PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست؟



کلب حسین
پنجشنبه 25 آبان 91, 04:21 بعد از ظهر
از شما می خواهم مطالبی مربوط به امام حسین(ع) بنویسید تا معرفت ما نسبت به او زیاد شود.

کلب حسین
پنجشنبه 25 آبان 91, 04:29 بعد از ظهر
http://ghadeer.org/tarix/fazael_im3/312-0002.htm#link45
این سایتیه که میتونید ازش چیزای زیادی یاد بگیرید

mohammad.s
سه شنبه 30 آبان 91, 02:04 بعد از ظهر
خب وقتی خودت آدرس اینترنتی داری,پس چرا>>>>>>>>.......!؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!

taha
چهارشنبه 22 آذر 91, 01:20 بعد از ظهر
شاید نوشته هاش توسط یه سنی نوشته شده باشه.......................................... .................................................. ..................................... . . . . .

J.MOGHADAM
دوشنبه 27 آذر 91, 08:19 بعد از ظهر
در زيارت حسين عليه السلام مى خوانيم كه :
السلام على يعقوب الذى رد الله اليه بصره برحمته .
سلام بر يعقوب پيامبر كه خداوند به رحمت خويش ، نور ديدگانش را بدو باز گردانيد. در اين درود و سلام ، مى توانى يعقوب پيامبر را نيت كنى كه پدر دوازده پسر بود و هنگامى كه آنان را فرا خواند، در كمال صحت و سلامت در برابرش ايستادند و گفتند: ((پدر جان ! يكى از ما را گرگ خورد.))
و او از اين رخداد و خبر دردناك ، كمرش خم و نور چشمانش را از دست داد.
و نيز مى توانى يعقوب كربلا، حسين عليه السلام را قصد كنى كه پدر يك پسر بود كه ندايش را از شهادتگاه شنيد كه : ((پدرجان ! آخرين سلام مرا پذيرا باش كه اينك لحظات جدايى است .))( (http://rayatolmahdi.com/footnt01.htm#link53)

J.MOGHADAM
دوشنبه 27 آذر 91, 08:20 بعد از ظهر
مى توانى يعقوب پيامبر را نيت كنى كه پيراهن آلوده به خون فرزندش را كه سالم بود نگريست و گفت : ((گويا گرگ پر مهرى بوده كه پسرم را خورده و پيراهن او را پاره نكرده است .))(54) (http://rayatolmahdi.com/footnt01.htm#link54)
از يعقوب پيامبر، يوسف را خواستند بدين بهانه كه : در دشت زيبا و مناظر دل انگيزش بخورد و بازى كند، اما او نمى پذيرفت و مى گفت : ((بردن او، مرا اندوهگين مى سازد.))
اما حسين عليه السلام هنگامى كه فرزند قهرمانش به سوى ميدان جهاد حركت كرد و بانوان حرم او را از حركت باز داشتند، فرمود: ((او را رها كنيد كه شوق ديدار خدا و پيامبرش را در سر دارد.))
يعقوب پيامبر را بشارت دهنده با پيراهن يوسف فرا رسيد و آن را به سر و روى او انداخت و او بينا شد.
اما حسين عليه السلام نداى جدايى فرزندش را شنيد گويى دنيا در نظرش * تيره و تار شد.(55) (http://rayatolmahdi.com/footnt01.htm#link55)

J.MOGHADAM
دوشنبه 27 آذر 91, 08:21 بعد از ظهر
هنگامى كه برادران حسود، ميان يوسف و پدرش جدايى افكندند و نقشه كشتن او را كشيدند، يكى از آنان گفت : ((يوسف را نكشيد و او را در نهانگاه چاه بيفكنيد.)) و چنين كردند.
اما يوسف پر شكوه كربلا را پس از به شهادت رساندن تمامى ياران ، فرزندان ، برادران و... و پس از وارد ساختن زخم هاى عميق و بسيار بر پيكرش كه هر كدام از آنها براى شهادتش كافى بود، ناگهان همگى سپاه شوم اموى فرياد كشيدند كه : ((حسين را دسته جمعى بكشيد.)) اينجا بود كه گروهى براى كشتن آن حضرت هجوم آوردند و گروهى براى بريدن سر مطهرش و پس از شهادت پر شكوهش ، شقاوت هايى كه بر آن پيكر مطهر روا داشتند كه قلم از ترسيم آن ناتوان است .(56) (http://rayatolmahdi.com/footnt01.htm#link56)

