PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : گفتار عَلّامَه مجلسی در مقدمه بِحَارُ اَلانْوَار



حسین
چهارشنبه 07 فروردین 92, 02:11 بعد از ظهر
علّامه مجلسی بعد از حمد و ثنای خداوند و درود بر حضرت ختمی مرتبت پیغمبر اکرم و ائمه طاهرین عَلَیْهِمُ السَّلَام می*گوید:
«ای پویندگان حق و یقین! و گروندگان به ریسمان پیروی خاندان سَیِّدِ الْمُرْسَلِین، صلوات اللَّه عَلَیهم اجمعین! بدانید که من در اوائل جوانی اشتیاق زیادی به تحصیل انواع علوم و فنون داشتم و به فَضْل الهی وارد دائره آن شدم و قدم در گلزار آن نهادم و با خوب و بد آن مواجه گشتم، تا اینکه آستینم از میوه*های رنگارنگ آن پر شد و گریبانم از بهترین نوع آنها اِشباع گردید. از هر چشمه*ای جرعه گوارایی نوشیدم و از هر خرمنی دو مشته برداشتم.
سپس به فوائد و نتایج آن علوم نگریستم و درباره*ی مقاصد محصلین و آنچه موجب ترغیب آنها برای نیل به سرانجام تحصیل آن علوم است، اندیشیدم. آنگاه در آن قسمت که برای جهان دیگرم سودمند بود و انسان را به کمالات شایسته می*رساند، دقّت و تأمّل نمودم، تا به فَضْل و الهام باری تعالی به یقین دانستم که اگر علم و دانش از منبع زلالی که از سرچشمه*های وحی و الهام می*جوشد، گرفته نشود، عطش انسان را برطرف نمی*سازد، همان طور که حکمت نیز وقتی از رهبران دین که عُقَلای بشریّت هستند، اخذ نشود گوارا نخواهد بود.
من در نتیجه مطالعات خود تمام علوم را در کتاب خداوند عزیز (قرآن مجید) که به هیچ وجه باطلی در آن راه ندارد و در اخبار خاندان پیغمبر صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلّم که خزانه دار دانش آن حضرت و ترجمان وحی او بودند یافته و دانستم که دانش قرآن مجید عقول بندگان را برای استنباط خود کافی نمی*داند و جز پیغمبر و امامان عالی مقام (ع) که خداوند آنها را برگزیده و پیک وحی الهی در خانه*های آنان فرود آمده است، کسی به آن احاطه پیدا نمی*کند!
چون به این نتیجه رسیدم، آنچه را که زمانی در راه آموختنش صرف عمر کرده بودم، با اینکه در زمان ما رواج کامل دارد، ترک گفتم و سراغ چیزی رفتم که می*دانستم در سرای دیگر نافع به حالم می*باشد، با اینکه اینها (احادیث و اخبار) در عصر ما بازار کسادی دارد!! از میان علوم دینی بررسی و جستجوی اخبار ائمه اطهار عَلَیْهِمُ السَّلَام را برای کار خود برگزیدم و در آن باره به بحث و تحقیق و مطالعه پرداختم و چنان که می*باید، با دقّت، آنها را از نظر گذراندم و به اندازه*ی لازم، نیروی تفکّر خود را پیرامون آن به کار انداختم؛ در نتیجه، اخبار و آثار خاندان پیغمبر صلی اللَّه عَلَیه و آله را همچون کشتی نجاتی یافتم که مملوّ از ذخائر نیکبختی*ها است و مانند آسمانی دیدم که مزیّن به ستارگان فروزان و نجات دهنده از ظلمت نادانی*ها است.
راه*های علوم و اخبار اهل بیت روشن و پرچم*های هدایت و رستگاری در آنها برافراشته است و صدای دعوت کنندگان آن برای سعادت و نجات از مَهالِک، در آن مسیرها شنیده می*شود. من در طیّ طریق آن، به گلزارهای پُر گل و بوستان*های سرسبزی رسیدم که با شکوفه*های هر علم و میوه*های هر حکمتی زینت یافته بود. در طیّ منازل آن راهی روشن و آبادان دیدم که آدمی را به هر گونه عزّت و مقام عالی، نائل می*گرداند. به هیچ حکمتی بر نخوردم جز اینکه گزیده آن را در گفتار و اخبار اهل بیت پیغمبر صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلّم دیدم و به حقیقتی دست نیافتم مگر اینکه اصل آن را در آنجا یافتم! بعد از مطالعه و تحقیق کتب متداول و مشهور و احاطه بر آنها، به تتبّع در اصول معتبره گمنام پرداختم. اصول و کتاب*هایی که: در اعصار گذشته و زمان*های متمادی، به واسِطه*ی سلطه پادشاهان مخالف شیعه و پیشوایان گمراه، یا به علت رواج علوم باطله در میان نادانهای مدّعیان فَضْل و کمال و یا به لِحاظ اینکه گروهی از علمای متأخر کمتر توجه به آن نموده و در تطاوُل (جفاکاری) ایّام، فراموش گشته بود.
