PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ارتباط باکفار



mohamad79
پنجشنبه 01 اردیبهشت 90, 07:38 قبل از ظهر
سلام واحوال پرسی باکفاروداشتن روابط اجتماعی باان هاحراماست.

YE ASHENA
شنبه 03 اردیبهشت 90, 01:00 قبل از ظهر
injuri bashe ke bayad ba kheyli az keshvarha ghate rabete konim,albate ye soal azaton daram kafer be ki migid?... ;)

حامد
چهارشنبه 07 اردیبهشت 90, 10:00 بعد از ظهر
سلام
در این مورد باید بگردید ببینید روایتی هست یا خیر ؟؟
و روایات چه دستوری به ما می دهند؟؟؟

zoha
یکشنبه 25 اردیبهشت 90, 10:28 بعد از ظهر
با عقل جور در میاد که با کفار ارتباط نداشته باشیم؟ شما اگه بخواین هدایتشون کنین چیکار می کنین؟

YE ASHENA
یکشنبه 25 اردیبهشت 90, 11:41 بعد از ظهر
فکر کنم اول باید بگیم ارتباط یعنی چی؟...

حامد
سه شنبه 27 اردیبهشت 90, 12:02 قبل از ظهر
فکر منظور سئوال کننده ارتباط به معنای معاشرت های دوستانه باشد

zoha
سه شنبه 27 اردیبهشت 90, 10:54 قبل از ظهر
حالا اگه به معنی معاشرت دوستانه باشه نباید ارتباط داشته باشیم؟

ABASS
سه شنبه 27 اردیبهشت 90, 11:08 قبل از ظهر
كيفيت ارتباط مؤمن با مردم‏
مؤمن بر كسى كه مورد بغض اوست ظلم نمى‏كند «6»، و در آنچه دوست مى‏دارد مرتكب گناه نمى‏شود، و آنچه مال او نيست ادّعا نمى‏كند، و حقّى كه براى اوست انكار نمى‏كند. قبل از آنكه بر عليه او در باره حقّى شهادت داده شود به آن اعتراف مى‏كند.
آنچه را براى حفاظت به او سپرده‏اند ضايع نمى‏كند، و با القاب بد با ديگران مقابله نمى‏كند، و به حق كسى تجاوز نمى‏نمايد، به حسد اقدام نمى‏كند و به همسايه ضرر نمى‏رساند و در مصائب شماتت نمى‏كند.
امانتها را ادا مى‏كند. به نمازها سرعت مى‏ورزد. از اقدام به منكرات سستى مى‏كند.
امر به معروف و نهى از منكر انجام مى‏دهد. در كارها با جهل وارد نمى‏شود، و بخاطر عجز از حق خارج نمى‏شود.
اگر ساكت باشد، سكوت او را غمناك نمى‏كند، و اگر سخن بگويد خطا نمى‏گويد، و
اسرار آل محمد عليهم السلام، ص: 543
اگر بخندد صدايش را بلند نمى‏كند. به آنچه برايش مقدّر شده قانع است. غيظ او را از خود بيخود نمى‏كند و هواى نفس بر او غالب نمى‏شود. بخل او را مقهور خود نمى‏كند و در آنچه مال او نيست طمع نمى‏كند.
با مردم رفت و آمد مى‏كند تا بياموزد، و سكوت اختيار مى‏كند تا سالم بماند، و سؤال مى‏كند تا بفهمد، و تجارت مى‏كند تا غنيمت بدست آورد، و جستجو مى‏كند تا علم پيدا كند.
در جاى خير سكوت نمى‏كند تا به آن افتخار كند، و نه براى اين سخن مى‏گويد كه بر غير خود تحميل كند.
نفس او از دستش در سختى است و مردم از دست او در راحتى هستند. نفس خود را براى آخرتش به زحمت انداخته، و مردم را از خود راحت كرده است. اگر بر او ظلم شود صبر مى‏كند تا خداوند برايش انتقام بگيرد.
دورى او از كسى كه از او دورى مى‏جويد بعنوان زهد و دور نگهداشتن خود از گناه است، و نزديكى‏اش به كسى كه به او نزديك مى‏شود نرمى و رحمت است. دورى او بعنوان تكبّر و بزرگى فروختن نيست، و نزديكى‏اش بعنوان حيله و مكر نيست. او به كسانى از اهل خير كه قبل از او بوده‏اند اقتدا مى‏كند، و مورد اقتدا براى كسانى از اهل خير است كه بعد از او مى‏آيند.
8-)

ABASS
سه شنبه 27 اردیبهشت 90, 11:12 قبل از ظهر
33 آيه 143 سوره نساء بر لزوم و وجوب دوست نگرفتن كفّار و دشمنان خداوند
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ تُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً مُبِيناً.
اى گروه مؤمنان مگيريد كافران را دوستان از غير مؤمنان و گروندگان آيا ميخواهيد كه بگردانيد و قرار دهيد از براى خدا بر عذاب خود حجّتى روشن كه از دوستان كافران ميباشيد.