J.MOGHADAM
دوشنبه 27 آذر 91, 08:25 بعد از ظهر
كاروانيان يوسف پيامبر را پس از افكندن در نهانگاه چاه ، يافتند و با خود بردند و براى فروش در بازار مصر گرداندند.
و يوسف كربلا را نيز از شهادت در حالى كه پيكرش بر روى خاك بود، سر مقدسش را بر فراز نيزه هاى بيداد در كوفه ، شام ، بازار و كوچه هاى آن شهرها، بزدلانه و شقاوتمندانه گردانيدند.(57) (http://rayatolmahdi.com/footnt01.htm#link57)

J.MOGHADAM
دوشنبه 27 آذر 91, 08:27 بعد از ظهر
يوسف پيامبر را به ضرب زور بر دربار پادشاه مصر بردند، اما پس از مدتى مورد احترام او قرار گرفت و امانتدار او شد.
اما سر مقدس يوسف كربلا را به بارگاه ديكتاتور سفاكى بردند كه به جنايت خويش افتخار مى كرد و بر سيد و سالار شهيدان اهانت روا مى داشت و بر لب و دندان او چوب بيداد مى نواخت .(58) (http://rayatolmahdi.com/footnt01.htm#link58)

J.MOGHADAM
دوشنبه 27 آذر 91, 09:54 بعد از ظهر
اين حسين كيست كه نهضت او جاويدان گشت ؟
اين حسين كيست كه پس از گذشت قرن ها، مردم از جوشش خون او به جوش مى آيند؟
اين حسين كيست كه عالمى ديوانه اوست ؟
اين حسين كيست كه مكتب او سازنده و انسان ساز بود؟
اين حسين كيست كه نام عظيمش پيوسته بر سر زبان هاست ؟
اين حسين كيست كه تمامى فضايل اخلاقى در وجود او جمع بود؟
اين حسين كيست كه كشتى نجات و چراغ هدايت است ؟
اين حسين كيست كه سرزمين كربلا را تجليگاه فضايل اخلاقى ، رحمت ، عشق ، معرفت ، تقوا و شهادت قرار داد؟
اين حسين كيست كه هم وجود مباركش و هم نهضت عظيمش و هم شهادت جگر سوزش به صورت يك معجزه در طول تاريخ ثبت گرديد؟
اين حسين كيست كه در مقابل ظلم سكوت نكرد؟

J.MOGHADAM
دوشنبه 27 آذر 91, 09:54 بعد از ظهر
اين حسين كيست كه راه شهادت را برگزيد؟
اين حسين كيست كه در برابر رذايل اخلاقى ايستاد؟
اين حسين كيست كه قيامش براى احياى امر به معروف و نهى از منكر بود؟
اين حسين كيست كه جمله كاينات در مصيبت او گريستند؟
اين حسين كيست كه گريه بر مصيبت او بيمه كننده انسان است ؟
اين حسين كيست كه مزار پاكش شفاخانه اهل دل است ؟
اين حسين كيست كه عشق به او بيمه كننده دنيا و آخرت است ؟
اين حسين كيست كه در راه احياى دين ، جان و فرزندانش را تقديم كرد؟

J.MOGHADAM
دوشنبه 27 آذر 91, 09:55 بعد از ظهر
اين حسين كيست كه جدش پيامبر خدا - صلى الله عليه و آله - در شان او فرمود: ((حسين از من است و من از حسينم .))
اين حسين است كه خدايش لقب ((نفس مطمئنه )) را به او داد.
اين حسين است كه تربتش شفاء است .
اين حسين است كه شهيد امر به معروف و نهى از منكر گرديد.
اين حسين است كه شهادت را به عاليترين درجه ارتقاء داد.
اين حسين است كه كلامش قاطع و جذاب و تاثير گذار است .
اين حسين است كه مرگ با عزت را بر زندگى ذلت بار ترجيح داد.
اين حسين است كه براى هميشه تاريخ ، درس آزاديخواهى و كرامت نفس را به بشر آموخت .
اين حسين است كه گريه بر او چشم و دل را جلا مى بخشد.
اين حسين است كه تاريخ بشر را با خون خود گلگون ساخت .
اين حسين است كه يكه و تنها در برابر سى هزار نفر از لشكر دشمن ايستاد و سر تسليم فرود نياورد.
اين حسين است كه فرزندانش را در برابر ديدگانش قطعه قطعه كردند؛ اما باز هم تسليم نشد.