اخبار و آثار خاندان پیغمبر صلی اللَّه عَلَیه و آله از هر علم و فنّ دیگر، جامعتر و کافی*تر و کامل*تر است؛ لذا برای تأمین این منظور در شرق و غرب به جستجوی آن کوشیدم و نزد هر کس گمان بردم چیزی هست برای دست یافتن به آن اصرار ورزیدم. عده*ای از برادران دینی من در این راه به من کمک کردند و برای یافتن آنها به شهرها سفر نمودند و بهر نقطه و ناحیه*ای که امکان داشت سرزدند، تا آنکه به فَضْل خداوند، بسیاری از کتب قدیمی و اصول معتبره که در زمان*های گذشته مورد استفاده و استناد علما بوده و دانشمندان ما در زمان*های فَترَت (مدّت زمان عدم دسترسی به معصوم (ع) به آنها رجوع می*کردند، در نزد من جمع شد …
زیرا من می*بینم که زمان در منتهای فساد غوطه ور است! و اکثر اهل زمان هم از آنچه موجب ترقی معنوی آنهاست، روگردانند؛ لذا ترسیدم مبادا این کتاب*ها به زودی به همان سرنوشت و فراموشی و هجران سابق خود، بازگردد! و بیم آن دارم که به واسِطه عدم مساعدت روزگار خیانت پیشه، این آثار ذی قیمت، دستخوش تشتّت و پراکندگی گردد …
من بعد از طلب خیر و استمداد از خداوند متعال عزم خود را جزم کردم که همه آنها را در یک کتاب بزرگ … نظم و ترتیب دهم. آن هم با نظمی غریب و سبک تألیفی عجیب که مانند آن در مؤلّفات و مُصَنَّفات علمای گذشته، بی*سابقه باشد.
به حمدِ اللَّه آنچه می*خواستم به بهترین وجه، جامه عمل پوشید و بیش از آنچه امید داشتم و خود را برای آن آماده کرده بودم، تحقّق یافت …
در عین حال در نظر دارم که اگر مرگ مهلت دهد و تفضّل الهی مُساعَدَت نماید، شرح کاملی متضمّن بسیاری از مقاصدی که در مُصنَّفات سایر علماء نباشد، بر آن (بِحَارُ اَلانْوَار) بنویسم و برای استفاده خردمندان قلم را بقدر کافی در پیرامون آن بگردش درآورم …
ای برادران دینی من! و ای دوستان ائمه طاهرین عَلَیْهِمُ السَّلَام! اگر شما در اظهار دوستی خود صادِق هستید بشتابید بجانب خوانی که من گسترده*ام و با دست*های اعتراف و یقین، آن را بگیرید و با وثوق و اطمینان چنگ به آن زنید و از آنها نباشید که چیزی بر زبان می*رانند که در دل ندارند و از آنها نباشید که از روی نادانی و گمراهی دلها*شان از بدعت گذاری و هواپرستی سیراب شده است و با سخنان باطل خود، آنچه را ادیان حَقّه ترویج کرده*اند با ناحق مخلوط می*سازند …
ای بیچاره*ای که منکر شاخه*های تناور و ساقه*های فَضْل و احسان آن (بِحَارُ اَلانْوَار) هستی، همان حَسَد و عِناد و کوردلی که داری برای تو کافیست!! و ای کسی که اعتراف به مقام بلند و حَلاوت بیان بِحَارُ اَلانْوَار نمی*کنی، تردیدی که از جهل و گمراهی و حماقت تو سرچشمه گرفته، برایت بس است!! من نظر به اینکه این کتاب مُشتمِل بر انواع علوم و حکمت*ها و اسرار است و از مراجعه به تمام کتب بی*نیاز کننده می*باشد آن را بِحَارُ اَلانْوَار (دریاهای نور) جامع گوهرهای اخبار ائمه اطهار عَلَیهم السلام، نامیدم. از خداوند سبحان امیدوار چنانم که از فَضْل و مرحمت و منّتی که بر این بنده امیدوارش دارد این کتاب مرا تا موقع قیام قائم آل مُحَمَّد صلی اللَّه عَلَیه و آله باقی داشته و آن را مرجع دانشمندان و مصدر دانشجویان علوم ائمه دین قرار دهد و علیٰ رَغم مُلحِدان پست و فرومایه، پاینده بدارد! در ظلمت*های قیامت، برای من نور و روشنی باشد و از آنچه در آن روز مردم می*دانند، موجب امن و سرور گردد … و الحمدُ للَّهِ اوّلاً و آخِراً و صَلَّی اللَّهُ علیٰ محمّدٍ وَ اَهلِ بَیتِهِ الغُرِّ المَیامینَ * النُّجَباءِ المُکرَّمینَ.»
(غُرّ: جمع اَغَرّ = سپید روی و نورانی؛ مَیامین: جمع مَیمون = مبارک و فرخنده.)

