حامد
چهارشنبه 25 خرداد 90, 11:01 قبل از ظهر
شناخت شايسته و صحيح ذات قدّوسى كه هرگز شناخته نخواهد شد ـ و فراترين درجه شناخت او، تنها علم عالميان به وجود، و غيرقابل شناخت بودنِ ذات او مىباشد ـ بر توجّه به اصول ذيل استوار است:
اينك به توضيح مختصرى پيرامون اصول دهگانه فوق مىپردازيم:
اصل اول: هر موجود ممكنى، عددى (= قابل پذيرش كمى و زيادى) است.
آنچه پذيراى وجود باشد، وجود مثل و مانند آن نيز ممكن است، براين اساس هر چيزى كه ايجاد آن ممكن باشد حقيقتى عددى (= قابل شمارش) بوده، و واقعيتى قابل زياده و نقصان دارد.
به ديگر سخن: تأمل درخور و شايسته در جستجوى ملاك مخلوقيت اشيا به ما مىنماياند كه مخلوق آيت و نشان "پذيرش زيادى و كمى" دارد، يعنى عقل ما به طور بديهى و روشن مىيابد كه مثلا كره ماه موجود، هيچ امتناعى ندارد كه بزرگتر يا كوچكتر از اين كه هست باشد، يا تعداد سيارات منظومه شمسى تعدادى بيشتر يا كمتر از حال كنونى خويش مىشدند (= امكان ذاتى). البته اين در حالى است كه هرگز عقل نمىپذيرد كه كره ماه در يك زمان هم كوچكتر از آن كه هست باشد و هم بزرگتر! و يا هم كروى باشد و هم مكعب يا مخروط، و يا اينكه تعداد سيارات منظومه ما در يك زمان هم نه عدد باشند و هم ده عدد (= امتناع ذاتى). امام صادق عليه السلام مىفرمايند:
إني ما وجدت شيئا صغيرا ولا كبيرا إلا وإذا ضمّ إليه مثله صار أكبر.(2)
من هيچ چيز كوچك يا بزرگى نيافتم مگر اينكه هر گاه مثل آن بر آن افزوده گردد بزرگتر خواهد شد.
و مىفرمايند:
إن الاشياء لو دامت على صغرها، لكان في الوهم أنّه متى ما ضمّ شيء إلى مثله كان أكبر.(3)
بر فرض كه اشيا بر كوچكى خود باقى مىماندند، باز هم در وهم چنان بود كه هر گاه چيزى به مثل خود افزوده مىشد بزرگتر مىگرديد.
امير المؤمنين عليه السلام مىفرمايند:
كلّ ما قدّره عقل أو عرف له مثل فهو محدود.(4)
هر چيزى كه عقل آن را در نظر گيرد، يا اينكه براى آن مثل و مانند شناخته شود داراى حد خواهد بود.
امام رضا عليه السلام مىفرمايند:
كلّ محدود متناه إلى حدّ، فإذا احتمل التحديد احتمل الزيادة، وإذا احتمل الزيادة احتمل النقصان.(5)
هر چيزى كه قابل شناخت باشد متناهى به حدّ خاصى است، و چون قابل تحديد باشد قابل افزايش خواهد بود، و هر چيزى كه قابل افزايش باشد قابل نقصان است.
امام جواد عليه السلام مىفرمايند:
إن ما سوى الواحد متجزّئ، واللّه واحد أحد لا متجزّئ ولا متوهم بالقلة والكثرة، وكل متجزّئ أو متوهم بالقلة والكثرة فهو مخلوق دال على خالق له.(6)
همانا جز خداوند يگانه، همه چيز داراى اجزا است، و خداوند يكتا نه داراى اجزا است و نه قابل تصوّر به كمى و زيادى مىباشد. هر چيزى كه داراى اجزا بوده يا قابل تصوّر به كمى و زيادى باشد مخلوق است و دلالت بر اين مىكند كه او را خالقى مىباشد.
امام صادق عليه السلام مىفرمايند:
إنه ليس شيء إلا يبيد أو يتغيّر أو يدخله التغير والزوال أو ينتقل من لون إلى لون، ومن هيئة إلى هيئة، ومن صفة إلى صفة، و من زيادة إلى نقصان، ومن نقصان إلى زيادة، إلا رب العالمين.(7)
هيچ چيزى نيست مگر اينكه از ميان مىرود و دگرگون مىشود، يا اينكه تغيير و زوال را در آن راه است، يا اينكه از رنگى به رنگى ديگر، و از شكلى به شكل ديگر، و از صفتى به صفتى ديگر، و از زياده رو به نقصان، يا از نقصان رو به زيادى مىرود مگر پروردگار عالميان.
امير المؤمنين عليه السلام مىفرمايند:
... لافتراق الصانع والمصنوع، والحاد والمحدود.(8)
... زيرا لازم است كه آفريدگار و آفريده، و حد نهنده و محدود شده تفاوت داشته باشند.