J.MOGHADAM
دوشنبه 27 آذر 91, 09:56 بعد از ظهر
اين حسين است كه در راه دوست ، از همه چيز مال و جان فرزند گذشت .
اين حسين است كه در برابرش ، طفل شش ماهه اش را با تير سه شعبه پرپر نمودند، اما باز هم شاكر و صابر بود.
اين حسين است كه خون او بر شمشير دشمنان غلبه كرد.
حسين پيشوايى است كه تربت و زيارتگاه شريفش ، شفابخش و جلا دهنده روح و جسم است .
حسين مظهر و نماينده همه فضايل است كه در ظهر عاشورا در برابر همه رذايل ايستاد و نام خود را جاودان و ابدى ساخت .
حسين آزاد مردى است كه نامش ، نهضت و مكتبش و خونش زنده و جاويد است .
حسين امامى است كه تمامى انبياء و معصومين - عليه السلام - و اولياء به او عشق مى ورزيدند و بر مصايب او گريستند.
اين حسين است كه دستگاه پليد بنى اميه پس از شهيد كردنش ، فهميد كه مرده حسين از زنده اش مزاحم تر است

J.MOGHADAM
دوشنبه 27 آذر 91, 10:02 بعد از ظهر
آمدن نام حسين از آسمان
شيخ طوسى و راويان ديگر باسندهاى معتبر از امام رضا - عليه السلام - روايت كرده اند كه : هنگامى كه امام حسين - عليه السلام - به دنيا آمد، پيامبر - صلى الله عليه و آله - به ((اسماء بنت عميس )) فرمودند: اى اسماء! فرزندم را بياور! اسماء مى گويد: امام حسين - عليه السلام - را در پارچه سفيدى پيچيده و نزد پيامبر بردم ، پيامبر او را گرفته و در دامان خود نهاد، در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه را گفت ، در اين هنگام جبرائيل - عليه السلام - نازل شد و خطاب به پيامبر - صلى الله عليه و آله - گفت : خداى تعالى بر تو سلام رسانده و مى فرمايد: از آن جا كه على نسبت به تو به منزله هارون است براى موسى ، پس نام اين فرزند را ((شبير)) بگذار، كه اين نام پسر كوچك هارون بود؛ اما چون زبان تو عربى است او را حسين نام بنه !

J.MOGHADAM
دوشنبه 27 آذر 91, 10:03 بعد از ظهر
پيامبر - صلى الله عليه و آله - حسين را مى بوسيد و مى گريست و مى فرمود: حسين جان ! براى تو مصيبتى بزرگ وجود دارد، خداوند لعنت كند قاتل و كشنده تو را، سپس فرمود: اى اسماء! مبادا اين سخن را براى فاطمه نقل نمايى .

J.MOGHADAM
دوشنبه 27 آذر 91, 10:04 بعد از ظهر
نخستين جايگاه نور حسين (ع)
نخستين جايگاه نور وجود حسين - عليه السلام - پس از ولادت ، دو دست و آغوش پر مهر پيامبر گرامى - صلى الله عليه و آله - بود.
آن حضرت در كنار درب اطاق فاطمه - عليها السلام - ايستاده و طلوع نور وجود حسين - عليه السلام - در افق جهان را انتظار مى كشيد. هنگامى كه جهان را به نور وجودش نور باران ساخت و براى آفريدگارش سجده كرد، پيامبر ندا داد كه : ((هان اى سماء! فرزند ملكوتيم را بياور...))
او گفت : ((هنوز نظيف و آماده ديدارش نساخته ام .))
پيامبر با تعجب فرمود: ((شما او را نظيف مى كنيد؟ خداوند او را نظيف و پاك و پاكيزه ساخته است .))

