PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : فضائل ومعجزات امیرالمومنین(ع)



mahdi11
یکشنبه 08 اردیبهشت 92, 11:37 بعد از ظهر
ابن بابویه وشیخ طوسی وعلامه حلی وغیرایشان به سندهای بسیارازحضرت امام جعفرصادق(ع) ویزیدبن قعنب وعباس وعایشه روایت کرده اندکه:روزی عباس بن عبدالمطلب بایزیدبن قعنب وگروهی ازبنی هاشم وجماعتی ازقبیله بنی عبدالعزی دربرابرخانه کعبه نشسته بودند،ناگاه فاطمه بنت اسدسلام الله علیها به مسجدالحرام درآمددرحالی که به حضرت امیرالمومنین علیه السلام نه ماه بود واورادردزاییدن گرفته بود،پس دربرابرخانه ی کعبه ایستاد نظربه جانب آسمان کردوگفت:پروردگارا!من ایمان آورده ام به تو وبه هرپیغمبرورسولی که فرستاده ای وبه هرکتابی که نازل گردانیده ای وتصدیق کرده ام به گفته های جدخود.ابراهیم خلیل الله علیه السلام،که خانه ی کعبه رابنا کرده است.
پس ازتودرخواست می کنم به حق این خانه وبه حق آن کسی که این خانه رابناکرده است وبه حق این فرزندی که درشکم من است وبامن سخن می گویدوباسخن گفتن،مونس من گردیده است ویقین دارم که اویکی ازآیات جلال وعظمت توست،که برمن ولادت اوراآسان نمایی.
عباس ویزیدبن قعنب گفتند:چون فاطمه ازاین دعافارق شد،دیوارعقب خانه ی کعبه شکافته شد.فاطمه ازآن رخنه داخل شدوازدیده های ماپنهان گردید،بازدیواربه اذن خدادرست شدوچون خواستیم درخانه رابازکنیم،چندان که سعی کردیم درگشوده نشد،دانستیم که امری ازجانب خداست.فاطمه سلام الله علیهاسه روزدراندرون کعبه ماندواهل مکه درکوچه هاوبازبارهااین قصه رانقل می کردندوزنان درخانه این حکایت رایادمی کردن وتعجب می نمودند.
چون روزچهارم شد،ازآنجایی که گشوده شده بود،بازگشوده گردیدوفاطمه بنت اسدسلام الله علیهابیرون آمد،اسدالله الغالب امیرالمومنین (ع)رادردست داشت وگفت:ای گروه مردم،هماناخداوندحق تعالی مراازمیان خلق خودبرگزیدومرابرزنان برگزیده ی خودکه پیش ازمن بوده اند،برتری داد،زیراخداوندبرگزیدآسیه دخترمزاحم راواوعبادت کردحق تعالی راپنهان درموضعی که عبادت حق تعالی درآنجاسزاوارنبود،مگردرحال ضرورت،یعنی خانه فرعون.
ومریم دخترعمران رابرگزیدوولادت حضرت عیسی رابراوآسان گردانید ودربیابان درخت خشک راجنبانیدورطب تازه ازبرای اوازدرخت فروریخت،اما حق تعالی مرااختیارکردوبرهردووجمیع زنان عالم که پیش ازمن بوده اند،زیادتی داد،زیرافرزندی آورده ام درمیان خانه برگزیده ی او،کعبه،وسه روزدرآن خانه محترم ماندم وازمیوه هاوطعام های بهشتی تناول کردم.
چون خواستم بیرون آیم،درهنگامی که فرزندبرگزیده ی من برروی دستم بود،هاتفی ازعالم غیب مرانداکرد:

mohammad ashrafi
دوشنبه 09 اردیبهشت 92, 03:01 بعد از ظهر
سلمان گوید : عده ای از ما در محضر رسول خدا نشسته بودیم كه علی بن ابیطالب(ع) آمد. پیامبر(ص) مشتی سنگ ریزه به او داد. هنوز آنها در دست علی (ع) قرار نگرفته بودند كه به سخن آمدند و می گفتند : لا اله الا الله ، محمد رسول الله، رضیت بالله ربا و بمحمد نبیا و بعلی بن ابیطالب ولیا ( خدائی جز خدای یگانه نیست، محمد فرستاده ی خداست، راضی شدم كه خداوند پروردگار من و محمد پیامبر علی بن ابیطالب مولی و سرور می باشد.)

آنگاه پیامبر (ص) فرمود: هر كسی از شما كه راضی به خدا و ولایت علی بن ابیطالب باشد از ترس خدا و عقاب او در امان است.

بحار الانوار، ج ۴۱، ص ۳۵۱

mohammad ashrafi
دوشنبه 09 اردیبهشت 92, 03:03 بعد از ظهر
امام علی (ع) و بعضی از اصحاب آن حضرت در مسجد كوفه حضور داشتند . مردی خطاب به امام علی (ع) عرض كرد: پدر و مادرم فدایت من تعجب می كنم از این دنیایی كه در دست این گروه است وشما از آن بهره ای ندارید.

حضرت فرمود : تو گمان كرده ای ما دنیا را می خواهیم و به ما داده نمی شد؟

آنگاه یك مشت از سنگ ریزه ها را برداشت و به اعجاز خود به جواهر مبدل ساخت و پرسید اینها چیست؟ عرض كردم : بهترین نوع جواهر است . سپس حضرت فرمود: اگر دنیا را بخواهیم برای ما وجود دارد اما نمی خواهیم و پس از آن آنها را بدور افكند و دوباره سنگ ریزه ها به حال او بازگشتند.

بصارالدرجات ، ص ۱۰۹ – بحار الانوار ، ج ۴۱، ص ۲۵۵

mohammad ashrafi
دوشنبه 09 اردیبهشت 92, 03:04 بعد از ظهر
اسماء بنت عمیس گوید: فاطمه زهرا (س) فرمود : یكی از شبها كه علی (ع) بر من وارد شد مرا به هراس انداخت . عرض كردم : چگونه تو را به هراس انداخت ای سرور زنان عالمین . فرمود : شنیدم كه زمین با او حرف می زد و او نیز با زمین سخن می گفت

بحار الانوار ، ج ۴۱ ، ص ۲۷۱ .

mohammad ashrafi
دوشنبه 09 اردیبهشت 92, 03:06 بعد از ظهر
ابن عباس می گوید: وقتی از فتح مكه باز می گشتیم شب هنگام در هوازن بودیم، پیامبر به علی بن ابیطالب (ع) فرمود: یا علی ! برخیز و منزلت خود را نزد خدا دریاب و بهنگام طلوع خورشید با آن سخن بگو. من به فضل گفتم بلند شو ببینم علی بن ابی طالب (ع) چگونه با خورشید سخن می گوید . وقتی خورشید طلوع كرد بلند شد و خطاب به خورشید سخن میگوید . وقتی خورشید طلوع كرد بلند شد و خطاب به خورشید گفت: سلام بر تو ای بنده ی صالح پایدار در طاعت پروردگار خویش. خورشید در جواب گفت و علیك السلام ای برادر رسول خدا و وصی خدا (ص) بلند شد و سر او را گرفت و بلند كرد و دست به صورت او می كشید و می گفت بلند شو حبیب من كه اهل آسمان از گریه ی تو به گریه آمدند و خدای عزوجل بخاطر تو بر حمله عرش مباهات كرد.

امالی صدوق ، ص ۳۵۱، بحار الانوار، ج ۴۱، ص ۱۷۷. سخن امام علی (ع) با خورشید مشهور و با سندهای گوناگونی و عبارات مختلف نقل شده است.

mahdi11
دوشنبه 09 اردیبهشت 92, 04:00 بعد از ظهر
ادامه:
ای فاطمه!این فرزندبزرگوارراعلی نام کن،همانامنم خداوندعلی اعلاواوراآفریده ام ازقدرت وجلال خود وبهره کامل ازعدالت خودبه اوبخشیدم ونام اوراازنام مقدس خوداشتقاق کرده ام واورابه آداب خجسته خودتادیب نموده ام وامورخودرابه اوتفویض کرده ام واورابرعلوم پنهان خودمطلع کرده ام.
درخانه محترم من متولدشده است واول کسی است که برروی خانه ی من اذان می گویدوبتهاراخواهدشکت وآنهاراازبالای کعبه به زیرخواهدانداخت ومرابه عظمت ومجدوبزرگواری ویگانگی یاخواهدکرد.
اوست وداردویاری کندووای برحال کسی که فرمان اونبردویاری اوافکندوانکارحق اونماید.
سپس هنگامی که ابوالطالب علیه السلام اورادید،خوشحال شدوعلی علیه السلام فرمودند:والسلام علیک یا ابه ورحمه الله وبرکاته پس ازآن؛رسول خدا(ص)داخل شدند،دراین لحظه امیرالمومنین علیه السلام برای آن حضرت شادمانی نموده ودرصورت پیامبراکرم(ص)خ ندیدوفرمود:السلام علیک یارسول الله ورحمه الله وبراکاته وبعدازصاف کردن صدابشروع به خواندن این آیات نمود:((بسم الله الرحمن الرحیم،قدافلح المومنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون))تابه این آیه رسیدند:((اولءک هم الوارثون الذین یرنون لفردوس هم فیهاخالدون
دراین هنگام پیامبرخدا(ص)فرمودند:((انت والله امیرهم،تمیرهم من علومک فیمتارون وانت والله دلیلهم وبک یهتدون))به خداسوگندتوامیرالمومنان هستی،به آنهاازعلومت می خورانی وبه خداسوگندتویی راهنمای آنان وبه وسیله ی توهدایت می شوند.....



سوره ی مومنون آیات 1تا11
بحارالانوارج35ص35ح37وص8ح11 ....

mahdi11
دوشنبه 09 اردیبهشت 92, 04:42 بعد از ظهر
وارث دانش نبوی امام جعفرصادق می فرمایند:روزی مالک اشتربه محضر مبارک امیرالمومنین علیه السلام رسید وسلام کرد.حضرت جواب اورادادو فرمود:چه چیزی باعث شدکه دراین ساعت نزدمن بیایی؟عرضه داشت:محبت ودوستی شما ای امیرالمومنین؛
حضرت فرمود:آیاکنارخانه ام کسی رادیدی ؟عرض کردچهارنفررادیدم.دراین هنگام مالک اشترباامیرالمومنین علیه السلام به طرف در منزل رفتند،درآنجاشخصی نابینا،جذامی،فلج ومبتلابه برص نشسته بودند.
حضرت فرمودند:اینجاچه کارمی کنید؟عرض کردند:به خاطربیماری که داریم آمدیم.
آن حضرت برگشتندوصندوقچه ای رابازنمودوازآن کاغذی زرد رنگ بیرون آورده وبرای آنها خواندند،پس همه شفایافتندوبدون بیماری ازآنجارفتن.




الثاقب:204ح181

mahdi11
سه شنبه 10 اردیبهشت 92, 02:55 بعد از ظهر
دربعضی ازروایات است که چون حضرت امیرالمومنین علیه السلام متولدشد،ابوطالب اورابرسینه ی خودگرفت ودست فاطمه بنت اسدراگرفته به سوی ابطح آمدندونداکردبه این اشعار:
یارب ذالغس الدجی****والقمرالمبتلج المضی****بین لنا من حکمک المقضی****ماذاتری فی اسم ذاالصبی
مضمون این اشعاراین است که ای پروردگاری که شب تاروماه روشن وروشنی هنده راآفریده ای،بیان کن برایمان که نام این کودک راچه نام گذاری کنیم؟ناگاه مانندابرچیزی ازروی زمین پیداشده ونزدیک ابوطالب آمد ،ابوطالب اوراگرف وباعلی علیه السلام به سینه خودچسبانید وبه خانه برگشت،چون صبح شد دیدلوح سبزی است ودرآن نوشته شده است:

خصصما بالولدالزکی****والطاهر المنتجب الرضی****فاسمه من شامخ علی ****علی من اشتق من العلی

حاصل مضمون آنکه نازل گردیددید شماای ابوطالب وفاطمه به فرزندطاهروپاکیزه وپسندیده،پس نام بزرگوار اوعلی علیه السلام است،خداوندعلی اعلی نام اورا ازنام خوداشتقاق کرده است.
پس ابوطالب آن حضرت راعلی علیه السلام نام کرد وآن لوح رادرزاویه راست کعبه آویخت وچنان آویخته بودتازمان هشام بن عبدالملک که آنراازآنجا فرودآورد وبعدازآن ناپدیدشد.



روضه الشفاء،ص107به نقل ازجلاءالعیون ص301

بحارالانوارج35ص18_19

mahdi11
سه شنبه 10 اردیبهشت 92, 03:09 بعد از ظهر
در روضه الواعظین ودرحدیثی طولانی ازپیامبراکرم صلی الله علیه وآله،چنین آمده است:وقتی حضرت علی علیه السلام به دنیاآمدند،زمین به نورش روشن گردید ونوراوبرستارگان برتری یافت وهنگام تولدهمانندخورشید درخشنده بود،پس برزمین سجده نمودوفرمود:اشهد ان الا الله واشهد ان محمدا رسول الله واشهد ان علیا وصی رسول الله،به محمدصلی علیه وآله خداوندنبوت راختم کند وبه من وصایت راتمام می کند ومن امیرالمو منین هستم.


اثبات الهداه،علامه شیخ حرعاملی قدس سره،ج2فصل30،ص483ح295به نقل ازروضه الواعظین ودر ص490ح316به نقل ازجامع الاخبار

mahdi11
سه شنبه 10 اردیبهشت 92, 03:22 بعد از ظهر
ابن ابی الحدید روایت کرده است که درسال ولادت علی علیه السلام،رسول خداصلی علیه وآله ازسنگ ها ودرخت ها آواز وسروصداشنیدند وپرده هاازچشم حضرت برگرفته شد ونورهاواشخاصی رامشاهد می کردند ودرهمان سال بودکه پیامبر خدا انقطاع به سوی خداوند ودوری گزیدن ازمردم ورفتن به کوه حراءوعبادت راشروع نمودند وپیوسته مشغول این کاربودند تارسالت حضرت پدیدارشد و وحی درآنجا برایشان نازل گردید.
رسول خدا صلی علیه وآله به آن سال وبه ولادت علی علیه السلام فال نیک زده وآنرا سته الخیرو سنه البرکه (سال خیروبرکت) نامگذاری نمود.وپس ازدیدن کرامات وقدرت الهی درزمان ولادت امام علی علیه السلام که قبل ازآن چنین کراماتی ندیده بود،درشب ولادت امیرالمومنین علیه السلام به خانواده خودچنین فرمود:همانافرزندی برای مابه دنیا می آید که به واسطه ی او خداوندتعالی ابواب بسیاری ازنعمت ورحمت می گشاید.



بحارالانوار،ج39ص328

mahdi11
پنجشنبه 12 اردیبهشت 92, 12:39 قبل از ظهر
راهبی((مثرم))یا((اثرم))نام در((یمامه))به اوطالب علیه السلام تولدحضرت علی علیه السلام رابشارت دادوگفت:به زودی فرزندی برایت به دنیاآید که آقاومولای زمان خویش است واوست((ناموس اکبر)) که یاوروناصر ودامادو وزیر پیامبرزمان خود است،ولی من زمان اورادرک نمی کنم،پس وقتی اورادیدی،سلام مرابه اوبرسان والبته احتمال داردکه من هم اوراببینم.
پس وقتی امیرالمومنین به دنیا آمد، ابوطالب علیه السلام سلام نموده فرمود:ای پدر!از نزد راهب اثرم که به شما بشارت من راداد می آیی !وآنگاه جریان راهب راتعریف کرد،پس ازآن،ابوطالب عبد مناف علیه السلام فرمود:راست گفتی ای ولی الله.



مدینه المعاجز،ج2 ،ص38ح379ازمشارق انوار الیقین ص75
بحارالنوار،ج35،ص10وص100

mahdi11
پنجشنبه 12 اردیبهشت 92, 12:49 قبل از ظهر
وقتی امیرالمومنین علیه السلام درگهواره بودند،ماری رادیدند که به سوی ایشان می آید،درآن حال دست های حضرت بسته شده بود،پس حضرت خودراتکان داده ودست خودراخارج نمودند،با دست راست گردن مار راچنان فشاردادند که انگشتانشان درآن فرورفت وهمین طورنگه داشتن تامرد.
وقتی مادرامیرالمومنین این صحنه رامشاهده کرد،فریادوناله اش بلند شد به طوری که مردم جمع شدند وپس ازآن گفت:کانک حیدره توهمانند ماده شیری هستی که از اذیت بچه هایش خشمناک شده باشد.



مدینه المعاجز،ج2،ص35ح375ازمناقب ابن شهرآشوب ج2ص287
بحارالانوارج41،ح274ذح1.،

mahdi11
پنجشنبه 12 اردیبهشت 92, 01:03 قبل از ظهر
امیرالمومنین علیه السلام درراهی می رفتند ودربین راه یک یهودی خیبری همراه ایشان آمددرقسمتی ازرودخانه ای روان وجود داشت،یهودی برلباس یا گلیمی پشمی سوارشد عبورنموده وآن طرف که رفت به حضرت گفت:ای مرد!اگرآنچه من می دانستم،تونیز می دانستی،همانند من عبورمی کردی!
امیرالمومنین علیه السلام به اوگفتند:برجایت به مان وبعدبه آب اشاره کردند،بلافاصله جامدشد وبعدازآن عبورنمودند.وقتی یهودی این کارشگفت رادید،برپاهای آن حضرت افتادوگفت:ای جوان!چه گفتی که آب رابه سنگ تبدیل کردی؟!
آن جناب ازاوپرسیدند:توچه گفتی که ازآن عبورکردی؟
خیبری جواب داد:من خداوند رابه اسم اعظمش خواندم،امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: آن اسم چیست؟گفت:خدارا به اسم وصی محمد صلی الله علیه وآله خواندم.پس حضرت فر مودند:من وصی محمد(ص) هستم،یهودی گفت:حقیقتا"همین طوراست وسپس مسلمان شد.



مدینه المعاجز،ج1ص43،ح290به نقل ازمشارق انوار الیقین ص172

mahdi11
پنجشنبه 12 اردیبهشت 92, 01:23 قبل از ظهر
عماریاسر می گوید:روزی نزدمولای خودامیرالمومنین علی علیه السلام رفتم واودرصورت من آثارناراحتی ودل شکستگی رامشاهده کرد،پس گفت:چه شده؟گفتم:بدهی ای برعهده ام است وطلبکارآن حاضرشده است،حضرت به سنگی اشاره کردوفرمود:این سنگ رابرداروقرضت رااداکن!
گفتم:این که سنگ است!پس امام علی علیه السلام فرمود:خداوند را به من بخان تا طلاگردد.پس خداوندرابه اسم آن جناب خواندم وسنگ به طلاتبدید گردید،بعداز آن فرمود:مقدارنیازت رابردار.باز گفتم:چگونه نرم شود؟!
این بارحضرت فرمود:ای ضعیف الیقین،خدارابه من بخوان تابرایت نرم شود،زیرابا اسم من بودکه خداوند آهن رابرای حضرت داوودعلیه السلام نرم کرد.
من خدارابه اسم آن حضرت خواندم،طلانرم شد ومقدارنیاز رابرداشتم،پس فرمود:بازخدارابه نام من بخوان تا بقیه اش سنگ شود.



مدینه المعاجز،ج1،ص431،ص291ازمشارق انوار الیقین ص173اثبات الهداه

mahdi11
پنجشنبه 12 اردیبهشت 92, 02:06 قبل از ظهر
ابن عباس گفت:رسول خدا(ص) فرمود:به خداوندی که مرابه حق ترساننده وبشارت دهنده مبعوث کرده،نه کرسی نه عرش استقرار می یافتند ونه آسمان هاحرکت دورانی خودرا ادامه می دادند ونه آسمانها وزمین برجا می ماندند،مگرآنکه خداوند تعالی برآنهااین جملات رانگارش می داد:((لا اله الا الله ،محمدرسول الله ،علی امیراامومنین))
پس ازآن فرمود:وخداوندتبارک وتعالی وقتی مرا به سوی آسمان بالابرد وبه صدای لطیف خودش مخصوص نمود،گفت:ای محمد!گفتم:لبیک ربی وسعدیک.پس گفت:من محمودم وتومحمد،اسم توراازاسم خودم جدانمودم وتورابرتمام بندگانم برتری دادم ،پس برادرت علی علیه السلام رانشانه ای برای بندگان من قرارده تا آنهارابه سوی من راهنمایی کند.
ای محمد!من مومنین رابندگان مخصوص خودقرار دادم وعلی را امیرآنهاگردانیدم،پس هرکس براوامیرشود،لعنت من براوست وهرکه مخالفتش کند،اوراعذاب می کنم وهرکه اطاعطش کند،اورابه خود نزدیک خواهم کرد.
ای محمد!من علی راامام مسلمانان قردادم ،پس هرکس براومقدم شود،اورابابلا خوار خواهم کرد وآنکه اوراعصیان کند،من ازرحمت خوددورش می کنم،پس من هستم که علی راآقای اوصیا وپیشوای روسفیدان وحجت خود برهمه ی آفریدگانم قرار دادم.



بحارالانوارج27ص8ح16و ج38ص121ح169 وج37ص337ضمن ح82

mahdi11
پنجشنبه 12 اردیبهشت 92, 04:54 بعد از ظهر
ازامام حسین علیه السلام نقل شده است که درزمان پدربزرگوارشان امیرالمومنین علی عله السلام،درمسجد پیامبراکرم می فرمود:ازرسول خدا صلی الله علیه وآله شنیدم که فرمود:اولین آفریدگار خداوند حجاب هابودند،پس برروی حاشیه ی آن چنین نوشت:لا اله الا الله،محمدرسول الله،علی وصیه
پس عرش راآفریدوبرارکان آن نوشت ولا اله الا الله،محمدرسول الله علی وصیه آنگاه زمین هارا خلقت داد وبرکوه هایش نوشت ولااله الا الله محمدرسول الله علی وصیه بعدازآن لوح راخلق نمود وبرحدودآن این چنین نگارش داد:لا اله الا الله محمدرسول الله علی وصیه
پس هرکس گمان می کندپیامبررادوست دارد،ولی وصی اورادوست ندارد قطعا"دروغ می گوید وهرکس به گمان خود،پیامبررامی شناسد ولی وصی اورانمی شناسد،قطعا"کافراست آگاه باشید!اهل بیت من موجب ایمنی شما هستند ودوستی آنها دوستی من است به آنها چنگ زنیدتاهرگز گمراه نشوید.
ازآن حضرت پرسیدند:ای پیامبرخدا!اهل بیت شماکیایند:پاسخ داد:علی علیه السلام ودونوه ی من ونه امام ازفرزندان حسین علیه السلام امامان ابرا وامینان معصوم،همانا آنها اهل بیت من هستند وازگوشت وخون من هستند.



مدینه المعاجز،ج2ص377ح613

mahdi11
پنجشنبه 12 اردیبهشت 92, 05:02 بعد از ظهر
ازپیامبراکرم منقول است که فرمود:حلقه دربهشت یاقوتی قرمز است که برروی ورقه هایی ازطلا نصب شده است،پس هرگاه حلقه به صفحه زده شود،به صدا درآمده ومی گوید علی.



مدینه المعاج2،ص362،ح606 به نقل ازابن بابویه درامالی ص471 ح13

mahdi11
پنجشنبه 12 اردیبهشت 92, 10:41 بعد از ظهر
جابربن عبدالله انصا ی می گوید:ازرسول خدا صلی الله علیه وآله ازمتولدشدن علی علیه السلام سوال نمودم،پس حضرت فرمود:ای جابر!سوال عجیبی ازبهتزین مولودها پرسیدی ،بدان که خداوند تعالی آنگاه که اراده آفریدن من وعلی علیه السلام راقبل ازآفریدن هرچیز دیگری نمود،مرواریدبسیاربزرگی راکه ده برابر کل دنیا بود،خلق نمود ومارادرآن به ودیعت نهاد.
پس درآنجاصدهزارسال مشغول تسبیح وتقدیس خدابودیم، آنگاه که خداوند اراده خلق موجودات رانمودبا((چشم تکوین وپدیدآوری))به آن مرواریدنگاه کرد،بلافاصله ذوب شدودوقسمت گردید؛خداوند مرادرنصب آن که حاوی نبوت بود،قراردادوعلی علیه السلام رادرنصفی که حاوی امامت بود.
پس ازاین مروارید،صد دریا خلق فرمود،که ازآن جمله دریای علم ودریای کرم ودریای بخشش ودریای رضا ودریای رافت ودریای رحمت ودریای عفت ودریای فضل ودریای جودودریای شجاعت ودریای هیبت ودریای قدرت ودریای عظمت ودریای جبروت ودریای کبریا ودریای ملکوت ودریای جلال ودریای نورودریای علو ودریای عزت ودریای کرامت ودریای لطف ودریای حکم ودریای مغفرت ودریای نبوت ودریای ولایت است؛پس ما در هردریایی هفت هزارسال به سربردیم.
آنگاه پروردگارقلم راآفریدوفرمود:بنویس!پرسید: ه چیزی؟ای پروردگارم!فرمود:توحیدویگان گی من رابنویس،ازاین قول خداوند،قلم حدود ده هزارسال مست ومدهوش به حال خودبود!پس ازبرطرف شدن آن حال،پرسید:چه چیزی بنویسم؟
خداوندفرمود:بنویس:لا اله الا الله،محمدرسول الله،علی ولی الله پس ازآنکه قلم این اسما رانوشت ازخداوند پرسید:پروردگارا این ها چه کسانی هستند که اسمشان راقرین وهمراه اسم خودنمودی ؟!خداوند تعالی پاسخ داد:ای قلم،محمد صلی الله علیه وآله پیامبرمن وخاتم انبیا واولیای من است وعلی علیه السلام ولی وجانشینان من بربندگانم وحجت من برآنهاست ،به عزت وجلالم سوگند،اگرآن دونبودند،هرگزتوراولوح محفوظ راخلق نمی نمودم.
پس فرمود:بنویس!پریسد:چه چیزی؟پاسخ داد:صفات واسما من رابنویس.پس قلم مشغول نوشتن شدوپیوسته درحدود هزارسال به طوری که تاروزقیامت خسته وفرومانده وملول گردید!پس ازآن خداوندتعالی ازنورمن آسمان ها وزمین وبهشت وجهنم وکوثروصراط وعرش وکرسی وحجابها وابررا آفرید؛وازنورامیرالمومنین علیه السلام،خورشید وماه وستارگان را دوهزار سال قبل از آفرینش آدم علیه السلام آفرید.
آنگاه به قلم دستورداد .......

mahdi11
پنجشنبه 12 اردیبهشت 92, 11:23 بعد از ظهر
ادامه
آنگاه به قلم دستورداد که برهربرگ درختان بهشتی وبرهردرازدرهای بهشت ودرهای آسمان ها وزمین وکوه ها ودرختان این جملات رابنویسد ((لا اله الا الله محمدرسول الله علی ولی الله))سپس خداوندتعالی نور رسول خداصلی الله علیه وآله ونورعلی بن ابی طالب علیه السلام فرمان داد تادر((حجاب عظمت))داخل شوند،سپس به حجاب عزت آنگه حجاب هیبت وبعدحجاب کبریا آنگاه حجاب رحمت پس حجاب منزلت وبعداز آن حجاب رفعت وپس حجاب سعادت آنگاه حجاب نبوت سپس حجاب ولایت بعدحجاب شفاعت داخل شوند،اینگونه بودکه ازحجابی به حجاب دیگردرحرکت بودند ودرهرکدام هزار سال توقف می نمودند.
آنگاه رسول خدا(ص)ادامه دادند:ای جابربدان که خداوندتعالی مراازنورخودآفرید وازنورمن علی علیه السلام راآفریدوهمه ی ما اهل بیت ازنورواحد هستیم ،وخداوند ماراخلق نموددرحالی که آسمانی وزمینی وخورشیدوماه وظلمت وروشنی وخشکی ودریا وهوایی وجود نداشت واین کاردوهزارسال قبل ازخلقت آدم بود.
پس خداوندخودراتسبیح نمود ومنزه دانت مانیزاوراتسبیح نمود وخودراتقدیس نمودیم،ما نیزتقدیس اونمودیم،پس خداوند از این کارما تشکر کرد وآسمانها وزمین ها را از تسبیح من آفرید،آسمان رابرفراشت وزمین راگستراند ومسطح نمود؛وازتسبیح علی علیه السلام ملاعکه راخلق نمود،لذاهمه ی تسبیح ملاعکه تازوز قیامت برای علی بن ابی الطالب علیه السلام وشیعان اوتا روزقیامت است.
وآنگاه که خداوند روح رادرآدم علیه السلام دمید،فرمود:به عزت وجلالم سوگند،اگردوعبدی که اراده خلقت آنهارا دردنیا دارم،نبودند،هرگزتوراخلق نمی کردم!آدم پرسید:الهی وسیدی ومولای !آیاآنها ازنسل من هستند یانه؟
خداوند جواب داد:ای آدم!سرخودرا بلند کن وبنگر،آدم سربلند کرد وبرساق عرش این چنین نوشته اید:لا اله الا الله محمدرسول الله نبی الرحمه وعلی مقیم الحجه هرکسی آنهارا بشناسد،پاک وپاکیزه وطاهر می شود،وهرکس آنهارا نشناسد،ازرحمت خدادور وبی بهره خواهد بود.
وهنگامی خداوند آدم علیه السلتم را آفرید وازروح دراو دمید،روح پیامبر وحبیب خود ونور ولی وامام خود رادر صلب آدم علیه السلام رادرجانب چپ قرارداد،این درحالی بود کخ صفوف ملاعکع پشت سر حضرت آدم ایستاده بودند،آدم پرسید:پروردگارا!به چه خاطر ملاعکه پت سرمن ایستاده اند؟
پ خداوند تعالی جواب داد:به خاطر نوردوفرزندت که درصلب توقرار گرفته اند،محمدبن عبدالله صلی الله علیه وآله وعلی بن ابی طالب علیه السلام،اگر آن دونبودند افلاک رانمی آفریدم،آدم ..

