PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : غیبت های پیشینیان



mostafahem
پنجشنبه 02 شهریور 91, 12:15 قبل از ظهر
عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنَّ سُنَنَ الْأَنْبِيَاءِ ع بِمَا وَقَعَ بِهِمْ مِنَ الْغَيْبَاتِ حَادِثَةٌ فِي الْقَائِمِ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّةِ قَالَ أَبُو بَصِيرٍ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ مَنِ الْقَائِمُ مِنْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ فَقَالَ يَا أَبَا بَصِيرٍ هُوَ

الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ ابْنِي مُوسَى ذَلِكَ ابْنُ سَيِّدَةِ الْإِمَاءِ يَغِيبُ غَيْبَةً يَرْتَابُ فِيهَا الْمُبْطِلُونَ ثُمَّ يُظْهِرُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَيَفْتَحُ اللَّهُ عَلَى يَدِهِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا وَ يَنْزِلُ رُوحُ اللَّهِ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ ع فَيُصَلِّي خَلْفَهُ وَ تُشْرِقُ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَ لَا تَبْقَى‏ فِي

الْأَرْضِ بُقْعَةٌ عُبِدَ فِيهَا غَيْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا عُبِدَ اللَّهُ فِيهَا وَ يَكُونُ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون(سوره توبه 33)‏

ترجمه: (1) ابو بصير گويد: از امام صادق عليه السّلام شنيدم كه مى‏فرمود: سنّتهاى انبياء با غيبتهايى كه بر آنان واقع شده است همه در قائم ما اهل البيت مو به مو و طابق النّعل بالنّعل پديدار مى‏گردد.ابو بصير گويد: گفتم: يا ابن رسول

اللَّه! قائم شما اهل البيت كيست؟ فرمود: اى ابو بصير! او پنجمين از فرزندان پسر موسى است او فرزند سيّده كنيزان است و غيبتى كند كه باطل‏جويان در آن شكّ كنند، سپس خداى تعالى او را آشكار كند و بر دست او شرق و غرب عالم را

بگشايد و روح اللَّه عيسى بن مريم عليه السّلام فرود آيد و پشت سر او نماز گزارد و زمين به نور پروردگارش روشن گردد و در زمين بقعه‏اى نباشد كه غير خداى تعالى در آن پرستش شود و همه دين از آن خداى تعالى گردد، گرچه مشركان را

ناخوش آيد.

mostafahem
پنجشنبه 02 شهریور 91, 12:20 قبل از ظهر
غیبت صالح (ع)

زيد شحّام از امام صادق عليه السّلام روايت كند كه فرمود: صالح زمانى از ميان قوم خود غيبت كرد و روزى كه غايب شد مردى كامل و خوش اندام و انبوه- ريش و لاغر ميان و سبك گونه و در ميان مردان متوسّط القامه بود و چون نزد قومش برگشت او را از صورتش نشناختند، به سوى قومش برگشت در حالى كه مردم سه دسته بودند: منكرانى كه هرگز برنگشتند؛ كسانى كه اهل شكّ و ترديد بودند؛ و ديگرانى كه اهل ايمان و يقين بودند و صالح عليه السّلام هنگامى كه برگشت ابتدا به دعوت اهل شكّ و ترديد پرداخت و به آنها گفت: من «صالح» هستم، امّا او را تكذيب كردند و دشنام دادند و راندند و گفتند: خدا از تو بيزار باد، صالح به شكل تو نبود، فرمود: آنگاه كه به نزد منكران آمد، آنان نيز سخن او را نشنيدند و به سختى از وى دورى كردند، سپس به نزد دسته سوم رفت كه اهل ايمان و يقين بودند و به آنها گفت: من «صالح» هستم، گفتند: براى ما خبرى بازگوى تا شكّ ما مرتفع شود و ما شكّى نداريم كه خداى تعالى خالقى است كه هر كسى را كه بخواهد به هر شكلى در مى‏آورد و به ما خبر داده‏اند و نيز در ميان خود نشانه‏هاى قائم را آنگاه كه بيايد بررسى كرده‏ايم و صحّت آن به وسيله يك خبر آسمانى محقّق مى‏شود. صالح گفت: من صالحى هستم كه ناقه را براى شما آوردم.گفتند: راست گفتى، آن همانست كه ما بررسى كرده‏ايم، آن شتر چه نشانه‏هايى داشت؟ و صالح گفت: يك روز او آب را مى‏نوشيد و يك روز شما، گفتند: به خدا و آنچه آورده‏اى ايمان آورديم و در چنين حالى است كه خداى تعالى فرموده‏ است: «أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ» و اهل يقين گفتند: ما به آنچه فرستاده شده است ايمان داريم و مستكبران كه همان شكّ‏كنندگان و منكران بودند گفتند: ما به كسى كه شما بدان ايمان آورديد كافريم. راوى گويد: گفتم: آيا در آن روز در ميان آنها عالمى به صالح بود؟ فرمود: خدا عادلتر از آن است كه زمين را بدون عالم گذارد كه مردم را به خداى تعالى راهبرى كند و آن قوم بعد از خروج صالح تنها هفت روز در حال بلا تكليفى به سر بردند كه امامى را نمى‏شناختند ولى آنها به همان دين خداى تعالى كه در دستشان بود عمل مى‏كردند و با هم متّحد بودند و چون صالح عليه السّلام ظاهر شد دور او جمع شدند و همانا مثل قائم مثل صالح عليهما السّلام است.