J.MOGHADAM
دوشنبه 27 آذر 91, 10:04 بعد از ظهر
اسماء نگريست و واقعيت را دريافت و آن كودك ملكوتى را در پارچه اى پشمين به سوى پيامبر - صلى الله عليه و آله - آورد.
پيامبر حسين - عليه السلام - را در آغوش گرفت و متفكرانه بر او نگريست و گريستن آغاز كرد و در حالى كه آن كودك را مخاطب ساخته بود، فرمود:
((... حسين جان ! به راستى كه بر من گران است ... گران .))

J.MOGHADAM
دوشنبه 27 آذر 91, 10:05 بعد از ظهر
اسماء نگريست و واقعيت را دريافت و آن كودك ملكوتى را در پارچه اى پشمين به سوى پيامبر - صلى الله عليه و آله - آورد.
پيامبر حسين - عليه السلام - را در آغوش گرفت و متفكرانه بر او نگريست و گريستن آغاز كرد و در حالى كه آن كودك را مخاطب ساخته بود، فرمود:
((... حسين جان ! به راستى كه بر من گران است ... گران .))

پس از روى دست و آغوش پيامبر، گاهى شانه فرشته وحى جايگاه او بود و گاهى شانه و دوش و سينه پيامبر. پيامبر - صلى الله عليه و آله - گاهى او را بر روى دستان مقدسش مى گرفت تا در برابر ديدگان نظاره گر، بوسه بارانش * كند و گاهى بالا مى برد تا همه بنگرند و موقعيت او را دريابند

J.MOGHADAM
دوشنبه 27 آذر 91, 10:06 بعد از ظهر
- جلوه گرى نور امام حسين (ع)
بانوى نمونه اسلام حضرت فاطمه زهرا - عليه السلام - مى فرمود:
((هنگامى كه حامل نور وجود حسين - عليه السلام - بودم در شب تار، نياز به چراغ نداشتم چرا كه به هر طرف روى مى آوردم ، نور باران مى گشت ))(13) (http://rayatolmahdi.com/footnt01.htm#link13).
از خصوصيت ديگر نور وجود آن حضرت ، يكى هم اين بود كه نه تنها در تاريكى درخشندگى و جلوه گرى داشت ، بلكه به گونه اى بود كه در زير نور شديد نيز ظاهر مى گشت .
و نيز داراى اين ويژگى بود كه هيچ مانع و حجاب و پرده اى از تلالو و نور افشانى او مانع نمى شد؛ همانگونه كه در مورد پيكر به خون آغشته اش گفتند كه :
((تا كنون هيچ شهيد به خاك و خون آغشته اى به نورانيت چهره او نديده ام ))(14) (http://rayatolmahdi.com/footnt01.htm#link14).
نور چهره فروزانش همانند ستون نورى بر آسمان تلالؤ داشت و خاك و خونى كه بر چهره مقدسش نشسته بود، نمى توانست مانع درخشش * خورشيد جهان افروزى شود كه بر خاك تيره ، افتاده بود.

J.MOGHADAM
سه شنبه 28 آذر 91, 09:24 بعد از ظهر
دعوت كوفيان
بازتاب خبر مرگ معاويه در كوفه
خبر مرگ معاويه در شهر كوفه منتشر گرديد، كوفيان به محض اطلاع از اين خبر و اين كه امام حسين عليه السلام و عبدالله بن زبير بار بيعت با يزيد نرفته اند و در مكه پناهنده شده اند، در خانه شخصى به نام سليمان بن صرد خزاعى جمع شدند، خداوند را شكر مى نمودند از اين كه سرانجام معاويه هلاك گرديد، در اين حال سليمان برخاست و سخنرانى كرد كه : اى شيعيان ! بدانيد كه معاويه ستمگر به هلاكت رسيده و يزيد شراب خوار به جاى او بر تخت سلطنت نشسته است ، امام حسين عليه السلام در چنين شرايطى از بيعت با يزيد سر باز زده و به سمت مكه شتافته است .
شما شيعيان او و پيش از اين جزو شيعيان پدر بزرگوار او بوديد، اينك اگر در خود اين را مى بينيد كه مى توانيد ياور او باشيد و با دشمنان جهاد كنيد، پس * نامه اى بنويسيد و او را دعوت نماييد؛ اما اگر مى ترسيد و مى دانيد كه نمى توانيد او را يارى كنيد و از او پيروى نماييد، پس فريبش ندهيد و او را در مهلكه نياندازيد.
آن ها گفتند: اگر امام به سوى كوفه بيايد، ما همگى به دست ارادت و بندگى با او بيعت خواهيم كدر و در يارى او جهاد با دشمنانش جانفشانى ها خواهيم كرد.