برگرفته از مقدّمه*ی کتاب «مَهْدِی موعود (عج) »، به قلم عَلی دوانی، صفحات 59 تا 138

hamed
چهارشنبه 07 فروردین 92, 11:22 بعد از ظهر
احسنت، برادر عالی بود.
من شنیده ام که خود علامه مجلسی در مقدمه کتاب بحار الانوار اعتراف کرده است که جمع آوری احادیث در این کتاب مثل جمع آوری جواهر از زمینی پر از سنگ در تاریکیست. بدین معنا که تاریکی مانع می شود که سنگ از جواهر بازشناخته شود. به ناچار همه را گرد آوری کرده و بین این جواهر سنگ هایی هم هست. منتقدین بحار الانوار از این مساله بسیار استفاده می کنند و احادیثی که با هوای نفسشان جور در نمی آید را منکر می شوند.
آیا چنین است؟ آیا علامه چنین صحبتی کرده است؟ چنین مساله ای با توجه به مطلبی که شما گذاشتید اصلا با عقل جور در نمی آید. اما آیا کسی ترجمه مقدمه این کتاب را دارد که در این مکان بگذاریم؟

mostafahem
پنجشنبه 08 فروردین 92, 05:09 بعد از ظهر
تا آنکه به فَضْل خداوند، بسیاری از کتب قدیمی و اصول معتبره که در زمان*های گذشته مورد استفاده و استناد علما بوده و دانشمندان ما در زمان*های فَترَت (مدّت زمان عدم دسترسی به معصوم (ع) به آنها رجوع می*کردند، در نزد من جمع شد …

در متنی که آقا حسین گذاشتن تا حدودی نحوه جمع آوری احادیث توسط علامه و همچینی هدف ایشان تا حدود زیادی به نظر بنده رد کننده

ادعای آقایانی می باشد که به احادیث این کتاب خدشه وارد می کنند.

hamed
پنجشنبه 08 فروردین 92, 07:24 بعد از ظهر
استدلال شما برای یقین شخصی ما کافیست. اما برای رد هر گونه شبه و بستن دهان بدخواهان باید گزاره زیر ثابت بشه.
"در هیچ کجای مقدمه چنین صحبتی که گفتم نشده، یا مثلا اگر هم شده قبل و بعدش نشون میده که منظور اون نیست و..."


در غیر این صورت اگر 1 درصد چنین چیزی در مقدمه وجود داشته باشه دیگه نمیشه در بحث ها و شبهات جواب قطعی بدیم. چون یه جا گفته که گزاره الف درسته یه جا گفته گزاره الف غلطه! هر کی هم هر جا به نفعشه از یکیش استفاده می کنه.