mostafahem
پنجشنبه 02 شهریور 91, 12:57 قبل از ظهر
غیبت هود(ع):

قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع لَمَّا حَضَرَتْ نُوحاً ع الْوَفَاةُ دَعَا الشِّيعَةَ فَقَالَ لَهُمْ اعْلَمُوا أَنَّهُ سَتَكُونُ مِنْ بَعْدِي غَيْبَةٌ تَظْهَرُ فِيهَا الطَّوَاغِيتُ وَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُفَرِّجُ عَنْكُمْ بِالْقَائِمِ مِنْ وُلْدِي اسْمُهُ هُودٌ لَهُ سَمْتٌ وَ سَكِينَةٌ وَ وَقَارٌ يُشْبِهُنِي فِي خَلْقِي وَ خُلُقِي وَ سَيُهْلِكُ اللَّهُ أَعْدَاءَكُمْ عِنْدَ ظُهُورِهِ بِالرِّيحِ فَلَمْ يَزَالُوا يَتَرَقَّبُونَ هُوداً ع وَ يَنْتَظِرُونَ ظُهُورَهُ حَتَّى طَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ وَ قَسَتْ قُلُوبُ أَكْثَرِهِمْ فَأَظْهَرَ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ نَبِيَّهُ هُوداً ع عِنْدَ الْيَأْسِ مِنْهُمْ وَ تَنَاهِي الْبَلَاءِ بِهِمْ وَ أَهْلَكَ الْأَعْدَاءَ بِالرِّيحِ الْعَقِيمِ الَّتِي وَصَفَهَا اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ فَقَالَ ما تَذَرُ مِنْ شَيْ‏ءٍ أَتَتْ عَلَيْهِ إِلَّا جَعَلَتْهُ كَالرَّمِيمِ ثُمَّ وَقَعَتِ الْغَيْبَةُ بِهِ بَعْدَ ذَلِكَ إِلَى أَنْ ظَهَرَ صَالِحٌ ع‏
ترجمه: عليّ بن سالم از پدرش از امام صادق عليه السّلام روايت كرده است كه آن حضرت فرمود: چون وفات نوح عليه السّلام فرا رسيد شيعيانش را فرا خواند و به آنها فرمود: بدانيد كه پس از من غيبتى خواهد بود كه در آن طاغوتها ظاهر خواهند شد و خداى تعالى به واسطه قائمى از فرزندان من فرج شما را مى‏رساند، اسم او هود است و خوش سيما و با طمأنينه و با وقار است، او در شمايل و اخلاق شبيه من است و خداوند هنگام ظهور او دشمنان شما را با طوفان هلاك خواهد ساخت و آنها پيوسته چشم به راه هود بودند و منتظر ظهور او بودند تا آنكه مدّت دراز شد و دل بيشترشان سخت گرديد و خداى تعالى هنگام يأس آنها پيامبرش هود را ظاهر ساخته و گرفتارى آنها پايان پذيرفت و دشمنان را با باد عقيمى كه ذكرش را فرموده است نابود ساخت، فرموده است: بر هر چه گذشت آن را مانند خاكستر كرد. سپس بعد از آن غيبت واقع شد تا آنكه صالح عليه السّلام ظاهر گشت.

mostafahem
پنجشنبه 02 شهریور 91, 12:58 قبل از ظهر
غیبت یوسف(ع):

