PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : «ردالشمس»؛ روزی که خورشید دلیلی بر ولایت علی(ع) شد



حامد
چهارشنبه 15 شهریور 91, 11:28 بعد از ظهر
به مناسبت 14 شوال
گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، حامد صارم؛ ثناء و برتری های اهل بیت را نمی توان به شماره آورد و به کنه معرفت ایشان نمی توان دست یافت؛ چرا که ایشان نور برگزیدگان خداوند می باشند (1) نه اینکه فقط به کنه معرفت ایشان نمی توان رسید و شناخت کامل و جامع ایشان و شئوناتی که ایشان در عالم هستی دارند را نمی توان تمام و کمال درک کرد، بلکه طمع در ادراک ایشان نیز امری غیرممکن است و حتی ملائکه مقرب خداوند نیز طمع در درک این ذوات مقدسه را نمی کنند (2)؛ چرا که ایشان برگزیدگان خداوند می باشند که دارای مقام «اصطفی» و «اجتبی» هستند و پروردگار ایشان را بر عالم مخلوقات حاکم ساخته است و امر ایشان بر تمامی ما سوی الله نافذ و لازم الاجرا می باشد.

اگر همه بلغا و خطبا و شعرا و اندیشمندان جمع شوند که شانی از شئون امام را درک کنند، از این کار عاجز خواهند ماند

هیچ گاه نباید این قدیسان و خاصان درگاه الهی را با انسان های معمولی قیاس کرد؛ چراکه عقل انسان به این حد می فهمد که بسیار فرق است بین کسی که بر تمام ماسوی الله حکمرانی می کند و بین شخصی که امورات زندگی خویش را به سختی بتواند بگذراند. چه سنخیتی میان این دو است، که بتوان بین این دو بشر قیاس کرد؟ اولی خورشید، ماه، آسمان و زمین تحت تسلط و اختیارش هستند و مطیع و فرمانبردار ایشان و دیگری محکوم خورشید و زمین و آسمان. علمی دارد که به وسیله آن می تواند در عالم تکوین به هر نحو که اراده کند تصرف کند، اما دومی به ذره ای از روز و خواص ساده ترین مواد این عالم هم علم صحیح ندارد. لذا امام رضا علیه السلام فرمود : «اگر همه بلغا و خطبا و شعرا و اندیشمندان جمع شوند که شانی از شئون امام را درک کنند ، از این کار عاجز خواهند ماند»(3) بنابراین نگاه ما به این دو باید تفاوت کند و اگر کسی این دو را با یک چشم ببیند قطعا به خطا رفته است و نتوانسته است به حق حکم کند.

ما به اینکه امکان دارد شخصی از مخلوقات این مقام و موقعیت را در میان مخلوقات دارا باشد، علم اجمالی داریم، اما اینکه چه کسی است که چنین شانی را دارد، باید خدا و رسولش به ما معرفی کنند یا خودمان توسط معجزه آن اشخاص را بشناسیم. از آنجا که خداوند دارای رحمت واسعه می باشد، این افراد را برای هدایت بشر اختیار کرده است و شمه ای از ولایت ایشان را در عالم هستی به ما نمایانده است.

ردّ الشمس از مظاهر ولایت بر عالم هستی است

یکی از این مظاهر ولایت علی (ع) بر کون و مکان رد شمس است. اتفاقی که در آن، خورشید که غروب کرده بود، به امر برگزیده خداوند مسیری را که به سمت مغرب رفته بود بازگشت.(4) شاید در بدو امر این مطلب غیر قابل باور بنماید و کسی که زیاد با روایات اهل بیت و آیات قرآن مأنوس نباشد این خبر را تکذیب کند، اما بر صحت این نقل تاریخی و مهم تر از آن درست بودن این اعتقاد، یعنی ولایت امام بر جمیع ماسوی الله دلایل بسیاری است.