ذاکری
جمعه 13 اردیبهشت 92, 10:32 قبل از ظهر
[b]پاداش خواندن فضیلت امیر المومنین (علیه السلام )
قال رسول الله صلی الله علیه و اله وسلم: ان الله تبارک و تعالی جعل لاخی علی بن ابی طالب فضائل لا یحصی عددها غیره فمن ذکر فضیلة من فضائله مقرا بها غفر الله له ما تقدم من ذنبه و ما تاخر واو وافی القیامة بذنوب الثقلین. و من کتب فضیلة من فضائل علی بن ابی طالب علیه السللم لم تنزل الملائکة تستغفر له ما بقی لتلک الکتابة رسم . و من استمع الی فضیلة من فضائله غفر الله له الذنوب التی اکتسبها بالاستماع و من نظر الی کتابة فی فضائله غفر الله له الذنوب التی اکتسبها بالنظر
پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله وسلم فرمودند:

خداوند تبارک و تعالی برای برادرم، علی بن ابی طالب آن قدر فضیلت قرار داده که شمارش آن را فقط خدا می داند.

هرکس فضیلتی از فضائل او را بازگو کند و به آن اعتراف نماید ، خداوند گناهان گذشته و اینده اش را بیامرزد ، هرچند به اندازه جن و انس گناه کرده باشد.

و هرکس فضیلتی از فضائل علی علیه السلام را بنویسد ، تا آن نوشته باقی است فرشتگان برای او طلب آمرزش می کنند.

و هر که به فضیلتی از فضائل علی علیه السلام گوش دهد ، خداوند گناهانی را که به وسیله ی گوش انجام داده می آمرزد.

و هرکس به نوشته ای از فضائل علی علیه السلام نگاه کند، خداوند گناهانی را که با چشم انجام داده می آمرزد.

امالی صدوق، مجلس 28، حدیث 10

mahdi11
جمعه 13 اردیبهشت 92, 09:08 بعد از ظهر
ادامه:
آدم ازپشت خودتقدیس وتسیبح رامی شنید؛ازخداوند درخواست کردکه:آن هارادرمقابل من قرار ده تاملاعکه مقابل من آیند،بلافاصله خداوند نور آنهارا درپیشانی آدم قرارداد وصف های ملاعکه درمقابل آدم واقع شدند!
آنگاه ازخداوندمسءلت نمودکه آنها درقسمتی باشند که بتواند آنهاراببیند،لذانور مارادردست راست قرارداد،نورمرادرانگشت سبابه ونورعای علیه السلام رادردست میانه ونوردخترم فاطمه سلام الله علیهارا درانگشت بعدی ونورحسن علیه السلام رادردست کوچک ونورحسین علیه السلام رادرانگشت شصت قرارداد.
پس خداوند به ملاعکه دستور داد تابرآدم علیه السلام سجده کنند،ملاعکه برای تعظیم وتجلیل وبزرگداشت این انوارپا ک بود که اوراسجده نمودند،آدم ازاین مطلب تعجب نمودوسرخود رابه سوی عرش بالا برد،بلافاصله خداوند ازچشمش پرده برداشت واونوری رامشاهده کرد،پس پرسید:الهی وسیدی ومولای ،این نورچیست؟
خداوندفرمود:این نورمحمدصلی الله علیه وآله برگزیده من ازآفریدگان من است،اونوری درکنارش دید واز آن نورپرسید؛خداوند جواب داد:این نور علی بن ابی طالب علیه السلام،امام من ویاوردین من است.
بازآدم سه نوردیگردرکنارآن دونور دید وسوال کرد:خدایا آن نورهاچیستند؟خداوند جواب داد:آن نورفاطمه سلام الله علیها ست که دوستدارانش ازآتش بریده شده اندوآن دونور،دوفرزندش حسن وحسین علیهما السلام هستند.حضرت آدم گفت:نه نوررامی بینم که برگرد آنهاحلقه زده اند!جواب شنید:آنها امامان ازنسل علی علیه السلام وفاطمه علیها السلام هستند.
آدم گفت:خدایا،به حق این پنج نورپاک،آن امامان نه گانه ازنسل امام علی علیه السلام رابرای من مشخص کن.خداوند فرمود:علی بن الحسین،سپس محمد باقر،بعدجعفرصادق،سپس موسی کاظم،پس علی رضا،آنگاه محمدجواد،بعدعلی هادی،بعدحسن عسکری،وبعد ازاو حجت،مهدی صلوات الله علیهم اجمعین،سپس آدم گفت:الهی وسیدی،توآنهارا به من شناساندی،پس مراازآن هاقرار ده.



مدینه المعاجز،ج2ص367،ح610ازابومخنب.

mahdi11
شنبه 14 اردیبهشت 92, 12:19 بعد از ظهر
ازامام حسین علیه السلام منقول است که فرمود:پیامبرخدا صلی الله علیه وآله فرمود:
داخل بهشت شدم ودیدم بردرآن باطلاچنین نوشته شده است :((لا اله االاالله،محمدحبیب الله،علی بن ابی طالب ولی الله،فاطمه امه الله،الحسن والحسین صفوه الله، علی محبیهم رحمه الله وعلی مبغضیهم لعنه الله))خدایی جزخدای ییگانه نیست،محمدحبیب خداست ،علی بن ابی الطالب علیه السلام ولی خداست وفاطمه سلام الله علیها کنیزخداست،حسن وحسین علیه االسلام برگزیده ی خدایند،رحمت الهی بردوستاران آنهاست ولعنت خداوند برای دشمنان آنهاست.




مدینه المعاجز،ج2،ص362ح606به نقل ازابن بابوییه درامالی ص471 ح13

mahdi11
شنبه 14 اردیبهشت 92, 09:26 بعد از ظهر
جابربن عبدالله انصاری ازحضرت پیامبراکرم صلی الله علیه وآله نقل کرده که فرمود:بر دربهشت چنین نوشته شده است:لا اله الا الله ،محمد رسول الله،علی اخو رسول الله قبل ان یخلق الله السموات والارض بالفی عام:علی علیه السلام برادررسول خدابود دوهزار سال قبل از اینکه آسمانها وزمین را خداوند به وجود آورد.




مدینه المعاجز،ج2،ص356،ح602،ازابن شهرآشوب

mahdi11
شنبه 14 اردیبهشت 92, 09:41 بعد از ظهر
ام سلمه می گوید:پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود:وقتی به معراج برده شدم ،به عرش نگاه کردم وبرآن این جملات رامکتوب دیدم :((لا اله الا الله،محمدرسول الله،ایدته بعلی ونصرته بعلی))(یعنی پیامبررا باعلی علیه السلام تایید ویاری نمودم)
ونورهای علی وفاطمه وحسن وحسین ونورهای علی بن الحسین ومحمدبن علی وجعفربن محمد وموسی بن جعفر وعلی بن موسی ومحمدبن علی وعلی بن محمد حسین بن علی علیهم السلام رامشاهده کردم ونور((حجت))رادیدم که دربین آنها می درخشید، گویا ستاره ای درخشان بود.
پس گفتم ای پروردگار من!اوکیست؟واینها کیاینند؟
آنگاه این ندا داده شد که : یامحمد!این نور علی وفاطمه واین نور دوفرزندانش حسن وحسین واین نورهایی ازنسل امام حسین علیه السلام است که همه پاکیزه شده ومعصومند؛واین نوردرخشان حجت است که زمین را ازعدل وداد پرمی کند پس از آن که ازظلم وجور پرشده است.




مدینه المعاجز،ج2،ص379،ح615

mahdi11
یکشنبه 15 اردیبهشت 92, 12:38 بعد از ظهر
قاسم بن معاویه می گوید:به امام صادق علیه اسلام گفتم:مردم سنی مسلک روایتی ازمعراج بیان می کند که وقتی رسول الله صلی الله علیه وآله به معراج برده شد،برعرش این نوشته رادید:((لا اله الا الله. محمدرسول الله ،ابوبکر الصدیق !))
حضرت فرمود:سبحان الله ،هرچیزی راتغیرداده وتحریف کردند حتی این حدیث را ؟!
گفتم:بله.
آنگاه فرمود:خداوند عزوجل وقتی عرش را خلق کرد روی آن نوشت: لا اله الا الله محمدرسول الله علی امیرالمومنین.
و وقتی آب راخلق کرد برمجرای آن نوشت:لا اله الله محمدرسول الله علی امیرالمومنین.
وآنگاه که کرسی را خلق کرد،برروی پایه های آن نوشت:لا اله االا الله ،محمدرسول الله ،علی امیر المومین.
و وقتی لوح راخلق کرد،برروی پایه های آن نوشت:لا اله الا الله محمد رسول الله علی امیرالمومنین.
وبعد ازخلقت اسرافیل روی پیشانی اونوشت:لا اله الا الله محمد رسول الله علی امیرالمومنین
وپس ازآفریدن جبراعیل بردوبال اونوشت:لا اله الا الله محمد رسول الله علی امیرالمومنین.
و وقتی آسمان هارا آفرید بر اطراف آنها نوشت لا اله الا الله محمد رسول الله علی امیر المومنین.
و زمان که زمین هارا آفرید، روی طبقه های آن نوشت :لا اله الا الله محمد رسول الله علی امیر المومنین.
و وقتی کوه هارا خلق کرد برروی قله های آن نوشت:لا اله الا الله محمد رسول الله علی امیر المومنین.
وآنگاه خورشید را آفرید وروی آن این جملات رانوشت:لا اله الا الله محمد رسول الله علی امیرالمومنین.
ووقتی ماه رابه وجود آورد رویش نوشت:لا اله الا الله محمد رسول الله علی امیر المومنین.
واین نوشته همان سیاهی است که برروی ماه دیده می شود.پس هرگاه کسی لا اله الا الله محمدرسول الله بگوید باید علی امیر المومین را نیز بگوید.




مدینه المعاجز ج1،ص375،ح612به نقل از احتجاج طبرسی ص158

mahdi11
دوشنبه 20 خرداد 92, 11:52 قبل از ظهر
بربال جبرعیل علیه السلام((علی الوصی))نگارش یافته است


امام علی صلوات الله علیه فرمود:پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند:
جبرعیل علیه السلام برمن نازل شدوبال هایش رابازنمو.پس دریکی ازآنها نوشته بود:لا اله الا الله،محمدالنبی وبر بال دیگر لا اله الا الله علی الوصی




مدینه المعاجز ج2،ص408 حدیث 636 به نقل از محمدبن علی بن شهرآشوب

mahdi11
دوشنبه 20 خرداد 92, 12:04 بعد از ظهر
نام امیرالمومنین علی علیه السلام برروی فرشته نوشته شده است.



ازحضرت موسی بن جعفر علیه السلام منقول است که پیامبر صلی الله علیه وآله نشسته بودند،ناگهان ملکی برحضرت واردشد که 24صورت داشت،حضرت به اوگفت:دوست من جبرعیل !تورادراین صورت ندیده بودم.
فرشته پاسخ داد:من جبرعیل نیستم ای محمد !خداوند عزوجل مرافرستاده تانور رابه نور ازدواج دهم.
فرمودندچه کسی را؟
فرشته گفت:فاطمه سلام الله علیه رابرای علی علیه السلام.
پس ازآنکه فرشته ،پشت نمود بین دوکتفش این جملات دیده شد:((محمد رسول الله علی وصیه)) پیامبراکرم صل الله علیه وآله فرمودند:ازچه زمانی این عبارت بین کتفهای تو مکتوب شده است؟پاسخ داد:بیست ودوهزار سال قبل از آنکه خداوند آدم راخلق کند.




مدینه المعاجز،ج2،ص411 ح640ازاصول کافی ج1،ص460،ح8

mahdi11
دوشنبه 20 خرداد 92, 12:16 بعد از ظهر
اسم امیرالمومنین علیه السلام برفرشته ای که نصف آن آتش ونصف دیگرآن برف بود!



محمد بن حنیفه ازپیامبر اکرم صلی الله علیه وآله روایت کرده است که فرمودند:
وقتی که به آسمان برده شدم،درآسمان چهارم وهفتم فرشته ای دیدم که نصف آن ازآتش ونصف دیگرش ازبرف بود!وبرپیشانی اونوشته بود:((اید الله محمدا"بعلی))خداوند محمد صلی الله علیه وآله را به علی علیه السلام تایید ویاری کرد.
ازدیدن این مطلب تعجب نمودم.پس آن ملک گفت :ازچه تعجب کردی؟خداوند این مطلب را برپیشانی من دوهزار سال قبل ازدنیا نوشته است.




مدینه المعاجز،ج2،ص407،ح633(به نقل از ابن شهر آشوب وح634به نقل ازصاحب کتاب صفوه الاخبار)وص408،ح635(ازطریق مخالفین ازمناقب موفق بن احمد خوارزمی ،ص218)

mahdi11
دوشنبه 20 خرداد 92, 12:54 بعد از ظهر
برگونه ی حورالعین،((علی ولی الله))است.
ازپیامبراکرم صلی الله علیه وآله روایت شده که فرمود:
هرکس(بسم الله الرحمن الرحیم)رابخواند،خداوند دربهشت هفتاد هزارقصر ازیاقوت قرمز برایش بنا می کند،درهرقصری هفتادهزاراتاق ازمروارید سفید،درهر اتاقی هفتاد هزار تخت از زبر جد سبز رنگ، روی هرتختی هفتادهزارفرش از سندس واستبرق ،برروی هرکدام همسری ازحور العین که دارا ی هفتاد هزار شاخه موی تزیین شده بادر ویاقوت است ،برروی گونه ی راستش((محمد رسول الله))نوشته شده وبرگونه ی چپش((علی ولی الله))،برپیشان او((حسن))وبرچانه او((حسین)) نگارش یافته است وبسن الله الرحمن الرحیم روی دولب اونوشته شده.
پرسیدم:ای رسول خدا!این همه کرامت برای کیست؟
فرمود:برای آنکه ازروی بزرگداشت واحترام بسم الله الرحمن الرحیم گوید.




مدینه المعاجز،ج2،ص366،ح609،به نقل از جامع الاخبار شیخ تاج الدین شعیری ص43-
بحار الانوار،ج92ص258

mahdi11
دوشنبه 20 خرداد 92, 01:36 بعد از ظهر
نام امیرالمومنین علیه السلام برروی ابری که برسر پیامبراکرم صلی الله علیه وآله سایه می افکند.


رسول خدا صلی الله علیه وآله باحضرت ((خدیجه بنت خویلد))قرار داد تجاری مضاربه بسته بودند وبرای تجارت همراه قبایل به سوی شام درحرکت بودند وازمکه تابیت المقدس به اندازه حرکت یک ماه فاصله بود؛ ومسیر رفت وآمد دربیابان های خشک بسیار گرمی بود که گاهی بادهای گرم وسوزانش رملها وشن هارا برسر وصورت رهگذران می پاشید.
دراین ایام خداوند تعالی برای رسول خدا صلی الله علیه وآله،ابری بالای سرشان فرستاده بود سایه افکند وهر کجا می روند،همراهشان باشد ودرهمه جوانب راست وچپ وجلو وعقب برحضرت سایه افکنی کند واورا ازگرمای خورشید محافظت نماید؛ازطرفی بادهای سوزان خاک وشن را بر صورت قریشان وشتر های آنها می پاشید،ولی وقتی به نزدیک حضرت محمد صلی الله علیه وآله می رسد،ملایم وساکن می گردید وچیزی ازشن وماسه به حضرت نمی ریخت،بلکه هوای لطیف وملایمی برآن جناب می ورزید؛ به طوری که قافله ی قریش می گفتند:همراهی بامحمد صلی الله علیه وآله ازهمراهی باچادرش بهتر است!
پس آنان به سوی او پناه می آورند ونزدیکش می شدند وبه این دلیل باد ملایم هم به آنها که درجوارش بودند.می ورزید،ولی ابر فقط مخصوص خودحضرت بود و وقتی حضرت با قافله های مختلف وناشناس همراه می شدند،بالا می رفت وازآنها دور می شد.
آنها پرسیدند:این ابر بر هرکسی فرود می آید وبه سویش می رود،حتما"او شریف وبزرگوار است.اهل قافله به آنها گفتند:به ابرنگاه کنید،برروی ابر اسم صاحب آن واسم همراه او وبرگزیده وجانشین اورا خواهید یافت!
وقتی به ابرنظر کردند،این نوشته رادیدند:((لا اله الا الله،محمد رسول الله،ایدته بعلی،اورا به وسیله ی علی سرور اوصیا تایید می کنم وبوسیله اصحابش که دوستداراو وعلی ودوستانش هستند وبادشمن او ودشمنان علی دشمنی می کنند،شرافت وبزرگی می بخشم))همه ی آنها که می توانستند بخواندند،این جملات راخواندند وآنان که نمی توانستند،ازروی آن نوشتند.




مدینه المعاجز،ج3،ص5،ح684به نقل ازتفسیر عسکری ص155،ح77_بحارالانوارج17،ص308،ح1 5-اثبات الهداه ج2،ص151،ح622به نقل ازتفسیر عسکری

mahdi11
دوشنبه 20 خرداد 92, 02:30 بعد از ظهر
نام اهل بیت علیهم السلام برپوسی که ازهسته ی خرما خارج شد.



محمدبن مسلم گوید:نزدامام صادق علیه السلام بودم که((معلی بن خنیس))درحالی که گریه می کرد واردشد.حضرت پرسیدند:به خاطرچه گریه می کنی؟اوگفت:بردرخانه عده ای آمده اند فکرمی کنند که برای شما هیچ برتری وفضیلتی نیست وشما وآنها یکسان هستید.
پس حضرت ساکت شدندوظرفی خرما طلب نمودند،خرمایی بداشته ودونصف کرده وخوردند وهسته اش رادرخاک کاشتند،بلافاصله بزرگ شدوخرمایی نارس داد.حضرت ازآن خرمایی جداه کرده ونصف کرده خوردند وازآن پوستی خارج نموده وبه معلی بن خنس دادند ودستوردادند بخواند،درآن این مطالب نوشته شده بود:بسم الله الرحمن الرحیم لا اله الا الله،محمدرسول الله،علی المرتضی والحسن والحسین وعلی بن الحسین.....(اسم بقیه اعمه آمده بود)والحسن بن علی العسکری وابنه اولیا الله.




مدینه المعاجز،ج3،ص5،ح684به نقل ازتفسیر عسکری ص155،ح77_بحارالانوارج17،ص308،ح1 5

mahdi11
دوشنبه 20 خرداد 92, 11:29 بعد از ظهر
برروی خورشیدنیز نام امیرالمومنین نوشته شده است.



عبدالله بن مسعودگفته است که پیامبر خداصلی الله علیه وآله شنیدم که فرمود:
خورشیددارای دوطرف ودوصورت است که یک طرفش اهل زمین رانورانی می کند وطرف دیگرش براهل آسمان نورافشانی می کند وبر هرکدام ازآن صورتها نوشته ای وجود دارد.
پس ازمدتی فرمود:آیامی دانید روی خودشید چه نوشته شده است؟
درجواب گفتیم:خداوند ورسول اوبهتر می دانند.آن حضرت فرمود:نوشته ای براهل آسمان است:((الله نورالسماوات والارض))است.وکتابی که برای مردم زمین نوشته شده این است:((علی نور الارضین))علی علیه السلام نورزمین هاست.




نور35
مدینه المعاجز،ج2،ص406،ح631
بحارالانوار،ج27،/ص9،ح21

mahdi11
سه شنبه 21 خرداد 92, 10:16 بعد از ظهر
به فرمان خداوند همگی برامیرالمومنین علیه السلام،به امارت سلام دادند.



شیخ مفیدباسندخودازابو حمزه ی ثمالی،ازامام باقر علیه السلام ،ازامام سجاد علیه السلام ازامام حسین علیه السلام نقل کرده که فرمود:
خدای سبحان جبرعیل را به سوی محمد صلی الله علیه وآله فرستاد تااودرحیات خود از امتش برای ولایت علی بن ابی طالب علیه اسلام گواه بگیرد واورا قبل از شهادت خود امیرالمومنان بنامد،ازاین روپیامبر صلی الله علیه وآله 9قبیله راخواند وبه آنان فرمود:
من شمارا فراخواندم تا درزمین گواهان محضر خداباشید، خواه براین گواهی وفا کرده قیام کنید یا نافرمانی کرده آن را پنهان دارید.سپس فرمود:
ای ابابکر برخیز وبرعلی علیه السلام به عنوان امیرالمومنان سلام کن.
عرض کرد:آیااین به فرمان خداوپیامبرش باشد؟
فرمود:آری،پس برخاست وبرعلی صلوات الله علیه به عنوان امیرالمومنان برعلی علیه السلام سلام کرد.
سپس فرمود:ای عمر لعنت الله علیه برخیز وبه عنوان امیرالمومنان سلام برعلی علیه السلام سلام کن.
عرضکرد:آیا به فرمان خدا وپیامبرش اورا امیرالمومنان بنامیم ؟
فرمود:آری،سپس برخواست وبرعل علیه السلام سلام کرد.
سپس به مقداد بن اسود کندی فرمود برخیز:وبر علی علیه السلام به عنوان امیرالمومنان سلام کن سپس بی درنگ برخاست وسلام کرد؛بی آنچه را آن دونفر لعنت الله علیهما گفتند بگوید،سپس به ابوذر غفاری گفت:برخیز وبر علی علیه السلام به عنوان امیرالمومنان سلام کن.پس برخاست وبراو سلام کرد.
سپس به حذیفه یمانی فرمود:برخیز وبر امیرالمومنان سلام کن.برخاست وبراوسلام کرد.
سپس به عماربن یاسر فرمود:برخیزوبرامیرالمومنا سلام کن.برخاست وبر اوسلام کرد.
پس به عبدالله بن مسعود فرمود:برخیز وبرعلی علیه السلام به عنوان امیرالمومنان سلام کن.برخاست وبر اوسلام کرد.
پس ازآن به بریده فرمود:هرآینه من شمارا برای این امر فراخواندم تاشاهدان محضرخود باشید،خواه به آن قیام کنید یاآن را پنهان دارید.




مدینه المعاجر ج1،ص62،ح11،به نقل ازامال مفید،ص18،ن7،
بحارالانوار،ج37،ص335،ح74

mahdi11
سه شنبه 21 خرداد 92, 11:05 بعد از ظهر
ولایت امیرالمومنان علیه السلام ازجانب خداوند درعرش بسته شده است.




مردی نزدامیرالمومنان صلوات الله علیه آمدوگفت:ای ابا الحسن!مردم به شما امیرالمومنین می گویند،چه کسی شمارا امیرآنها قرارداده است؟
حضرت پاسخ دادند:خداوند بلندمرتبه مرا امیر آنها قرارده است.آن مرونزدرسول خدا صلی الله علیه وآله رفت وگفت:ای رسول خدا،آیا علی راست می گویدکه خداوند اورا امیر خلق خود قرارداده است؟
پس پیامبراکرم صلی الله علیه وآله غضبناک شدند وفرمودند:همانا علی علیه السلام امیرالمومنان است وواسطه ی ولایت ازجانب پروردگار عزوجل که آن را مافوق عرش خود برای اوپیوند داده وبراین ولایت ملاعکه خود راشاهد گرفته است،بی شک علی علیه السلام خلیفه الله وحجه الله است واوست امام مسلمین که اطاعت اوبا اطاعت خداوند وعصیان اوباعصیان خداون قرین ومساوی شده است ؛پس هرکس اورا نشناسد ،مرانشناخته وهرکه اورابشناسد مراشناخته است وهرکس برتری وفضیلت اورا ردکند،به من کاستی وارد کرده است وهرکه بااوکارزار کند،بامن کارزار کرده است،وهرکه به اودشنام دهد،به من دشنام داده است؛زیرا علی علیه السلام ازمن است که ازطینت وباطن من آفریده شده است واو شوهر فاطمه سلام الله عیها دختر من وپدر فرزندانم حسن وحسین علیهما السلام است.
سپس پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند:من وعلی وفاطمه وحسن وحسین علیهم السلام ونه امام ازنسل امام حسین علیهم السلام،حجت های خداوند برآفریدگارش هستیم ودشمنان ما،دشمنان خدا هستند ودوستان ما،دوستان خداوند هستند.