عَنْ سَدِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنَّ فِي الْقَائِمِ سُنَّةً مِنْ يُوسُفَ قُلْتُ كَأَنَّكَ تَذْكُرُ خَبَرَهُ أَوْ غَيْبَتَهُ فَقَالَ لِي وَ مَا تُنْكِرُ هَذِهِ الْأُمَّةُ أَشْبَاهُ الْخَنَازِيرِ أَنَّ إِخْوَةَ يُوسُفَ كَانُوا أَسْبَاطاً أَوْلَادَ أَنْبِيَاءَ تَاجَرُوا يُوسُفَ وَ بَايَعُوهُ وَ هُمْ إِخْوَتُهُ وَ هُوَ أَخُوهُمْ فَلَمْ يَعْرِفُوهُ حَتَّى قَالَ لَهُمْ أَنَا يُوسُفُ وَ هذا أَخِي فَمَا تُنْكِرُ هَذِهِ الْأُمَّةُ أَنْ يَكُونَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي وَقْتٍ‏ مِنَ الْأَوْقَاتِ يُرِيدُ أَنْ يَسْتُرَ حُجَّتَهُ عَنْهُمْ لَقَدْ كَانَ يُوسُفُ يَوْماً مَلِكَ مِصْرَ وَ كَانَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ وَالِدِهِ مَسِيرَةُ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ يَوْماً فَلَوْ أَرَادَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْ يُعَرِّفَهُ مَكَانَهُ لَقَدَرَ عَلَى ذَلِكَ وَ اللَّهِ لَقَدْ سَارَ يَعْقُوبُ وَ وُلْدُهُ عِنْدَ الْبِشَارَةِ فِي تِسْعَةِ أَيَّامٍ إِلَى مِصْرَ فَمَا تُنْكِرُ هَذِهِ الْأُمَّةُ أَنْ يَكُونَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَفْعَلُ بِحُجَّتِهِ مَا فَعَلَ بِيُوسُفَ أَنْ يَكُونَ يَسِيرُ فِيمَا بَيْنَهُمْ وَ يَمْشِي فِي أَسْوَاقِهِمْ وَ يَطَأُ بُسُطَهُمْ وَ هُمْ لَا يَعْرِفُونَهُ حَتَّى يَأْذَنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ أَنْ يُعَرِّفَهُمْ نَفْسَهُ كَمَا أَذِنَ لِيُوسُفَ ع حِينَ قَالَ لَهُمْ هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِيُوسُفَ وَ أَخِيهِ إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ قالُوا أَ إِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ قالَ أَنَا يُوسُفُ وَ هذا أَخِي‏ (سوره یوسف 90)
سدير از امام صادق عليه السّلام روايت كند كه فرمود: در قائم سنّتى از يوسف است، گفتم: گويا خبر او يا غيبت او را ذكر مى‏كنيد؟ فرمود: اين مردم خوك صفت منكر نيستند كه برادران يوسف اسباط و اولاد پيامبران بودند، با يوسف كه برادرشان بود و آنها هم برادر وى بودند تجارت كرده و داد و ستد نمودند و وى را نشناختند تا آنگاه كه گفت: من يوسفم و اين هم برادر من است! پس چرا منكر مى‏شوند كه خداى تعالى در روزگارى بخواهد حجّتش را از آنها پنهان كند؟ يوسف روزى پادشاه مصر بود و بين او و پدرش هجده روز فاصله بود و اگر خداى تعالى مى‏خواست كه مكان وى را به او بنماياند مى‏توانست، به خداسوگند وقتى به يعقوب و فرزندانش مژده رسيد، نه روزه خودشان را به مصر رسانيدند،چرا اين مردم منكرند كه خداى تعالى با حجّت خود همان كند كه با يوسف كرد؟ در بين ايشان گردش كند و در بازارهاى آنها راه رود و بر بساط آنها پا نهد و آنها او را نشناسند تا آنگاه كه خداى تعالى به او اذن دهد كه خود را به آنها معرّفى سازد همان گونه كه به يوسف اذن داد آنگاه كه به ايشان گفت: آيا مى‏دانيد آنگاه كه نادان بوديد چه بر سر يوسف و برادرش آورديد؟ گفتند: آيا تو خودت يوسف نيستى؟ گفت: من يوسفم و اين هم برادر من است!

