:40 بعد از ظهر
امام علی(ع) فرمودند:



کَم مِن شَهوَةِ ساعَةٍ اَورَثَت حُزناً طَویلاً؛


چه بسیار خواهش های نفسانی لحظه ای، که اندوه طولانی و درازی را در پی دارد.


(جهادالنفس،ح93)

ho3in
شنبه 18 خرداد 92, 05:40 بعد از ظهر
امام صادق عليه‏السلام :




اِیّاکُم وَ النَّظرَة فَانَّها تَزرَع فی القَلبِ الشَهوَة وَ کَفى بِها لِصاحِبِها فِتنَة؛




از نگاه [ناپاک] بپرهیزید که چنین نگاهى تخم شهوت را در دل مى*کارد و ‏همین براى فتنه*ى صاحب آن دل بس است.



(تحف ‏العقول، ص 305)

ho3in
شنبه 18 خرداد 92, 05:41 بعد از ظهر
امام باقر عليه‏السلام :




جَاهِد هَوَاکَ کَمَا تُجَاهِدُ عَدُوَّک؛



با هوای نفسانی خود مبارزه کن همانگونه که با دشمنت مبارزه می کنی.




(عیون اخبار الرضا، ص51)

حسین
یکشنبه 19 خرداد 92, 02:29 بعد از ظهر
سلام
از موضوع بسیار مهمی که انتخاب شده و مطالب بسیار مفید شما کمال تشکر را دارم
بسیار موضوع مهمی می باشد خصوصا در این شرایط آخرالزمان و در این شهر پر از فتنه یعنی دار الزوراء (تهران)

حسین
یکشنبه 19 خرداد 92, 02:30 بعد از ظهر
عوامل شهوت پرستی

ضعف ايمان، علت اصلى ناديده گرفتن فرمان‏هاى الهى است.

اگر انسان،خدا راحاضر و ناظر بداند و دادگاه بزرگ الهى را در قيامت با چشمان قلب خويش مجسم ‏نمايد،

هرگز حدود الهى را نمى‏شكند و از مرزها تجاوز نكرده و آلوده شهوات و مفاسداخلاقى نمى‏ گردد.

اين همان برهان الهى است كه در بدترين شرايط زندگى حضرت يوسف عليه السلام به سراغش آمد و او را از آلودگى به فحشاء ـ كه تمام زمينه‏ هاى ارتكاب،

موجود وموانعش مفقود بود ـ حفظ كرد.

اگر ايمان ضعيف گشته و توجه به مبدا و معاد كم گردد، زمينه طغيان شهوات كاملا فراهم مى‏ شود كه انسان در چنين شرايطى مثل حيوان درنده ‏اى كه از قفس خارج شده

باشد و هيچ گونه مانعى در برابر خود نبيند، به همه جا حمله مى‏كند و اگر كسى دربرابرش ظاهر شود، مى‏ درد.


بى ‏اعتنايى به آبرو و حيثيت اجتماعى و ضعف شخصيت انسانى، اغلب سبب آلودگى به انواع شهوات مى‏ شود،

در حالى كه آبرو و شخصيت انسانى و توجه به حيثيت اجتماعى، انسان را ـ هر چند كه ايمان به خدا نيز نداشته باشد ـ در برابر طغيان شهوات، كنترل مى‏ كند.

به همين دليل، در جوامع غير دينى، افراد آبرومند و با شخصيت، كمتر تسليم طغيان شهوات گشته و به «شكم پرستى» و شهوات بى‏ قيد و شرط جنسى روى مى‏ آورند،

زيرا آبرو و حيثيت اجتماعى و شخصيت انسانى آنها، سدى است در برابر طغيان شهوات.

بنابراين هميشه تنها افراد رذل و بى‏ شخصيت، در چنگال اين امور گرفتار مى‏گردند.


یعنی برصیصا هم فردی بی آبرو و دارای جایگاه اجتماعی پایین و انسانی رذل و بی شخصیت بود؟!!! یا انسانی غیر مؤمن بود؟! مگر نه اینکه هم ایمان داشت و هم رتبه الهی بالا و هم آبرو و هم شخصیت اجتماعی بالا؟! پس شاید باید داستان او و افراد نظیر او را از منظری دیگر و با دلایلی متفاوت مورد بررسی قرار داد!