J.MOGHADAM
سه شنبه 28 آذر 91, 09:25 بعد از ظهر
اى پسر رسول خدا! به سوى ما بيا
پس از اين گفتگوها، سليمان بن صرد و مسيب بن نجبه و رفاعه بن شداد بجلى و حبيب بن مظاهر و ديگر شيعيان نامه اى براى امام حسين عليه السلام فرستادند و در آن نامه پس از حمد و ثناى الهى و گفتن خبر هلاكت معاويه اين چنين بيان كردند كه :
اى پسر رسول خدا! به سوى ما بيا؛ زيرا ما امام و مقتدايى نداريم و به شهر ما قدم رنجه كن ، شايد كه از بركت وجود شما خداوند حق را بر ما آشكار گرداند.
نعمان بن بشير والى كوفه در قصر حكومتى خود ذليل است ، او خودش را امير ما مى داند، اما ما او را به عنوان امير و حاكم بر خود نمى شناسيم و به اميرى نمى خوانيم و در نماز جمعه او حاضر نمى گرديم و در اعياد براى برگزارى نماز همراه او خارج نمى گرديم ، اگر بدانيم كه آن حضرت به سوى شهر ما تشريف مى آورد، نعمان را از كوفه بيرون مى كنيم تا به شاميان ملحق شود. والسلام (142) (http://rayatolmahdi.com/footnt01.htm#link142).

J.MOGHADAM
سه شنبه 28 آذر 91, 09:29 بعد از ظهر
پوشاك از بهشت
خداوند حسن و حسين عليه السلام را در مورد لباس و پوشاك نيز مورد عنايت خاص خويش قرار داد و بارها از لباس هاى زيباى بهشت در رنگ هاى ويژه ، به آنان هديه داد، كه سر تفاوت رنگ لباس آنان نيز مشهور است (19) (http://rayatolmahdi.com/footnt01.htm#link19).
همسر پيامبر صلى الله عليه و آله ، ام سلمه مى گويد:
پيامبر را ديدم كه لباس مخصوصى كه در دنيا نظيرش را نديدم ، بر اندام حسين عليه السلام مى پوشاند، در مورد آن سوال كردم كه فرمود:
((اين هديه خدا به حسين است و من آن را بر اندامش مى پوشانم ، از ويژگى هاى آن اين است كه تار و پودش از كرك بال جبرئيل است ))(20) (http://rayatolmahdi.com/footnt01.htm#link20).
و نيز خداوند به دست فرشتگان بر بدن به خون خفته و عريانش كه بر خاك افتاده بود از لباس هاى بهشتى پوشانيد.( (http://rayatolmahdi.com/footnt01.htm#link21)

J.MOGHADAM
سه شنبه 28 آذر 91, 09:30 بعد از ظهر
بوسه پيامبر بر امام حسين (ع)
پيامبر صلى الله عليه و آله امام حسين عليه السلام را به هنگام بازى با كودكان در ميدانگاه مدينه نگريست در برابر ديدگاه انبوه مردم به سوى او رفت و دستان مقدسش را گشود و كودك محبوبش شروع به دويدن در ميدانگاه كرد و پيامبر نيز در پى او، پس او را گرفت يك دست در زير چانه و دست ديگرش را به پشت سرش نهاد و دهان بر دهان او نهاد و بوسه بارانش * ساخت و فرمود:
انا من حسين منى احب الله من احب حسينا، حسين سبط من الاسباط.
((مردم ! بدانيد من از حسين هستم و حسين از من ، خدا، هر آن كس كه حسين عليه السلام را دوست بدارد دوست مى دارد...)).

J.MOGHADAM
سه شنبه 28 آذر 91, 09:34 بعد از ظهر
نه حسين بر پشتم بود!
امام حسين عليه السلام در كودكى اش بر پشت آن حضرت كه در حال سجده و نيايش با خدا و نماز جماعت بود، مى نشست و او آنقدر سجده را طول مى داد تا كودك محبوب خود فرود آيد، كسانى كه با آن حضرت نماز را به جماعت مى خواندند، مى پرسيدند: ((آيا در حال سجده ، وحى الهى فرود آمده است ؟)) مى فرمود: ((نه ! بلكه فرزند گراميم حسين ، بر پشتم نشسته بود.))

