mostafahem
پنجشنبه 08 فروردین 92, 08:23 بعد از ظهر
میرسدعيد ودلها شاد وخرم
همه درفكرديدارند باهم
همه آماده اند سفره بچينند
به فكرسفره هاي هفت سينند
منم درسفره دارم هفت سين را
ولي توأم شده باداغ زهرا
بود سين نخستين سيلي كين
به روي مادرم بادست سنگين
ببين برسفره سين دومم را
كه سويي نيست در چشمان زهرا
بگويم سين سوم تا بسوزي
كه مادر سوخت بين كينه توزي
ازين ماتم دل حيدرغمين است
كه سينچهارم سقط جنين است
به روي سفره سين پنجم اين است
سرسجاده اش زينب حزين است
شده سفره پرازاشك شبانه
ششم سين مانده سوت وكورخانه
چه گويم اي عزيزازسین آخر
بودآن سینه ی مجروح مادر..
همه درفكرديدارند باهم
همه آماده اند سفره بچينند
به فكرسفره هاي هفت سينند
منم درسفره دارم هفت سين را
ولي توأم شده باداغ زهرا
بود سين نخستين سيلي كين
به روي مادرم بادست سنگين
ببين برسفره سين دومم را
كه سويي نيست در چشمان زهرا
بگويم سين سوم تا بسوزي
كه مادر سوخت بين كينه توزي
ازين ماتم دل حيدرغمين است
كه سينچهارم سقط جنين است
به روي سفره سين پنجم اين است
سرسجاده اش زينب حزين است
شده سفره پرازاشك شبانه
ششم سين مانده سوت وكورخانه
چه گويم اي عزيزازسین آخر
بودآن سینه ی مجروح مادر..