حسین
پنجشنبه 08 فروردین 92, 07:54 بعد از ظهر
آیا کسی ترجمه مقدمه این کتاب را دارد که در این مکان بگذاریم؟

حامد جان اولاً ممنون از لطفت
در ثانی منظورت رو از جمله آخرت نفهمیدم! پس این چی بود که من گذاشتم؟!! اصل مقدمه اش که عربیه و موجود، اینم که ترجمه اش بود. الان چی رو میخوای دقیقا؟!! اگه عربیش رو هم میخوای بذارم.

حسین
پنجشنبه 08 فروردین 92, 08:25 بعد از ظهر
استدلال شما برای یقین شخصی ما کافیست. اما برای رد هر گونه شبه و بستن دهان بدخواهان باید گزاره زیر ثابت بشه.
"در هیچ کجای مقدمه چنین صحبتی که گفتم نشده، یا مثلا اگر هم شده قبل و بعدش نشون میده که منظور اون نیست و..."


در غیر این صورت اگر 1 درصد چنین چیزی در مقدمه وجود داشته باشه دیگه نمیشه در بحث ها و شبهات جواب قطعی بدیم. چون یه جا گفته که گزاره الف درسته یه جا گفته گزاره الف غلطه! هر کی هم هر جا به نفعشه از یکیش استفاده می کنه.

حامد جان من الان رفتم از توی نرم افزار جامع الاحادیث مقدمه بحار رو دیدم که قسمت اول یعنی اصل مقدمه دقیقا همینیه که من ترجمه شو گداشتم. اما بعد از این 5 تا قسمت دیگه رو هم مطرح میکنه قبل از شروع متن اصلی (اولین باب) کتاب. که شامل عنوان های زیر هستش:

الفصل الأول في بيان الأصول و الكتب المأخوذ منها


الفصل الثاني في بيان الوثوق على الكتب المذكورة و اختلافها في ذلك‏


الفصل الثالث في بيان الرموز التي وضعناها للكتب المذكورة


الفصل الرابع في بيان ما اصطلحنا عليه للاختصار في الأسناد


و لنذكر المفردات المشتركة


الفصل الخامس في ذكر بعض ما لا بد من ذكره مما ذكره أصحاب الكتب المأخوذ منها في مفتتحها

ehsan_8665
یکشنبه 11 فروردین 92, 06:39 قبل از ظهر
تا اونجایی که من میدونم اون 6 قسمت دیگه هم جزء مقدمه کتاب کتاب هست و همه اش بیان از وثاقت کتاب شریف بحار داره.
البته باید ترجمه فصل های دیگه مقدمه نیز گذاشته بشه تا جلالت قدر کتاب بحار بیشتر مشخص بشه
من ندیدم کسی مقدمه بحار رو کامل ترجمه کرده باشه اگه کسی داره لطفا بیاره

حسین
یکشنبه 11 فروردین 92, 09:59 قبل از ظهر
احسان جان منم خودم میدونم اونا هم جزو مقدمه هستش. منتهی بحث اینه که تون چیزی که حامد جان میگه توشون هست یا نیست. که فکر نمیکنم باشه با توجه به چیزی که دیدم توشون.

ehsan_8665
یکشنبه 11 فروردین 92, 10:56 قبل از ظهر
من هم تورقی توی کل مقدمه داشتم اون مطلبی که شما گفتی رو ندیدم.منظورم این بود که اگر سایر فصلهای مقدمه خونده بشه معلوم میشه که مرحوم مجلسی توی نقل احادیث از کتب دقت خیلی بالایی داشتن بصورتی که از هر کتابی نقل حدیث نمیکردن و اگر هم کتابی مشکوک بوده مثل مشارق الانوار احادیثی از اون رو که مطمئن بودن درسته و در کتب معتبر دیگه اومده بوده آوردن.