حسین
یکشنبه 19 خرداد 92, 02:32 بعد از ظهر
خداوند متعال نيز درباره بعضى از دوزخيان می فرماید

:« و يوم يعض الظالم على يديه يقول‏يا ليتنى اتخذت مع الرسول سبيلا-يا ويلتى ليتنى لم اتخذ فلانا خليلا-لقد اضلنى عن‏الذكر بعد اذ جائنى و كان الشيطان للانسان خذولا، [2]

و به خاطر بياور روزى كه ظالم دست‏ خويش را از شدت حسرت به دندان مى‏ گزد و مى‏ گويد:اى كاش!با رسول خدا صلى الله عليه و آله راهى‏ برگزيده بودم.اى واى بر من!
كاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نكرده بودم! او مرا از ذكر خدا گمراه ساخت، بعد از آن كه (ياد حق) به سراغ من آمده بود و شيطان هميشه خوار كننده انسان است.(او را گمراه مى‏ سازد، سپس در بيراهه رهايش مى‏ كند)»

محيط هاى آلوده، پدران و مادران فاسد و منحرف، از ديگر عوامل مؤثر آلودگى به‏ شهوت پرستى است كه تاثير مخرب آنها قابل انكار نيست.

به همين دليل، هنگامى كه بيشتر افراد پاك وارد چنين محيط هايى شوند، دل و ايمان خود را از دست داده و آلوده ‏شهوات و مفاسد اخلاقى مى‏شوند.
[1] . مريم/ 59.
[2] . فرقان/ 27 تا29.


تا اونجایی که من میدونم ما اجازه تفسیر و تاویل قرآن رو نداریم و فقط معصوم علیه السلام اجازه این کار رو داره. شما از کجا میدونید که این آیه مربوط به این موضوع هستش؟ بهتره به تفسیر روایی ذیل آیه مراجعه کنیم.

ho3in
یکشنبه 19 خرداد 92, 06:03 بعد از ظهر
باسلام به اقا حسین در مورد سوال اول اولاتا جایی که یادمه من اسم برصیصارو نیاوردم واگر دقت به عرایض بنده داشته باشید عرض کردم
ثانیا اگر میشود برصیصارو معرفی کنید تا از شخصیت ایشان اطلاع پیدا کنیم
ثالثا ایا ایشان فردی شهوت پرست بوده اند؟

ho3in
یکشنبه 19 خرداد 92, 06:49 بعد از ظهر
در مورد سوال دوم ما کی باشیم که قران را تفسیر کنیم
من با توجه به تفسیر قران عرض کردم
در اینجا از تفسیر جامع برای جنابعالی اورده ام
قوله تعالى: وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى‏ يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا اى پيغمبر بياد بياور آن روزى را كه ستمگران بحسرت و ندامت دست خود را بدندان گزيده ميگويند ايكاش ما در دنيا راهى بسوى پيغمبر داشته و دوستى او را پذيرفته و از او پيروى ميكرديم واى بر ما ايكاش فلان فاسق بدكار را بدوستى خود انتخاب نمينموديم.
طبرسى از ابن عباس روايت كرده كه آيه فوق در باره عقبة ابن ابى معيط و ابى ابن خلف نازل شده و داستانش از اين قرار است كه آن دو نفر با هم دوست بودند و عادت عقبة بن ابى معيط بر آن بود كه هر وقت از سفرى برميگشت اشراف قوم را بطعام دعوت مينمود و با رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم هم بسيار مجالست ميكرد وقتى از سفرى برگشته و بر حسب عادت جمعى از اشراف را دعوت نموده و پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم نيز حضور يافتند چون سفره طعام گسترده شد فرمود من از طعام تو نميخورم مگر آنكه بگوئى
اشهد ان لا اله الا اللّه و ان محمدا رسول اللّه
و اسلام آورى او قبول نموده شهادتين بر زبان جارى نمود و پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم طعام تناول فرمود در آن مجلس ابى بن خلف حضور نداشت و چون از قضيه آگاه شد او را ملامت نموده گفت صابى شدى عقبه جواب داد من صابى نشدم ولى در محظورى قرار گرفته بودم كه ناگزير باداى شهادت شدم زيرا نميتوانستم ببينم محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم بدون خوردن طعام از منزلم خارج شود آن كلمات را براى آن گفتم تا او طعام بخورد ابى گفت من از تو راضى نخواهم شد مگر آنكه حضورا محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم را تكذيب نموده و شكمبه گوسفند را بروى او بيفكنى عقبه قبول نمود و نظريه ابى را اجرا كرد و پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم ملول شده فرمود تو چندان زندگانى كنى كه در مكه باشى همينكه از مكه خارج شوى با شمشيرهاى ما كشته خواهى شد آن ملعون متغير شده خواست شكمبه گوسفند را بروى آنحضرت پرتاب كند اتفاقا پاره شده صورت خودش را آلوده ساخت و سوزانيد و اثر سوختگى آنقدر باقى بود تا هنگامى كه در جنگ بدر كشته شد و بدست مسلمين بجهنم و اصل گرديد