شواهدی قرآنی و روایی بر صحت رد الشمس

معجزه پیامبر به نام شق القمر در نزد تمام مسلمانان مقبول می باشد و همگی به صحت این واقعه اذعان دارند، که به اشاره پیامبر ماه به دونیم شد.(5) دو نیم شدن ماه توسط پیامبر تصرف ایشان در عالم هستی است، به اراده ایشان و اذن خداوند ماه دو نیم شد یا در مورد آصف بن برخیا وصی سلیمان نبی؛ ایشان تخت بلقیس را در کمتر از چشم به هم زدنی به خدمت حضرت سلیمان آورد.(6) در آیات شریفه سوره مبارکه نمل خداوند متعال این جریان را نقل می کند و افعال را به ذات خودش نسبت نمی دهد، بلکه به بنده برگزیده ای که این کار را انجام می دهد نسبت می دهد و این بدان معنا است که این افعال تحت اراده، آصف و به واسطه علم و قدرتی که به او عطا شده، انجام شده است.

به بیان دیگر خداوند بدین وسیله بیان نموده است، که آصف بن برخیا در عالم هستی دارای ولایت می باشد و می تواند طبق اراده خویش در عالم تکوین تصرف کند.

حامد
چهارشنبه 15 شهریور 91, 11:29 بعد از ظهر
برگرداندن خورشید برای اوصیا از سنت های خداوند است

برگرداندن خورشید نیز مساله ای متمایز از وقایع فوق نیست رد الشمس نیز تصرف حضرت رسول و وصی ایشان در عالم هستی است و جایی برای انکار این قبیل وقایع وجود ندارد، بالاخص اینکه رد الشمس در تاریخ بشریت اولین بار در زمان پیامبر واقع نشده است، بلکه در زمان انبیاء پیشین نیز این حادثه، سابقه داشته است.

شیخ صدوق روایت کرده است که خداوند متعال خورشید را برای یوشع بن نون، وصی موسی برگرداند تا نمازی که از ایشان فوت شده بود را درک کند. سپس اضافه می کند که هر واقعه ای که در بنی اسرائیل اتفاق افتاده است، در این امت نیز اتفاق خواهد افتاد و برای سنت خداوند هیچ گونه تغییر و تبدیلی نیست. (7)

اینکه شخصی بتواند در عالم هستی تابع اراده خودش دخل و تصرف کند، امری بدیهی و ضروری است

قدرت بندگان برگزیده خداوند در این عالم هستی منحصر به موارد فوق نیست، بسیار زیاد در آیات و روایات از این گونه تصرفات نقل شده است، لذا اصل این مطلب که شخصی بتواند در عالم هستی تابع اراده خودش دخل و تصرف کند امری بدیهی و ضروری می باشد لذا این اعتقاد یعنی ولایت داشتن ائمه اطهار و برگزیدگان خداوند از بدیهیات دین اسلام است و کسی یارای انکار آن را ندارد الا از سر جهل و تعصب جاهلی.

واقعه ردّ الشمس دو بار برای امیرالمومنین علیه السلام اتفاق افتاد

واقعه رد الشمس دوبار برای امیرالمومنین علیه السلام اتفاق افتاد، یک بار در زمان حیات پیامبر و باردوم بعد از شهادت نبی اعظم. حضرت رسول خواستند در زمان حیاتشان قدر و منزلت علی بن ابی طالب برای مردم واضح و آشکار شود.

این گونه نقل شده است که پیامبر خوابیده بود در حالی که سر مبارک ایشان بر دامن حضرت علی علیه السلام بود. زمانی که وقت نماز عصر رسید امیر المومنین صلوات الله علیه کراهت داشت از اینکه برای نماز بلند شود و حضرت رسول آزرده شوند، هنگامی که وقت نماز سپری شد پیامبر چشمان خویش را باز کردند و متوجه شدند که وقت نماز گذشته است و رسول الله دعا کردند که خورشید باز گردد و حضرت علی علیه السلام نماز بخوانند (8)

اشکال سپری شدن وقت نماز

بعضی اشکال گرفته اند که این نقل اقتضای این را دارد که نماز حضرت قضا شده باشد لذا خواسته اند به این وسیله به این نقل و واقعه بسیار مهم خدشه کنند.