معالم الزلفی ،علامه سید هاشم بحرانی ،ج1،باب30،ص104،امالی صدوق،ص113/8،اثبات الهداه ج2،ص55ح249

mahdi11
سه شنبه 21 خرداد 92, 11:14 بعد از ظهر
درروز میثاق ،خداوند ازهمه بر ولایت امیرالمومنین علیه السلام پیمان گرفت.



جابربن یزید جعفی ازامام باقر علیه السلام نقل کرده که ازحضرت سوال کردم:چرابه امیر المومنین علی علیه السلام ،امیرالمومنین گفته شد؟
حضرت فرمود:خداوند اورا به این نام نامیده است.واین چنین درکتابش ،قرآن،نازل فرموده است:
واذ ربک من بنی آدم من ظهور هم ذریتهم واشهد هم علی انفسهم الست بربکم،
وان محمدا"رسولی وان علیا"امیرالمومنین.




اعراف،ص172
مدینه المعجز،ج1،ص58،ح5،به نقل ازاصول کافی ،ج1،ص412،ح4
بحارالانوار،ج67،ص113،ح23،وج26

mahdi11
سه شنبه 21 خرداد 92, 11:17 بعد از ظهر
نکته مهم:
تمام احادیثی که درباره ی فضیلت امام علی صلوات الله علیه می گزارم سندهای بسیار،زیادی دارد.

mahdi11
سه شنبه 21 خرداد 92, 11:26 بعد از ظهر
تنها ،پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وخداوند عزوجل،مقام امیرالمومنین علیه السلام را می شناسد.




پیامبر خدا صلی الله علیه وآله فرمودند:((یاعلی،ما عرف الله الا انا وانت ولا عرفنی الا الله وانت ولا عرفک الا الله وانا))
ای علی علیه السلام نشناخت خدا را جزمن وتو ونشناخت مرا جز خدا وتو ونشناخت تورا مگر خداوند ومن.




مدینه المعاجز،ج2،ص438،ح633،ازتاویل الایات ج1،ص221،ح15،مشارق انوار الیقین ص12،مختصر بصاعر،ص125

mahdi11
سه شنبه 21 خرداد 92, 11:38 بعد از ظهر
درشب معراج خداوند عزوجل با لهجه امیرالمومنین علیه السلام با پیامبراکرم صلی الله علیه وآله سخن گفت.


ازپیامبر اکرم صلی الله عله وآله سوال شد:درشب معراج خداوند باچه کلامی باتو سخن فرمود؟
حضرت فرمودند:بازبان ولحن کلام امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام پیامبر درادامه فرموند:من باشگفتی عرض کردم ،پروردگارا!توبا من حرف می زنی یاعلی؟
خداوندفرمود:ای محمد!هیچ موجودی به من شباهت ندارد ومن با اشیا توصیف نمی شوم.من تورا ازنور خود آفریدم وعلی را از نورتو،از زوایای قلب تو مطلع گشتم ومحبوبتر از علی بن ابیطالب را در آن نیافتم،به این جهت بالحن کلام علی باتو سخن گفتم تا قلبت آرام گیرد.




عجایب ومعجزات شگفت انگیز از حضرت علیه السلام ،ص14،به نقل ازتفسیر صافی ص311

mahdi11
سه شنبه 21 خرداد 92, 11:58 بعد از ظهر
درلیله المبیت خداوند به وجود امیرالمومنین علی علیه السلام برفرشتگان خود مباهات کرد.



بااسناد مختلف ازعامه وشیعه ازابن عباس ،ابا الیقظان؛ابی رافع وهندبن ابی هاله نقل شده که پیامبر خدا صلی الله علیه وآله فرمودند:خداوند به جبرعیل ومیکاعیل وحی نمود که:
من بین شما برادری ایجاد کردم وعمریکی ازشمارا طولانی تر ازدیگری قرار دادم،پس کدام ازیک شما دیگری را برخود ترجیح می دهد؟
پس هردو ازمرگ بدشان می آمد ولذا نسبت به دیگری ایثارننمودند،دراین حالت خداوند به آنان این چنین وحی نمود:آیاشما نمی خواهید همانند ولی من علی بن ابی طالب باشید؟
بین او ومحمد صلی الله علیه وآله ،پیامبرم،برادری ایجاد کردم،پس اودر زنده ماندن پیامبر خدارا برخود ترجیح داد پس پیامبر اورا دربستر خویش خوابانید تابا خونش ازجان پیامبر نگهداری کند،همگی به زمین روید واورا از شر دشمنانش حفظ کنید.
پس جبرعیل نازل شد ونزد سراو ومیکاعیل نزد پا های اونشستند وجبرعیل گفت ((مرحبا،مرحبا چه کسی مثل توست ای پسر ابی طالب که خداوند این آیه را نازل فرمود:

ومن الناس من یشری نفسه ابتخا....))




بقره آیه ی 207
مدینه المعاجز ،ج1،ص462،ح304،به نقل از ابن شهر آشوب ج2،ص64_بحارالانوار ج36،/ص43،و ج6

mahdi11
چهارشنبه 22 خرداد 92, 12:13 قبل از ظهر
عبادت وتضرع امیرالمومنین علیه السلام موجب مباهات خداوند گردید.



صبح روزی ،جبرعیل علیه السلام شاد وخوشحال بر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نازل شد،حضرت فرمودند:دوست من،جبرعیل!چه شده که تو راخوشحال می بینم؟جواب داد:ای محمد!چگونه خوشحال نباشم درحالی که دیشب به خاطر بزرگداشتی که خداوند ازبرادر ووصی وامام امت تو علی بن ابی طالب علیه السلام نمود،چشمانم روشن گردید.
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله پرسیدند:به چه دلیل خداوند برادرم وامام امت مرا اکرام کرد؟!
او گفت:((ای فرشتگان وحاملان عرش من،به حجت من درزمین بعد ازپیامبر محمد صلی الله علیه وآله بنگرید که چگونه به خاطر فروتنی دربرابر عظمت من،گونه خود را خاک آلوده نموده است،من شما را شاهد می گیرم که او امام آفریدگان من وسرور همه مخلوقات من است.




مدینه المعاجز،ج2،ص439،ح664
بحارالانوار ج19.ص87،ح37
اثبات الهداه ج2،ص251،ح300

mahdi11
جمعه 24 خرداد 92, 12:00 قبل از ظهر
امیرالمومنین علیه السلام درآسمان هفتم همچون خورشید درخشان است.



سلمه بن قیس ازپیامبر خداصلی الله علیه وآله نقل کرده است که فرمود:
علی علیه السلام درآسمان هفتم همانند((خورشید))درخشان روز درزمین است ودرآسمان دنیا همانند ماه شبی درزمین است.خداوند به علی علیه السلام مقدارعظیمی از فضیلت عنایت کرده است که اگر بین اهل زمین تقسیم شود،همه رافرامی گیرد.وبه اوجز بسیار زیادی از فهم عنایت فرموده است که درصورت قسمت بین اهل زمین به همه می رسد!
نرمی اوهمانند نرمی لوط است واخلاقش همچون اخلاق یحیی وزهدش مثل زهد ((ایوب))وبخشش او چون بخشش ابراهیم وشادمانی ودرخشندگی اوهمانند شادمانی سلیمان بن داوود وقوت او شبیه قوت داوود است.
وبرای اواسمی است که بر هر حجاب وپرده بهشت نوشته شده است،خداوند وجود اورا به من بشارت داد وبشارت هایی که برای اوست نزد من است،علی علیه السلام نزد حق محموداست ونزد ملاعکه پاک وپاکیزه است،اوبرادر من وبرادر ویژه ی من ودوست وفادار وبرگزیده ی من وپشت وپناه وچداغ روشنی بخش ودوست بسیار محبوب وهمراه رفیق من است.پروردگارم با صدای او در معراج بامن انس گرفت ،پس ازخدادرخواست نمودم که قبل از من اورا از دنیا نبرد وهمین طور شهادت اورا بعد ازخودم در خواست کردم.
وقتی داخل بهشت شدم ،حوران مخصوص علی علیه السلام را بیش از برگ درختان وقصر های اورا به عدد انسان ها مشاهده نمودم!علی از من است ومن از علی،هرکه اورا دوست دارد و ولایتش را پذیرا شود ،مرا دوست داشته وبه ولایت من چنگ زده است......(ادامه پست بعد)

mahdi11
جمعه 24 خرداد 92, 12:32 قبل از ظهر
ادامه:
دوستی علی علیه السلام نعمت الهی است وپیروی اوفضیلتی است که ملاعکه به آن ملتزم شده اند وجن های صالح ونیکوکار بر آن اجتماع کرده اند.رونده ای بعد از من روی زمین قدم نمی گذارد،جز اینکه علی علیه السلام درعزت وفخر ودین وشیوه عمل ازاو بالاتر و والاتر است،او خشن ودرشت خوی وعجول نیست وبه راحتی وسبکبال به سوی فساد وتباهی نمی رود و هرگز سر سخت وگستاخ نیست.
زمین اورا حمل کرده وبزرگ داشته است ، بعد از من هیچ فرزندی از شکم زنی خارج نمی شود مگر اینکه علی علیه السلام بالاتر ازاوست واو وارد هیچ مکان ومنزلی نمی شود،جز اینکه مایه ی برکت اوست،خداوند حکمت را براو نازل نمود و ردای فهم و اندیشه را بر او پوشانید،ملاعکه نزد او می نشینند،بااین که او آنها را نمی بیند واگر قرار بود بعد از من به شخصی وحی شود،قطعا"به او وحی می شد.
پس خداوند به وجود او محفل هارا زینت بخشیده ولشکر هارا بزرگی وشوکت داده وشهر ها را آبادان وسر سبز نموده ونظامیان را عزت بخشیده است،مثل او همانند بیت الله الحرام کعبه است که زیارت می شود وکسی را زیارت نمی کند ومثلش همانند ماه تابان است که چون طالع شود ،ظلمت را می برد وهمه جا را روشن می کند وباز مثل او همچون خورشید است که آنگاه که از شرق سرزند،نور بخشی می کند.
خداوند اورا در کتاب خود وصف نموده وبا آیات خود ستایش ومدح کرده است ودر آثارش اورا توصیف کرده است ومنازل او زیبا ونیکو کرده است،پس او زنده ای است کریم وبزرگوار ومرگش هم شهادت است.




مدینه المعاجز،ج2،ص352،ح596،از امالی ابن بابویه ص17،ح7
بحار الانوار ،ج39،ص37،ح7

mahdi11
جمعه 24 خرداد 92, 01:11 قبل از ظهر
معصومین فرمودند:خداوند ازنور علی بن ابی طالب علیه السلام 70،000فرشته به وجود آوردکه برای شیعیانش تا روز قیامت استغفار کنند.

mahdi11
سه شنبه 28 خرداد 92, 04:18 بعد از ظهر
در شب معراج خداوند عزوجل سفارش امیر المومنین علیه السلام را به پیامبراکرم صلی الله علیه وآله فرمود.



از علی بن ابی طالب علیه السلام نقل شده است که رسول خدا صلی الله علی وآله وسلم فرمودند:
شبی که به آسمان برده شدم وپس از آنجا به((سدره المنتهی))رفتم،مقابل پروردگارم عزوجل قرار گرفتم.پس خداوند فرمود:ای محمد!
گفتم:لبیک وسعدیک!ای پروردگارم.
فرمود:آفریدگانم را امتحان نمودم.کدام یک ازآنها از تو نسبت به دیگران فرماندارتر است؟
گفتم:ای پروردگارم،علی.
گفت:راست گفتی ای محمد،آیا جانشینی برخود برگزیده ای که ازجانب تو ادای وظیفه کندوازکتاب من بداند آنچه را که بندگانم نمی دانند؟
من جواب دادم:پروردگارا!توبرایم انتخاب کن که برگزیده ی تو،برگزیده ی من هم هست.
خداوند فرمود:همانا علی علیه السلام را به جانشینی تو برگزیدم،پس اورا برای خود وصی وجانشین قرارده،ومن علم وحلم خود را به اوعطا نمودم وحتما"اوست امیرالمومنین وکسی قبل از او به این مقام نرسید وبعد از آن هم برای احدی نخواهد بود.
ای محمد!علی رایت وپرچم هدایت است و امام هرکسی که مطیع من است واو نور اولیا من وکلمه ای است که پرهیزکاران را به آن ملتزم نموده ام،هر که اورا دوست دارد،مرا دوست داشته وهر که اورا دشمن دارد مرا دشمن داشته است،پس ای محمد،اورا به این مطالب بشارت ده.
سپس حضرت محمد صلی الله علیه وآله ادامه دادند:من به پروردگارم گفتم:پروردگارا!به او این مطالب را بشارت دادم،پس علی علیه السلام گفت:من بنده خدا ودر قبضه قدرت او هستم،اگر بخواهد،مرا به گناهانم عقاب کند وبر من ستم نکندو اگر وعده ی خود را بر من تمام کند،در هر صورت مولای من است!پس گفتم:پروردگارا!قلبش را روشن گردان وبهار قلب اورا ایمان به خودت قرارده!
خداوند پاسخ داد:ای محمد!این امر را برای او محقق کردم غیر از این که اورا دارای بلایی مختص به خود است که هیچ کدام از دوستانم را به آن مبتلا ننموده ام.
پس گفتم:پروردگارا!برادرم وهمراهم(را دریاب!)
خداوند فرمود:در علم من گذشته است که مورد امتحان وابتلا قرار گیرد،اگر علی علیه السلام نبود،حزب من واولیای من واولیای پیامبران من شناخته نمی شدند.




مدینه المعاجز،ج2،ص423ح652به نقل از موفق بن احمد در مناقب خوارزمی،ص215
بحارالانوار،ج40،ص13،ح28،ج24،ص 176،ح6،وج ص55،ح2،وج38،ص116،ح36،56

mahdi11
سه شنبه 28 خرداد 92, 04:33 بعد از ظهر
در شب معراج خداوند عزوجل سفارش امیر المومنین علیه السلام را به پیامبراکرم صلی الله علیه وآله فرمود.



از علی بن ابی طالب علیه السلام نقل شده است که رسول خدا صلی الله علی وآله وسلم فرمودند:
شبی که به آسمان برده شدم وپس از آنجا به((سدره المنتهی))رفتم،مقابل پروردگارم عزوجل قرار گرفتم.پس خداوند فرمود:ای محمد!
گفتم:لبیک وسعدیک!ای پروردگارم.
فرمود:آفریدگانم را امتحان نمودم.کدام یک ازآنها از تو نسبت به دیگران فرماندارتر است؟
گفتم:ای پروردگارم،علی.
گفت:راست گفتی ای محمد،آیا جانشینی برخود برگزیده ای که ازجانب تو ادای وظیفه کندوازکتاب من بداند آنچه را که بندگانم نمی دانند؟
من جواب دادم:پروردگارا!توبرایم انتخاب کن که برگزیده ی تو،برگزیده ی من هم هست.
خداوند فرمود:همانا علی علیه السلام را به جانشینی تو برگزیدم،پس اورا برای خود وصی وجانشین قرارده،ومن علم وحلم خود را به اوعطا نمودم وحتما"اوست امیرالمومنین وکسی قبل از او به این مقام نرسید وبعد از آن هم برای احدی نخواهد بود.
ای محمد!علی رایت وپرچم هدایت است و امام هرکسی که مطیع من است واو نور اولیا من وکلمه ای است که پرهیزکاران را به آن ملتزم نموده ام،هر که اورا دوست دارد،مرا دوست داشته وهر که اورا دشمن دارد مرا دشمن داشته است،پس ای محمد،اورا به این مطالب بشارت ده.
سپس حضرت محمد صلی الله علیه وآله ادامه دادند:من به پروردگارم گفتم:پروردگارا!به او این مطالب را بشارت دادم،پس علی علیه السلام گفت:من بنده خدا ودر قبضه قدرت او هستم،اگر بخواهد،مرا به گناهانم عقاب کند وبر من ستم نکندو اگر وعده ی خود را بر من تمام کند،در هر صورت مولای من است!پس گفتم:پروردگارا!قلبش را روشن گردان وبهار قلب اورا ایمان به خودت قرارده!
خداوند پاسخ داد:ای محمد!این امر را برای او محقق کردم غیر از این که اورا دارای بلایی مختص به خود است که هیچ کدام از دوستانم را به آن مبتلا ننموده ام.
پس گفتم:پروردگارا!برادرم وهمراهم(را دریاب!)
خداوند فرمود:در علم من گذشته است که مورد امتحان وابتلا قرار گیرد،اگر علی علیه السلام نبود،حزب من واولیای من واولیای پیامبران من شناخته نمی شدند.




مدینه المعاجز،ج2،ص423ح652به نقل از موفق بن احمد در مناقب خوارزمی،ص215
بحارالانوار،ج40،ص13،ح28،ج24،ص 176،ح6،وج ص55،ح2،وج38،ص116،ح36،56

mahdi11
سه شنبه 28 خرداد 92, 06:08 بعد از ظهر
در شب معراج،امیر المومنین علی علیه السلام در باغی از باغهای بهشت بودند.



ابن عباس گوید:برعایشه دختر ابوبکر وارد شدم،پس گفت:نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله رفتم درحالی که اومشغول بوسیدن وبوییدن زهرا سلام الله علیها بود.پرسیدم:ای رسول خدا!آیا اورا دوست داری؟!
حضرت جواب دادند:وقتی به آسمان چهارم بالا رفتم،جبرعیل اذان گفت ومیکاعیل اقامه را گفت وپس از آن گفته شد:ای محمد!نزدیک شو وبر آنها نماز خوان.گفتم:من جلوروم درحالی که تو(جبرعیل)نزد من هستی!او گفت:بله،همانا خداوند انبیای مرسل خود را بر فرشتگان مقرب خود برتری داد وبرهمه انبیا وملاعکه برتری بخشید.
پس من جلو رفته وبا اهل آسمان چهارم نماز خواندم،بعد به طرف راست خود نظر کردم وابراهیم علیه السلام را درباغی از باغ های بهشت دیدم که گروهی از ملاعکه اورا احاطه کرده بودند و چون به جانب چپ نظر کردم،برادرم علی علیه السلام را در باغی از باغ های بهشت دیدم که در جمعی از ملاعکه است.
سپس به سوی آسمان ششم رفتم،درآنجا این ندا به من رسید که:((پدرم ابراهیم خوب پدری است وبرادر و وزیر علی بن ابی طالب خوب برادری است.))بعد ازآن وقتی به حجابها رسیدم،جبرعیل دستم را گرفت ومرا داخل بهشت کرد،بناگاه درختی از نور را دیدم،در ریشه اش دو ملک بودند که زینت ها وحله های بهشتی را تا روز قیامت می پیچیدند.بعد به مقابل خود نگاه کردم،خرمایی بود نرم تر از خامه وسر شیروسیبی خوشبوتر از مشک،خرما وسیب را گرفته وخوردم،پس آنها در صلب من به آب تبدیل شدند.وقتی به زمین آمدم در رحم خدیجه به ودیعت نهاده شد واو به فاطمه که حوریه ای به صورت بشر است.آبستن شد،به همین دلیل هرگاه مشتاق بهشت می شوم،بوی خوش فاطمه سلام الله علیها را استشمام می کنم.




مدینه المعاجز،م2،ص413،ح643به نقل از عیون المعجزات سید رضی ،ص56

mahdi11
سه شنبه 28 خرداد 92, 06:28 بعد از ظهر
در شب معراج،خداوند برای امیرالمومنین علی علیه السلام سلام فرستاد.



ازامام صادق علیه السلام ازجدشان امام حسین بن علی علیهم السلام نقل کرده اند که پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند:شبی که به سوی آسمان برده شدم و به حجب نور رسیدم،پروردگارم جل جلاله بامن سخن گفت وفرمود:ای محمد!از جانب من به علی بن ابی طالب ابلاغ سلام کن وبه او اعلان کن که بعد از تو حجت من بر مردم است.به واسطه ی اوست که بندگانم را با باران سیراب می کنم وبدی را از آنها برطرف می نمایم وبه وجود اوست که در روز قیامت وملاقات با آنها؛بر آنها احتجاج کرده ودلیل می آورم.پس باید فقط اورا اطاعت کنند وتنها فرمان اورا بپذیرند و فقط نهی اورا پذیرا باشند تا آنها را در جایگاه صدق وراستی قرار دهم وبهشت خود را بر آنها مباح نمایم واگر چنین نکنند آنهارا به همراه دشمنان بد بخت وشقی خود در آتش قرار می دهم وباکی ندارم.




مدینه المعاجز،ج2،ص404،ح628،به نقل از ماعه منقبه ص54،ح28

mahdi11
چهارشنبه 29 خرداد 92, 12:00 قبل از ظهر
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله امیرالمومنین علیه السلام را در هفت موضوع مشاهده کردند.



اما صادق علیه السلام ازپددانشان ازحضرت علی علیه السلام نقل کرده اند که فرمود رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به من فرمود:
ای علی!شبی که من به سوی آسمان برده شدم،درهر آسمانی ملاعکه با بشارت ها مرا ملاقات نمودند،تا این که مرا جبرعیل درمحفلی از ملاعکه دیدار کرد.پس گفت:ای محمد!اگر امت تو بر دوستی علی جمع شوند،خداوند عزوجل آتش ذوزخ را خلق نمی کرد.
ای علی!خداوند در هفت موضوع تورا به من نشان داد تا به تو انس گرفتم:
اول:شبی که به آسمان برده شدم،جبرعیل علیه السلام پرسید:ای محمد!برادرت کجاست؟
در جواب گفتم:اورا جانشین خود قرار دادم،ای جبرعیل،پس گفت:خدای عزوجل را بخوان تا اورا نزد توآورم.پس ازآنکه دعا کردم،بلافاصله خداوند صورت ومثال تورا برایم آورد.درحالی که ملاعکه در صفوف مختلف ایستاده بودند.
ازجبرعیل علیه السلام پرسیدم:اینها کیستند؟او گفت:آنها کسانی هستند که خداوند عزوجل در روز قیامت به آنها مباهات می کند،پس نزدیک شدم وبه آنچه هست وآنچه تا روز قیامت خواهد بود سخن گفتم.

دوم:شبی که بسوی خداوند صاحب عرش عزوجل برده شدم،جبرعیل پرسید:ای محمد،برادرت کجاست؟گفتم:اورا جانشین خود قرار داده ام.پس گفت:از خداوند بخواه تا اورا نزدت آورد،پس خداوند عزوجل را خواندم وبلافاصله صورت تو همراه من بود واز آسمان هفتم آسمان حجابها برایم برطرف شد وساکنین واهل آنجا وجایگاه هر ملکی را مشاهده نمودم.


سوم:وقتی به سوی جن برانگیخته شدم،جبرعیل علیه السلام گفت:برادرت کو؟جواب دادم:به جای خودم اورا قرار داده ام.اوگفت:خداوند را بخوان تا اورا نزدت آورد پس از آنکه دعا نمودم،توبامن بودی،پس هیچ یک از گفتار من یا جوابهای آنها نبود جز اینکه تو شنیدی وحفظ نمودی.

چهارم:شب قدر به ما اختصاص داده شده است وتو بامن در آن هستی وبرای غییر ما نیست.

پنجم:با خداوند عزوجل مناجات کردم در حالی که صورت ومثال تو همراهم بود،پس خصوصیاتی را برای تو از خداوند،درخواست نمودم که غیر از نبوت همه را مستجاب فرمود،زیرا خداوند فرمود:نبوت را فقط برای تو قراردادم وبه تو ختم نمودم.


ششم:وقتی بیت المعور را درآسمان طواف نمودم.مثال وصورت تو همراه من بود.


هفتم:ازبین رفتن حزبهای کفار به دست من بود وتو همراه من بودی........

mahdi11
چهارشنبه 29 خرداد 92, 12:03 قبل از ظهر
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله امیرالمومنین علیه السلام را در هفت موضوع مشاهده کردند.



اما صادق علیه السلام ازپددانشان ازحضرت علی علیه السلام نقل کرده اند که فرمود رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به من فرمود:
ای علی!شبی که من به سوی آسمان برده شدم،درهر آسمانی ملاعکه با بشارت ها مرا ملاقات نمودند،تا این که مرا جبرعیل درمحفلی از ملاعکه دیدار کرد.پس گفت:ای محمد!اگر امت تو بر دوستی علی جمع شوند،خداوند عزوجل آتش ذوزخ را خلق نمی کرد.
ای علی!خداوند در هفت موضوع تورا به من نشان داد تا به تو انس گرفتم:
اول:شبی که به آسمان برده شدم،جبرعیل علیه السلام پرسید:ای محمد!برادرت کجاست؟
در جواب گفتم:اورا جانشین خود قرار دادم،ای جبرعیل،پس گفت:خدای عزوجل را بخوان تا اورا نزد توآورم.پس ازآنکه دعا کردم،بلافاصله خداوند صورت ومثال تورا برایم آورد.درحالی که ملاعکه در صفوف مختلف ایستاده بودند.
ازجبرعیل علیه السلام پرسیدم:اینها کیستند؟او گفت:آنها کسانی هستند که خداوند عزوجل در روز قیامت به آنها مباهات می کند،پس نزدیک شدم وبه آنچه هست وآنچه تا روز قیامت خواهد بود سخن گفتم.

دوم:شبی که بسوی خداوند صاحب عرش عزوجل برده شدم،جبرعیل پرسید:ای محمد،برادرت کجاست؟گفتم:اورا جانشین خود قرار داده ام.پس گفت:از خداوند بخواه تا اورا نزدت آورد،پس خداوند عزوجل را خواندم وبلافاصله صورت تو همراه من بود واز آسمان هفتم آسمان حجابها برایم برطرف شد وساکنین واهل آنجا وجایگاه هر ملکی را مشاهده نمودم.


سوم:وقتی به سوی جن برانگیخته شدم،جبرعیل علیه السلام گفت:برادرت کو؟جواب دادم:به جای خودم اورا قرار داده ام.اوگفت:خداوند را بخوان تا اورا نزدت آورد پس از آنکه دعا نمودم،توبامن بودی،پس هیچ یک از گفتار من یا جوابهای آنها نبود جز اینکه تو شنیدی وحفظ نمودی.

چهارم:شب قدر به ما اختصاص داده شده است وتو بامن در آن هستی وبرای غییر ما نیست.

پنجم:با خداوند عزوجل مناجات کردم در حالی که صورت ومثال تو همراهم بود،پس خصوصیاتی را برای تو از خداوند،درخواست نمودم که غیر از نبوت همه را مستجاب فرمود،زیرا خداوند فرمود:نبوت را فقط برای تو قراردادم وبه تو ختم نمودم.


ششم:وقتی بیت المعور را درآسمان طواف نمودم.مثال وصورت تو همراه من بود.