حسین
دوشنبه 20 خرداد 92, 11:01 قبل از ظهر
سلام.
در مورد تفسیر جامع خییییلی عالی بود. واقعا ممنون. خب آخه اولش تفسیرشو نگفته بودین. به ظاهر آیات که نمیشه استناد کرد. الان قضیه خیییلی بهتر جا افتاد و یه مثال با مسمی و عالی شد. ممنون.
در مورد قضیه برصیصا لطفا دومین پست خودتون توی این تاپیک رو یه نگاهی بندازین. اولین جمله اش رو بخونین. اگر بازم پیداش نکردین نقل قولشو میارم.
بازم ممنون.

ho3in
دوشنبه 20 خرداد 92, 06:04 بعد از ظهر
باسلام
من برصیصارو با یه نفر دیگه اشتباه گرفته بودم
اگر مطلبی در زمینه پست دارید لطف بفرمایید بیاورید

حسین
چهارشنبه 22 خرداد 92, 08:55 قبل از ظهر
حسین جان منکه سوالم رو قبلا پرسیده ام! همون پست من رو دوباره بخون لطفا، فقط جای کلمه برصیصا رو با عابد بنی اسرائیل عوض کن، بعد به سوالاتی که توی اون پست مطرح کردم جواب بده لطفا.
درضمن اگر اسم برصیصا رو اشتباه آوردی میتونی پست خودت رو هم اصلاح کنی.
با تشکر ویژه

حسین
چهارشنبه 22 خرداد 92, 08:58 قبل از ظهر
جهت یادآوری و مرور بحث:


سوره حشر،داستانى درباره عابدى از قوم بنى اسرائيل به نام «برصيصا» آورده ‏اند كه شاهد زنده ‏اى براى اين مدعاست،

داستان‏ گر چه معروف است، اما تكرارش خالى از صواب نيست:

...مرد عابد بنى اسرائيلى به خاطر سال‏ها عبادتش، به آن حد از مقام قرب الهى‏ رسيده بود كه بيماران با دعاى او سلامت خود را باز مى‏يافتند

و به اصطلاح مستجاب‏الدعوه شده بود.

روزى، زن جوان زيبايى را كه بيمار بود، نزد او آوردند و به اميد شفاء در عبادتگاه‏او گذاردند و رفتند.

شيطان به وسوسه آن عابد مشغول شد و آن قدر صحنه گناه را در نظرش زينت داد كه عنان اختيار را از كف او ربود،

آن چنان كه گويا عابد كر و كور گشته و همه چيز را به دست فراموشى سپرده است. ديرى نپاييد كه آن عابد دامان «عفت» خويش را به گناه بيالود.

پس ارتكاب گناه به خاطر اين كه احتمال داشت آن زن باردار شود و موجب رسوايى او گردد،

باز شيطان و هواى نفس به او پيشنهاد كرد كه زن را به قتل رسانده و درگوشه ‏اى از آن بيابان وسيع دفن كند.

هنگامى كه برادران دختر، به سراغ خواهر بيمار خويش آمدند و عابد اظهار بى ‏اطلاعى كرد،

آنان نسبت به عابد مشكوك گشته و به جستجو برخاستند و پس ازمدتى، سرانجام جسد خونين خواهر خويش را در گوشه بيابان از زير خاك بيرون كشيدند.

اين خبر در شهر پيچيد و به گوش امير رسيد. او با گروه زيادى از مردم به سوى عبادتگاه آن عابد حركت كرد تا علت اين قتل را بيابد.

هنگامى كه جنايات آن عابد روشن شد، او را از عبادتگاهش فرو كشيدند تا بر دار بياويزند.

در ادامه اين حكايت آمده است: هنگامى كه عابد در كنار چوبه دار قرار گرفت، شيطان در نظرش مجسم شد و گفت:

من بودم كه با وسوسه‏هاى خويش تو را به اين روز انداختم، حال اگر آنچه را كه من مى‏گويم، اطاعت كنى، تو را نجات خواهم داد.

