PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : حمله به خانه وحی



حامد
سه شنبه 16 فروردین 90, 11:59 بعد از ظهر
واقعه به آتش کشیدن خانه حضرت زهرا(س) را به نقل از منابع اهل سنت توضیح دهید.
پیش از ورود به این بحث توجه به این مطلب ضروری است که آنچه که شاید بیشتر از خود واقعه حمله به خانه آن حضرت اهمیت دارد مسأله هتک حرمت خاندان پیامبر(ص) به طور اعم و حضرت زهرا (س) به طور خاص است. همان بانویی که پیامبر اسلام در مورد او فرمود:«انما فاطمة بضعة منی یوذینی ما آذاها»{1}؛ به درستی فاطمه پاره تن من است. آنچه او را بیازارد مرا آزرده است.
پس می‏توان گفت هرگونه تعرض به وجود، مال و حریم آن بانوی مکرم طبق این حدیث شریف تعرض به شخص رسول اللَّه(ص) است و همانا تعرض به آن حضرت(ص) تعرض به خدا است.
از سوی دیگر حمله به خانه‏ای که در آن علاوه بر حضرت زهرا، علی، حسن و حسین(علیهم السلام) حضور داشته‏اند جای شگفتی دارد همان کسانی که آیه تطهیر{2} در مورد فضایلشان نازل شد.
امام نووی در شرح واژه رجس که نص صریح قرآن از خاندان پیامبر پاک گردیده است می‏نویسد:«برخی این واژه را به معنای شک دانسته‏اند؛ یعنی آنان در اموراتشان به مقام یقین دست یافته‏اند و برخی رجس را به معنای عذاب دانسته‏اند؛ یعنی عذاب اخروی شامل حال آنان نمی‏شود و لازمه عدم عذاب به خطا نرفتن و عمل حق انجام دادن است. معنی دیگر رجس را اثم دانسته‏اند یعنی آنها گناه نمی‏کنند. به هر حال بر مبنای هر کدام از این سه تعبیر آنچه آنان انجام می‏دهند و بگویند صراط مستقیم و راه راست است و در آن گمراهی نیست»{3}.
بنابراین می‏توان گفت با توجه به مقام و منزلت فاطمه زهرا(س) که تمامی مسلمانان در مورد آن اتفاق نظر دارد و تصریح پیامبر بر آن که هر کس آن حضرت را بیازارد مرا آزرده است می‏توان گفت تعرض به آن بانوی ارجمند تعرض به شخص پیامبر است؛ آن بانویی که آنچه انجام دهد صراط مستقیم است.
اما در مورد نقل واقعه حمله به خانه حضرت زهرا و به آتش کشیده شدن درب خانه آن حضرت؛ این واقعه به سه طریق در منابع اهل سنت نقل شده است.
نخست روایتی از خلیفه اول است که ایشان در هنگام مرگ از سه کار خود ابراز ندامت می‏کنند که یکی از آنها حمله به خانه حضرت زهرا است.
عبدالرحمان بن عوف که مورد وثوق اهل سنت است این روایت را نقل کرده و امام احمد حنبل و دیگران آن را در کتاب‏های خود آورده‏اند{4}.
عبدالرحمان بن عوف می‏گوید:«دخلت علی ابی‏بکر اعوده فی مرضه الذی ممات فیه فسلمت و سألته به کیف به»؛ در هنگام بیماری ابوبکر همان بیماری که از آن درگذشت به عیادت او رفتم بر او سلام کردم و احوال او را پرسیدم.
پس از نقل جملاتی خطاب به او گفتم:«فو اللَّه ان علمناک الا صالحاً مصلحاً»؛ به خدا سوگند ما تو را مردی صالح و مصلح شناختیم.
ابوبکر پاسخ داد:«اما انی لا آملی الا علی ثلاث فعلتهن وددت انی فعلتهن و ثلاث وددت انی سألت رسول اللَّه(ص) عنهن»؛ من به واسطه سه کار که انجام داده‏ام، اندوهناکم و ای کاش این سه کار را انجام نمی‏دادم و این سه مطلب را از پیامبر(ص) می‏پرسیدم.
«فاما الثلاث التی فعلتها و ددت انی لم اکن فعلتها فوددت انی لم اکن کشفت عن بیت فاطمه و ترکته و لو اغلق علی حرب»؛ اما آن سه کاری که انجام دادم و ای کاش انجام نمی‏دادم. ای کاش حریم خانه فاطمه را نمی‏شکستم و به ان حمله نمی‏بردم و او را به حال خودش رها می‏کردم و لو این که به سبب این کار جنگی صورت می‏گرفت.
