PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : خدا ! باور کنم!!!!!؟؟؟؟؟



حامد
جمعه 19 فروردین 90, 08:17 بعد از ظهر
به نقل از "pechpech"
مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در حال کار گفتگوی جالبی بین آنها در گرفت. آنها درباره موضوعات و مطالب مختلف صحبت کردند.
وقتی به موضوع "خدا " رسیدند. آرایشگر گفت: من باور نمی کنم خدا وجود داشته باشد.
مشتری پرسید: چرا باور نمی کنی؟

آرایشگر جواب داد: کافی است به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد. به من بگو، اگر خدا وجود داشت آیا این همه مریض می شدند؟ بچه های بی سرپرست پیدا می شد؟ اگر خدا وجود می داشت، نباید درد و رنجی وجود داشته باشد. نمی توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه می دهد این چیزها وجود داشته باشد.

مشتری لحظه ای فکر کرد، اما جوابی نداد، چون نمی خواست جر و بحث کند. آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت. به محض این که از آرایشگاه بیرون آمد، در خیابان مردی دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده. ظاهرش کثیف و ژولیده بود.

مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت: می دانی چیست، به نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند. آرایشگر با تعجب گفت: چرا چنین حرفی می زنی؟ من این جا هستم، من آرایشگرم. من همین الان موهای تو را کوتاه کردم.

مشتری با اعتراض گفت: نه! آرایشگرها وجود ندارند، چون اگر وجود داشتند، هیچ کس مثل مردی که آن بیرون است، با موهای بلند و کثیف و ریش بلند و اصلاح نکرده پیدا نمی شد.

آرایشگر جواب داد: نه بابا، آرایشگرها وجود دارند! موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمی کنند.

مشتری تائید کرد: دقیقاً ! نکته همین است. خدا هم وجود دارد ! فقط مردم به او مراجعه نمی کنند و دنبالش نمی گردند. برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد.

zoha
سه شنبه 27 اردیبهشت 90, 10:39 بعد از ظهر
پس رنج مومنان چی میشه؟ رنج بچه ها؟ رنج کسانی که از اول با رنج مثلا با یه معلولیت شدید به دنیا میان؟

حامد
سه شنبه 27 اردیبهشت 90, 11:21 بعد از ظهر
رنج ها علل مختلفی دارن در حکایت فوق در مقام یک جواب نقضی است و لا غیر و در صدد بیان تمام علل نارحتی ها نیست
هر چند یک علت مهم ان را بیان کرده است

در مورد مومنان و کلا از نظر شما بی گناهان
هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند

zoha
چهارشنبه 04 خرداد 90, 03:22 بعد از ظهر
اگه بخوایم باشعر و عرفان شر رو توجیه کنیم که خیلی راحته من قشنگ ترش رو بلدم :lol:
اما برای مدعایی که تو داستان اوردین توجیهی هم دارید؟و اینکه علت شرهایی رو که من گفتم چیه؟

حامد
پنجشنبه 05 خرداد 90, 06:01 قبل از ظهر
سلام
شعر و عرفان نیست
این روایته البلاء للولاء که اهل ولایت بلایشان بیشتر است در دنیا
که در این باب روایت زیاد داریم مثلا در مورد کسی که خیلی زیاد حضرت علی علیه السلام را دوست داره حضرت فرمودند اماده فقر باش
یا اینکه بلا به شدت به سمت دوست داران ایشان هجوم می اورد
پس هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند

ABASS
پنجشنبه 05 خرداد 90, 01:14 بعد از ظهر
ارشاد القلوب-ترجمه سلگى ج‏1 324 مثال انسانهاى با ايمان ..... ص : 324
دانستن بلا به عنوان نعمت، و خوشى به عنوان مصيبت‏
آمده است كه خداوند به داود عليه السّلام فرمود: اى داود عليه السّلام من بهشت را با خشتى از طلا و نقره آفريدم و سقفش را از زمرّد و گلش از ياقوت و خاكش را از مشك خوشبو و سنگهايش را از درّ و لؤلؤ و ساكنانش را حور العين قرار دادم، آيا مى‏دانى اينها را براى چه كسى مهيّا ساخته‏ام؟ گفت: خير، فرمود: براى گروهى است كه بلا را نعمت و خوشى را مصيبت به حساب آورند.
شكى نيست كه بلاها موجب عوض مى‏شود و ثواب آنها به خاطر صبر بر آنها است‏ «1» و فوايد زيادى دارد، چون كفّاره گناهان محسوب مى‏گردد و در
ارشاد القلوب-ترجمه سلگى، ج‏1، ص: 324
ايّام بيمارى به ياد نعمت سلامتى مى‏افتد و انسان را بر توبه و دادن صدقه ترغيب مى‏نمايد و چيزى است كه خدا براى بنده اختيار كرده چنان كه مى‏فرمايد:
وَ يَخْتارُ ما كانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ «1»: خداوند خوبى را براى بندگان اختيار مى‏كند.
8-) 8-)

zoha
جمعه 06 خرداد 90, 08:07 بعد از ظهر
این اگه شعر نیست پس معره؟ :roll:
اولا این روایت خودش یه نگاه عرفانی رو می رسونه من میگم استدلال و توجیه این مدعا چیه؟ الان شما دو حرف متناقض رو بامفهوم شر دارین بیان می کنین یکی اینکه اگه به خدا مراجعه نکنیم گرفتار شر می شیم دیگه اینکه هر چی به خدا نزدیک تر باشیم رنج بیشتری به ما می رسیم.