در جواب باید گفت: سپری شدن وقت نماز هنگامی مذموم است که عذری برای ترک آن نباشد، اما در هنگامی که عذری برای ترک آن هست سپری شدن زمان نماز نکوهش نشده است و چه عذری بالاتر از ایذاء نبی؟ خداوند در قرآن می فرماید: « إِنَّ الَّذينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهينا»؛ کسانی که خدا و رسولش را اذیت می کنند خداوند ایشان را در دنیا و آخرت لعنت کرده است و برای ایشان عذابی خوارکننده مهیا کرده است. (9) لذا اذیت شدن پیامبر عذری مهم و مورد قبول است برای سپری شدن وقت نماز هر چند بعضی گفته اند که در آن حال حضرت نمازش را به ایماء و اشاره خواندند.

حامد
چهارشنبه 15 شهریور 91, 11:29 بعد از ظهر
اشکال دوم؛ ردّ الشمس مخالفت با قانون طبیعت

بعضی نیز می گویند مگر جهان بدون حساب و کتاب است و آیا بین اجرام آسمانی قانون وجود ندارد، که با اشاره شخصی خورشید برگردد؟ اگر این واقعه درست باشد باید تمام قوانین افلاک و اجرام سماوی برهم ریخته باشد؛ لذا این واقعه را نمی توان پذیرفت.

در جواب باید گفت متاسفانه این اشکال از دوری ما از فضای آیات و روایات نشات گرفته است و ما عالم هستی را کاملا مادی گرایانه تحلیل و تبیین می کنیم، در حالی که آیات و روایات تبیینی منحصر به فرد از عالم هستی دارد و قوانین جاری و ساری در این عالم تحت نظر و ارده خداوند متعال می باشد.

بنابر آیات و روایات قانون هایی که در طبیعت وجود دارند مادامی که اراده خدا به این قوانین تعلق گیرد، جاری و ساری هستند هرگاه اراده خداوند تغییر کند، قوانین نیز تغییر خواهند کرد به طور مثال طبق قوانین موجود در عالم هستی آتش همیشه سوزنده و گرم می باشد و هیچ گاه کسی از آتش توقع برودت ندارد حال آنکه آتش به امر خداوند متعال بر ابراهیم سرد شد(10) و این نمونه ای از تصرف خداوند در عالم هستی است، لذا دست خداوند در عالم بسته نیست و خداوند تحت تسلط قانون های طبیعت نمی باشد و او فعال لما یشاء می باشد و خداوند اذن تصرف در عالم هستی و ولایت براین کون و مکان را برای عده ای از خواص اولیائش اذن داده است.

این مطلب را مرحوم مجلسی در کتاب «سماء والعالم» مفصلا بحث کرده است به همراه پاسخ به اشکالات و ایرادات مستشکلین و همچنین اشاره ای هم سید مرتضی در کتاب کلامی «رسائل» در ذیل بحث رد الشمس دارد. البته این مختصر گنجایش بحث بیشتر درباره این موضوع را ندارد.

ولیّ خورشید ولیّ تمام مومنین است

از اشکالات که بگذریم و چون نیکو بنگریم با قلبی سلیم قضیه را بررسی بنماییم می یابیم که خوابیدن پیامبر بهانه ای است، برای آشکار شدن شانی از شئون امیرالکونین، علی بن ابیطالب (ع)، که عالمیان بفهمند که خورشید با همه عظمتش تحت اراده ولیش حرکت می کند و اگر ولیش به آن فرمان بازگشت دهد بدون چون چرا مطیع محض است.

با توجه به این که این روایت نزد اهل عامه نیز موثق بلکه متواتر است این سوال پیش می آید، که چگونه کسی که بر کائنات ولایت و امامت دارد چگونه تحت ولایت و امامت شخصی که مفضول است درآمده است؟ آیا عدل خداوند اجازه می دهد که این شخص با این مکان منیعش مأموم کسی باشد، که بر هیچ یک از امور ساده دنیا تصرف و تسلطی ندارد؟ «هل یستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون»

ولایت بر نماز مقدم است

و ای بسا اشاره ای ظریف به این نکته باشد که ولایت بر نماز ترجیح دارد و مهم تر است؛ چرا که رسول خدا بر امیرالمومنین ولایت داشته است و حضرت امیر به خاطر این ولایت بدون اذن ولی خودش از جا برنمی خیزد ، حتی برای نماز و این نکته ای بسیار لطیف و ظریف در این واقعه است.