در این روایت خلیفه اول تصریح می‏کند که ای کاش به خانه فاطمه(س) حمله نمی‏بردم و حریم آن خانه را نمی‏شکستم و این مطلب به خوبی مؤید حمله به خانه آن حضرت است.
دومین طریقه نقل این واقعه خطابه امام حسن مجتبی در حضور معاویه - پس از صلح با او - است که در آن امام حسن خطاب به مغیره با افشای جنایات او می‏پردازد.
فرزند حضرت زهرا که خود شاهد آن هجوم بوده است خطاب به مغیره بن شعبه - استاندار معاویه در کوفه - می‏فرماید:«و انت ضربت فاطمه بنت رسول اللَّه(ص) حتی ادمیتها و القت ما فی بطنها استدلالاً لرسول اللَّه و مخالفه منک لامره و انتهائاً احرمته و قد قال لها رسول اللَّه انت سیده نساء اهل الجنه»{5}؛ تو بودی - ای مغیره - که حضرت زهرا دختر پیامبر را زدی تا این که او مجروح گردید و فرزندش را سقط کرد در حالی که قصد تو ذلیل و خوار کردن پیامبر اسلام بود و می‏خواستی با اوامر او مخالفت کرده باشی و او را هتک حرمت کنی در حالی که پیامبر - در مورد شأن آن حضرت - فرمود:تو بانوی زنان اهل بهشتی.
سومین راه دست‏یابی به این واقعه مبحث وقایع سقیفه و بیعت نکردن حضرت علی(ع) و تجمع برخی از صحابه در منزل حضرت زهرا(س) است که در آن به آتش‏سوزی منزل حضرت زهرا اشاره شده است. خلاصه این واقعه به نقل از کتب تاریخی این گونه است.
گروهی از طرف خلیفه اول به خانه حضرت زهرا آمدند تا علی(ع)، کسانی را که در منزل او بودند خارج کنند. در این موقع حضرت زهرا به احتجاج و ناله و توجه به قبر پدر باعث شد که آنان نتوانند علی(ع) را با خود ببرند. پس از بازگشت آن گروه و اطلاع خلیفه اول از این اتفاق ابوبکر برای تهییج آنان شروع به گریه نمود و آنان را تشویق کرد که علی و همراهان او را برای بیعت بیاورند.
«و بعث الیهم ابوبکر عمر بن الخطاب و قال لهم فان ابو افقاتلهم و اقبل عمر بقبس من نار علی ان یضرم علیهم الدار فلقیه فاطمه فقالت یابن الخطاب اجئت لتحرق دارنا قال نعم او تدخلوا فیها دخل فیه الامته»؛ ابوبکر عمر را به سوی کسانی که در خانه زهرا بودند فرستاد و به عمر و همراهانش گفت اگر تحصن کنندگان خانه علی از آمدن و بیعت کردن سرباز زدند با آنها بجنگید و عمر نیم سوز و پاره‏ای آتش برداشت و با خود به طرف خانه زهرا برد تا خانه را با ساکنان آن آتش بزند. حضرت زهرا خطاب به عمر فرمود:ای پسر خطاب آیا آمده‏ای تا خانه را بر ما آتش بزنی؟عمر جواب داد:آری و یا این که بیعت کنید.
این عبارت در کتابهای فراوان از منابع اهل سنت نقل شده است{6}.
کتابهای دیگری چون تاریخ طبری، امامت و سیاست و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید آن را این گونه نقل کرده‏اند:«دعا بالحطب و قال و اللَّه لتحرقن علیکم او لتخرجن ای البیعة فیقال الرجل ان فیها فاطمه فیقول و ان»{7}؛ عمر بن خطاب گفت:هیزم بیاورید - خطاب به اهل خانه - به خدا قسم خانه را بر شما آتش می‏زنم یا آن که خارج شوید و بیعت کنید. مردی به عمر گفت که در آن خانه فاطمه حضور دارد و او در جواب گفت او را هم -آتش می‏زنم -.