هفتم:ازبین رفتن حزبهای کفار به دست من بود وتو همراه من بودی........

mahdi11
چهارشنبه 29 خرداد 92, 12:33 قبل از ظهر
ادامه:
ای علی!خداوند بردنیا توجه نمود ومرا برهمه ی مردان عالم انتخاب کرد،پس از آن بار دوم بر. دنیا توجه نمود وتورا بر مردان عالم اختیار کرد،در بار سوم که توجه نمود،فاطمه را بر زنان عالم اختیار کرد،سپس در بار چهارم توجه نمود وحسن وحسین وامامان از نسل فاطمه سلام الله علیهم را برمردان عالم اختیار کرد.
ای علی!اسم تورا درچهار موضوع مقرون وهمراه اسم خود مشاهده نمودم وبا نظر به آن انس گرفتم:وقتی در معراجم به سوی آسمان به((سدره المنتهی))رسیدم،بر آن این عبارت را یافتم:((لا اله الا الله انا وحدی ومحمد صفوتی من خلقی،ایدته بوزیره ونصرته به))پس به جبرعیل گفتم:وزیر من کیست؟
جواب داد:علی بن ابی طالب علیه السلام.
واما وقتی از سدره گذشتم وبه عرش پروردگار عالمیان رسیدم،بر ستونی از ستون های عرش این عبارت را نوشته یافتم:انا الله لا اله الا انا وحدی،محمدحبیبی وصفوتی من خلقی،ایدته بوزیره واخیه ونصرته به.
ای علی!خداوند درباره ی تو به من هفت خصلت را عطا فرمود:تو اول کسی هستی که در روز قیامت همراه من از قبر بر میخیزی واولین کسی هستی که همراه من برصراط می ایستی وبه آتش می گویی:((این شخص را بگیر واین شخص را بگذار که مال تو نیست)) واولین کسی هستی که زنده می شوی وقتی من زنده شدم واول شخصی هستی که همراه من در راست عرش می ایستی و اول کسی هستی که همراه من در بهشت را می کوبی واول کسی هستی که به همراه من در((علیین))سکونت می کنی واول کسی هستی که با من از شراب ((رحیق مختوم))که با مشک مهر زده شده می نوشی و در رسیدن به این مقامات باید مردم باهم مسابقه دهند واز هم پیشی گیرند.




مدینه المعاجز،ج1،ص86،ح44،به نقل از شیخ طوسی در کتاب مجالس و،ص89،ح45،از بصاعر

mahdi11
چهارشنبه 29 خرداد 92, 01:06 قبل از ظهر
وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به خدواند نزیک شدصورت امیرالمومنین علیه السلام را مشاهده نمود.



حمران بن اعین گوید:از امام باقر علیه السلام درباره تفسیر قول خداوند عزوجل سوال نمودم(ثم دنی فتد لی فکان قاب قوسین او ادنی)،پس حضرت فرمود:خداوند محمد صلی الله عله وآله را به خود نزدیک نمود تا جایی که بین آن دو فاصله ای جز مکانی قفس مانند نبود که از مروارید ساخته شده بود وپوششی از طلای درخشنده داشت،بعد ازآن صورتی آشکار شد وبه پیامبر گفته شد:ای محمد!آیا این صورت را می شناسی؟
پاسخ دد:بله،این صورت علی بن ابی طالب علیه السلام است.پس خداوند عزوجل به او وحی نمود که فاطمه سلام الله علیها را به تزویج کند واورا وصی خود قرار دهد.




مدینه المعاجز ،ج2،ص437،ح661
بحارالانوار،ج18،ص320،ح6وص410، 122
البرهان،ج4،ص250،ح11

mahdi11
پنجشنبه 06 تیر 92, 01:22 بعد از ظهر
خداوند عزوجل درخواست ودعای امیرالمومنین علیه السلام را رد نمی کند.



نقل است از ریاحی در بصره که روزی حضرت امیر علیه السلام وارد منزل شدند در حالی که گرسنه بودند وحضرت فاطمه سلام الله علیها نیز اظهار داشتند که طعامی در منزل موجود نیست.
پس حضرت عبای خود را نزد یهودی که در همسایگی آنها منزل داشت گرو گذاشت ومقداری جو گرفتند.چون امیرالمومنین علیه السلام رو به منزل خود به راه افتادند یهودی حضرت را صدا زد وگفت:قسم می دهم شمارا صبر کنی تا از شما مسءله ای بپرسم.
سپس گفت:پسرعموی شما یعنی پیغمبرصلی الله علیه وآله وسلم گمان می کند اینکه او حبیب خدا واشرف انبیاءاست چراسوال نمی کنی که شمارا بضاعتی بدهد که ازاین فقر وفاقه که در آن هستی نجات یابید؟
چون کلام یهودی به آن جارسید حضرت علی علیه السلام سر مبارک به زیر انداخت وتامل فرمود بعد سر بلند کرد وفرمود:ای برادر یهودی به خدا قسم از برای خداوند بندگانی است که اگر از خدا تقاضا کنند این دیوار را برای آنها طلا کند البته خواهد کرد ناگاه دیوار به تلالو درآمد ومی درخشید وطلای خالص شد.
در این هنگام علی علیه السلام به دیوار اشاره کردوفرمود:توراقصد نداشتم خواستم مثالی زده باشم.چون مرد یهودی این بزرگی وبزرگ واری را از مولای متقیان امیرالمومنین علی علیه السلام مشاهده نمود نور اسلام در قلب او تابید ومسلمان شد.





320داستان از معجزات وکرامات امام علی علیه السلام ص91 به نقل ازمناقب اهل بیت ص162و163
اثبات الهداة ج2 ص497 ح352 به نقل از کنز المطالب

mahdi11
شنبه 08 تیر 92, 07:02 بعد از ظهر
حدیث معرفت امیرالمومنین به نورانیت




معرفت به نورانيت اميرالمومنين صلوات الله عليه ابوذر غفاري ازسلمان فارسي سوال كرد معرفت اميرالمومنين «عليه السلام» به نورانيت چگونه است؟ گفت: اي جندب (لقب اباذر) بيا برويم تا ازخود آن حضرت سوال كنيم مي گويد: نزد آن حضرت آمديم و او را نيافتيم درآن جا منتظر مانديم تا تشريف آوردند حضرت فرمود: چه باعث شده كه اينجابياييد ؟ گفتند : آمديم تا از معرفت شما به نورانيت سوال كنيم مولا فرمودند: خوشامديد اي دوستان من كه در دين خود متعهد وپاينده هستيد وكوتاهي نمي كنيد ، وهر آينه دانستن اين مطلب برهرمرد مومن وزن مومنه اي واجب است

سپس فرمودند: اي سلمان و اي جندب ايمان كسي كامل نمي گردد تا به حقيقت و نورانيت من معرفت پيدا كند و وقتي چنين شناختي از من پيدا كرد ازكساني مي شود كه خداوند قلب اورا براي ايمان امتحان كرده وسينه اش را براي اسلام گشاده كرده وعارف آگاه شده است وكسيكه دراين گونه معرفت وشناخت كوتاهي كند او درشك وترديد باقي مي ماند اي سلمان و اي جندب شناختن من به نورانيت درحقيقت شناختن خداست وشناخت خدا درحقيقت معرفت من به نورانيت است واين دين خالص است كه خداي سبحان فرموده است: ( وبندگان امر نشدند مگر به اينكه خدا را خالصانه ودرحاليكه دين خود را خالص كرده اند عبادت كنند، نماز را به پادارند وزكات را بپردازند واين ديني است كه از افراط وتفريط به دور ودر حد اعتدال است سوره بينه /5) فرموده است : امر نشديد مگر به نبوت محمد صل الله عليه وآله واين دين سهل وآسان محمديه است بعد درتفسير (يقيموا الصلاة ) فرمود: هركس ولايت مرا به پاداشت نماز را به پاداشته است ،وبه پاداشتن ولايت من سخت ودشوار است كه آن را تحمل نمي كند وطاقت پذيرش آن را نداردمگر فرشته مقرب يا پيغمبر مرسل ويا بنده مومني كه خدا قلب اورا ازايمان امتحان كرده باشد پس فرشته زماني كه مقرب نباشد وپيغمبر مرسل نباشد ومومن هنگامي كه امتحان شده نباشد نمي تواند آن رابپذيرد


سلمان عرض كرد: اي اميرالمومنان ،مومن كيست وحدود ايمان چيست؟ آن رابيان فرمائيد تا كاملا بشناسم فرمود: مومن امتحان شده كسي است كه درامور ولايت ما چيزي به او نمي رسد مگر اينكه خدا سينه اش را براي قبول آن باز مي كند وبدون هيچگونه شك وترديدي آن را مي پذيرد .


اي ابوذر ، بدان من بنده خدا وخليفه او بر بندگان هستم ، ما را خدا قرارندهيد وآنچه مي خواهيد درفضيلت ما بگوييد وبدانيد به باطن مقامات ما ونهايت آن نخواهيد رسيد خداوند متعال به ما كمالاتي وعناياتي برتر ازآنچه گوينده شما وصف كند يا به قلب يكي از شما خطور كند مرحمت فرموده است ، و وقتي مارا اينگونه شناختيد شما مومن هستيد .


سلمان گويد : عرض كردم اي برادررسول خدا ! كسي نماز را به پاداشته كه ولايت شما را بر پاداشته باشد؟ فرمود : بلي اي سلمان : شاهد آن وتصديق اين مطلب ، فرمايش خداوند است كه درقرآن مي فرمايد(واستعينوا بالصبر والصلاة وانها لكبيرة الا علي خاشعين سوره بقره/45) مراد ازصبر دراين آيه شريفه رسول خدا ص است ومقصود ازنماز برپاداشتن ولايت من است ... زيرا ولايت است كه تحمل آن سخت است وفقط خاشعين مي توانند آن را بپذيرند وخاشعين شيعيان عارف وآگاه هستند ودر خارج مي بينيم كه گروههايي مختلف از مرجئه، قدريه، خوارج ، نواصب وغير اينها همگي به محمد ص اقرار واعتراف دارند ودرآن اختلاف ندارند وفقط درباره ولايت من است كه اختلاف كرده اند آن را اكثرا انكار نمودند وجز عده كمي نپذيرفتند كه اين آيه به آن ها اشاره فرموده است... وكسيكه اقراربه ولايت من نداشته باشد اقرار او به نبوت محمد ص سودي برايش ندارد زيرا اين دو فرين يكديگرند به خاطر اينكه نبي اكرم پيغمبر است كه به سوي مردم فرستاده شده وامام وپيشواي آنهاست بعد از او علي امام وپيشواي مردم وجانشين محمد است ... اول ما محمد است ، وسط ما محمد است و آخر ما محمد است پس هركس معرفتش به من كامل باشد او بردين قيم واستوار الهي است ... حضرت فرمود: من ومحمد ص يك نور از نور خدا بوديم آنگاه خداوند اين نور را امر فرمود دونصف گردد به نيمي از آن فرمود محمد باش وبه نصف ديگر آن فرمود : علي باش لذا رسول خدا ص فرمود : علي ازمن است ومن از علي ادا نمي كند از طرف من مگر علي آن هنگامي كه ابوبكر(.....) را براي برائت از مشركين به طرف مكه فرستاد جبرئيل فرود آمد وعرض كرد اي رسول خدا پروردگارت فرموده است آن را خودت يا شخصي از خودت ابلاغ كند مرا به دنبال ابوبكر (....) فرستاد تا اورا برگردانم او به رسول خدا ص عرض كرد : آيا درباره من چيزي نازل شده فرمود : نه ولي اين كار را انجام نمي دهد مگر من يا علي اي سلمان و اي جندب كسيكه شايستگي ندارد دستوري را از طرف رسول خدا ص ابلاغ كند چگونه صلاحيت وامامت پيشوايي مردم را خواهد داشت؟؟؟


اي سلمان و اي جندب .... محمد سخنگو گرديد ومن ساكت ودرهر زماني يكي بايد ناطق وديگري ساكت باشد اي سلمان: محمد ص بيم دهنده گرديد ومن هدايت كننده واين فرمايش خداوند است كه ميفرمايد : ( انما انت منذر ولكل قوم هاد سوره رعد/7) مراد ازمنذر دراين آيه رسول خدا ص ومقصود ازهادي من هستم ..... محمد ص جمع كننده گرديده ومن نشر دهنده محمد ص اختيار دار بهشت گرديده من اختياردار دوزخ : به آن مي گويم اين رابگير وآن را رها كن محمد ص لرزاندن زمين وزلزله گرديد ومن اختياردار صداهاي شديد ورعد وعرّش شدم ومن صاحب لوح محفوظم وخداوند علومي كه درآن است به من الهام نموده است ... محمد ص صاحب دلالت ها وراهنمايي ها شد ومن صاحب معجزات نشانه ها وعلامات شدم محمدص خاتم انبيا گرديد ومن خاتم اوصيا شدم ودرآيه مباركه (الصراط المستقيم سوره حمد/6) من مقصود از صراط المستقيم هستم ومن نبأ عظيم هستم .آن خبر مهمي كه درآن اختلاف كردند درآيه ( النبأ العظيم- الذي هم فيه المختلفون سوره نبأ/2و3) منم وكسي جز درولايت من اختلاف نكرد محمدص صاحب دعوت گرديد كه مردم را به طرف خدا بخواند ومن صاحب شمشير كه سركشان آن ها را نابود كنم محمد پيغمبر مرسل گرديد ومن صاحب امر آن حضرت.... محمدص حجت وبرهان براي مردم اقامه كرد ومن حجت خدا گرديدم خداوند براي من قرارداد آنچه را كه هيچكس از اولين وآخرين ندارد حتي پيغمبران مرسل و فرشتگان مقرب از آن بي بهره اند


سپس فرمود : اي سلمان و اي جندب : عرض كردند : بلي اي اميرمومنان عليه السلام فرمود: منم كه نوح را دركشتي به امر پروردگارم آرامش بخشيدم واورابه ساحل رساندم ،منم كه يونس را ازشكم ماهي به اذن خداوند خارج كردم منم كه موسي را ازدرياي نيل به امر خداوندعبور دادم منم كه ابراهيم رااز آتش نجات دادم منم كه نهرها را جاري وچشمه ها را جوشان ودرخت ها را بر جا نهادم ومن عذاب يوم الظله ام (سوره شعرا/189) من ندا كننده ام از محل نزديكي كه جن وانس آن رابشنوند منم كه هر روزصداي جبارين ومنافقين را با لغت خود آن ها مي شنوم . منم خضري كه موسي را تعليم داد ومن معلم سليمان بن داودم من ذوالقرنين ام ومن قدرت پروردگار مي باشم ....


اي سلمان و اي جندب : كسيكه ازما بميرد درحقيقت نمرده وكسيكه ازما غائب گردد درحقيقت غائب نيست و كسيكه ازما كشته شود درحقيقت كشته نيست سپس فرمود اي سلمان واي جندب عرض كردند : بلي اي اميرالمومنين عليه السلام فرمود: من فرمان رواي همه مردان مومن وزنان مومنه ازگذشتگان وآيندگان هستم وبه روح عظمت تأييد شدم وبا همه اين اوصاف بنده اي ازبندگان خدا هستم ما را خدا نناميد وسپس آنچه مي خواهيد در فضيلت ما بگوييد وهرچه تلاش كنيد به حقيقت آنچه كه خداوند براي ما قرار داده بلكه به يكدهم از يكدهم آن نخواهيد رسيد به خاطر اينكه ما نشانه هاي خداوراهنمايان وحجت وجانشينان وامينان وپيشوايان ازطرف او هستيم ما چهره زيباي خدا وچشم بيناي او و زبان گوياي او هستيم به سبب ما خداوند بندگانش را عذاب مي كند وبه سبب ما پاداش مي دهد ومارا ازميان خلق خود برگزيده واختيار گردانيده وطاهر كرده واگر كسي چون وچرا كند واعتراض به گزينش پروردگار نمايد به خداوند كافر گشته ومشرك است زيرا ( ازآنچه خدا انجام مي دهد سوال نميشود او مورد بازجويي قرار نمي گيرد بلكه بندگان هستند كه بازخواست مي شوندسوره انبيا/23)


سپس حضرت فرمودند: من به اذن پروردگارم مي ميرانم وزنده مي كنم .به اذن او به آنچه مي خوريد وآنچه درخانه هايتان اندوخته مي كنيد خبر مي دهم وآنچه را دردلهايتان پنهان مي كنيد مي دانم وامامان ديگر از فرزندان من اينها را مي دانند وهرگاه دوست داشته باشيد وبخواهيد چنين كاري مي كنند زيرا ما همگي يك حقيقت هستيم . اول ما محمد است وسط ما محمد است وهمه ما محمد هستيم پس بين ما فرق نگذاريد ، ما هرگاه بخواهيم خدا مي خواهد وهرزمان نپسنديم خدا نمي پسندد بدبختي وتمام بدبختي نصيب كسي مي شود كه فضايل ما وخصائص ما وآنچه را كه خدا به ما عنايت كرده انكار كند، زيرا كسيكه چنين كند درحقيقت قدرت خداوند وخواست و مشيت پروردگار را درباره ما نپذيرفته وانكار كرده است


اي سلمان و اي جندب خداوند به ما برتر و والاتر وبزرگتر از همه ي اينها عطا كرده است عرض كرديم : اي امير مومنان عليه السلام آن چيست كه بزرگتر از همه اينها است فرمود: پروردگار ما به ما اسم اعظم عطا كرده وبخشيده است كه با آن آسمان ها وزمين وبهشت وجهنم را مي شكافيم ودر مي نورديم به آسمان بالا مي رويم وبه زمين فرود مي آييم به مغرب ميرويم وبه مشرق ميرويم به عرش الهي قدم گذاشته ودرپيشگاه الهي برآن مي نشينيم وهر چيزي حتي آسمان ها ، زمين، خورشيد، ماه ، ستارگان ، كوه ها ، درختان، جنبندگان، دريا ها، بهشت وجهنم ازما اطاعت مي كنند تمام اينها را خداوند به اسم اعظمي كه به ما آموخت وبه ما اختصاص داد عطا كرده است وبا تمام اين اوصاف ما مي خوريم و مي آشاميم ودرميان بازار ها راه ميرويم واين امور را به امر پروردگارمان انجام مي دهيم وما بندگان با كرامت خداونديم كه اورا به گفتار سبقت نمي گيريم وبه امر وفرمان او عمل مي كنيم ما را معصوم وپاك قرار داد وبر بسياري ازبندگان مومنش برتري بخشيد وما مي گوييم : (حمد وسپاس مخصوص خداوندي است كه ما را هدايت نموده واگر هدايت ولطف الهي نبود به آن راه نمي يافتيم سوره اعراف/43 ) و ( كافرين سزاوار عذاب شدند وعده اي عذاب درباره آنها حتمي است سوره زمر/ 71 ) وآن ها كساني هستند كه آنچه خداوند به ما بخشش واحسان نموده قبول ندارند وانكار مي كنند


اي سلمان و اي جندب اين است پاسخ شما كه از معرفت من به نورانيت پرسش نموديد آن را حفظ كنيد ونگهداريد كه باعث رشد وكمال است وهمانا هيچ يك از شيعيان ما به حد بصيرت نمي رسد تا مرا به نورانيت بشناسد و وقتي چنين معرفتي پيدا كرد به حد بصيرت وبلوغ وكمال رسيده ودرميان درياي از علم فرورفته ودرجه اي ازفضل وبرتري را پيموده اند وبر سري از اسرار پروردگار وگنجينه هاي پوشيده او آگاهي يافته اند.






مدارك اين حديث :

- مشارق الانوارالیقین فی حقایق اسرار امیرالمؤمنین

- بحار الانوار ج26

mahdi11
پنجشنبه 13 تیر 92, 01:20 بعد از ظهر
تنها امیرالمومنین علیه السلام نمازی بدون توجه به دنیاخواندند.



ابن عباس نقل کرده است که:
مردی دو شتر چاق به رسول خدل صلی الله علیه وآله وسلم هدیه کرد.حضرت به اصحابش فرمودند:آیادربین شما کسی هست که دورکعت نماز به جای آورد که وضویش کامل وهمچنین رکوع وسجده هایش کامل باشد؛درحالی که فکر وقلبش مشغول دنیا نشود،تا من یکی از این دوشتر را به او هدیه کنم؟
این مطلب را سه مرتبه فرمودند:ولی کسی جواب آن حضرت را ندادند.در این موقع بود که امیرالمومنین علی علیه السلام ایستادند وعرض کردند:ای رسول خدا،من می توانم دورکعت نماز بخوانم درحالی که ازاول تا آخر آن به هیچ عنوان فکر وقلبم مشغول دنیا نگردد؟
رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم فرمود:یا علی؛نماز بخوان درود خدا برتو.
ابن عباس می گوید:
امیرالمومنین علیه السلام مشغول نماز شدند چون سلام نماز را دادند جبرعیل نازل شد وعرضه داشت:
ای محمد صلی الله علیه وآله وسلم خداوند تورا سلام می رساند ومی فرماید:یکی از دوشتر را به علی علیه السلام هدیه فرما.
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند:من شرط کرده بودم که اگرنمازی بخواند که در آن،ذهن او اصلا"مشغول دنیا نگردد،یکی از آن دوشتر را به او خواهم داد؛اما او در تشهد نماز به فکر افتاد که کدام یک از شتر را انتخاب کند.
جبرعیل عرضه داشت:ای محمد صلی الله علیه وآله وسلم!خداوند متعال تورا سلام می رساند ومی فرماید:((علی علیه السلام فکر کرد که کدام یک از دوشتر را که چاق تر است بگیرد تا بتواند در راه خدا ذبح کند وبرای خدا صدقه دهد.بنابراین،همین تفکر نیز برای خداوند عزوجل بوده؛نه برا نفسش ونه برای دنیا))
رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم گریه کردند وهر دوشتر را به علی بن ابی طالب امیرالمومنین علیه السلام هدیه کردند آن حضرت نیز هردو را نحر کردند ودر راه خدا صدقه دادند،در این موقع این آیه نازل شد:((ان فی ذلک لذکری لمن کان له قلب او القی السمع وهو شهید))((قطعا"در این؛برای هر صاحبدلی وحق نیوشی که خود به گواهی ایستد،عبرتی است))وشان نزول آن،راجع به امیرالمومنین علی علیه السلام است که در نماز برای رضای خدا تفکر کردند وذهنشان مشغول به امر دنیا نشد.




1_ق،37
مهر حیدر ص114به نقل از البرهان 228/4 ح3،
به نقل از ابن شهر آشوب ج2/ص27

J.MOGHADAM
پنجشنبه 13 تیر 92, 02:09 بعد از ظهر
این آخریه رو که خوندم خیلی خوب بود دمت گرم.
یا علی (صلوات الله و سلام علیه)

mahdi11
جمعه 14 تیر 92, 02:02 قبل از ظهر
اعتراف عمر به سه فضیلت امام علی علیه السلام

عبدالله بن عمر می گوید:
روزی پدرم از من پرسید:« بهترین فرد پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله کیست؟ »
گفتم:« کسی است که خداوند آنچه را بر مردم حرام کرده، برای او حلال کرده باشد و آنچه را برای مردم حلال کرده برای او حرام کرده باشد. »
پدرم گفت:« به خدا سوگند، راست گفتی. بر علی بن ابی طالب، صدقه حرام بود ولی برای مردم حلال بود؛ و بر مردم، ورود به مسجد با حالت جنابت حرام بود ولی بر او حلال بود؛ و درهای همه خانه**هایی که به مسجد رسول خدا راه داشت بسته شد ولی در خانه علی علیه السلام بسته نشد.»



•بحارالانوار، ج 40، ص 120، حدیث 6 -------- امالی طوسی

mahdi11
جمعه 14 تیر 92, 09:59 قبل از ظهر
پنج فضیلت از جانب حق تعالی به پیامبر (ص) و علی (ع) :


شیخ طوسی به سند معتبر از ابن عباس روایت کرده است که رسول خدا (ص) فرمود :

حق تعالی به من پنج فضیلت عطا کرد و به علی (ع) نیز پنج فضیلت عطا فرمود :



1) به من کلمات جامعه داد ، به علی (ع) علوم جامعه عطا فرمود ،

2) مرا پیامبر گردانید و علی (ع) را وصی من قرار داد ،

3) کوثر را به من بخشید و به علی (ع) سلسبیل عطا فرمود ،

4) به من وحی عطا کرد و به علی (ع) الهام را عطا فرمود ،

5) مرا به آسمان برد و برای علی (ع) درهای آسمان و حجابها را گشود .

mahdi11
دوشنبه 11 شهریور 92, 03:21 بعد از ظهر
پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم خداوند را به حق امیرالمومنین علیه السلام قسم می دهند



ازعبدالله بن مسعودروایت شده است که:
روزی به خدمت رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم رسیدم،سلام کرده وعرض نمودم:یا رسول الله!حق را آنگونه که هست به من نشان دهید.آن حضرت فرمودند:ای پسر مسعود!داخل شو ونگاه کن چه می بینی؟من داخل شدم ودیدم حضرت علی علیه اسلام درحال نماز است وبسیار خاشعانه رکوع وسجده به جای می آورند پس دعا کردند که:خداوندابه حق پیامبرت گناه شیعیان مرا ببخشای.
من خارج شدم تا آنچه را دیده بودم به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم خبر دهم.دیدم آن حضرت نیز در حال نماز است،وبا خضوع وخشوع فراوان،رکوع وسجده به جا می آورد ومی گویند:((خداوندا!به حق علی علیه السلام گناهکاران امت مرا ببخشای)).
ابن مسعود می گوید:من بسیار به وحشت افتادم،رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به من فرمودند:ای پسر مسعود!آیا بعد از این که مومن بودی کافر شدی؟
عرض کردم:نه به جان شما یا رسول الله!ولی وقتی داخل اتاق شدم،نگاهم به علی بن ابی طالب علیه السلام افتاد؛دیدم خداوندرا به حق شما قسم می دهد وشما را دیدم که خداوند را یه حق علی علیه السلام قسم می دهید....
سپس رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:ای پسر مسعود!زمانی که روز قیامت می شود،خداوند متعال به من وعلی علیه السلام می فرماید:هرکه محبت ودوستیه شمارا ندارد،داخل جهنم نمایید ودلیل براین مطلب هم فرمایش خداوند درقرآن است که می فرماید:
(القیا فی جهنم کل کفار عنید)هر کافر ستیزه جورا در جهنم فرو افکنید.
عرض کردم:یا رسول الله!کفاره عنید چه کسی است؟فرمودند:کفارکسی است که به نبوت من کافر باشد وعنید کسی است که با علی بن ابی طالب علیه السلام دشمنی کند.