حامد
چهارشنبه 15 شهریور 91, 11:30 بعد از ظهر
ردّ الشمس اعتقاد تمام مسلمین است

نکته جالب توجه و درخور نظر این است که حتی منابع اهل عامه نیز این روایت را به سند های مختلف ذکر کرده اند و خیلی از بزگان مخالفین این واقعه را قبول کرده اند هرچند بعضی بر انکار این قضیه اصرار دارند. خورشید را چه باک اگر همه اهل زمین کور باشند؟ آیا چیزی از نور خورشید کم می شود؟ اگر کسی چشمان خود را ببندد و منکر نور خورشید شود؛ انکارش خورشید را خاموش می کند؟ آیا جز این است که هرکس چشم خویش را باز کند نور خورشید را می یابد؟

جمع بسیار ی از حفّاظ و ثقات مخالف این روایت را نقل کرده اند. بعضی از ایشان این حدیث را صحیح خوانده اند و برخی دیگر آن را حسن شمرده اند(11) هر چند بعضی دیگر آن را تکذیب کرده اند، علامه امینی در الغدیر می نویسد: « بعضی از ایشان به شدت این حدیث را منکر شده اند و این چهار نفر منکر حمل کننده روح خبیث اموی هستند که عبارتند از: ابن حزم ابن الجوزي، ابن تيمية، ابن كثير» و ایشان ادامه می دهد که برخی از اکابر ایشان تالیفاتی جداگانه در باره رد الشمس نگاشته اند من جمله:

1. أبو بكر الوراق، کتابی دارد به اسم «من روى ردّ الشمس».
2. أبو الحسن شاذان الفضيلي، رساله ای دارد در طرق حدیث ردّ الشمس و قسمتی از آن الحافظ السيوطي في ( اللئالي المصنوعة ) 2 ص 175 نقل کرده است.
3. أبو القاسم الحاكم ابن الحداد الحسكاني النيسابوري الحنفي

البته کسانی که در این باره تالیفات دارند خیلی بیشتر از این مقدار است، در اینجا این سه بزرگ اهل عامه به عنوان نمونه ذکر شده است. ردّ الشمس فقط منحصر به زمان پیامبر نیست در زمان امیر المومنین بار دیگر این اتفاق افتاد و به دعای حضرت امیر المومنین خورشید بازگشت (12) تا دلیلی باشد بر وصایت و خلافت بلافصل آن حضرت تا حجت بر همه بینندگان و شنوندگان تمام باشد و کسانی که غیر از وصی رسول خدا را به خلافت و برگزیده اند در آخرت بر علیه خداوند حجتی نداشته باشند .

پی نوشت ها :
1. جامعه کبیره
2. جامعه کبیره
3. الكافي/ جلد1/ صفحه 201/ باب نادر جامع في فضل الإمام و صفاته‏
4. بحارالأنوار/ جلد41 / صفحه 166/ باب رد الشمس له و تكلم الشمس معه ع
5. تفسیر قمی/ سوره قمر
6. بحارالأنوار/ جلد 14/ باب قصته عليه السلام مع بلقيس ..... / صفحه 109
7. من لا يحضره الفقيه/ الشيخ الصدوق/ جلد 1/ صفحه 203
8. رسائل المرتضى/ الشريف المرتضى/ جلد 4 / صفحه 78
9. سوره احزاب/ آیه 57
10. سوره انبیاء/ آیه 69
11. الغدير/ الشيخ الأميني/ جلد 3/ صفحه 126 – 130
12. مصباح الفقيه (ط.ق)/ آقا رضا الهمداني/ جلد 2/ ق 1 / صفحه 187

به نقل از :
http://snn.ir/news-13910611047.aspx