حامد
شنبه 28 خرداد 90, 10:06 قبل از ظهر
اصل دوم: هر موجود عددىاى متجزّى است.
عقل به روشنى مىيابد كه آيت و نشان مذكور (پذيرا بودن كمى و زيادى) در اشياى مورد اشاره به اين ملاك است كه آنها موجوداتى داراى مقدار و اجزا مىباشند و البته چنانچه ذاتى داراى اجزا و ابعاض و ابعاد زمانى و مكانى نباشد تصور معناى زياد شدن و كم شدن و تعدد و تكثر آن ذاتا محال و غير ممكن خواهد بود.
به عبارت ديگر: تنها ذاتى پذيراى وجود است كه داراى اجزاى وجودى معينى باشد، و متقابلا نيز تنها ذاتى قابل عدم و از ميان رفتن است كه همچنان داراى اجزاى مقدارى باشد، و چنانچه ذاتى فراتر از داشتن اين ملاك (= اجزا و ابعاض وجودى) باشد، تصور وجود پذيرى يا معدوم شدن آن ممتنع و بىمعنا بوده، و چنين موجودى فراتر از داشتن قابليت وجود و عدم (= امكان وجود) مىباشد.
لازم به ذكر است منظور از پذيرش زياده و نقصان و كمى و زيادى اشيا، وجود و عدم يافتن حقيقى آنهاست، نه تجزيه و تركيبهاى فيزيكى يا شيميايى مواد طبيعت كه حقيقت آنها جز جا به جايى و تغير صورتهاى اجزاى موجود در آنها چيز ديگرى نيست، و ما حقيقت وجود و عدم يافتن (= زيادى و كمى پذيرى واقعى) آنها را تجربه نمىكنيم.
امام مجتبى عليه السلام مىفرمايند:
الحمد للّه الّذي لم يكن... له شخص فيتجزيء، ولا اختلاف صفة فيتناهى.(10)
سپاس خداوندى را كه... داراى پيكره نيست كه متجزّى شود، و داراى صفات گوناگون نيست كه تناهى پذيرد.
امام صادق عليه السلام مىفرمايند:
فهو الواحد الّذي لا واحد غيره لانه لا اختلاف فيه.(11)
پس او واحد و يكتايى است كه جز او واحدى نباشد، زيرا وجود او گونهگونه نيست.
عقل به روشنى مىيابد كه آيت و نشان مذكور (پذيرا بودن كمى و زيادى) در اشياى مورد اشاره به اين ملاك است كه آنها موجوداتى داراى مقدار و اجزا مىباشند و البته چنانچه ذاتى داراى اجزا و ابعاض و ابعاد زمانى و مكانى نباشد تصور معناى زياد شدن و كم شدن و تعدد و تكثر آن ذاتا محال و غير ممكن خواهد بود.
به عبارت ديگر: تنها ذاتى پذيراى وجود است كه داراى اجزاى وجودى معينى باشد، و متقابلا نيز تنها ذاتى قابل عدم و از ميان رفتن است كه همچنان داراى اجزاى مقدارى باشد، و چنانچه ذاتى فراتر از داشتن اين ملاك (= اجزا و ابعاض وجودى) باشد، تصور وجود پذيرى يا معدوم شدن آن ممتنع و بىمعنا بوده، و چنين موجودى فراتر از داشتن قابليت وجود و عدم (= امكان وجود) مىباشد.
لازم به ذكر است منظور از پذيرش زياده و نقصان و كمى و زيادى اشيا، وجود و عدم يافتن حقيقى آنهاست، نه تجزيه و تركيبهاى فيزيكى يا شيميايى مواد طبيعت كه حقيقت آنها جز جا به جايى و تغير صورتهاى اجزاى موجود در آنها چيز ديگرى نيست، و ما حقيقت وجود و عدم يافتن (= زيادى و كمى پذيرى واقعى) آنها را تجربه نمىكنيم.
امام مجتبى عليه السلام مىفرمايند:
الحمد للّه الّذي لم يكن... له شخص فيتجزيء، ولا اختلاف صفة فيتناهى.(10)
سپاس خداوندى را كه... داراى پيكره نيست كه متجزّى شود، و داراى صفات گوناگون نيست كه تناهى پذيرد.
امام صادق عليه السلام مىفرمايند:
فهو الواحد الّذي لا واحد غيره لانه لا اختلاف فيه.(11)
پس او واحد و يكتايى است كه جز او واحدى نباشد، زيرا وجود او گونهگونه نيست.