بحارالانوار،ج36/ص73ح24،معالم الزافی،ج2،باب 39،ص246ح7،تاویل الایات ص211

mahdi11
دوشنبه 11 شهریور 92, 03:31 بعد از ظهر
آیه ای که در حدیث بالا آمده است،سوره ی ق آیه ی24 است

mahdi11
یکشنبه 24 شهریور 92, 03:57 بعد از ظهر
درسرزمین بابل،خورشیدبرای حضرت بازگشت



صاحب عیون المعجزات باسندخود،ازفضل بن یسار،ازامام باقرعلیه السلام وامامسجادعلیه السلام،ازامام حسین علیه السلام نقل کرده که فرمودند:چون امیرالمومنان علیه السلام ازپیکار نهروانیان برگشت.درمقام آگاهی ازبخشهای نهروان وکارهای عراق برآمد،بغداددرآن روز ساخته نشده بود،چون به ناحیه ی براثا برآمد نمازظهر را بامردم خواند،وازآنجا کوچ کرد.به سرزمین بابل رسیدند که وقت نماز عصر فرارسید،مسلمین صدازدند،ای امیرالمومنین علیه السلام اکنون وقت نمازعصر است،امیرالمومنین علیه السلام فرمود:این سرزمین پست وشوم است که سه بارخداوند مردمش را درزمین برده ودر انتظار چهارمین بار است و وصی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را نشید که در آن ماز گزارد،از شما هرکه می خواهد نماز بخواند،منافقان گفتند:آری خود نماز نمی خواند و نماز خوانان نهروانیان را می کشد.
جویریه بن مسهر عبدی می گوید:من با صد سواره امیرالمومنان را همراهی کردم وگفتم:به خداسوگند تا او نماز نخواند نماز نمی خوانم،در نماز امروز از او پیروی می کنم.
گوید:او به حرکت خود ادامه داد تا از سرزمین بابل بیرون رفت وآفتاب نزدیک به غروب بود،پس غروب کرد وافق سرخ شد؛امیرالمومنان علیه السلام به من رو کرد وفرمودتد:جویریه!آب بیاور.من در پیمانه ی کوچکی آب آوردم.او وضو ساخت،سپس فرمود:جویریه! اذان بگو،عرض کردم:ای امیرالمومنان!هنوز وقت نماز شام نرسیده است.فرمود:برای نماز عصر اذان بگو!با خودگفتم:آیا برای نماز عصر اذان بگویم درحالی که آفتاب غروب کرد؟! اما بر من است که اطاعت کنم؛از این رو اذان گفتم،فرمود اقامه بگو، اقامه گفتم:در ضمن اقامه متوجه شدم که لبان علی علیه السلام به سخن همچون صدای نامفهوم پرستوها تکان می خورد مس دیدم آفتاب با بانگ بلند برگشت،تا در جایگاه ویژه ی نماز عصر ایستاد حضرت علی علیه السلام برخاسته تکبیر گفت ونماز گزارد،مانیز پشت سر او نیز نماز گزاردیم،چون از نماز عصر فارق شد آفتاب همچون چراغی در پشت فروافتاد وغروب کرد وستارگان نمودار شدند.به من رو کرده وفرمود:ای سست یقین!اذان نماز شام بگو!




مدینه المعاجز ج1،ص194،احادیث115
عیون المعجزات ص7
بحارالانوار ج41،ص168،وج3،وص178،ح13،وح14،وص167 ،ح3،ج83،ص317،ح10

mahdi11
یکشنبه 24 شهریور 92, 04:07 بعد از ظهر
بعد ازنوشیدن آب،خداوند به امیر المومنین علیه السلام(هنیعا"مریعا")گفت



ابن عباس نقل کرده است که روزی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم درخواست آب نمودند،درحالی که امیرالمومنین وفاطمه وحسن وحسین صلوات الله علیهم اجمعین نیز حضور داشتند،پس پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم از آن نوشیدن وآن را به امام حسن علیه اسلام دادند واو نیز نوشید.پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند:هنیعا"مریعا" یا ابا محمد!گوارایت باد ای ابا محمد!
پس آب را به امام حسین علیه السلام دادند و او نیز نوشید.پس پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به او فرمودند:هنیعا"مریعا"یا ابا عبدالله.آنگاه آب را به فاطمه زهرا سلام الله علیها دادند وآن حضرت هم نوشید.پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:هنیعا"مریعا"یا ام الابرار!،آنگاه آب را به دست علی علیه السلام سپردند.
وقتی حضرت از آن نوشید،پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم سجده نمودند.بعد از سر برداشتن از سجده،یکی از همسران حضرت پرسید:ای رسول خدا!آب را نوشیدی وبعد به حسن علیه السلام دادی وبعد از نوشیدن به او((هنیعا"مریعا"))گفتی.پس به حسین علیه السلام نوشاندی وبه او هنیعا"مریعا"گفتی وبعد به فاطمه سلام الله علیها دادی وبعد از نوشیدن به او هنیعا"مریعا"گفتی،سپس آب را به علی علیه السلام دادی وپس از نوشیدن او سجده کردی،این کار شما به چه دلیلی بود؟
پس حضرت جواب دادند:وقتی من آب را نوشیدم جبراعیل وملاعکه همراهش به من هنیعا"مریعا"گفتند و وقتی حسن وحسین وفاطمه نوشیدند به آنها هنیعا"مریعا"گفتند،من هم همان را گفتم.اما وقتی امیرالمومنین علیه السلام نوشید خداوند فرمود:هنیعا"مریعا" یا ولیی وحجتی علی خلقی (گوارایت باد ای ولی من وحجت من برآفریدگانم)پس برای خدا سجده کرد تا شکر نعمتی که خداوند درباره اهل بیت من عنایت فرموده است را به جا آورم.




مدینه المعاجز،ج2،ص4444،ح670از مشارق انوار الیقین.
بحارالانوار ج76،ص57،ح1

mahdi11
یکشنبه 24 شهریور 92, 04:11 بعد از ظهر
خورشید در زمان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم برای امیر المومنان علیه السلام بازگشت



عبدالله بن حسن از فاطمه دختر امام حسین،از امام حسین علیه السلام نقل کرده که فرمود: روزی در حال نزول وحی،سر مبارک رسول الله بر دامن علی علیه السلام بود،چون حالت وحی برطرف شد،پرسید ای علی آیا نماز عصرخوانده ای؟عرض کرد:نه
فرمود:بارالها!تو می دانی که او در کار تو وپیامبرت بود!خداوند آفتاب را برگرداند واو نماز گزارد وخورشید غروب کرد.




مدینه المعاجز،ج1،ص202،ح122

mahdi11
یکشنبه 24 شهریور 92, 04:42 بعد از ظهر
برگشت خورشید به دعای امیرالمومنان علیه السلام



جویریه و ابو رافع وامام حسین علیه السلام نقل کرده اند که:
امیرالمومنان علیه السلام چون از فرات از بابل گذشت،خود با چند نفری که همراهش بودند،نماز عصر را خواند،همه مردم هنوز عبور نکرده بودند که آفتاب غروب کرد ونماز عصرشان فوت شد وآنان در این زمینه باعلی علیه السلام سخن گفتند،او از خدای متعال در خواست کرد تا آفتاب را باز گرداند ودر افق بود.
وقتی مردم سلام نماز را گفتندغروب کرد،از آفتاب صدای لرزش شدید که همه را به وحشت انداخت،شنیده می شد،مردم تهلیل وتسبیح وتکبیر بسیار گفتند.
(مسجدآفتاب در بلندی های بابل معروف ومشهور است)




مدینه المعاجز ج1،ص203،ح123
بحارالانوارج41،ص171،ح8

روایات ردشمس در کتب مخالفین نیز فراوان است:
مناقب ابن مغازلی ص96،ح140،وص98،ح141
کفایه المطالب ص383
مناقب خوارزمی ص217،وص221
المعجم الکبیر طبرانی ج24،ص144

mahdi11
جمعه 03 آبان 92, 12:21 قبل از ظهر
خداوندبه امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:هنیعا"مریعا"



مجلسی(ره)می گوید:دربعضی ازنوشته های اصحاب ما دیدم که به صورت مرسل از گروهی صحابه نقل شده که گفته اند:پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم واردمنزل فاطمه زهرا علیها السلام شد وفرمود:فاطمه!پدرت امروز مهمان توست.فاطمه عرض کرد:پدرجان حسن وحسین از من خوردنی می خواهند وچیزی نمی یابم تابخورند.
سپس پیامبروارد شد وبا علی علیه السلام وحسن علیه السلام وحسین علیه اسلام وفاطمه علیها السلام نشست،فاطمه متحیر بود و نمی دانست چه کند.پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم مدتی به آسمان نگاه کرد
دراین هنگام جبرعیل نازل شدو عرض کرد:ای محمد،خدای علی اعلی سلامت می رساند وخود را به درود واکرام خویش ویژه داشته،می فرماید:به علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام وحسن علیه السلام و حسین علیه السلام بگو از میوه های بهشتی چه چیزی را دوست می دارند؟پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:ای علی،ای فاطمه،ای حسن وای حسین!پروردگار عزیز می داند که شما گرسنه اید،از میوه های بهشتی کدام را دوست می دارید؟آنان از روی شرم از روی پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم سکوت کردند وچیزی نگفتند.پس حسین علیه السلام(سکوت را شکسته)عرض کرد:با اجازه ی شما!بابا جان ای امیرالمومنین وبا اجازه ی شما!ای بانوی زنان عالمیان،وبا اجازه ی شما ای برادر جان حسن نیکو کردار من(می خواهم)یکی از میوه های بهشتی را برگزینم.
همگی فرمودند: حسین جان هرچه می خواهی بگو که ما به آنچه تو برای ما برگزینی خرسندیم،حسین علیه السلام عرض کرد:ای رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به جبرعیل بگو:ما رطب تازه می خواهیم.
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:خدا این را می دانست سپس رو به فاطمه نمود وفرمود:فاطمه!برخیز و وارد آن اتاق شو وهرچه در آن بود بیاور،فطمه علیه السلام وارد شد.دید طبقی بلورین با روپوش سبز بهشتی که در آن رطب تازه است-با اینکه قبلش نبود-در آنجا نهاده شده بود.آن را برداشته نزد پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم آورد،پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم فرمود:فاطمه جان این از کجا آمد؟فاطمه همان جواب مریم را که در قرآن آمده داد وعرض کرد:از جانب خداست(همانا خدا هرکه را بخواهد بی حساب روزی می دهد)
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم برخاست وآنرا گرفته پیش روی همه نهاده سپس فرمود:بسم الله الرحمن الرحیم،آنگاه دانه ای خرما برداشت ودر دهان حسین علیه السلام گذاشت وفرمود:.....

mahdi11
جمعه 03 آبان 92, 01:00 قبل از ظهر
ادامه:
و فرمود: نوش جان و گوارایت ای حسین.خرمای دیگری برداشته وآنرا در دهان حسن علیه السلام نهاده وفرمود:نوش جان وگوارایتان ای حسن.
سومین خرمارا برداشته ودر دهان فاطمه علیها السلام نهاده،فرمود:نوش جان وگوارایت ای فاطمه زهرا علیها السلام.سپس چهارمین خرمارا برداشته ودر دهان علی علیه السلام نهاده وفرمود:نوش جان وگوارایت ای علی.
باز به علی علیه السلام خرمای دیگری داد وفرمود:نوش جان وگوارایت ای علی.سپس شتابان از جا برخاست،بعدنشست.پس همگی از آن خرما خوردند.همین که دست کشیدند وسیر شدند آن ماعده آسمانی به آسمان برخواست وناپدید شد.
فاطمه علیها السلام عرض کرد:پدر جان امروز چیز عجیبی از شما دیدم پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:ای فاطمه!خرمایی که در دهان حسین نهادم و گفتم:گوارایت ای حسین از این رو بود که شنیدم میکاعیل واسرافیل به او می گویند:گوارایت ای حسین،من نیز همچون آنان گفتم.
خرمای دوم را برداشته در دهان حسن علیه السلام نهادم،شنیدم جبرعیل ومیکاعیل به او می گویند:گوارایت ای حسن،من نیز مثل آنان گفتم.خرمای سوم را که بر داشته در دهان تو-ای فاطمه-نهادم،شنیدم حوریان بهشتی درحالی که شادمان،از بلندای عوالم بهشتی بر ما اشراف داشتند به تو می گویند:گوارایت باد ای فاطمه من نیز طبق آنان،آنرا گفتم.
چون چهارمین خرما را برداشته در دهان علی علیه السلام نهادم،از جانب خداوند ندایی شنیدم که می گوید: نوش جان و گوارایت ای علی من هم طبق ندای حق تعالی آن را گفتم،باز به علی علیه السلام خرمای دیگری دادم دوباره ندای حق را شنیدم که می گوید:نوش جان وگوارایت ای علی.
سپس به خاطر گرامی داشت حضرت پروردگار شتابان برخاستم.پس شنیدم می فرماید:ای محمد!به عزت وجلالم سوگند اگر از هم اکنون تا روز قیامت،دانه دانه خرما به علی علیه السلام می دادی؛من پیوسته به او می گفتم:نوش جان وگوارایت ای علی.




مدینه المعاجز،ج1،ص344،ح223
بحارالانوار،ج43،ص311

mahdi11
چهارشنبه 28 خرداد 93, 04:22 بعد از ظهر
ابو بكر گفت: خدا و رسولش راست گفتند، رسول خدا - صلی الله علیه و آله و سلم - در شب هجرت در حالی كه بیرون از غار بودیم و اراده (رفتن) به مدینه را داشتیم به من فرمود:

دست من و دست علی در عدل و داد برابر است.

ابن مغازلی در مناقب، حدیث 170، ص. 129 - و ابن عساكر در شرح حال امام علی علیه السلام از تاریخ دمشق، ج 2، ص 438، اواخر حدیث. 953 (شرح محمودی). - شیخ سلیمان قندوزی حنفی در ینابیع الموده، باب مناقب السبعون، ص 277، حدیث 17 و ص. 300 - متقی هندی در كنز العمال، ج 11، ص 604 (مؤسسه الرساله بیروت، چاپ پنجم)، و دیگران.

mahdi11
چهارشنبه 28 خرداد 93, 04:24 بعد از ظهر
روايت ذيل از عمر بن الخطاب عليه اللعنة* مي باشد و در معتبرترين کتب عامه ذکر شده است:

عن عبد الله بن ضبیعه العبدی، عن ابیه، عن جده قال: أتی عمر بن الخطاب رجلان سألاه عن طلاق الأمه، فقام معهما فمشی حتی أتی حلقه فی المسجد، فیها رجل اصلع، فقال: ایها الأصلع ما تری فی طلاق الأمه؟فرفع رأسه الیه ثم أومأ الیه بالسبابه و الوسطی، فقال له عمر: تطلیقتان. فقال احدهما: سبحان الله، جئناك و أنت امیر المؤمنین فمشیت معنا حتی وقفت علی هذه الرجل فسألته، فرضیت منه أن أوما الیك؟! فقال لهما(عمر)ما تدریان من هذا؟ قالا: لا. قال:

هذا علی بن ابی طالب. أشهد علی رسول الله لسمعته و هو یقول: ان السماوات السبع و الأرضین السبع لو وضعتا فی كفه (میزان) ثم وضع ایمان علی فی كفه میزان لرجح ایمان علی.

عبد الله بن ضبیعه عبدی از پدرش، از جدش روایت كرد كه گفت:

«دو مرد نزد عمر بن خطاب آمدند و از او در مورد طلاق كنیز سؤال كردند؟پس عمر به اتفاق آنها به طرف مسجد آمد، جمعی در مسجد بودند كه در میان آنان مردی اصلع حضور داشت. پس عمر از او پرسید نظر تو در طلاق كنیز چیست؟ پس او سرش را بلند كرد و بعد با انگشت سبابه و وسطی اشاره كرد (و پاسخ گفت) پس عمر سائل را (به مقصود متوجه كرد و) گفت: دو طلاق است. پس یكی از آن دو مرد گفت: سبحان الله، ما نزد تو آمدیم و تو امیر المؤمنین (و خلیفه ما) هستی. پس تو با ما نزد این مرد آمدی و از او می پرسی؟! و از پاسخ او كه با اشاره انجام داد راضی شدی؟! پس عمر در خطاب به آنان گفت: نمی دانید كه او كیست؟گفتند: نه، عمر گفت:

او علی بن ابی طالب (علیه السلام) است و من شهادت می دهم كه از پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم كه می فرمود: اگر آسمانها و زمینها در كفه ترازویی نهاده شود و ایمان علی در كفه دیگر، ایمان علی برتر خواهد بود.»

تاريخ مدينه دمشق، ابن عساکر، شرح حال امام علی علیه السلام، ج 2، ص 365، حدیث. 872 ؛ مناقب ابن مغازلی ص 289، شماره 330، ط 1؛ مناقب خوارزمی فصل 13، ص 78، کفاية*الطالب گنجی شافعی، اواخر باب 62، ص 258 و دیگران.

mahdi11
چهارشنبه 28 خرداد 93, 04:27 بعد از ظهر
رسول خدا(ص)فرمودند:«هر که مى خواهد به علم آدم، طاعت نوح، محبوبیّت ابراهیم، هیبت موسى و برگزیدگى عیسى بنگرد باید به على بن ابى طالب بنگرد.»

التفسیر الکبیر فخر رازی، ج 8، ص 72 دار الکتب العلمیة.

mahdi11
شنبه 09 مرداد 95, 05:47 بعد از ظهر
روزی مأمون به حضرت رضا علیه السلام عرض کرد:« بزرگترین فضیلت علی بن ابیطالب که در قرآن آمده چیست؟»
امام فرمود:« آیه مباهله. خداوند در سوره آل عمران، آیه*ی 61 می*فرماید: هر کس با تو در مقام احتجاج و گفتگو برآمد، بعد از آنکه تو بر رسالت خود یقین داری، بگو بیایید فرزندان را بخوانیم و شما هم فرزندانتان را بخوانید، ما زن*هایمان و شما زن*هایتان و ما افرادی را که چون نفس و جان*مان هستند و شما هم نفس*های خود را بخوانید. سپس مباهله کنیم و برای دروغگو لعنت خدا را بخواهیم.

وقتی این آیه نازل شد، رسول خدا صلی الله و آله و سلم، حسن و حسین را به عنوان فرزندان و فاطمه علیهاسلام را به عنوان زنان و نیز امیرالمؤمنین علی علیه السلام را به عنوان نفس خودش برای مباهله با نصاری به میعاد برد.
پس به حکم خدا امیرالمؤمنین علیه السلام نفس رسول خداست و چون هیچ*یک از مردم، برتر از رسول خدا نیستند، ضروری است که هیچ*یک از مردم از امیرالمؤمنین برتر نباشند؛ جز خود رسول الله. فضیلت امیرالمؤمنین بر تمام خلایق بعد از رسول خدا این است.»

مأمون گفت:« مگر در این آیه، فرزندان به لفظ جمع نیامده؟ ولی رسول خدا فقط دو فرزندش را برد؛ و مگر زنان به لفظ جمع نیامده؟ ولی رسول خدا فقط فاطمه علیهاسلام را برد. پس چرا نگوییم در این آیه مقصود از نفس رسول خدا، خود رسول الله باشد؛ که اگر این را بگوییم، دیگر فضلی برای علی بن ابیطالب نخواهد بود؟»

امام رضا علیه السلام فرمود:« نه؛ آنچه گفتی صحیح نیست. زیرا دعوت کننده، یعنی دعوت کننده*ی کسی دیگر، نه خودش. همان*طور که فرمان*دهنده یعنی فرمان*دهنده به دیگری.
در آیه مذکور خداوند می*فرماید:« بگو بیایید بخوانیم؛ معلوم می*شود رسول خدا که خواننده است شخص دیگری را می*خواند. لذا باید نفس رسول خدا غیر از رسول خدا باشد تا خواندن صدق کند. و چون رسول خدا در هنگام مباهله هیچ مردی را جز علی بن ابیطالب نبردند، معلوم می*شود منظور خداوند از نفس رسول خدا، کسی جز امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب نیست.
مأمون که با این جواب دندان*شکن حضرت رضا علیه السلام روبرو شد، از جواب بازماند و گفت: « وقتی جواب آمد، سؤال از میان می*رود.»

منابع:
بحارالانوار، ج 49، ص 188، ح 20.

mahdi11
شنبه 15 آبان 95, 12:29 قبل از ظهر
در روایات آمده كه:هنگامی كه امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام پیكر مطهر امیر المؤمنین را برای دفن به نجف میبردند، اسب سواری را مشاهده كردندكه بوی خوشی از او ساطع بود. آن سوار به آنها سلام كرد وبه امام حسن علیه السلام فرمود :تو حسن بن علی هستی كه از سرچشمه وحی و قرآن شیر نوشیده است وجانشین امیر المومنین است و سرور اوصیاء میباشد؟


عرض كرد:*آری فرمود : و این حسین بن علی نوه پیامبر رحمت است كه از منبع عصمت شیر نوشیده و پدر امامان میباشد؟ گفتند : آری فرمود: جنازه را به من بسپارید و در امان خدا بروید امام حسن علیه السلام عرض كرد : پدر ما وصیت فرموده كه جنازه ی او را جز به جبرائیل یا خضر نسپاریم ، شما كدام یك از ایشان هستید؟


سوار نقاب از چهره برداشت ، ناگهان دیدند او خود امیر المؤمنین است. به امام حسن فرمود: یا ابا محمد ! هیچ كس نمی میرد مگر این كه علی نزد او حاضر شود، آیا برجنازه ی خویش حاضر نگردد؟


مدینة المعاجز ج 3 ص 60


بحار الانوار ج 42 ص 300



علی امام من است و منم غلام علی هزار جان گران فدای نام علی

mahdi11
یکشنبه 22 بهمن 96, 10:57 بعد از ظهر
در مدح تو ای مظهر اضداد چه گوییم ، بالاست مقام تو و گفتار قصیر است
با این که تویی پادشه عالم هستی ، کرباس تو را جامه و فرش تو حصیر است

mahdi11
یکشنبه 12 بهمن 99, 01:25 قبل از ظهر
سلمان فارسی علیه السلام می گوید:
روزی شیطان به چند نفر رسید که به علی بن ابیطالب امیرالمونین صلوات الله علیه جسارت می کردند.
او در مقابل آن جماعت ایستاد،آنها گفتند:تو کیستی ای مرد؟ شیطان لعنت الله علیه گفت: من ابوامره ام،گفتند: آیا سخن ما را شنیدی؟ شیطان لعنت الله علیه گفت: خوشی نبیند. آیا به سرور و مولای خود علی بن ابیطالب امیرالمونین صلوات الله علیه جسارت می کنید؟
آنها گفتند: تو از کجا فهمیدی که علی بن ابیطالب ،امیرالمومنین صلوات الله علیه سرور و مولای ماست؟
شیطان گفت: از گفتار پیغمبرتان (صلی الله علیه و آله) که فرمود:
مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ
هر که من مولا و فرمانروای اویم علی مولای او است، خدایا دوست بدار آن کس که او را دوست دارد، و دشمن دار آن کس که او را دشمن دارد
آنها گفتند: ای ابومره تو از شیعیان امیرالمونین صلوات الله علیه هستی؟
شیطان لعنت الله گفت: نه ولی او را دوست دارم و هر که با او دشمن باشد من در مال و فرزند او شریکم.
گفتند:ای ابومره! درباره امیرالمونین صلوات الله علیه چیزی برایمان بگو؟
شیطان لعنت الله علیه گفت: ای جماعت ناکسان و قاسطان و مارقان... من در میان فرشتگان بودم و با آنها مشغول عبادت بودیم و خدای عزوجل را تقدیس و تسبیح می کردیم، یک نو پُر پرتو از مقابل ما گذشت که به واسطه ی آن نور همه ی فرشتگان در برابر آن نور صورت را بر زمین نهادند و گفتند(( سبوحٌ قدّوسٌ هذا نور ملک مقرب أو نبی مرسل)) این نور،یا نور فرشته مقرب است یا نور پیغمبر مرسل،در این حال ندا از طرف خدای عزوجل رسید که این نور، نه از فرشته مقرب است و نه از پیغمبر مرسل، بلکه این نور طینت علی بن ابیطالب(صلوات الله علیه) است.
امالی شیخ صدوق، علل الشرایع ج۱ ص ۱۳۶_۱۳۷

mahdi11
یکشنبه 12 بهمن 99, 02:18 قبل از ظهر
شیطان و نقشه قتل پیامبر صلی الله علیه وآله:
در تفسیر قمی ذیل آیه ۳۰ از سوره انفال:وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ ۚ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ

و [یاد کن] هنگامی را که کفرپیشگان درباره تو نیرنگ می زدند تا تو را به زندان دراندازند، یا به قتل برسانند یا [از وطن] بیرونت کنند، و [در آینده هم، همواره بر ضد تو] نیرنگ می زنند و خدا هم جزای نیرنگشان را می دهد و خدا بهترین جزا دهنده نیرنگ زنندگان است