عابد گفت: چه كنم؟

شيطان گفت: تنها يك سجده براى من كافى است.

عابد گفت: مى‏بينى كه طناب دار را بر گردن من افكنده‏اند و من در اين حال توانايى سجده بر تو را ندارم.

شيطان گفت: اشاره ‏اى هم كفايت مى‏كند.

عابد بيچاره نادان، پس از اين كه با اشاره، سجده‏ اى بر شيطان كرد، طناب دار گلويش را فشرد و او در دم جان سپرد.

آرى! شهوت پرستى باعث شد تا آن عابد، ابتدا به زنا آلوده شود و سپس قتل نفس انجام دهد و بعد دروغ بگويد و سرانجام مشرك گردد

و بدين ترتيب محصول سال‏ها عبادت او بر باد رفته و نزد خاص و عام رسوا شود.
[1] . بحارالانوار ج 74،ص 165.


عوامل شهوت پرستی

ضعف ايمان، علت اصلى ناديده گرفتن فرمان‏هاى الهى است.

اگر انسان،خدا راحاضر و ناظر بداند و دادگاه بزرگ الهى را در قيامت با چشمان قلب خويش مجسم ‏نمايد،

هرگز حدود الهى را نمى‏شكند و از مرزها تجاوز نكرده و آلوده شهوات و مفاسداخلاقى نمى‏ گردد.

اين همان برهان الهى است كه در بدترين شرايط زندگى حضرت يوسف عليه السلام به سراغش آمد و او را از آلودگى به فحشاء ـ كه تمام زمينه‏ هاى ارتكاب،

موجود وموانعش مفقود بود ـ حفظ كرد.

اگر ايمان ضعيف گشته و توجه به مبدا و معاد كم گردد، زمينه طغيان شهوات كاملا فراهم مى‏ شود كه انسان در چنين شرايطى مثل حيوان درنده ‏اى كه از قفس خارج شده

باشد و هيچ گونه مانعى در برابر خود نبيند، به همه جا حمله مى‏كند و اگر كسى دربرابرش ظاهر شود، مى‏ درد.


بى ‏اعتنايى به آبرو و حيثيت اجتماعى و ضعف شخصيت انسانى، اغلب سبب آلودگى به انواع شهوات مى‏ شود،

در حالى كه آبرو و شخصيت انسانى و توجه به حيثيت اجتماعى، انسان را ـ هر چند كه ايمان به خدا نيز نداشته باشد ـ در برابر طغيان شهوات، كنترل مى‏ كند.

به همين دليل، در جوامع غير دينى، افراد آبرومند و با شخصيت، كمتر تسليم طغيان شهوات گشته و به «شكم پرستى» و شهوات بى‏ قيد و شرط جنسى روى مى‏ آورند،

زيرا آبرو و حيثيت اجتماعى و شخصيت انسانى آنها، سدى است در برابر طغيان شهوات.

بنابراين هميشه تنها افراد رذل و بى‏ شخصيت، در چنگال اين امور گرفتار مى‏گردند.



یعنی برصیصا هم فردی بی آبرو و دارای جایگاه اجتماعی پایین و انسانی رذل و بی شخصیت بود؟!!! یا انسانی غیر مؤمن بود؟! مگر نه اینکه هم ایمان داشت و هم رتبه الهی بالا و هم آبرو و هم شخصیت اجتماعی بالا؟! پس شاید باید داستان او و افراد نظیر او را از منظری دیگر و با دلایلی متفاوت مورد بررسی قرار داد!


باسلام
من برصیصارو با یه نفر دیگه اشتباه گرفته بودم
اگر مطلبی در زمینه پست دارید لطف بفرمایید بیاورید

حسین
چهارشنبه 22 خرداد 92, 09:01 قبل از ظهر
حالا سوال خودم رو هم به این شکل اصلاح میکنم:

یعنی اون عابد بنی اسرائیل هم فردی بی آبرو و دارای جایگاه اجتماعی پایین و انسانی رذل و بی شخصیت بود؟!!! یا انسانی غیر مؤمن بود؟! مگر نه اینکه هم ایمان داشت و هم رتبه الهی بالا و هم آبرو و هم شخصیت اجتماعی بالا؟! پس شاید باید داستان او و افراد نظیر او را از منظری دیگر و با دلایلی متفاوت مورد بررسی قرار داد!