توجه : اصول ده گانه در ده تاپیک مستقل خواهد امد که در مورد هرکدام جدا گانه امکان بحث باشد
اينك به توضيح مختصرى پيرامون اصول دهگانه فوق مىپردازيم:
اصل اول: هر موجود ممكنى، عددى (= قابل پذيرش كمى و زيادى) است.
آنچه پذيراى وجود باشد، وجود مثل و مانند آن نيز ممكن است، براين اساس هر چيزى كه ايجاد آن ممكن باشد حقيقتى عددى (= قابل شمارش) بوده، و واقعيتى قابل زياده و نقصان دارد.
به ديگر سخن: تأمل درخور و شايسته در جستجوى ملاك مخلوقيت اشيا به ما مىنماياند كه مخلوق آيت و نشان "پذيرش زيادى و كمى" دارد، يعنى عقل ما به طور بديهى و روشن مىيابد كه مثلا كره ماه موجود، هيچ امتناعى ندارد كه بزرگتر يا كوچكتر از اين كه هست باشد، يا تعداد سيارات منظومه شمسى تعدادى بيشتر يا كمتر از حال كنونى خويش مىشدند (= امكان ذاتى). البته اين در حالى است كه هرگز عقل نمىپذيرد كه كره ماه در يك زمان هم كوچكتر از آن كه هست باشد و هم بزرگتر! و يا هم كروى باشد و هم مكعب يا مخروط، و يا اينكه تعداد سيارات منظومه ما در يك زمان هم نه عدد باشند و هم ده عدد (= امتناع ذاتى). امام صادق عليه السلام مىفرمايند:
إني ما وجدت شيئا صغيرا ولا كبيرا إلا وإذا ضمّ إليه مثله صار أكبر.(2)
من هيچ چيز كوچك يا بزرگى نيافتم مگر اينكه هر گاه مثل آن بر آن افزوده گردد بزرگتر خواهد شد.
و مىفرمايند:
إن الاشياء لو دامت على صغرها، لكان في الوهم أنّه متى ما ضمّ شيء إلى مثله كان أكبر.(3)
بر فرض كه اشيا بر كوچكى خود باقى مىماندند، باز هم در وهم چنان بود كه هر گاه چيزى به مثل خود افزوده مىشد بزرگتر مىگرديد.
امير المؤمنين عليه السلام مىفرمايند:
كلّ ما قدّره عقل أو عرف له مثل فهو محدود.(4)
هر چيزى كه عقل آن را در نظر گيرد، يا اينكه براى آن مثل و مانند شناخته شود داراى حد خواهد بود.
امام رضا عليه السلام مىفرمايند:
كلّ محدود متناه إلى حدّ، فإذا احتمل التحديد احتمل الزيادة، وإذا احتمل الزيادة احتمل النقصان.(5)
هر چيزى كه قابل شناخت باشد متناهى به حدّ خاصى است، و چون قابل تحديد باشد قابل افزايش خواهد بود، و هر چيزى كه قابل افزايش باشد قابل نقصان است.
امام جواد عليه السلام مىفرمايند:
إن ما سوى الواحد متجزّئ، واللّه واحد أحد لا متجزّئ ولا متوهم بالقلة والكثرة، وكل متجزّئ أو متوهم بالقلة والكثرة فهو مخلوق دال على خالق له.(6)
همانا جز خداوند يگانه، همه چيز داراى اجزا است، و خداوند يكتا نه داراى اجزا است و نه قابل تصوّر به كمى و زيادى مىباشد. هر چيزى كه داراى اجزا بوده يا قابل تصوّر به كمى و زيادى باشد مخلوق است و دلالت بر اين مىكند كه او را خالقى مىباشد.
امام صادق عليه السلام مىفرمايند:
إنه ليس شيء إلا يبيد أو يتغيّر أو يدخله التغير والزوال أو ينتقل من لون إلى لون، ومن هيئة إلى هيئة، ومن صفة إلى صفة، و من زيادة إلى نقصان، ومن نقصان إلى زيادة، إلا رب العالمين.(7)
هيچ چيزى نيست مگر اينكه از ميان مىرود و دگرگون مىشود، يا اينكه تغيير و زوال را در آن راه است، يا اينكه از رنگى به رنگى ديگر، و از شكلى به شكل ديگر، و از صفتى به صفتى ديگر، و از زياده رو به نقصان، يا از نقصان رو به زيادى مىرود مگر پروردگار عالميان.
امير المؤمنين عليه السلام مىفرمايند:
... لافتراق الصانع والمصنوع، والحاد والمحدود.(8)
... زيرا لازم است كه آفريدگار و آفريده، و حد نهنده و محدود شده تفاوت داشته باشند.
توجه : اصول ده گانه در ده تاپیک مستقل خواهد امد که در مورد هرکدام جدا گانه امکان بحث باشد