آمده است که:
قبل از هجرت پیامبر در مکه نازل شده است و شأن نزول آن به این شرح است:
وقتی که پیامبر دعوت خود را در مکه آشکار نمود، چند تن از دو قبیله اوس و خزرج به نزد آن حضرت آمدند. حضرت فرمود: چند تن از شما بیاید و همسایه من شوید تا آیات قرآن را برایتان بخوانم و شما را به سوی بهشت هدایت کنم. قرار ما در شب دوم از شبهای تشریق در عقبه است. آن چند تن در موعد مقرر حاضر شدند و پیامبر صلی الله علیه و آله از اسلام و معارف عالی آن، مقداری برای شان صحبت کرد. شیطان لعنت الله علیه از اینکه دو قبیله اوس و خزرج سالیان درازی بر سر مسائل بیهوده و تعصبات قبیله ای جنگ های خونی با هم داشتند، ولی اکنون در سایه بیعت با رسول اکرم صلی الله علیه و آله جنگ را کنار گذاشته و روابط مسالمت آمیزی پیدا کرده*اند و نور هدایت در قلب هایشان تابیده است، عصبانی شد و فریاد زد: ای بزرگان قریش و عرب کجایید چند نفر از اهل یثرب با محمد صلی الله علیه و آله دیدار کرده و در فلان جا جمع شده اند. قریش که صدای او را شنیدن شمشیر به دست به سوی آنان حرکت کردند. در پی آن پیامبر صلی الله علیه و آله با آنان خداحافظی کرد به حضرت حمزه و حضرت علی علیه السلام در حالی که شمشیر در دست داشته اند در برابر مشترکان قرار گرفتند و مانع حرکت آنان به سوی عقبه شدند.
مشترکان پرسیدند: چرا در اینجا جمع شده اید؟ یاران رسول اکرم صلی الله علیه و آله گفتند: به کسی ربطی ندارد و هر کس بخواهد داخل شود جوابش شمشیر خواهد بود لذا مشرکان به مکه بازگشتند و از اینکه یکی از بزرگان قریش یعنی حمزه علیه السلام به دین اسلام گرویده است بسیار نگران شدند.
بنابراین در((دار الندوه)) که محل اجتماع بزرگان بود و هرکه کمتر از ۴۰ سال داشت حق ورود به آنجا را نداشت، گردهم آمدند تا در این موضوع چاره ایی بیابند، شیطان(لعنت الله علیه) هم در ظاهر پیر مردی به نام(( اعور ثقیف)) در آنجا حاضر بود.
در هنگام ورود دربانان از او پرسیدند کیستی؟ گفت: پیر مردی از اهل(( نَجد هستم)) و دیدم که شما بی نیاز از من و آراء من نیستید، لذا آمدم تا شما را راهنمایی کنم و چنین بود که شیطان لعنت الله علیه اجازه دخول گرفت.
مجلس در دارالندوه شروع شد، ابوجهل لعنت الله علیه گفت: ای قریش! ما قبیله ایی هستیم که در بین قبایل عرب از همه بالاترین و در حرم خداوند یعنی در مکه ساکنیم و محمد صلی الله علیه و آله را به خاطر صدق و صلاحش امین نامیده ایم، ولی اکنون او کار را به جایی رسانیده که با بی شرمی خدایان ما را انکار و جوانان ما را از پرستش بت ها نهی می*کند و بین ما تفرقه انداخته و گذشتگان ما را جهنمی می داند. لذا ما باید کاری کنیم و یک فرد را بفرستیم تا محمد صلی الله علیه و آله را به قتل برساند. اعور ثقیف (شیطان لعنت الله علیه) در جواب ابوجهل لعنت الله علیه گفت: این نقشه به درد نمیخورد، زیرا شما می دانید که هر کس که محمد صلی الله علیه و آله را به قتل برساند کشته می شود، و کدام یک از شما حاضرید که در این راه کشته شوید؟! بنی هاشم اجازه نخواهند داد قاتل محمد صلی الله علیه وآله لحظه روی زمین زنده بماند و قبیله قاتل با قبیله بنی هاشم به جنگ خواهد پرداخت و در جنگ از بین می*روند بنابراین نظر ابوجهل لعنت الله علیه در دارالندوه و با سخنان شیطان لعنت الله علیه رد شد.
یکی دیگر از مشرکان گفت محمد صلی الله علیه و آله را به قتل نمی*رساند بلکه او را می دزدیم و در جایی حفظ می*کنیم شیطان لعنت الله علیه در این نظر گفت: این نقشه از نقشه قبلی هم بدتر است چراکه بنی هاشم هرطور که شده قبایل عرب را به یاری خود می*رساند و محمد صلی الله علیه و آله را از دست شما نجات خواهد داد. شخص دیگری گفت: او را از مکه بیرون می بریم شیطان لعنت الله علیه در رد این نظر هم گفت: این نقشه از دو نقشه قبلی هم بدتر است زیرا شما با کسی طرف هستید که زیبا و خوش چهره و خوش بیان و فصیح است و شما او را به هر جایی که بفرستید با زبانش آنها را جادو خواهد کرد و به جنگ شما خواهد فرستاد.
مشترکان هنگامی که تمام نظر هایشان توسط این پیرمرد که همان شیطان لعنت الله علیه بود ، رد شد، گفتند:ای پیرمرد نظر همه سران قریش را ضایع و تباه کردی حالا خودت چه پیشنهاد و نظری داری ؟شیطان گفت: از هر طایفه ای و قبیله ای یک نفر و حتی از خود بنی هاشم نیز یک نفر ،شمشیر به محمد صلی الله علیه و آله بزنند، تا به این ترتیب تمامی قبایل قریش و حتی بنی هاشم هم در خون محمد صلی الله علیه و آله شریک شوند و اگر بنی هاشم بخواهند که از آنها انتقام بگیرند، نتوانند چرا که نمی دانند که با چه کسی باید بجنگند و چه کسی را باید به خاطر قتل محمد صلی الله علیه و آله به قتل برسانند. اگر از شما دیه خواستن شما۳ دیه به آنها بدهید. مشرکان با شنیدن چنین حیله ایی شگفت و بسیار خوشحال شدند و فریاد زدند ما ۱۰ دیه به آنها می*دهیم. سرانجام پیامبر صلی الله علیه و آله را خدا از این نقشه شیطانی آگاه ساخت و با خوابیدن اسدالله الغالب علی بن ابیطالب امیرالمومنین صلوات الله علیه در جای رسول اکرم صلی الله علیه و آله این نقشه مشرکان عملی نشد.
بحارالانوار ج۱۹ ص۴۷

mahdi11
پنجشنبه 07 اسفند 99, 12:35 قبل از ظهر
[الأمالی] للشیخ الطوسی ابْنُ الصَّلْتِ عَنِ ابْنِ عُقْدَةَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ بَزِیعٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ أَبَانٍ عَنْ صَبَّاحِ بْنِ یَحْیَی عَنْ جَابِرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ یَحْیَی عَنْ
عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ: إِنَّ ابْنَیْ فَاطِمَةَ یَشْتَرِکُ فِی حبهم [حُبِّهِمَا] الْبَرُّ وَ الْفَاجِرُ [۱] وَ إِنِّی کُتِبَ لِی أَنْ یُحِبَّنِی کُلُّ مُؤْمِنٍ وَ یُبْغِضَنِی کُلُّ مُنَافِقٍ [۲] .
امالی طوسی: ابن الصلت با سندی از
علی علیه السّلام آورده است که فرمود: دو پسر فاطمه سلام الله علیها را هم نیکوکار و هم فاجر دوست می دارند اما برای من چنین نوشته شده که هر مؤمنی مرا دوست بدارد و هر منافقی با من دشمنی کند. -. امالی طوسی: ۲۱۳ -
----------
[۱]: ۱. فی المصدر: ان ابنی فاطمة یشترک فی حبهما.
[۲]: ۲. أمالی الطوسیّ: ۲۱۳.
بحارالانوار ج۳۹ ص۲۵۴

mahdi11
پنجشنبه 07 اسفند 99, 12:37 قبل از ظهر
انس، گوید: رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله فرمود: خداوند مخلوقاتی آفریده که نه از جنس جن هستند و نه از جنس إنس که دشمنان علی علیه السّلام را لعن می*فرستند. عرض شد: یا رسول الله اینان کیانند؟ فرمود: چکاوک*هایی هستند که صبح*ها بالای درختان ندا در می*دهند: لعنت خدا بر دشمن علی بن أبی طالب امیرالمومنین صلوات الله علیه باد!
بحارالانوار ج۳۹ ص۲۵۱

mahdi11
پنجشنبه 07 اسفند 99, 12:37 قبل از ظهر
[الأمالی] للشیخ الطوسی ابْنُ حَشِیشٍ عَنْ یَزِیدَ بْنِ جَنَاحٍ [۲] عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زَیْدٍ عَنْ عَبَّادِ بْنِ یَعْقُوبَ عَنْ یُوسُفَ بْنِ کُهَیْلٍ [۳] عَنْ هَارُونَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِی سَلَامٍ مَوْلَی قَیْسٍ قَالَ خَرَجْتُ مَعَ مَوْلَایَ قَیْسٍ إِلَی الْمَدَائِنِ قَالَ سَمِعْتُ سَعْدَ بْنَ حُذَیْفَةَ یَقُولُ سَمِعْتُ أَبِی حُذَیْفَةَ یَقُولُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ: مَا مِنْ عَبْدٍ وَ لَا أَمَةٍ
یَمُوتُ وَ فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّةِ خَرْدَلٍ [۱] مِنْ حُبِّ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام إِلَّا أَدْخَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْجَنَّةَ [۲] .
"امالی طوسی: ابن حشیش با سندی آورده است که حذیفۀ گفت: شنیدم رسول خداصَلی الله علیهِ و آله می*فرمود: هیچ بنده یا اُمّتی
نمی میرد در حالی که ذره ای از حُبّ علی بن أبی طالب در قلبش باشد مگر اینکه خداوند عزّوجل او را وارد بهشت گرداند. -. امالی طوسی: ۲۱۰
----------
[۲]: ۲. فی المصدر: عن نذیرین جناح.
[۳]: ۳. فی المصدر: کلیب.

[۱]: ۱. فی المصدر و (د): من خردل.
[۲]: ۲. أمالی الطوسیّ: ۲۱۰.

mahdi11
پنجشنبه 07 اسفند 99, 12:38 قبل از ظهر
"تفسیر علی بن ابراهیم: امام صادق علیه السلام: مردی به عمّار کتاب خدا آیه ای هست که قلب مرا تباه کرده و مرا به تردید انداخته است. عمّار گفت: کدام آیه است؟ گفت: قول خدای متعال: «وَ إِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیهِْمْ أَخْرَجْنَا لهَُمْ دَابَّةً مِّنَ الْأَرْضِ تُکلَِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کاَنُواْ بَِایَاتِنَا لَا یُوقِنُون» -. نمل/ ۸۲ - {و
چون قول [عذاب] بر ایشان واجب گردد، جنبنده ای را از زمین برای آنان بیرون می*آوریم که با ایشان سخن گوید که: مردم [چنان که باید] به نشانه*های ما یقین نداشتند. } این جنبنده چه جنبنده ای است؟ عمّار گفت: به خدا سوگند نه می*نشینم و نه غذا می*خورم و نه می*آشامم تا اینکه او را به تو نشان دهم. پس عمّار به همراه آن مرد نزد امیرالمؤمنین علیه السّلام آمدند و آن حضرت مشغول خوردن خرما با کره بود، پس فرمود: ابویقظان، بیا و بخور! پس عمار نشست و با وی مشغول خوردن شد. آن مرد از این کار عمّار متعجّب شد و چون عمّار برخاست به وی گفت: سبحان الله، تو سوگند یاد کردی که نخوری و نیاشامی و ننشینی تا اینکه «دابّۀ الأرض» را به من نشان دهی! عمّار گفت: او را به تو نشان دادم، اگر اندیشه می*کردی. -. تفسیر قمی: ۴۸۰
بحارالانوار ج۳۹ ص ۲۴۳

mahdi11
پنجشنبه 07 اسفند 99, 12:39 قبل از ظهر
اُمّ أیمن: پیامبر صَلی الله علیهِ و آله فرمود: خداوند مهریه فاطمه علیها السّلام را درخت طوبی معیّن فرموده از این رو آن را در خانه امیرالمونین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه قرار داده است.
بحارالانوار ج۳۹ ص۲۲۸

mahdi11
پنجشنبه 07 اسفند 99, 12:40 قبل از ظهر
"علل الشرائع: ابن طریف با سندی از ابن عباس
روایت کرده که گوید: در شب بدر رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله از مردم خواست یکی برود و آب بیاورد، پس امیرالمومنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه این مأموریت را پذیرفت و روانه شد، و شبی سرد و همراه با باد و تاریک بود، علی علیه السّلام با مشک آب خود راهی گشت و چون به چاه رسید، دلوی نیافت، از این رو در آن ساعت وارد چاه شد و مشک خود را از آب پرکرده و مراجعت نمود که با بادی تند که از مقابل می*ورزید روبرو شد، آن حضرت نشست تا باد گذشت، سپس برخاست تا به راه خود ادامه دهد که باد دیگری وزید، پس نشست تا آن هم گذشت، سپس برخاست و به راه افتاد که باد دیگری وزید، پس آن حضرت نشست تا باد گذشت. و چون نزد رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله باز آمد، آن حضرت از وی پرسید: یا ابا الحسن، چرا دیر کردی؟ عرض کرد: به بادی برخوردم و بعد از آن نیز به بادی برخوردم و بعد از آن نیز به بادی شدید برخوردم که به سبب آن لرز وجودم را فراگرفت. پیامبر صَلی الله علیهِ و آله فرمود: یا علی، می*دانی آن چه بود؟ عرض کرد: خیر: فرمود: آن جبرئیل به همراه هزار فرشته بود که به تو سلام کرد و فرشتگان نیز به تو سلام کردند، سپس میکائیل به همراه هزار فرشته بر تو گذشتند و به تو سلام کرد و فرشتگان نیز به تو سلام کردند. سپس اسرافیل با هزار فرشته بر تو گذر کرد و به تو سلام کرد و آن*ها نیز به تو سلام کردند.
بحارالانوار ج۳۹ ص۹۶

mahdi11
پنجشنبه 07 اسفند 99, 12:40 قبل از ظهر
ابوذر رحمه*الله گوید: رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله فرمود: مَثَل امیرالمومنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه در میان شما در این اُمّت، به مَثَل کعبه ی پوشیده می*ماند که نظر کردن به آن عبادت است و حج گزاردن آن فریضه.

مناقب آل أبی طالب ۲: ۶- ۵ -
بحارالانوار ج۳۸ ص۱۹۹

mahdi11
پنجشنبه 07 اسفند 99, 12:41 قبل از ظهر
ابن عباس روایت کرده که رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله فرمود: اگر باغ*ها جملگی قلم شوند و دریاها جوهر و جنّیان حسابدار و انسان*ها نویسنده، قادر به شمارش فضایل علی بن ابی طالب علیه السّلام نبودند.
کشف الحق۱: ۱۰۸

mahdi11
پنجشنبه 07 اسفند 99, 12:41 قبل از ظهر
"امالی صدوق: رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله فرمود: همانا خدای متعال فضایلی برای برادرم علی بن ابی طالب علیه السّلام قرار داده که جزاو کسی قادر به شمارش آن*ها نیست، پس هرکس فضیلتی از فضایل علی علیه السّلام را با اقرار به آن ذکر کند، خداوند گناهان گذشته و آینده او را می*آمرزد هرچند با گناه دو عالم قدم به قیامت گذاشته باشد. و هرکس فضیلتی از فضایل علی بن ابی طالب علیه السّلام را بنویسد، تا زمانی که اثری از آن نوشته برجاست، فرشتگان برای وی طلب آمرزش می*کنند، و هر کس به فضیلتی از فضایل وی گوش فرا دهد، خداوند گناهان شنیداری او را می*آمرزد، و هر کس به نوشته ای نگاه کرد که درباره فضایل او باشد،
خداوند گناهان بصری وی را می*آمرزد؛ سپس رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله فرمود: نظر به علی بن ابی طالب علیه السّلام عبادت است، و یاد او عبادت است و ایمان بنده ای جز به قبول ولایت او و بیزاری جستن از دشمنانش، پذیرفته نمی شود. -. امالی صدوق: ۸۴

mahdi11
پنجشنبه 07 اسفند 99, 12:59 قبل از ظهر
روضة الواعظین در حدیثی آورده است که پیامبر صَلی الله علیهِ و آله روزی به صحابه خود فرمود: کدام یک از شما تمام عمر را روزه می*گیرد و شب*ها را به احیا می*گذراند و قرآن را ختم می*کند؟ سلمان عرض کرد: من یا رسول الله، راوی گوید: پس یکی از حاضران به خشم آمده و گفت:
سلمان مردی از پارسیان است، می*خواهد بر ما قریشیان مباهات کند در حالی که در همه آنچه گفت دروغ می*گوید؟! پس پیامبر صَلی الله علیهِ و آله فرمود: درنگ کن فلان، تو را چه به شخصی که مانند لقمان حکیم است (منظور سلمان فارسی است)؟! از او بپرس، او به شما خبر خواهد داد. پس آن مرد گفت: من دیده*ام که تو اکثر روز*ها را غذا می*خوری و اکثر شب*ها را به خفتن سپری می*کنی و اکثر اوقات روز را به سکوت می*گذرانی. سلمان گفت: چنین نیست که تو می*گویی، من سه روز در ماه را روزه می*گیرم و خداوند فرموده است: «مَن جَاءَ بِالحَْسَنَةِ فَلَهُ عَشرُْ أَمْثَالِهَا» -. انعام/ ۱۶۰ - {هر کس کار نیکی بیاورد، ده برابر آن [پاداش] خواهد داشت} و ماه*های رجب و شعبان را به ماه رمضان وصل می*کنم که ارزش ثواب آن معادل روزه گزفتن تمام عمر است و شنیدم رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله می*فرمود: «هرکس شب را با طهارت صبح کند، گویی که آن شب را احیا گرفته است و من با طهارت شب را به صبح می*رسانم، و شنیدم رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله به علی علیه السّلام می*فرمود: «ای ابوالحسن، مَثَل تو در اُمّت من به «قُل هو الله أحد» می*ماند که هرکس آن را یک بار بخواند، ثلث قرآن را خوانده است و آنکه دو بارش بخواند دو ثلث قرآن را خوانده است و هرکس آن را سه بار بخواند، تمام قرآن را ختم کرده است، پس هرکس تو را به زبان دوست بدارد، ثلث ایمانش حاصل است و آنکه به زبان و قلب خود تو را دوست بدارد، دو ثلث ایمان او کامل شده است و هرکه با زبان قلب تو را دوست بدارد و با دستش تو را یاری دهد، ایمان او به تمام و کمال است، ای علی، سوگند به آن کسی که مرا به حق به پیامبری برانگیخت اگر اهل زمین تو را همچون اهل آسمان دوست می*داشتند، هیچ کس به آتش عذاب نمی شد. »و من هر روز «قل هو الله أحد»را سه بار می*خوانم، پس آن شخص برخاست چنان که گویی دهانش را پر از سنگ کرده باشند.
و ابن عباس گفت: یک یهودی بود که علی را بسیار دوست می*داشت، او مسلمان نشد و از دنیا رفت. و ابن عباس گوید: خدای جبّار تبارک و تعالی می*فرماید: اما او بهره ای از بهشت من نخواهد داشت لیکن ای آتش او را میازار!
بحارالانوار ج۳۹ ص۲۶۰

mahdi11
جمعه 08 اسفند 99, 02:25 قبل از ظهر
مولا و سرور ما
صاحب آسمان و زمین
علت آفرینش مخلوقات
محبوب ترین و عزیزن ترین خلق خدا
مهربان تر از پدر و مادر ما🥺💖💔
امام صادق علیه السلام روایت کرده که:
پدر بزرگوارشان
نور چشمان رسول خدا
نفسْ ، برادر و وصیِ رسول خدا صلی الله علیه و آله امیرالمؤمنین اسدالله الغالب علی بن ابی طالب صلوات الله علیه فرمودند:
ذِکْرُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ شِفَاءٌ مِنَ الْوَعْکِ [۲] وَ الْأَسْقَامِ وَ وَسْوَاسِ الرَّیْبِ وَ حُبُّنَا رِضَی الرَّبِّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی.
----------
[۲]: بالفتح و السکون: شدة الحمی

یاد ما اهل بیت علیهم السلام شفاء درد تب و بیماری*ها و وسوسه*های شک برانگیز است و دوستی ما رضای پروردگار است.
المحاسن: ۶۲ ب ۸۲ ح ۱۰۷
بحارالانوار ج۲ ص۱۴۵

«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ (بقره۲۰۷)
و از مردم کسی است که جانش را برای خشنودی خدا می فروشد [امیرالمؤمنین صلوات الله علیه] و خدا به بندگان مهربان است.
و این مرضات ، خوشنودی و رضایت پروردگار عالم به جز از محبت رسول خدا و ائمه ی اطهار علیهم السلام و دشمنی با دشمنان رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که سلام و صلوات پروردگار عالم و تمام خلائق از ازل تا به ابد بر آنها باد ،بدست نمی آید.

💖ای که گفتی فَمن یَمُتْ یَرَنی

جان فدای کلام دل جویت

کاش روزی هزار مرتبه من

مُردمی تا بِدیدَمی رویت💖

mahdi11
جمعه 15 اسفند 99, 05:06 قبل از ظهر
👌میوه ها و پذیرش ولایت اهل بیت علیهم السلام ...

▪️عَنْ قَنْبَرٍ مَوْلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام إِذْ دَخَلَ رَجُلٌ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَنَا أَشْتَهِی بِطِّیخاً قَالَ فَأَمَرَنِی أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ بِشِرَاءٍ فَوَجَّهْتُ بِدِرْهَمٍ فَجَاءُونَا بِثَلَاثِ بِطِّیخَاتٍ فَقَطَعْتُ وَاحِداً فَإِذَا هُوَ مُرٌّ فَقُلْتُ مُرٌّ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ ارْمِ بِهِ**مِنَ النَّارِ وَ إِلَی النَّارِ قَالَ وَ قَطَعْتُ الثَّانِیَ فَإِذَا هُوَ حَامِضٌ فَقُلْتُ حَامِضٌ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ ارْمِ بِهِ*مِنَ النَّارِ إِلَی النَّارِ قَالَ فَقَطَعْتُ الثَّالِثَهَ فَإِذَا مَدُودَهٌ فَقُلْتُ مَدُودَهٌ**یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ ارْمِ بِهِ مِنَ النَّارِ إِلَی النَّارِ قَالَ ثُمَّ وَجَّهْتُ بِدِرْهَمٍ آخَرَ فَجَاءُونَا بِثَلَاثِ بِطِّیخَاتٍ فَوَثَبْتُ عَلَی قَدَمَیَّ فَقُلْتُ أَعْفِنِی یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَنْ قَطْعِهِ کَأَنَّهُ تَأَثَّمَ بِقَطْعِهِ*فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ اجْلِسْ یَا قَنْبَرُ فَإِنَّهَا مَأْمُورَهٌ فَجَلَسْتُ فَقَطَعْتُ فَإِذَا هُوَ حُلْوٌ*فَقُلْتُ حُلْوٌ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ کُلْ وَ أَطْعِمْنَا فَأَکَلْتُ ضِلْعاً وَ أَطْعَمْتُهُ ضِلْعاً وَ أَطْعَمْتُ الْجَلِیسَ ضِلْعاًفَالْتَفَتَ إِلَیَّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَقَالَ یَا قَنْبَرُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَرَضَ وَلَایَتَنَا عَلَی أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ أَهْلِ الْأَرْضِ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الثَّمَرِ وَ غَیْرِ ذَلِکَ فَمَا قَبِلَ مِنْهُ وَلَایَتَنَا طَابَ وَ طَهُرَ وَ عَذُبَ وَ مَا لَمْ یَقْبَلْ مِنْهُ خَبُثَ وَ رَدِیَ وَ نَتُنَ*.

🔸قنبر غلام امیرالمؤمنین گفت: خدمت امیرالمؤمنین بودم که مردی وارد شد و گفت: ای امیرالمؤمنین! من هوس خربزه دارم. امیرالمؤمنین به من دستور خرید آن را داد. با درهمی رفتم و برای ما سه خربزه آوردند. یکی را بریدم که تلخ بود. عرض کردم: تلخ است یا امیرالمؤمنین! فرمود: پرتش کن! از آتش است و به آتش برمی*گردد. گفت: دومی را بریدم، ترش بود. عرض کردم: ترش است ای امیر المؤمنین! فرمود: پرتش کن! از آتش است و به آتش برمی*گردد. گفت: سومی را بریدم، کرم زده بود. عرض کردم: کرم زده است ای امیرالمؤمنین! فرمود: پرتش کن! از آتش است و به آتش برمی*گردد. گفت: دوباره با درهمی دیگری رفتم و سه خربزه برای ما آوردند. پس روی پایم افتادم و عرض کردم: یا امیرالمؤمنین مرا از بریدن آن معاف فرمایید (گویا می*خواست با بریدن آن گناه نکند). امیرالمؤمنین فرمود: ای قنبر! بنشین! این خربزه مأمور است. نشستم و خربزه را بریدم، گوارا بود. عرض کردم: شیرین است ای امیرالمؤمنین! فرمود: بخور و به ما هم بخوران! پس قاچی خوردم و او را نیز قاچی خوراندم و به سایر حاضرین هم قاچی دادم.
امیرالمؤمنین رو به من کرد و فرمود: ای قنبر! خدای تبارک و تعالی ولایت ما را بر اهل آسمان ها و زمین از جن و انس و میوه*ها و غیر آنها عرضه کرد، هر کدام از آنها که ولایت ما را پذیرفت، پاکیزه شد و پاک شده و گوارا شد و هر کدام که نپذیرفت، خبیث و فاسد و بدبو شد.

#فضیلت #فضائل #تولی #تبری

📚اختصاص ص 249

mahdi11
جمعه 15 اسفند 99, 05:08 قبل از ظهر
👌علی عظیم اولین اسم خداوند 😍

▪️قال الامام الرضا علیه السلام: فَلَيْسَ يَحْتَاجُ أَنْ يُسَمِّيَ نَفْسَهُ وَ لَكِنَّهُ اخْتَارَ لِنَفْسِهِ أَسْمَاءً لِغَيْرِهِ يَدْعُوهُ بِهَا لِأَنَّهُ إِذَا لَمْ يُدْعَ بِاسْمِهِ لَمْ يُعْرَفْ فَأَوَّلُ مَا اخْتَارَ لِنَفْسِهِ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ‏

🔸امام رضا علیه السلام: پس خداوند نيازى نداشت كه اسمى بر خود بگذارد ؛ البتّه به اين خاطر كه ديگران بتوانند او را بخوانند نامهايى براى خودش انتخاب كرد؛ زيرا اگر به نامى نخوانندش شناخته نخواهد شد. و نخستين نامى كه براى خود اختيار كرد «علىّ عظيم» بود

📚الوافي، ج‏1، ص: 466
📚معاني الأخبار، النص، ص: 2
📚التوحيد (للصدوق)، ص: 192
📚تفسير نور الثقلين، ج‏3، ص: 232
📚الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 113
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏4، ص: 88
📚البرهان في تفسير القرآن، ج‏1، ص: 520
📚عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏1، ص: 129
📚تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب، ج‏2، ص: 405

mahdi11
جمعه 15 اسفند 99, 05:13 قبل از ظهر
👌بهترین چیزی که از فضیلت*های علی علیه السلام شنیده ای چیست؟

▪️عَنِ الْأَعْمَشِ قَالَ قَالَ الْکَلْبِیُّ: مَا أَشَدَّ مَا سَمِعْتُ فِی مَنَاقِبِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیهما السلام قَالَ قُلْتُ حَدَّثَنِی مُوسَی بْنُ طَرِیفٍ- عَنْ عَبَایَةَ قَالَ سَمِعْتُ عَلِیّاً یَقُولُ أَنَا قَسِیمُ النَّارِ فَقَالَ الْکَلْبِیُّ عِنْدِی أَعْظَمُ مِمَّا عِنْدَکَ أَعْطَی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلِیّاً کِتَاباً فِیهِ أَسْمَاءُ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَسْمَاءُ أَهْلِ النَّارِ.

🔸اعمش گفت: کلبی از من پرسید: بهترین چیزی که از فضیلت*های علی علیه السلام شنیده ای چیست؟ گفتم: عبایه گفت: شنیدم که علی فرمود: من تقسیم کننده آتش جهنم هستم. کلبی گفت: من بزرگتر از آن را دارم و آن اینکه رسول خدا کتابی را به علی داد که اسم*های اهل بهشت و جهنم در آن وجود داشت.