YE ASHENA
سه شنبه 27 اردیبهشت 90, 06:35 بعد از ظهر
این دوستی که تو قرآن میگه یعنی چی؟...

حامد
سه شنبه 27 اردیبهشت 90, 11:49 بعد از ظهر
تو این ایه شریفه که عباس اورده معنی اولیا سرپرست نه دوست که شان نزول ان ابوبکر و عمر لعنه الله علیهما است که به یهود پناه بردن فکر کنم جنگ احزاب

YE ASHENA
یکشنبه 01 خرداد 90, 08:56 بعد از ظهر
پس دوستی با کفار مشکلی نداره؟...

ABASS
دوشنبه 02 خرداد 90, 03:46 بعد از ظهر
قرآن مجيد
1- آل عمران (آيه- 28) نگيرند مؤمنان كافران را دوست خود در برابر مؤمنان و هر كه چنين كند بدرگاه خدا اعتبارى ندارد جز كه از آنها بنحوى تقيه كنيد و خدا شما را از خود بر حذر ميدارد و بسوى خداست انجام كار- 118 ايا كسانى كه گرويديد جز از خود همرازى نگيريد كوتاه نيايند از دغلى دوست دارند تا هر چه رنج بريد دشمنى از دهانشان مى‏برد و آنچه در سينه دارند گرانتر است ما براتان نشانه‏ها را روشن كرديم اگر باشيد كه بفهميد 119 شما آنها باشيد كه دوستشان داريد و دوستتان ندارند شما بهمه كتاب خدا ايمان داريد و چون بشما بر خورند گويند ايمان آورديم و چون با هم تنها شوند بر شما از خشم انگشتها بگزند بگو از خشم خود بميريد راستى خدا داناست بدان چه در دل است- 120 اگر بشما خوبى رسد بد دارند و اگر بشما بدى رسد شاد شوند و اگر شكيبا باشيد و پرهيزكار شويد كيد آنها بشما زيانى نكند راستى خدا بدان چه كنيد آگاه است 149- ايا كسانى كه گرويديد اگر فرمانبريد از آنان كه كافرند شما را بدنبالتان برگردانند و بگرديد زيانكار. 2- النساء (آيه- 139) آنان كه كفار را در برابر مؤمن بدوستى گيرند آيا از آنها عزت طلبند راستى همه عزت از آن خداست.
140- و البته در كتاب بشما نازل شده كه چون شنويد بآيات خدا كفر ورزند و آنها را مسخره كنند با آنها ننشينيد تا در حديث ديگر اندر شوند زيرا شما در اين صورت مانندشان باشيد راستش خدا فراهم كند منافقان و كافران را با هم در دوزخ.

YE ASHENA
دوشنبه 02 خرداد 90, 09:42 بعد از ظهر
این آیه در قیاس با مومنین گفته؟؟؟... :!:

حمید
پنجشنبه 19 خرداد 90, 04:31 بعد از ظهر
بسم الله

تو این ایه شریفه که عباس اورده معنی اولیا سرپرست نه دوست که شان نزول ان ابوبکر و عمر لعنه الله علیهما است که به یهود پناه بردن فکر کنم جنگ احزاب

علاوه بر مطلب فوق به تفسیر این از معصوم صلوات الله و سلامه علیه توجه کنید که اولیا فقط به معنای سرپرست در این آیه قصد نشده اند:

[سوره النساء (4): آيه 144]
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ تُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً مُبِيناً (144)
بعد از بيان حال منافقان، مؤمنان را از موالات با كافران، چنانچه عادت منافقان است، نهى مى‏فرمايد:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، لا تَتَّخِذُوا الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ: اتخاذ مكنيد كفار را دوستان خود از غير مؤمنان، چه اين عمل منافقان است كه با دشمنان خدا دوستى مى‏نمايند. پس به ايشان تنبيه مى‏شود تا مثل ايشان نباشيد.
در وسايل «1» از حضرت صادق عليه السّلام: خداوند وحى فرمود به پيغمبرى از پيغمبرانش كه بگو به مؤمنين: لا تلبسوا لباس اعدائى و لا تطعموا مطاعم اعدائى و لا تسلكوا مسالك اعدائى فتكونوا اعدائى كماهم اعدائى. يعنى مپوشيد لباس دشمنان مرا، و طعام مخوريد به طرز آنها، و به مسلك آنها سلوك مكنيد، كه شما نيز دشمنان من خواهيد بود، همچنانكه آنها دشمنان من مى‏باشند.
أَ تُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً مُبِيناً: هر آينه مى‏خواهيد آنكه بگردانيد و قرار دهيد مر خداى را بر عذاب خود، حجتى روشن كه آن موالات با
__________________________________________________
(1) وسايل الشيعه، جلد 3، صفحه 279، حديث 8. (اين روايت را مؤلف محترم به نحو ديگرى نقل كرده است).