تازه برعکس اون مطالبی که عوام نسبت به مجلسی و کتابشون میگن رو دیدم که الان عبارتشو میارم که مرحوم علامه مجلسی تمام تلاش خودشون رو در صحت جمع آوری و نظم دادن به کتاب و ... کرده ند:
بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ المدخل ؛ ص23
و لقد ساعدني على ذلك جماعة من الإخوان ضربوا في البلاد لتحصيلها، و طلبوها في الأصقاع و الأقطار طلبا حثيثا، حتّى اجتمع عندي بفضل ربّي كثير من الأصول المعتبرة الّتي كان عليها معوّل العلماء في الأعصار الماضية، فألفيتها مشتملة على فوائد جمّة خلت‏ عنها الكتب المشهورة المتداولة، و اطّلعت فيها على مدارك كثير من الأحكام، اعترف الأكثرون بخلوّ كلّ منها عمّا يصلح أن يكون مأخذا له، فبذلت غاية جهدي‏ في ترويجها و تصحيحها و تنسيقها و تنقيحها.
ترجمه:ومن را کمک کردند بر این امر عده ای از برادران دینی که برای بدست آوردن این کتب به شهرهای مختلف سفر کردندواین کتب رابه سختی وتلاش فراوان با طی کردن یخبندانها و اطراف شهرهابدست آوردند تا اینکه به فضل پروردگارم نزد من از اصول معتبری که تکیه ی علمای قدیم(متقدمین)بر آن بوده است جمع آوری شد، پس من آنها را مشتمل بر فایده های عمیقی دیدم که کتابهای مشهور ومتداول زمان از این فایده ها خالی بود و من اطلاع یافتم در آن کتابها بر مدارک زیادی از حکمها ،بنا بر اعتراف بسیاری از علما زمان بر معتبر بودن و صالح بودن منابع آنها، پس من تمام تلاش خود را بذل کردم در رواج دادن آنهاو تصحیح کردن آنها و آراسته کردن آنها و ویرایش کردن آنها


و این است اعترااف مرحوم مجلسی رحمه الله علیه بر صحت روایات شریف کتاب بلند مرتبه بحار الانوارالجامعه لدرر الاخبار الئمه الاطهار
حالا اگر کسی در مقابل این حرف اعتراضی داره بگه
ومنالله توفیق (http://rayatolmahdi.com/#_ftn2)

حامد
یکشنبه 11 فروردین 92, 05:42 بعد از ظهر
ضمن عرض سلام و تشکر از حسین
لطفا این پست را در انجمن معرفی متاب های حدیثی ارائه دهید

hamed
یکشنبه 11 فروردین 92, 09:41 بعد از ظهر
درست شد.

خیلی خوب! ولی یادمه توی یه جلسه ی حدائق که بودیم نویسنده توی کتابشون(حدائق) گویا نوشته بودن که "اینطور نیست که مثل جمع آوری جواهر در تاریکی..." خلاصه همین مثال. یعنی خود نویسنده این مثال رو آورده بودن. انگار که مخالفان این رو قبلا گفتن و ایشون می خوان بگن که اینطور نیست! یعنی کلا این مثال از یه جایی شروع شده! و مخالفین از همون قدیما ازش استفاده می کردن.

حسین
یکشنبه 11 فروردین 92, 09:51 بعد از ظهر
(حامد جان ممنون که جای مطلب رو توی انجمن ها درست کردی)

اگر این بحث ادامه پیدا کنه خیلی خوبه...

hamed
چهارشنبه 21 فروردین 92, 03:27 بعد از ظهر
خوب من حرفم رو زدم منتظر بودم دوستان بیان بگن این جواهر در تاریکی از کجا شروع شد کسی نیومده! بیاید یه چیزی بگید بحث ناتمام موند دیگه!

hamed
سه شنبه 17 اردیبهشت 92, 11:54 بعد از ظهر
هییییییی که چقدر دوست داشتم این مطلب پاسخ داده بشه. :-(:-(:-(

یعنی میشد. یه روزی یکی میومد یه جوابی می داد به این سوال من. مثلا میگفت اولین بار فلانی این مثال رو مطرح کرده و... .

حامد
چهارشنبه 18 اردیبهشت 92, 10:20 قبل از ظهر
سلام
واقعا سئوال سختی کردی
مگه کسی تا به حال به طور جدی در این زمینه تحقیق کرده است ؟
به هر حال قضیه مربوط به مشرطه می شه پدران مشرطه حمله به بحار شروع کردند

حسین
چهارشنبه 18 اردیبهشت 92, 01:34 بعد از ظهر
با تشکر
لطفا در صورت امکان بیشتر توضیح بدید...