📚بصائر الدرجات: ۵۱ و ۵۲.

mahdi11
جمعه 15 اسفند 99, 05:35 قبل از ظهر
جانم مولانا امیرالمومنین صلوات الله علیه
ولله قسم که فضائل مولامون ، سرورمون، اماممون علت آفرینشمون جلا دهنده ی روح و روان بهترین تسفیه کننده ی بدن از آلودگی های جسمی هست😁 ای بابا خدا وکیلی چی می تونیم بگیم؟!!!!
فقط باید حمد پروردگار عالم ، حمد اهل بیت اطهار علیهم السلام رو کنیم که این قطره از دریای بی کران و بی ساحل معرفت و عظمت و فضائل آن خاندان پاک و مطهر که سلام و صلوات خلایق از ازل تا به ابد بر آنها باد ،به ما شیعیان و محبین آن حضرت داده اند ، الحمد الله.
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ🥺💖😭😭😭😭

ستاره خاک نشین دره سرای علیست
ستاره هیچ که خورشید زیر پای علیست
ملائکه همه انگشت بر دهان دارن
در آن زمان که صدای خدا صدای علیست

رفیقی که این پست رو می خونی تو گسترش معارف و احیای امر اهل بیت علیهم السلام کم نزار تا جایی که می تونی (خودمو میگما) از جون و دل تو این راه مایه بزار که فقط خدا اجر اینکارو میدونه. باور کن که هیچ چیزی مهم تر و با ارزش تر از شناخت و معرفت و راه رفتن در مسیر اهل بیت اطهار علیهم السلام توی این دنیا نیست، هر نعمتی هست هر خوشی ایی هست، نه اینکه این نعمت های ظاهری و یا حتی بهشت منظورم باشه ها ، نه ، ولله قسم تمام نعمت ،تمام لذتها تمااام خوشی ها تماااااام خوبی ها(زبان قاصر است از آوردن کلام) فقط و فقط اهل بیت اطهار علیهم السلام هست و بس.
امام زمانمون رو از خودمون،با گسترش فضائل خداندان پاک و مطهرشون (علیهم السلام) شاد و خوش حال کنیم. یه کاری کنیم از ما راضی باشن، آخه کی دلش می یاد مهربون تر پدر و مادرشو نارحت کنه🥺😭
الآن که این پست رو میزارم شب جمعه اس:
خدایا به حق سیدالشهداء ، به حق ابلفضل العباس علیهما السلام به حق نفس های سیدالشهداء علیه السلام در روز عاشورا ظهور حجتت را نزدیک و نزدیک تر بگردان، خدایا شنیدن فضائل مولامون امیرالمومنین صلوات الله علیه رو از زبان پاک و مقدس امام زمان علیه السلام نصیب ما بگردان🤲🌹💖
می خواستم یکی دو خط بیشتر ننویسم، ببخشید زیاد شد🙃
شیعیان و محبین اهل بیت علیهم السلام هر کجای دنیا که هستین،دوستون داریم شدید،اووو خیلی شدید خیلی شدید، مراقب خودتون باشین😁😘
اللهم العن جبت و طاغوت
یاعلی💖😘

mahdi11
دوشنبه 18 اسفند 99, 05:13 بعد از ظهر
👌کندن درب قلعه خیبر در کلام امیرالمومنین علیه*السلام

▪️و روى أبوعبد الله الجدلي، قال: سمعت أميرالمؤمنين صلوات الله عليه يقول: «عالجت باب خيبر وجعلته مجناً*لي، وقاتلت القوم، فلمّا أخزاهم*الله وضعت الباب على حصنهم طريقاً، ثمّ رميت به في خندقهم» فقال له رجل: لقد حملت منه ثقلاً! فقال*عليه*السلام: «ما كان إلاّ مثل جنّتي التي في بدني، في غير ذلك المقام».

🔸ابو عبد الله جدلی گفت از امیر المومنین علیه السلام شنیدم که فرمودند: در جنگ خیبر درب دژ مستحکم خیبر را کنده و برای خود سپر قرار داده و با آنان به مبارزه و نبرد پرداختم. آنگاه که [پیروزی نصیب ما شد و] خداوند آنان را رسوا کرد درب را پلی بر آن قلعه قرار دادم سپس داخل خندقشان انداختم. شخصی عرض کرد: چقدر سنگینی احساس کردید؟ حضرت فرمودند: سنگینی آن همانند سپری است که در دستم است و در موارد دیگر از آن استفاده می*کنم.

📚الثاقب فی المناقب: ص ۲۵۷-۲۵۸، ح۲۲۴

mahdi11
دوشنبه 18 اسفند 99, 05:14 بعد از ظهر
🏰 ۲۴ رجب - ﻓﺘﺢ ﺧﻴﺒﺮ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ

🗡 ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۷ هـ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺧﻴﺒﺮ ﻣَﺮﺣَﺐ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺃﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ ﻗﻠﻌﻪ ی ﺧﻴﺒﺮ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺘﺢ ﮔﺮﺩﻳﺪ.
(این فتح در ۲۷ ﺭﺟﺐ و ۱۵ محرّم نیز ﺫﻛﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.)

🏳 ﭼﻮﻥ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﺧﻴﺒﺮﻳﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻗﻠﻌﻪ ی «ﻗﻤﻮﺹ» ﺭﺍ ﻣﺤﺎﺻﺮﻩ ﻛﺮﺩ، ﺍﺑﺘﺪﺍ ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﺑﻮﺑﻜﺮ لعنت الله علیه ﺩﺍﺩﻧﺪ. ﺍﺑﻮﺑﻜﺮ لعنت الله علیه ﺑﺎ ﻟﺸﻜﺮﻯ ﺭﻓﺖ، ﻭﻟﻰ ﭼﻮﻥ ﻧﻈﺮ ﺑﻪ ﭘﻬﻠﻮﺍﻧﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻤﻮﺩ ﻓﺮﺍﺭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻟﺸﻜﺮﻳﺎﻥ ﻫﻢ ﺩﺭ ﭘﻰ ﺍﻭ ﺑﺎﺯﮔﺸﺘﻨﺪ. ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله علیه ﻭ ﺁﻟﻪ ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋُﻤَﺮ لعنت الله علیه ﺩﺍﺩ ﻭ ﺍﻭ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺟﻨﮓ ﻧﺮﺳﻴﺪﻩ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ.


❤️ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﺮﺍﻯ ﻓﺘﺢ ﺧﻴﺒﺮ
👈🏻 ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ : «ﻓﺮﺩﺍ ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻯ ﻣﻰ ﺩﻫﻢ ﻛﻪ ﺣﻤﻠﻪ ﻫﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﻛﻨﺪ، ﻧﻪ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﻛﻨﺪ. ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﻫﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺧﻴﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﻓﺘﺢ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ».
ﻫﻤﻪ ی ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺁﺭﺯﻭ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻘﺎﻡ ﻭ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭ ﺷﻮﺩ. ﻓﺮﺩﺍﻯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ، ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩند:
ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻛﺠﺎﺳﺖ ؟
ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﭼﺸﻢ ﺩﺭﺩﻯ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺣﺮﻛﺖ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺸﻜﻞ ﺍﺳﺖ. ﺧﺎﺗﻢ ﺍلأﻧﺒﻴﺎﺀ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩند : ﺍﻭ ﺭﺍ ﺣﺎﺿﺮ ﻛﻨﻴﺪ.
ﺳﻠﻤﺔ ﺑﻦ ﺍﻛﻮﻉ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩ. ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺳﺮ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺩﻫﺎﻥ ﻣﺒﺎﺭک ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﻧﻮﺭﺍﻧﻰ ﺣﻀﺮﺕ ﺧﺎﺗﻢ ﺍلأﻭﺻﻴﺎﺀ ﻋﻠﻰ ﻣﺮﺗﻀﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻣﺎﻟﻴﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﺑﺎﺭ ﺍﻟﻬﺎ، ﺯﺣﻤﺖ ﮔﺮﻣﺎ ﻭ ﺳﺮﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺮﺩﺍﺭ». ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﺮ ﺃﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺩﺭﺩ ﭼﺸﻢ ﻋﺎﺭﺽ ﻧﺸﺪ ﻭ ﺍﺯ ﮔﺮﻣﺎ ﻭ ﺳﺮﻣﺎ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﻧﮕﺸﺖ.
ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺯﺭﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻭ ﭘﻮﺷﺎﻧﻴﺪ ﻭ ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻛﻤﺮ ﺍﻭ ﺑﺴﺖ ﻭ ﭘﺮﭼﻢ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﭙﺮﺩ ﻭ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﻣﺮﻛﺒﺶ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻓﺮﻣﻮﺩ :
«ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺍﺯ ﺳﻤﺖ ﺭﺍﺳﺖ، ﻣﻴﻜﺎﺋﻴﻞ ﺍﺯ ﺳﻤﺖ ﭼﭗ، ﻋﺰﺭﺍﺋﻴﻞ ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﺭﻭ ﻭ ﺍﺳﺮﺍﻓﻴﻞ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ، ﻭ ﻧﺼﺮﺕ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﻟﺎﻯ ﺳﺮ، ﻭ ﺩﻋﺎﻯ ﻣﻦ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ». و ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﻳﺎ ﻋﻠﻰ، ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻰ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻋﺮﺿﻪ ﻛﻦ».

⚔ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺟﻨﮓ ﺧﻴﺒﺮ
🔘 ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﻓﺖ، ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻮﻋﻈﻪ ﻭ ﻧﺼﻴﺤﺖ ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﺑﺮﺍﻯ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺁﻣﺪﻧﺪ. ﺁﻧﺎﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺷﻬﻴﺪ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺃﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﺎﺧﺘﻪ ﻭ ﺁن ها ﺭﺍ ﻛﺸﺘﻨﺪ. ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣَﺮﺣَﺐ ﺑﺎ ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﺁﻣﺪﻧﺪ. ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﺭک ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ. ﻣَﺮﺣَﺐ ﻛﻪ ﺷﺠﺎﻉ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﻧﺨﻮﺍﻫﻰ ﺁﻣﺪ. ﺃﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎﺭ ﺑﺮ ﺳﺮﺵ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﻛﻪ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺍﺯ ﺣﻠﻘﺶ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻭ ﻧﻴﻢ ﺳﺎﺧﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎک ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ. ﺻﺪﺍﻯ ﺗﻜﺒﻴﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ. ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﺍﺯ ﻳﻬﻮﺩ ﺑﻪ ﺩﻓﺎﻉ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻨﺪ. ﺃﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﻪ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﺑﻪ ﻗﻠﻌﻪ ﮔﺮﻳﺨﺘﻨﺪ.
ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ ﺣﻴﺪﺭﻯ ﺩﺭ ﻗﻠﻌﻪ ﺭﺍ ﻛَﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻣَﻌﺒَﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻕ ﻋﺒﻮﺭ ﻛﻨﻨﺪ. ﺣﻀﺮﺕ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﻯ ﺧﻨﺪﻕ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ی ﺁﻥ ﺩﺭ ﻋﺒﻮﺭ ﺩﺍﺩ، ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﺯ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﻗﺒﻞ، ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺑﻮﺩ.

📚بحارالأنوار: ج۹۷، ص۳۸۴
📒مصباح المتهجد: ص۷۴۹
📚بحارالأنوار: ج۲۱، ص۴۱
📗توضیح المقاصد: ص۴
📘کافی: ج۸، ص۳۵۱

mahdi11
جمعه 27 فروردین 00, 04:57 قبل از ظهر
👌 حضرت امیرالمومنین جل شانه....

▪️فی روضة الفضائل عن ابن عبّاس قال: أقبل علیّ بن أبی طالب علیه السلام فقالوا: یا رسول اللَّه جاء أمیرالمؤمنین، فقال صلی الله علیه وآله وسلم: إنّ علیّاً سمّی بأمیرالمؤمنین من قبلی، قیل: من قبلک یا رسول اللَّه؟ قال: ومن قبل عیسی وموسی؟ قیل: وقبل عیسی وموسی یا رسول اللَّه؟ قال: وقبل سلیمان بن داود ولم یزل یعدّد الأنبیاء کلّهم إلی آدم علیه السلام ثمّ قال: إنّه لمّا خلق اللَّه آدم طیناً علّق بین عینیه درّة تسبّح اللَّه وتقدّسه فقال عزّوجلّ: لاُسکنّنک رجلاً أجعله أمیرالمؤمنین أجمعین فلمّا خلق اللَّه علیّ بن أبی طالب علیه السلام أسکنه فی الدرّة فسمّی أمیرالمؤمنین قبل خلق آدم علیه السلام.

🔸ابن شاذان رحمه الله در كتاب «روضة الفضائل» از ابن عبّاس نقل مى كند كه گفت: علىّ بن ابى طالب عليه السلام نزد رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم آمد، به آن حضرت عرض كردند: اميرالمؤمنين عليه السلام آمد. پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: او قبل از من به اين نام يعنى «اميرالمؤمنين» ناميده شده است. عرض كردند: قبل از شما اى رسول خدا؟ فرمود: و پيش از عيسى و موسى. عرض كردند: پيش از عيسى و موسى اى رسول خدا؟ فرمود: و پيش از سليمان بن داود. و هر يك از پيامبران را تا حضرت آدم عليه السلام نام برد، سپس فرمود: خداوند هنگامى كه گِل آدم را سرشت، در مقابل چشمان او مرواريد درشتى را آويزان كرد كه تسبيح و تقديس خدا مى كرد، فرمود: مردى را در تو ساكن مى كنم كه او را امير همه مؤمنان قرار مى دهم، و وقتى كه علىّ بن ابى طالب عليه السلام را آفريد او را در آن مرواريد قرار داد، پس قبل از آفرينش آدم، على عليه السلام «اميرالمؤمنين» ناميده شد.

📚فضائل ابن شاذان: ۱۰۴
📚الروضة: ۵
📚بحار الأنوار: ۳۳۷/۳۷ ح ۷۷
📚مدينة المعاجز: ۷۱/۱ ح ۲۱
📚حلية الأبرار: ۱۳/۲ ح۴
📚 غاية المرام: ۲۶ ح ۳۱

mahdi11
دوشنبه 30 فروردین 00, 06:35 بعد از ظهر
امام صادق علیه السلام از پدرانشان نقل میکند که رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند:

خداوند متعال برای برادرم علی بن ابی طالب فضائلی قرار داده که جز خودش نمی*تواند آنها را شمارش کند. هرکس به یکی از فضائل علی اقرار کند خداوند گناهان گذشته و آینده اش را می*بخشد حتی اگر در روز قیامت به اندازه گناهان همه جن و انس گناه کرده باشد.
هرکس فضائل علی را بر جایی بنویسد تا زمانی که نشانه ای از آن نوشته بجا بماند، ملائک برایش استغفار میکنند، هرکس گوش به فضائل علی بدهد، خداوند گناهانی را که او با گوش خود مرتکب شده، میبخشد، هرکس به نوشته ای بنگرد که فضائل علی در او نوشته شده ،خداوند گناهانی را که او با چشمانش مرتکب شده، می*بخشد .
آنگاه رسول الله صلوات الله علیه و آله فرمودند:
نگاه کردن به چهره علی بن ابی طالب عبادتست ، یادش نیز عبادتست، و ایمان هیچ بنده ای جز با دوستی او و بیزاری از دشمنانش پذیرفته نیست.

بحارالأنوار ج ۳۸ ص ۱۹ حدیث شماره ۴

mahdi11
پنجشنبه 02 اردیبهشت 00, 05:23 قبل از ظهر
قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:

إن الله خلق من نور وجه علی بن ابی طالب ملائکة ، یسبحون و یقدسون و یکتبون ثواب ذلک لمحبیه و محبی ولده،

همانا خداوند از نور صورت علی بن ابی طالب ، فرشتگانی آفرید که همواره خداوند را تسبیح گویند و تقدیس میکنند و ثواب آن را برای دوستان علی و دوستان فرزندانش ثبت و ضبط میکنند.

مقتل الحسین علیه السلام جلد ۱ ص ۹۷

mahdi11
پنجشنبه 02 اردیبهشت 00, 05:24 قبل از ظهر
عَنْ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ اللَّهَ يَدْفَعُ بِمَنْ يُصَلِّي مِنْ شِيعَتِنَا عَمَّنْ لَا يُصَلِّي مِنْ شِيعَتِنَا، وَ لَوْ أَجْمَعُوا عَلَى تَرْكِ الصَّلَاةِ لَهَلَكُوا، وَ إِنَّ اللَّهَ يَدْفَعُ بِمَنْ‏ يَصُومُ‏ مِنْهُمْ‏ عَمَّنْ لَا يَصُومُ مِنْ شِيعَتِنَا، وَ لَوْ أَجْمَعُوا عَلَى تَرْكِ الصِّيَامِ لَهَلَكُوا. وَ إِنَّ اللَّهَ يَدْفَعُ بِمَنْ يُزَكِّي مِنْ شِيعَتِنَا عَمَّنْ لَا يُزَكِّي مِنْهُمْ، وَ لَوِ اجْتَمَعُوا عَلَى تَرْكِ الزَّكَاةِ لَهَلَكُوا. وَ إِنَّ اللَّهَ لَيَدْفَعُ بِمَنْ يَحُجُّ مِنْ شِيعَتِنَا عَمَّنْ لَا يَحُجُّ مِنْهُمْ وَ لَوِ اجْتَمَعُوا عَلَى تَرْكِ الْحَجِّ لَهَلَكُوا. وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى‏: «وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَ لكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعالَمِينَ» فَوَ اللَّهِ مَا أُنْزِلَتْ إِلَّا فِيكُمْ وَ لَا عُنِيَ بِهَا غَيْرُكُمْ‏.
(بحار الأنوار، ج‏73، ص382-383 به نقل از تفسیر عیاشی)

يونس بن ظبيان از حضرت صادق عليه السّلام نقل می کند كه فرمود: خداوند به خاطر نمازگزاران از شيعيان ما بلاها و عذاب را از شيعيانى كه نماز نمی خوانند دفع می كند، و اگر همه شیعیان نماز را ترك كنند قطعاً هلاك خواهند شد. همچنین خداوند به واسطه شیعیانی که روزه می گیرند، بلاها و عذاب را از شیعیانی که روزه نمی گيرند دفع می کند، و اگر همه شیعیان روزه نگيرند، قطعاً هلاک می شوند. خداوند به واسطه شیعیانی که حج به جا می آورند، بلاها و عذاب را از شیعیانی که حج به جا نمی آورند، دفع می کند، و اگر همه شیعیان حج به جا نیاورند، قطعاً هلاک می شوند. و اين است معنى آيه شريفه‏: «وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَ لكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعالَمِينَ‏»؛ یعنی: «و اگر خداوند، بعضى از مردم را به وسيله بعضى ديگر دفع نمى ‏كرد، قطعاً زمين تباه مى ‏گرديد، ولى خداوند نسبت به جهانيان، لطف و احسان دارد» و اين آيه در باره شما شیعیان نازل شده است‏ و منظورش جز شما شیعیان نیست.

«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»

mahdi11
چهارشنبه 15 اردیبهشت 00, 12:17 بعد از ظهر
👌وحشت آن دو نفر از شب قدر ...

▪️عن أبی*عبداللّه علیه السّلام قال: کان علیّ علیه السّلام کثیرا ما یقول: ما اجتمع التّیمیّ و العدویّ عند رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و هو یقرأ: «إِنّٰا أَنْزَلْنٰاهُ» بتخشّع و بکاء فیقولان: ما أشدّ رقّتک لهذه السّورة فیقول رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم: لما رأت عینی و وعی قلبی و لما یری قلب هذا من بعدی فیقولان: و ما الّذی رأیت و ما الّذی یری؟ قال: فیکتب لهما فی التّراب «تَنَزَّلُ اَلْمَلاٰئِکَةُ وَ اَلرُّوحُ فِیهٰا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ» قال: ثمّ یقول: هل بقی شیء بعد قوله عزّ و جلّ: «کُلِّ أَمْرٍ» فیقولان: لا، فیقول: هل تعلمان من المنزل إلیه بذلک فیقولان: أنت یا رسول اللّه فیقول نعم فیقول: هل تکون لیلة القدر من بعدی؟ فیقولان: نعم، قال: فیقول: فهل ینزل ذلک الأمر فیها؟ فیقولان: نعم، قال: فیقول: إلی من؟ فیقولان: لا ندری فیأخذ برأسی و یقول: إن لم تدریا فادریا، هو هذا من بعدی قال: فإن کانا لیعرفان تلک اللّیلة بعد رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم من شدّة ما یداخلهما من الرّعب!

🔸از امام صادق علیه السّلام روایت است که امیرالمؤمنین علیه السّلام بارها می* فرمود : هرگاه آن (تَیمی و عَدَوی) نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله گِرد می* آمدند، ایشان «إِنّٰا أَنْزَلْنٰاهُ» را با خشوع و گریه می*خواند. آنگاه آن دو می* گفتند : چقدر نسبت به این سوره خشوع بخرج می*دهید؟ رسول خدا می* فرمود : برای آن چیزی است که چشمم دیده و دلم دریافته است و برای اینکه قلبِ علی علیه السّلام پس از من می* بیند. آن دو گفتند : چیست آنچه شما دیدی و آنچه او می* بیند؟ حضرت برای آن دو روی خاک می*نوشت : «تنزل الملائکة و الروح فیها بإذن ربهم من کل امر.» سپس می* فرمود : آیا پس از این که خداوند فرمود : «کُلِّ أَمْرٍ» چیزی باقی می*ماند؟ آن دو می* گفتند : نه. ایشان می* فرمود : آیا می* دانی چه کسی است که آن امر به او نازل می*شود؟ می* گفتند : شما ای رسول خدا. ایشان می* فرمود : بله. سپس می* فرمود : آیا شب قدر پس از من هست؟ می* گفتند : بله. می*فرمود : آیا آن امر در آن شب نازل می* شود؟ می* گفتند: بله. می* فرمود : به چه کسی؟ می* گفتند : نمی* دانیم. سپس رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دست بر سر من گذاشت و فرمودند : اگر نمی* دانید ، بدانید که آن شخص پس از من همین است. همانا آن دو ، آن شب را پس از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خوب می* شناختند ، به جهت هراس سختی که به جانشان می* افتاد.

📚الكافی، ط_الاسلامیه، ج ۱، ص ۲۴۹
📚بصائرالدرجات، ط_أعلمی، ص ٢٤٤


‼️علامه مجلسی ذیل این روایت می*نویسد:

▪️«و الرعب إما لأخبار النبي صلى* الله* عليه* و آله بنزول الملائكة أو بمحض النزول بالخاصية أو بإلقاء الله سبحانه الرعب في قلوبهم لإتمام الحجة.»

🔸ترس آنان یا بخاطر خبر دادن پیامبر صلی الله علیه و آله از نازل شدن ملائکه بوده؛ یا بخاطر نازل شدن ملائکه بر شخص خاصی که می* شناختند (حجة الله)؛ یا بخاطر این بوده که خداوند متعال ترسی در دل آنان ایجاد می*کرد تا حجت بر آنان تمام شود.

📚مرآة العقول، ج ۳ ، ص ۸۷

mahdi11
چهارشنبه 15 اردیبهشت 00, 12:31 بعد از ظهر
[الأمالی] للشیخ الطوسی ابْنُ الصَّلْتِ عَنِ ابْنِ عُقْدَةَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْقَزْوِینِیِّ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام یَا عَلِیُّ إِنَّکَ أُعْطِیتَ ثَلَاثَةً لَمْ أُعْطَ [۳] قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أُعْطِیتُ فَقَالَ أُعْطِیتَ صِهْراً مِثْلِی وَ لَمْ أُعْطَ وَ أُعْطِیتَ زَوْجَتَکَ فَاطِمَةَ وَ لَمْ أُعْطَ وَ أُعْطِیتَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ لَمْ أُعْطَ [۴] .
📚امالی طوسی: امام رضا علیه السلام از پدران بزرگوارشان نقل میکنند که رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله فرمود: ای علی، به تو سه چیز داده شده که به من داده نشده اند. عرض کردم: یا رسول الله، چه چیزهایی به من داده شده؟ فرمود: پدر زنی چون من به تو داده شده و به من داده نشده است، همسری چون فاطمه به تو داده شده و به من داده نشده، و حسن و حسین به تو داده شده اند و به من داده نشد. -. امالی شیخ طوسی: ۲۱۹ -
----------
[۳]: ۳. فی المصدر: لم اعط أنا.
[۴]: ۴. أمالی الشیخ: ۲۱۹. و فیه: و اعطیت مثل الحسن و الحسین.
📙بحارالانوار جلد ۳۹ صفحه۸۹

mahdi11
چهارشنبه 15 اردیبهشت 00, 12:34 بعد از ظهر
[الکافی] مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی وَ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَیُّوبَ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: بَیْنَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام عَلَی الْمِنْبَرِ إِذْ أَقْبَلَ ثُعْبَانٌ مِنْ نَاحِیَةِ بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ الْمَسْجِدِ فَهَمَّ النَّاسُ أَنْ یَقْتُلُوهُ فَأَرْسَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَنْ کُفُّوا فَکَفُّوا وَ أَقْبَلَ الثُّعْبَانُ یَنْسَابُ حَتَّی انْتَهَی إِلَی الْمِنْبَرِ فَتَطَاوَلَ فَسَلَّمَ عَلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَأَشَارَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام إِلَیْهِ أَنْ یَقِفَ حَتَّی یَفْرُغَ مِنْ خُطْبَتِهِ وَ لَمَّا فَرَغَ مِنْ خُطْبَتِهِ أَقْبَلَ عَلَیْهِ فَقَالَ مَنْ أَنْتَ فَقَالَ أَنَا عَمْرُو بْنُ عُثْمَانَ خَلِیفَتِکَ عَلَی الْجِنِّ وَ إِنَّ أَبِی مَاتَ وَ أَوْصَانِی أَنْ آتِیَکَ وَ أَسْتَطْلِعَ [۲] رَأْیَکَ وَ قَدْ أَتَیْتُکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَمَا تَأْمُرُنِی بِهِ وَ مَا تَرَی فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ أُوصِیکَ بِتَقْوَی اللَّهِ وَ أَنْ تَنْصَرِفَ وَ تَقُومَ [۳]
مَقَامَ أَبِیکَ فِی الْجِنِّ فَإِنَّکَ خَلِیفَتِی عَلَیْهِمْ قَالَ فَوَدَّعَ عَمْرٌو أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ انْصَرَفَ وَ هُوَ [۱] خَلِیفَتُهُ عَلَی الْجِنِّ فَقُلْتُ لَهُ [۲] جُعِلْتُ فِدَاکَ فَیَأْتِیکَ عَمْرٌو وَ ذَاکَ الْوَاجِبُ عَلَیْهِ قَالَ نَعَمْ [۳] .
یج، [الخرائج و الجرائح] عن أبی جعفر علیه السلام: مثله [۴] .
📙کافی: امام باقر علیه السّلام فرمود: امیرالمؤمنین علیه السّلام بر منبر بود که اژدهایی از یکی از درهای مسجد وارد شد، پس مردم قصد کشتن آن را کردند، امیرالمؤمنین علیه السّلام پیام داد که دست نگاه دارید، و آن*ها دست برداشتند، و اژدها به راه خود ادامه داد تا اینکه به منبر رسید، آن گاه سربلند کرده و به امیرالمؤمنین علیه السّلام سلام کرد. پس امیرالمؤمنین علیه السّلام به وی اشاره فرمود که درنگ کند تا وی از خطبه اش فارغ شود. و چون از خطبه فراغت یافت، فرمود: کیستی؟ گفت: من عمرو بن عثمان خلیفه شما بر جنیّان هستم، پدرم مرده و مرا وصیّت نمود که نزد شما بیایم و نظرتان را جویا شوم. اکنون یا امیرالمؤمنین نزد شما آمده*ام تا چه دستور فرمایی و چه صلاح می*دانی؟ امیرالمؤمنین علیه السّلام به وی فرمود: تو را به ترس از خدا سفارش می*کنم و اینکه بازگردی و در میان جنیّان
به جای پدرت باشی که جانشین من بر آن*ها تویی. گوید: سپس عمرو با امیرالمؤمنین علیه السّلام خداحافظی کرده و در حالی که جانشین وی بر جنّیان شده بود، بازگشت.
پس به وی عرض کردم: قربانت گردم، آیا عمرو خدمت شما می*آید و آمدنش واجب است؟ فرمود: آری! -. اصول کافی ۱: ۳۹۶ -
الخرائج: نظیر آن را از امام باقر علیه السّلام روایت کرده است.
----------
[۲]: ۲. فی المصدر: فأستطلع.
[۳]: ۳. فی المصدر: فتقوم.
[۱]: ۱. فی المصدر: فهو.
[۲]: ۲. یعنی أبا جعفر علیه السلام.
[۳]: ۳. أصول الکافی (الجزء الأول من الطبعة الحدیثة) ۱: ۳۹۶.
[۴]: ۴. لم نجده فی الخرائج المطبوع.
📚 بحارالانوار جلد۳۹ ص۱۶۴

mahdi11
پنجشنبه 16 اردیبهشت 00, 06:30 بعد از ظهر
📙أمالی شیخ طوسی
یحیی بن عبدالله بن حسن از پدرش و امام صادق علیه السلام، و آن دو از پدرشان، از جدشان نقل کرده اند: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: در بهشت چشمه ای وجود دارد که از شهد شیرین تر و از کَرِه نرم تر و از یخ سردتر و از مُشک خوش بوتر است و در آن طینتی وجود دارد که خداوند عزّ و جلّ ما را از آن آفرید و شیعیان ما را نیز از آن آفرید؛ هر کسی که از آن طینت نباشد، از ما و شیعیان ما نیست. آن طینت همان میثاقی است که خداوند عزّ و جلّ ولایت علی بن أبی طالب علیه السلام را بر آن گرفته است.
📚بحارالانوار جلد ۵ صفحه۲۲۶

mahdi11
دوشنبه 20 اردیبهشت 00, 09:16 بعد از ظهر
👌فضائل امیرالمومنین علی علیه*السلام

▪️ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ ثَعْلَبَةَ قَالَ: قُلْتُ لِسَعْدٍ أَ شَهِدْتَ شَیْئاً مِنْ مَنَاقِبِ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ نَعَمْ شَهِدْتُ لَهُ أَرْبَعَ مَنَاقِبَ وَ الْخَامِسَةَ قَدْ شَهِدْتُهَا لَأَنْ یَکُونَ لِی وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ حُمْرِ النَّعَمِ بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَبَا بَکْرٍ بِبَرَاءَةَ ثُمَّ أَرْسَلَ عَلِیّاً فَأَخَذَهَا مِنْهُ فَرَجَعَ أَبُو بَکْرٍ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ نَزَلَ فِیَّ شَیْ ءٌ قَالَ لَا إِنَّهُ لَا یَبْلُغُ عَنِّی إِلَّا رَجُلٌ مِنِّی وَ سَدَّ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَبْوَاباً کَانَتْ فِی الْمَسْجِدِ وَ تَرَکَ بَابَ عَلِیٍ فَقَالُوا سَدَدْتَ الْأَبْوَابَ وَ تَرَکْتَ بَابَهُ فَقَالَ مَا أَنَا سَدَدْتُهُ وَ لَا أَنَا تَرَکْتُهُ قَالَ وَ بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ وَ رَجُلًا آخَرَ إِلَی خَیْبَرَ فَرَجَعَا مُنْهَزِمَیْنِ فَقَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله لَأُعْطِیَنَّ الرَّایَةَ رَجُلًا یُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ فِی ثَنَاءٍ کَثِیرٍ قَالَ فَتَعَرَّضَ لَهَا غَیْرُ وَاحِدٍ فَدَعَا عَلِیّاً علیه السلام فَأَعْطَاهُ الرَّایَةَ فَلَمْ یَرْجِعْ حَتَّی فَتَحَ اللَّهُ لَهُ وَ الرَّابِعَةُ یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ أَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِیَدِ عَلِیٍّ علیه السلام فَرَفَعَهَا حَتَّی رُئِیَ بَیَاضُ آبَاطِهِمَا فَقَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله أَلَسْتُ أَوْلَی بِکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ قَالُوا بَلَی قَالَ فَمَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ وَ الْخَامِسَةُ خَلَّفَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی أَهْلِهِ ثُمَّ لَحِقَ بِهِ فَقَالَ لَهُ أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی.