J.MOGHADAM
سه شنبه 28 آذر 91, 09:37 بعد از ظهر
تفسير لؤ لؤ و مرجان
در تفسير مجمع البيان از امين الاسلام طبرسى به نقل از سلمان فارسى و سعيد بن جبير و سفيان ثورى چنين آمده است : ((دو درياى مزبور در آيه شريفه مرج البحرين يلتقيان ، بينهما برزخ لا يبغيان ، فباى آلا ربكما تكذبان ، يخرج منهما اللؤ لو و المرجان ، على و فاطمه اند و برزخ محمد صلى الله عليه و آله و لؤ لو و مرجان حسن و حسين اند))( (http://rayatolmahdi.com/footnt01.htm#link28)

J.MOGHADAM
چهارشنبه 29 آذر 91, 10:15 بعد از ظهر
تكبير پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) بخاطر تكبير حسين (عليه السلام)
1 - 1- صدوق (رحمه الله عليه )، از امام باقر (عليه السلام) نقل كرده كه فرمود:... حسين (عليه السلام) دير به سخن آمد تا آنجا كه بيم مى رفت نكند حرف نزند و بى سخن باشد. روزى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) براى نماز بيرون آمد در حالى كه حسين (عليه السلام) را بر شانه خود نهاده بود، مردم (براى نماز) پشت سر حضرت (صلى الله عليه و آله و سلم) صف بستند و حضرت (صلى الله عليه و آله و سلم) او را در طرف راست خود بر زمين گذارد و تكبير نماز گفت ، پس حسين (عليه السلام) (نيز) تكبير گفت ، چون رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) تكبير حسين (عليه السلام) را شنيد تكبير را دوباره فرمود و حسين (عليه السلام) نيز دوباره تكبير گفت ، تا اينكه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) هفت بار تكبير فرمود، و حسين (عليه السلام) نيز (به پيروى از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم)) هفت بار تكبير گفت . بدينگونه سنت هفت بار تكبير گفتن (در ابتداى نماز) آغاز شد.

حامد
جمعه 29 دی 91, 10:24 قبل از ظهر
لطفا سئوالات را به صورت کلی مطرح نکنیید
چرا که فایده اون کم خواهد بود
مطالبی که در انجمن امام حسین می باشد در حقیقت پاسخی به سئوال شماست

J.MOGHADAM
پنجشنبه 24 اسفند 91, 11:03 بعد از ظهر
الان با من بودید؟؟؟؟

J.MOGHADAM
شنبه 26 اسفند 91, 04:17 بعد از ظهر
حسين عليه السلام بزرگ مردى است كه سر و دست و پا را در راه خدا نثار كرد و انگشتانش را براى بردن انگشترش بريدند و بردند.:cry:

حامد
یکشنبه 27 اسفند 91, 11:13 قبل از ظهر
باز هم تذکر به همه دوستان مطالبی که نقل می کنید تا وقتی سند و آدرس ندهید از ارزش مطالب خودتون کم کرده اید
حیف است این همه مطالب زیبا اما بدون سند
ضمنا آوردن سند از کتب روایی شیعه باعث زنده شدن این کتب خواهد بود

J.MOGHADAM
یکشنبه 27 اسفند 91, 04:01 بعد از ظهر
منبع:فضائل و سیره امام حسین (ع) در کلام بزرگان

J.MOGHADAM
یکشنبه 27 اسفند 91, 04:03 بعد از ظهر
قال رسول الله صلى الله عليه و آله :
ان لقتل الحسين - عليه السلام - حراره فى قلوب المؤ منين لا تبرد ابدا.
((براى شهادت حسين - عليه السلام - حرارت و گرمايى در دلهاى مؤ منان است كه هرگز سرد و خاموش نمى شود.))

mahdi11
یکشنبه 09 آذر 93, 11:46 بعد از ظهر
امام صادق (ع) فرمود: هر کس که امام حسین (ع) را در روز عاشورا زیارت کند، بهشت بر او واجب مى‏شود.