حامد
چهارشنبه 18 اردیبهشت 92, 10:11 بعد از ظهر
داداش جون گفتم که سئوال خیلی سختیه

hamed
چهارشنبه 18 اردیبهشت 92, 11:13 بعد از ظهر
قطعا ما نباید نگران منشاء این تهمت باشیم. چون اون کسی که چنین ادعایی کرده است باید حرف خود را ثابت کند و منشاء حرفش را بیان کند نه ما! بحث اصلی این است که علامه این حرف رو در مقدمه بحار نزده است ولی خیلی برام جالبه که بدونم یه عده از علمای شیعه نشستن عامدانه دروغی بزرگ بسته اند و آن را ترویج می کنند یا اینکه این حرف یک منشائی داشته.

حامد
شنبه 21 اردیبهشت 92, 11:08 قبل از ظهر
این حرف تا به حال از «علمای شیعه» نشنیدم
اتفاقا علمای شیعه به بحار توجه خاص دارند

hamed
شنبه 21 اردیبهشت 92, 03:01 بعد از ظهر
جالبه. (برخلاف جو عمومی که در حال حاضر در هر جایی مشاهده می کنید بر علیه بحار)
یعنی مرحوم بحرانی با مخالف فرضی بحث کرده؟ یا مثلا با علمای اهل عامه؟ یا مثلا خودشون این مثال رو مطرح کردن تا تقریب ذهن شود؟

حمید
سه شنبه 24 اردیبهشت 92, 12:18 بعد از ظهر
سلام
hamedجان عین متن مرحوم بحرانی رو بیار ...

mahdi10
چهارشنبه 15 خرداد 92, 05:07 بعد از ظهر
با سلام خدمت دوستان
برخی اشکالات وارد بر صحت روایات جمع آوری شده در بحار رو نقل می کنم. فکر میکنم به پرورش بحث کمک کنه(مطلب رو از اینجا (http://www.m-noormofidi.com/print2.asp?id=1299) به صورت خلاصه آوردم):

1- خود علامه مجلسی می گوید: من از کتب متواتره مثل کتب اربعه روایت نقل نکرده ام؛ چون هدف اصلی علامه مجلسی حفظ میراث حدیثی شیعه بوده است، پس کلام علامه مجلسی فی الجمله وجود روایات ضعیف در کتاب بحار الأنوار را ثابت می کند.
2- در مواردی خود علامه تصریح به وجود روایات ضعیف در کتاب بحار الأنوار کرده است، مرحوم علامه مجلسی در ذیل بسیاری از روایات می گوید: این حدیث ضعیف و مخالف مشهور و مخالف سایر روایات است و نمی شود به آن اعتماد کرد یا مثلاً ایشان در مواردی ادعا می کند که این روایت از اصل معتبری نقل نشده لذا قابل اعتماد نیست.

در پاسخ به این اشکال که چرا با وجود صاحب نظر بودن مرحو مجلسی کتاب بحار الأنوار مملو از روایات ضعیف است باید گفت:
الف) علامه مجلسی اگر می*خواست می*توانست روایات صحیح را از سقیم تمییز دهد و آنها را ذکر کند ولی چون وقت کافی برای این کار نداشته از این کار صرف نظر کرده است.
ب) علامه مجلسی نخواسته نظر خودش را به دیگران و آیندگان تحمیل کند تا کسی نگوید صاحبان جوامع روایی تنها احادیثی را نقل کرده اند که با سلیقه خودشان موافق بوده و آن احادیثی را که با سلیقه خودشان موافق نبوده کنار گذاشته اند.
ج) کتاب بحار الأنوار که تألیف عالم بزرگوار و محدث عالی مقدار محمد باقر مجلسی است مجموعه ای است از قریب 400 کتاب و رساله که در حقیقت یک کتابخانه کوچکی است که با یک اسم نام برده می شود، صاحب این کتاب چون دیده کتاب های بسیاری از احادیث است که به واسطه کوچکی و گذشتن زمانها از دست می رود تمامی آن کتاب ها را بدون آنکه التزام به صحت همه آنها داشته باشد در یک مجموعه به اسم بحار الأنوار فراهم کرده است. این توجیه از کلمات خود علامه مجلسی هم بدست می آید که ایشان می گوید من از کتب اربعه روایت نقل نکرده ام چون آنها در دسترس است و از بین نمی رود پس غرض علامه مجلسی از تألیف کتاب بحار الأنوار حفظ میراث حدیثی شیعه بوده است و به همین خاطر است که روایات ضعیف را هم در این کتاب ذکر کرده است.