🔸حارث بن ثعلبة گفت: به سعد گفتم: آیا چیزی از فضیلت*های علی را شاهد بوده ای؟ گفت: بله، چهار فضیلت را برای او شهادت دادم پنجمی را هم مشاهده کردم و بدان که هر یک از آنها در نزد من محبوب تر از بهترین نعمت*های الهی است. نخست اینکه پیامبر متن سوره برائت (توبه) را برای تبلیغ به ابوبکر داد. سپس علی را فرستاد تا آن را از او باز پس گیرد. ابوبکر نزد رسول خدا برگشت وگفت: آیا آیه ای درباره من نازل شد؟ پیامبر فرمود: نه، تنها کسی می*تواند رسالت مرا تبلیغ کند که از من باشد. دوم اینکه پیامبر تمام درهائی را که در مسجد بود مسدود کرد، اما در خانه علی را بازگذاشت. گفتند: ای رسول خدا تمام درها را بستی به جز در علی که آن را رها کردی؟ پیامبر فرمود: من آن را نبستم و این من نبودم که آن را رها کردم. سوم اینکه رسول خدا عمر بن خطاب و مرد دیگری را به طرف خیبر فرستاد، اما هر دوی آنها شکست خورده بازگشتند، پیامبر فرمود: «فردا پرچم را به مردی خواهم داد که خدا و رسول خدا را دوست داد و آنها هم او را دوست دارند» و مدحی فراوان فرمود. خیلی*ها خواستار آن شدند اما پیامبر، علی را فرا خواند و پرچم را به او داد و او بازنگشت مگر این که خدا خیبر را برای او فتح کرد. چهارم اینکه پیامبر در روز غدیر خم دست علی را بلند کرد تا جائی که سفیدی زیر بغل آنها نمایان شد. سپس فرمود: آیا من از خودتان به شما سزاوارتر نیستم؟ گفتند: بله ای رسول خدا، آنگاه فرمود: «هر کس من مولای اویم علی مولای اوست». و پنجم اینکه پیامبر وی را جانشین خود در خانواده اش کرد، آنگاه به او پیوست و فرمود: تو برای من به منزله هارون برای موسی هستی با این تفاوت که پیامبری بعد از من نمی آید.

📚 الخصال ۱: ۱۴۹ و ۱۵۰.


بر عمر و ابوبکر حرامزاده لعنت

mahdi11
جمعه 03 دی 00, 08:07 بعد از ظهر
جابر بن عبدالله انصاری نقل می کند:
نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نشسته بودم که علی بن ابی طالب علیهماالسلام وارد شدند و پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ایشان را نزدیک خود نشاندند و با جامه ی خود به صورت آن حضرت کشیدند و فرمودند:
ای اباالحسن!خواهی که بشارت دهم شما را به آنچه جبرئیل علیه السلام به من بشارت داده؟
ایشان عرض کردند: آری، ای رسول*خدا!
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند:
همانا در بهشت چشمه ی است به نام تسنیم و از آن دو نهر خارج می شود؛ به قدری آن چشمه وسیع است که اگر تمام کشتی های دنیا در آن قرار گیرند،
می*توانند حرکت کنند.
بر ساحل تسنیم درختانی است که
شاخه های آن از مروارید و مرجان تازه
می باشد و علف های آن از زعفران است و اطراف آن «نهر» تخت های از نور است که
مردمانی بر آن نشسته اند و بر پیشانی آنهابا نور نوشته شده: اینان مومنان هستند، اینان محبین علی بن ابی طالب علیهماالسلام می باشند.

📚منبع:
البرهان:۴، ۴۴٠،ح۱٠_غایه المرام:۵۸۶، ح۷۸.

mahdi11
یکشنبه 19 دی 00, 09:12 قبل از ظهر
💥معجزه امیرالمومنین علیه*السلام و قدرت عظیم ایشان برای قتال با معاویه

⚡️علامه مجلسی (رحمه*الله) روایت می*کند:

در حالی که امیرالمومنین❤️ (علیه*السلام) اصحابش را برای قتال معاویه مجهز می*کردند دو نفر نزد ایشان مخاصمه کردند پس یکی از آنان در کلامش جسارتی کرد،حضرت به او فرمودند:ساکت شو ای سگ.پس مرد همان لحظه تبدیل به سگ شد و اطرافیان اش مبهوت شدند مرد به امیرالمومنین (علیه*السلام) تضرع کرد و با انگشتش به سمت حضرت اشاره میکرد تا آنکه حضرت به او نگاه کرد و زیر لب چیزی فرمودند و مرد دوباره بشر راست قامتی شد؛پس بعضی از اصحاب به سوی حضرت رفتند و گفتند:آیا مردم را به جهاد معاویه تجهیز می*کنی حال آنکه نزد تو این قدرت است؟حضرت فرمودند: قسم به آنکه دانه را شکافت و ذی الروح را آفرید اگر بخواهم همین پایم را از همینجا به سینه معاویه می*زنم تا از سریرش به زمین بیفتد لکن ما عباد باکرامتی هستیم که سبقت به امر و قول خدا نمی*گیریم.

📚 بحارالانوار،تألیف علامه مجلسی،جلد ۳۲،صفحه ۳۸۵،چاپ دار احیاء التراث العربی

mahdi11
یکشنبه 19 دی 00, 09:13 قبل از ظهر
💥 شکایت حضرت امام صادق (علیه السلام) از مقصره و شاکین در معجزات امیر المومنین (علیه*السلام) که این کلام امیرالمومنین را انکار می کنند

⚡️ شیخ مفید (رضوان الله علیه) روایت می*کند:

❤️ حضرت امام صادق (علیه السلام) به ابان فرمودند: ای ابان چگونه این مردم قول امیرالمومنین (علیه السلام) که فرمودند: «اگر بخواهم همین پایم را بلند می*کنم و به سینه پسر ابو سفیان در شام می*زنم تا از تختش بر زمین بیفتد.» را انکار می*کنند اما این که آصف وصی سلیمان تخت بلقیس را در یک چشم بر هم زدن نزد سلیمان آورد را انکار نمی*کنند!؟آیا نبی ما (صلی الله علیه و آله) افضل الانبیاء و وصی او افضل الاوصیاء نیست؟ آیا وصی او را در حد وصی سلیمان هم قرار نمی*دهند؟خدا بین ما و کسانی که به حق ما کافر گشتند و فضل ما را منکر شدند حکم کند.

📚 الاختصاص، تألیف شیخ مفید، صفحه ۲۰۹، چاپ مؤسسة الاعلمي

mahdi11
یکشنبه 19 دی 00, 09:14 قبل از ظهر
💥امام حسین علیه السلام فرمودند:

⚡️هر زاهد و عابدی که برتری امیر المومنين علیه السلام را بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله بر جميع آفریدگان انکار نماید، اعمال زاهدانه او، مانند شعله آتشی است که در مسیر تندباد قرار گرفته باشد. کارهای شایسته چنین عابد زاهدی، مانند کار خلفای ناحقی است که آوازه آن*ها صحراها را پر کرده، اما تندباد انکار فضیلت على علیه السلام بر آن*ها وزید و همه آن شهرت*ها را به دیار عدم فرستاد و اثری از آن*ها بر جای نماند.

📚 تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام، ح۴۷، ص ۸۹

mahdi11
سه شنبه 26 بهمن 00, 04:04 قبل از ظهر
شیوه نبرد

...و عرفوا قتلاه-قتلی علی علیه السلام فی لیلة الهریر-بضرباته التی کانت علی و تیرة واحدة، ان ضرب طولا قد و ان ضرب عرضا قط و کانت کانها مکواة.
ارشاد القلوب:248
و فی روایة:
کانت لعلی علیه السلام:ضربتان:اذا تطاول قد و اذا تقاصر قط.قالوا:و کانت ضرباته ابکارا اذا اعتلی قد و اذا اعترض قط.
المناقب 2:83
در صبحگاه لیلة الهریر*کشته شدگان به دست حضرت امیر علیه السلام را از نحوه ضربت های حضرت باز می شناختند،زیرا ضربت ها همه یکنواخت بود.اگر شمشیر را از بالا فرود می آورد دو نیم می کرد و اگر از پهلو می زد قطع می کرد.و محل ضربه شمشیر گویی با آهن گداخته داغ شده بود.
و گفته اند:
همه ضربت های علی علیه السلام همین دو نوع بوده وقتی از حریف بلندتر قرار می گرفت از بالا می زد و دو نیم می کرد و هنگامی که برابر بود از پهلو می زد و قطع می نمود و گفته اند:بر حریف خود بیش از یک ضربه نمی زد.

mahdi11
چهارشنبه 27 بهمن 00, 01:20 بعد از ظهر
❤️امير المؤمنين عليه السّلام فرمودند:
اگر من بخواهم تمام دنيا و آسمانهاى هفتگانه را بگردم و برگردم در فاصله كمتر از يك چشم بهم زدن با اسم اعظمى كه دارم می‏توانم.

(راوی گوید) عرض كرديم : یا امیرالمؤمنین بخدا قسم شما آيت الله العظمی و معجزه حيرت انگيز خداوند هستى بعد از برادر و پسر عمويت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله.

📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۲۷، ص۴۰، باب ۱۴ أنهم عليهم السلام سخّر لهم السحاب و يسّر لهم الأسباب‏ { ابرها در اختيار ائمه عليهم السّلام است و امكانات براى آنها آماده است‏ }

mahdi11
چهارشنبه 03 فروردین 01, 04:47 قبل از ظهر
👌لعنت خدا بر هر کسی نگوید که من چهارمین خلیفه از خلفای چهارگانه می*باشم

▪️عن جعفر بن محمد، عن أبیه، عن علی ابن الحسین، عن أبیه قال؛ قال أمیر المؤمنین علیه السلام: " من لم یقل إنی رابع الخلفاء الاربعة فعلیه لعنة الله ".قال الحسین بن زید: فقلت لجعفر بن محمد علیهما السلام: قد رویتم غیر هذا فانكم لا تكذبون؟ قال: نعم، قال الله تعالى فی محكم كتابه " واِذ قالَ رَبُّکَ لِلمَلائِکَةِ اِنِّی جاعِلٌ فِی الاَرضِ خَلیفةً "[ سوره بقره، آِیه 30]فكان آدم أول خلیفة الله -و قال " إنا جعلناك خلیفة فی الارض "[ سوره ص، آیه 22] [فكان داود الثانی]. و كان هارون خلیفة موسى؛ قوله تعالى: اخلفنی فی قومی وأصلح[سوره اعراف، آیه 142] و هو خلیفة محمد صلى الله علیه وآله. (فمن لم یقل إنی رابع الخلفاء فعلیه لعنة الله) .

🔸حسین بن زید از امام صادق سلام الله علیه و آن حضرت، از پدران بزرگوارشان سلام الله علیهم نقل می*فرمایند: مولا امیرمومنان امام علی سلام الله علیه فرمودند: هر کس نگوید که من چهارمین خلیفه از خلفای چهارگانه می*باشم، لعنت خدا بر اوباد. حسین بن زید می*گوید: خدمت امام صادق سلام الله علیه عرض کردم از شما مطلب دیگری، غیر از این روایت شده! آیا تکذیب نمی*کنید؟ حضرت فرمودند: آری، اما این مطلب توضیحی دارد از این قرار خداوند متعال در کتاب خود می*فرماید: "واِذ قالَ رَبُّکَ لِلمَلائِکَةِ اِنِّی جاعِلٌ فِی الاَرضِ خَلیفةً" بقره /۳۰ «به یاد آر، آنگاه که پروردگارت به ملائکه فرمود: من در زمین خلیفه قرار دادم.» پس آدم اولین خلیفه خداست، به استناد فرمایش الهی که فرمود اِنِّی جاعِلٌ فِی الاَرضِ خَلیفَةً «من در زمین خلیفه قرار دادم» همچنین خطاب به داود علیه السلام می*فرماید: «ما تو را در روی زمین مقام خلافت دادیم» پس داود علیه السلام دومین خلیفه*ی خداست؛ هارون علیه السلام نیز خلیفه موسی علیه السلام است آنجا که خداوند می*فرماید: «تو اکنون پیشوای تام و جانشین من باش و راه صلاح پیش گیر» پس هارون علیه السلام خلیفه سوم و امیرمومنان علی سلام الله علیه نیز خلیفه حضرت*پیامبر محمّد صلی الله علیه و آله و سلم و چهارمین خلیفه است. اینگونه است که امیرمومنان صلوات الله علیه می*فرمایند: هرکس نگوید که من چهارمین خلیفه از خلفای چهارگانه می*باشم، لعنت خدا بر او باد.

📚غاية المرام: 69 ح 19
📚البرهان: 1 / 75 ح 13
📚مدينة المعاجز: 160 ذ ح 444
📚بحارالانوار: ج 38، 153، ح 127
📚المناقب ابن شهر آشوب: 2،261

mahdi11
چهارشنبه 17 فروردین 01, 01:56 بعد از ظهر
تأویل نام مبارک امیرالمؤمنین لقب خاصه حضرت ایة الله العظمی امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام

عياشى از حضرت امام جعفر صادق عليه السّلام روايت كرده است كه فرمودند: خلفاى جور بر خود نامى گذاشته*اند و خود را امير المؤمنين ميگويند كه اين نام مخصوص على بن ابى طالب است و هنوز معنى اين نام و تأويل او بر مردم ظاهر نشده است! راوى گفت تأويل آن كى خواهد بود؟ فرمودند: آن وقتى خواهد بود كه حق*تعالى جمع كند در پيش روى او پيغمبران و مؤمنان را تا يارى كنند او را چنانچه حقتعالى فرموده است*: ﴿ وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ النَّبِيِّينَ* ﴾ تا آخر آيه كه گذشت پس در آن روز ميدهد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم علم را به على بن ابى طالب پس او امير جمع خلايق خواهد بود و خلايق همه در زير علم آن حضرت خواهند بود و او امير و پادشاه همه خواهد بود، و اين است تأويل اميرالمؤمنين.

حق اليقين، ج۲، ص۳۴۴
تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۸۱

mahdi11
جمعه 02 اردیبهشت 01, 06:14 قبل از ظهر
🔹﷽ اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَان ...

#دقایقی_با_قرآن_و_احادیث



✅ امیـرالـمـومـنـین علیـه الـسـلام ، قسـیـم الـنـار و الـجـنـة


«وَاِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُواْ بِمَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ نُؤْمِنُ بِمَا أُنزِلَ عَلَيْنَا وَيَكْفُرونَ بِمَا وَرَاءهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ انبياء اللّهِ مِن قَبْلُ اِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ (۹۱) بقره»

👈و چون به آنان گفته شود: به آن چه خدا نازل كرده ايمان آوريد، مي‏گويند: ما به آن چه بر (پيامبر) خودمان نازل شده ايمان مي‏آوريم؛ و غير آن را با آن كه (كاملا) حق و مؤيد همان چيزي است كه با آنان است انكار مي‏كنند بگو: اگر مؤمن بوديد، پس چرا پيش از اين پيامبران خدا را مي‏كشتيد؟!

👈 رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: خداوند متعال به يهوديان خبر داد كه هر كس به قرآن ايمان نياورد، به تورات ايمان نداشته است؛ چرا كه خداوند متعال فرمان داده به هر دو ايمان آورند.
پس ايمان به يكي را بدون ايمان به ديگري نمي پذيرد.

👈 وانگهي خداوند ايمان به ولايت علي بن ابي طالب عليه السلام را همچون ايمان به محمّد صلي الله عليه و آله واجب كرده است.

👈 از اين رو هر كس بگويد: به پيامبري محمّد صلي الله عليه و آله ايمان آوردم و از ولايت علي بن ابي طالب عليه السلام سرباز زدم، در حقيقت به پيامبري محمّد صلی الله علیه و آله ايمان نياورده است.


👈به آن هنگام كه خداوند متعال همه آفريدگان را در روز قيامت بر مي انگيزد، ندا دهنده پروردگارمان براي بازشناختن آفريدگان در ايمان و كفرشان ندا سر مي دهد: الله اكبر الله اكبر و منادي ديگري ندا مي دهد: در اين سخن او را همراهي كنيد؛ امّا دهريون و معطليون، گنگ مي شوند و زبانهايشان از اين سخن باز مي ماند؛ حال آن كه ديگر كسان پاسخ مي دهند و اين گونه دهريون و معطليون با گنگي زبان از ديگر مردمان بازشناخته مي شوند.

👈 سپس منادي مي گويد: گواهي مي دهم كه هيچ خدايي جز الله نيست. آن گاه تمامي آفريدگان اين سخن بگويند به جز مجوسيان و نصراني ها و بت پرستاني كه به خداوند شرك ورزيده اند. اين بار آنها گنگ مي شوند و اين گونه از ديگر كسان بازشناخته مي شوند.

👈سپس منادي مي گويد: گواهي مي دهم كه محمّد فرستاده خداوند است، آن گاه تمامي مسلمانان اين را بگويند به جز يهوديان و نصراني ها و ديگر مشركان كه گنگ مي مانند.

👈 در اين هنگام منادي ديگري در ميان عرصات قيامت ندا مي دهد: اينان را به خاطر گواهي بر پيامبري محمّد صلي الله عليه و آله به سوي بهشت رهسپار كنيد

👈 ناگهان ندايي از جانب خداوند متعال سر مي رسد: نه، بلكه «وَقِفُوهُمْ اِنَّهُم مَّسْئُولُونَ» بازداشتشان نماييد كه آنها مسؤولند

فرشتگاني كه خطاب به مؤمنان گفته بودند: اينان را به خاطر گواهي بر پيامبري محمّد به سوي بهشت رهسپار كنيد، از پروردگار علّت توقف آنان را جويا مي شوند.

👈خداوند متعال ندا دهد: «وَقِفُوهُمْ اِنَّهُم مَّسْئُولُونَ» در باره ولايت علي بن ابي طالب عليه السلام و خاندان محمّد صلي الله عليه و آله، اي زنان و مردان بنده من! همانا شما را به گواهي ديگري در كنار گواهي بر پيامبري محمّد فرمان داده ام، اي فرشتگان!
اگر به آن امر گواهي دادند، پاداش ايشان را افزون كنيد و در منزلگاه هاي نيكو سكني دهيد؛ در غير اين صورت گواهي آنها بر پيامبري محمّد و پروردگاري من سودي به ايشان نخواهد رساند، پس هر كس به آن گواهي دهد در زمره رستگاران است و هر كس گواهي ندهد در زمره هلاك شدگان است.

👈 در آن ميان كسي گويد: من بر ولايت علي بن ابي طالب گواه بودم و خاندان محمّد صلی الله علیه و آله را دوست مي داشتم؛ حال آن كه دروغ مي گويد و مي پندارد چنين دروغي نجاتش مي دهد.

👈 خداوند به او فرمايد: به زودي علي عليه السلام را بر اين امر گواه خواهيم گرفت، و تو اي ابا الحسن گواهي مي دهي و مي گويي: بهشت بر دوستداران من و دوزخ بر دشمنان من گواه باشد.

👈 در آن دم، نسيم بهشت بر هر آن كس كه راستگوست وزيدن گيرد و او را برگيرد و به اتاق ها و جايگاه هاي والاي بهشت وارد سازد و در سراي لطف پروردگارش فرود آورد و آنجا هيچ خستگي و فرسودگي به او دست ندهد، و باد گرم و سوزان دوزخ و دود سه شاخه آن، كه هيچ سايبان و پناهگاهي در برابر شعله هاي دوزخ به همراه ندارد،بر آن كس كه دروغگوست تاختن گيرد و او را برگيرد و بالا كشاند و در آتش دوزخ وارد سازد.

👈 سپس رسول خدا صلي الله عليه و آله خطاب به علي عليه السلام فرمود: و اين گونه تو سهم بهشت و جهنم را تقسيم مي كني و مي گويي: اين كس براي من و اين كس براي تو.


📚تفسیر شریف برهان


🌟ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است 🌟

*بِحَقِ *السّیدة* زِینَب ْ*سَلٰام ُ*اَللّهْ* عَلَیْها َّ*عَجّل* لِوَلیکَ* الغَریبِ* المَظلومِ 💔

mahdi11
چهارشنبه 28 اردیبهشت 01, 09:23 بعد از ظهر
🟡 چرا مردگان خود را کنار قبور اهل بیت دفن می کنیم؟

🔴 البرسي في المشارق عن ابن نباتة أن أمير المؤمنين*كان يوما جالسا في نجف الكوفة فقال لمن حوله : من يرى ما أرى؟فقالوا : وما ترى يا عين الله الناظرة في عباده؟ فقال : أرى بعيرا يحمل جنازة* ورجلا* يسوقه* ورجلا*يقوده ، وسيأتيكم بعد ثلاث فلما كان اليوم الثالث قدم البعير والجنازة مشدودة عليه*ورجلان*معه ، فسلما على الجماعة ، فقال لهما أمير المؤمنين*بعد أن حياهم : من أنتم ومن أين أقبلتم و من هذه الجنازة ولماذا قدمتم؟ فقالوا : نحن من اليمن ، وأما الميت فأبونا وإنه عند الموت أوصى إلينا فقال : إذا غسلتموني وكفنتموني وصليتم علي فاحملوني على بعيري هذا إلى العراق فادفنوني*هناك*بنجف الكوفة ، فقال لهما أمير المؤمنين: هل سألتماه لماذا؟ فقالا : أجل قد سألناه فقال :*يدفن*هناك*رجل*لو*شفع يوم القيامة لاهل الموقف*لشفع ، فقام أمير المؤمنين**وقال : صدق ، أنا والله ذلك*الرجل.»

🟠 برسیّ در المشارق از ابن نباته روایت کرده است که امیرالمؤمنین روزی در نجف کوفه نشسته بود و به کسانی که در کنارش بودند گفت: چه کسی آن چه من می*بینم را می*بیند؟ گفتند: چه می*بینی ای چشم بینای خدا بر بندگانش؟ گفت: شتری را می*بینم که جنازه ای را حمل می*کند، مردی سوار بر آن است و مردی افسارش را در دست دارد. بعد از سه روز نزد شما می*رسند. وقتی روز سوم شد شتر آمد و جنازه به آن بسته شده بود و دو مرد همراه آن بودند. آن دو بر جماعت سلام دادند. امیرالمؤمنین علیه السلام بعد از سلام به آن*ها فرمود: شما که هستید، از کجا آمدید، این جنازه همراه شما کیست و برای چه آمدید؟ گفتند: ما از یمن آمدیم. میّت پدرمان است که زمان مرگش به ما وصیّت کرد و گفت: وقتی مرا غسل دادید و در کفن پیچیدید و بر من نماز خواندید، مرا با این شترم به عراق ببرید و در آن جا در نجف کوفه دفنم کنید. امیرالمؤمنین علیه السلام به آن*ها فرمود: آیا از او پرسید چرا؟ گفتند: از او پرسیدیم، گفت: در آن جا مردی دفن می*شود که اگر روز قیامت برای اهل آن جا شفاعت کند، پذیرفته می*شود. امیرالمؤمنین علیه السلام برخاست و فرمود: درست گفته است. به خدا قسم من همان مرد هستم.

📚بحار الأنوار جلد*41*صفحه 357