mostafahem
شنبه 07 خرداد 90, 10:03 قبل از ظهر
ضحی داره اشتباه می کنه
دقت کنید که بلا دو تا حکمت داره یکی اینکه بلا جای کفاره گناهان است
که باعث پاک شدن انسان می شود دوم اینکه برای تقرب بیشتر و دور کردن
غفلت از خدا است این دو حکمت به هیچوجه متناقض یا مقابل همدیگر نیستند

zoha
شنبه 07 خرداد 90, 11:25 قبل از ظهر
اقا mostafahem شما چرا انقدر علاقه به مصادره به مطلوب دارين؟
اقاي حامد جواب اين تناقض رو بدين لطفا

ABASS
شنبه 07 خرداد 90, 05:25 بعد از ظهر
كاشف الاستار در ترجمه جامع الاخبار 117 فصل ششم در بلا ..... ص : 116
فصل ششم در بلا
فرمود خداى تعالى در سوره الملك‏ الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا خلق كرد و آفريد خدا مرگ و زندگى را تا آنكه بيازمايد شما را ببلا كه كدام از شما نيكوتر است از كردار و فرمود رسول خدا (ص) كه بدرستى كه بزرگى جزا با بزرگى بلا است و بدرستى كه خداى تعالى چون دوست دارد قومى را مبتلا گرداند ايشان را ببلا پس هر كه راضى شود او راست رضا و هر كه ناخوشنود باشد او راست ناخوشنودى و فرمود امير المؤمنين (ع) كه جزع كردن نزد تمام بلا محنت است و فرمود عليه السلام كه بدرستى كه بلا از براى ظالم ادبست و از براى مؤمن آزمودن و از براى پيغمبران درجه و از براى اوليا كرامت و فرمود پيغمبر (ص) كه هر كه مبتلا شود پس صبر كند و عطا كرده شود پس شكر كند و ظلم كرده شود پس بپوشد و ظلم كند پس توبه كند عرضكردند چيست يا رسول اللَّه جزاى او فرمود ايشان راست ايمنى و ايشان راه‏يافته‏شدگانند و فرمود (ص) كه بدرستى كه خدا باز ميرسد دوست خود را ببلا چنانچه باز ميرسد بيمار را اهل او بطعام و بدرستى كه خداى تعالى منع ميكند بنده خود را از دنيا چنانچه پرهيز ميكند بيمار از طعام از انس بن مالك از پيغمبر (ص) گفت چون خدا
كاشف الاستار در ترجمه جامع الاخبار، ص: 117
اراده كند بقومى نيكى مبتلا گرداند ايشان را و از ابى هريره گفت فرمود رسول خدا (ص) كه هميشه بلا در مرد مؤمن و زن مؤمنه است در بدن او و مال او و فرزندان او تا آن كه برسد بخداى تعالى و نباشد بر وى هيچ گناه و گفت (ص) كه آرزو كند اهل عافيت در روز قيامت كه پوستهاى ايشان چيده ميشد بمقراضها چون بينند اهل بلا را فرمود خداى تعالى داود عليه السلام را كه بگوى بندگان مرا كه هر كه راضى نباشد بقضاى من و شكر نكند نعمتهاى مرا و صبر نكند بر بلاء من پس بايد كه طلب كند پروردگارى غير از من و بايد كه بيرون رود از زمين من و آسمان من و فرمود (ص) كه سخت‏ترين مردمان از بلا پيغمبرانند بعد از آن امامان بعد از آن نيكوتران پس نيكوتران و مبتلا نميشود مؤمن مگر بقدر عملهاى نيك او پس هر كه درست است دين او و نيكو است عمل او سخت است بلاى او و اين از براى آنست كه خداى تعالى نگردانيده است دنيا را ثواب مؤمن و نه عقوبت كافر و هر كه بد است دين او و ضعيف است عمل او كم است بلاء او و بلا سريع‏تر است بمؤمن پاكيزه از باران بقرار زمين فرمود حضرت باقر عليه السلام بپسر خود كه اى پسر من هر كه بپوشد بلائى كه مبتلا شود بآن از مردمان و شكوه كند آن را بخدا حقست بر خدا كه عافيت دهد او را از آن بلا و فرمود عليه السلام كه مبتلا مى‏شود مرد بقدر محبت خود و فرمود رسول خدا (ص) كه فرمود خداى تعالى كه نيست هيچ بنده كه اراده كنم كه داخل گردانم او را بهشت الّا آنكه مبتلا گردانم او را در بدن او كه باشد اين كفاره گناهان او و الا آنكه تنگ گردانم بر وى روزى وى كه باشد اين كفاره گناهان او و الّا آن كه سخت گردانم بر وى مرگ را تا آنكه بيايد بمن و نباشد او را هيچ گناه پس داخل گردانم او را به بهشت و نيست هيچ بنده كه اراده كنم كه داخل گردانم او را
كاشف الاستار در ترجمه جامع الاخبار، ص: 118
بدوزخ الّا آنكه درست گردانم بدن او را پس اگر تمام شد باين مطلب او و الا آسان گردانم بر وى مرگ را تا آنكه بيايد نزد من و نباشد او را هيچ ثواب بعد از آن داخل گردانم او را بدوزخ‏

zoha
یکشنبه 08 خرداد 90, 09:43 قبل از ظهر
خوب اين حديثي كه ABASS اورده هم باز بيانگر نگاه عرفاني به وجود شر هستش و نوعي رياضت كشي رو القا مي كنه البته من مخالفتي با اين نگاه ندارم اما سوالم اين بود كه اين تناقض كه تو صحبت اقاي حامد بود چطوري حل ميشه (و اينكه ايا اين دو نگاه هر دوش توي احاديث هست؟)
و ديگه اينكه سوال من مربوط به توجيه عقلاني مساله است و وجود شر با وجود خداي خير محض و داراي رحمت بيكران