تفسير اثنا عشري، ج‏2، ص: 621
كفار مى‏باشد و اين معقول نيست مگر بعد از قيام حجت بر او. پس اطفال به جهت ذنوب پدران معاقب نگردند. حاصل آنكه موالات با كفار ننمائيد تا آن حجتى نگردد بر نفاق شما، و بدان سبب شما معذب نگرديد به عذاب اهل نفاق و كفر.
تبصره: آيه شريفه دليل است بر عدم جواز موالات با كفار مطلقا، و تبرّى از آنها و تولّى با مؤمنان.
در جامع الاخبار مروى است كه: اوحى اللّه تعالى الى موسى عليه السّلام هل عملت لى عملا قطّ؟ قال: الهى صلّيت لك و صمت و تصدّقت و ذكرت لك، فقال انّ الصّلوة لك برهان و الصّوم جنّة و الصّدقة ظلّ و الذّكر نور، فاىّ عمل عملت لى؟
فقال موسى عليه السّلام دلّنى على عمل هو لك. فقال: يا موسى هل و اليت لى وليّا و هل عاديت لى عدوّا قطّ فعلم موسى انّ احبّ الاعمال الحبّ فى اللّه و البغض فى اللّه «1».
يعنى: وحى فرمود خداى تعالى به موسى: آيا عملى براى من هرگز بجا آوردى؟ موسى عرض كرد: خداى من نماز گزاردم براى تو و روزه گرفتم و صدقه دادم و ذكر تو نمودم. پس خطاب شد: بدرستى كه نماز براى تو برهانى است به بهشت، و روزه سپرى است از آتش، و صدقه سايبان، و ذكر نورى است، پس چه عملى براى من نمودى؟ موسى عليه السّلام عرض كرد: دلالت كن مرا بر عملى كه براى تو باشد. پس فرمود خداى تعالى: اى موسى، آيا دوست داشتى براى من، دوستى را، و آيا دشمن داشتى براى من، دشمنى را؟
پس دانست موسى محبوب‏ترين اعمال، دوستى در راه خدا و دشمنى در راه خداست.

حمید
پنجشنبه 19 خرداد 90, 04:52 بعد از ظهر
یک سوال دیگه از حامد:
مطلبی که در شأن نزول آیه مذکور فرمودید رو میتونید منبع بدید، چون من گشتم و ذیل این آیه در کتب تفسیر این مطلبی که شما فرمودید را اصلا ندیدم.

از طرف دیگه در مورد جنگ احزاب (یا خندق) اون دوتا ملعون که مث سگ ترسیده بودند و پیش رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بودند و آقا امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه رفتند و سران آنها (از جمله عمرو بن عبد ود) به درک واصل کردن.
در همین رابطه:
بحارالأنوار ج : 20 ص : 206
و روى عمرو بن عبيد عن الحسن البصري قال إن عليا عليه السلام لما قتل عمرو بن عبد ود حمل رأسه فألقاه بين يدي رسول الله ص فقام أبو بكر و عمر فقبلا رأس علي عليه السلام.
وَ رُوِيَ عَنْ أَبِي بَكْرِ بْنِ عَيَّاشٍ أَنَّهُ قَالَ ضَرَبَ عَلِيٌّ ضَرْبَةً مَا كَانَ فِي الْإِسْلَامِ أَعَزُّ مِنْهَا يَعْنِي ضَرْبَةَ عَمْرِو بْنِ عَبْدِ وُدٍّ وَ ضُرِبَ عَلِيٌّ ضَرْبَةً مَا كَانَ فِي الْإِسْلَامِ أَشْأَمُ مِنْهَا يَعْنِي ضَرْبَةَ ابْنِ مُلْجَمٍ عَلَيْهِ لَعَائِنُ اللَّهِ.

SABA
جمعه 20 خرداد 90, 12:03 قبل از ظهر
روى عمرو بن عبيد عن الحسن البصري قال إن عليا عليه السلام لما قتل عمرو بن عبد ود حمل رأسه فألقاه بين يدي رسول الله ص فقام أبو بكر و عمر فقبلا رأس علي عليه السلام.
وَ رُوِيَ عَنْ أَبِي بَكْرِ بْنِ عَيَّاشٍ أَنَّهُ قَالَ ضَرَبَ عَلِيٌّ ضَرْبَةً مَا كَانَ فِي الْإِسْلَامِ أَعَزُّ مِنْهَا يَعْنِي ضَرْبَةَ عَمْرِو بْنِ عَبْدِ وُدٍّ وَ ضُرِبَ عَلِيٌّ ضَرْبَةً مَا كَانَ فِي الْإِسْلَامِ أَشْأَمُ مِنْهَا يَعْنِي ضَرْبَةَ ابْنِ مُلْجَمٍ عَلَيْهِ لَعَائِنُ اللَّهِ.
این ها که نوشتی یعنی چه ؟؟؟
بازم می گم این روایات از کجا مطمئنید که درسته ؟؟؟
لطفا یه انجمن اموزش زبان عربی هم بذاریید همش شما ها عربی حرف می زنید