mostafahem
پنجشنبه 02 شهریور 91, 12:59 قبل از ظهر
سَمِعْتُ سَيِّدَ الْعَابِدِينَ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع يَقُولُ فِي الْقَائِمِ مِنَّا سُنَنٌ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ سُنَّةٌ مِنْ أَبِينَا آدَمَ ع وَ سُنَّةٌ مِنْ نُوحٍ وَ سُنَّةٌ مِنْ إِبْرَاهِيمَ وَ سُنَّةٌ مِنْ مُوسَى وَ سُنَّةٌ مِنْ عِيسَى وَ سُنَّةٌ مِنْ أَيُّوبَ وَ سُنَّةٌ مِنْ مُحَمَّدٍ ص فَأَمَّا مِنْ آدَمَ وَ نُوحٍ فَطُولُ الْعُمُرِ وَ أَمَّا مِنْ إِبْرَاهِيمَ فَخَفَاءُ الْوِلَادَةِ وَ اعْتِزَالُ النَّاسِ وَ أَمَّا مِنْ مُوسَى فَالْخَوْفُ وَ الْغَيْبَةُ وَ أَمَّا مِنْ عِيسَى فَاخْتِلَافُ النَّاسِ فِيهِ وَ أَمَّا مِنْ أَيُّوبَ فَالْفَرَجُ بَعْدَ الْبَلْوَى وَ أَمَّا مِنْ مُحَمَّدٍ ص فَالْخُرُوجُ بِالسَّيْف‏
سعيد بن جبير گويد: از امام زين العابدين عليه السّلام شنيدم كه مى‏فرمود: در قائم ما سنّتهايى از انبياء وجود دارد: سنّتى از پدرمان آدم عليه السّلام و سنّتى از نوح و سنّتى از ابراهيم و سنّتى از موسى و سنّتى از عيسى و سنّتى از ايّوب و سنّتى از محمّد صلوات اللَّه عليهم، امّا از آدم و نوح طول عمر، و امّا از ابراهيم پنهانى ولادت و كناره‏گيرى از مردم، و امّا از موسى خوف و غيبت، و امّا از عيسى اختلاف مردم در باره او، و امّا از ايّوب فرج پس از گرفتارى، و امّا از محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم خروج با شمشير است.

mohammad.s
پنجشنبه 02 شهریور 91, 05:19 بعد از ظهر
مطالب مهمش رو هم بذارید خب

hamid reza
جمعه 03 شهریور 91, 12:02 قبل از ظهر
مطالب مهمش رو هم بذارید خب

خب به نظر شما مطلب مهمش چیه؟

mostafahem
جمعه 03 شهریور 91, 03:43 بعد از ظهر
مطالب مهمش رو هم بذارید خب

منظورتون رو دقیق متوجه نشدم ولی این همه احادیث نیست باز هم هست که در آینده خواهم آورد

در ضمن این احادیث رو هم از کتاب کمال الدین شیخ صدوق نقل کردم که کتاب بسیار با ارزشی هست

mostafahem
جمعه 03 شهریور 91, 04:41 بعد از ظهر
حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ إِنَّ لِلْقَائِمِ مِنَّا غَيْبَةً يَطُولُ أَمَدُهَا فَقُلْتُ لَهُ وَ لِمَ ذَاكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَبَى إِلَّا أَنْ يُجْرِيَ فِيهِ سُنَنَ الْأَنْبِيَاءِ ع فِي غَيْبَاتِهِمْ وَ أَنَّهُ لَا بُدَّ لَهُ يَا سَدِيرُ مِنِ اسْتِيفَاءِ مَدَدِ غَيْبَاتِهِمْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ

وَ جَلَّ لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ أَيْ سُنَناً عَلَى سُنَنِ مَنْ كَانَ قَبْلَكُم‏

از حنان بن سدير ، از پدرش از حضرت ابى عبد اللَّه عليه السّلام نقل كرده كه آن حضرت فرمودند: قائم ما غيبتى مى‏كند كه مدّتش طولانى است.

عرض كردم: اى فرزند رسول خدا چرا؟

فرمودند: خداوند عزّ و جلّ مصمّم است كه در غيبت امام عصر عجّل اللَّه تعالى فرجه الشريف سنن انبياء عليهم السلام در غيبتشان را جارى فرمايد، به ناچار اى سدير لازم است به پايان رساند مدّت‏هاى غيبت‏هاى ايشان را، حقّ تعالى

مى‏فرمايد: لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ يعنى: محققا جارى مى‏كند سنن و احكامى را بر طبق سنن امّت‏هايى كه پيش از شما بودند