علاوه بر واقعه حمله به خانه آن حضرت و آتش زدن آن برخی دیگر از تاریخ نویسان عامه واقعه سقط جنین آن حضرت را نقل کرده‏اند، به عنوان مثال کتاب الوافی بالوفیات، ج 6، ص 17 و نیز کتک زدن آن حضرت توسط خلیفه دوم در کتابهای آنان نقل شده است. کتاب لسان المیزان نوشته ابن حجر عسقلانی می‏نویسد:«ان عمر رفس فاطمه حتی اسقطت بمحسن»{8}؛ عمر فاطمه را زد آن‏گونه که او جنینش را به نام محسن سقط کرد.
بخشهای مختلف این واقع در کتابهای مختلف اهل سنت نقل شده است که می‏توان از میان آنها به افحام الاعداء و الحضرم نوشته ابن ابی شیبه، مغنی نوشته قاضی عبدالجبار و کتاب قرة العین نوشته ولی اللَّه دهلوی اشاره کرد{9}.
عبدالفتاح عبدالمقرد نویسنده کتاب علی ابن ابیطالب از نویسندگان مصری سنی مذهب این واقعه را در کتاب خود با عبارات خاص بیان کرده است. او در بخشی از کتاب خود می‏نویسد:«عمر به خانه زهرا یورش می‏برد تا علی را به بیعت وادار کند»{10}.
او در همان کتاب باب واقعه صفین آغاز ستمگری نه پیروزی می‏نویسد:«... بنابراین هنوز جنازه‏اش را به آرامگاه تشیع نکرده بودند که دیوانگی به سرشان زد، دستخوش هوای نفس شدند و چون پیروان و دستیاران شیطان به طرف خانه دخترش به راه افتادند، شعله آتش به خود داشتند با هیزم و جنگ افراز، قصدشان آتش زدن و ویران کردن»{11}.
وی در همان فصل و در ادامه چنین می‏نگارد:«در پرتو شعله‏ای که خانه را در برگرفته بود و افق را روشن می‏ساخت و محیط اطراف را می‏سوزانید، عمر پیدا شد که چهره‏اش از خشم دگرگون و از عرق خیس شده بود. دود شعله از ریشش بیرون می‏زد و شمشیرش در دست چون شعله آتش می‏درخشید»{12}.
این مطلبی است که در منابع اهل سنت در مورد این واقعه دردناک نقل شده است در حالی که شروح این واقعه به نقل از فرزندان حضرت زهرا در کتب روایی شیعه نقل شده است.

[1]. صحیح مسلم، شرح امام نووی، ح 6258، باب فضائل فاطمه بنت نبی علیها السلام.
[2]. «انما یرید اللَّه یذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا».
[3]. صحیح مسلم، شرح امام نووی، ح 6258.
[4]. کامل فی الغة و الادب، ابی عباس محمد بن یزید مجرد، ج 1، ص 6؛ سقیفه و فدک، ابی‏بکر احمد بن عبدالعزیز جوهری بغدادی، ص 70؛ مفاخرات، زبیر بن بکار و لسان المیزان، ابن حجر عسقلانی، در ترجمه عمران بن داود رجلی.
[5]. الاحتجاج، ج 2، ص 40.
[6]. مختصر فی اخب البشر معروف به تاریخ ابن الغدا، ج 1، بحث ابی‏بکر صدیق و خلافت؛ تراجم اعلام النساء فی عالمی العرب و الاسلام عمر رضا کاله، ج 4، باب فاطمه بنت محمد و عقد الفرید، ج 2، ص 25.
[7]. تاریخ طبری، ج 3، ص 198؛ امامت و سیاست، ابن قتیبه دیزری، ج 1، ص 13 و شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 1، ص 134.
[8]. لسان المیزان، ابن حجر عسقلانی، ج 1، ص 406.
[9]. برای اطلاع بیشتر ر.ک:مأساة الزهرا (سوگنامه حضرت زهرا(س)، جعفر مرتضی عاملی؛ فاطمه زهرا از گهواره تا گور، سید محمد کاظم قزوینی؛ ظلمات فاطمة الزهرا فی السنة و آلاراء، شیخ عبدالکریم عقیلی؛ احراق بیت فاطمه فی الکتب المعتبره عنه اهل السنت ؛ شیخ حسین غیب غلامی و آتش به خانه وحی.
[10]. علی بن ابیطالب، عبدالفتاح عبدالمقصود، ترجمه سید محمود طالقانی و سید محمد مهدی جعفری، ج 1، ص 321.
[11]. همان، ج 4، ص 274.
[12]. همان، ج 4، ص 275.

mohhammad$adeq
یکشنبه 18 اردیبهشت 90, 08:30 بعد از ظهر
سلام
بر همون چهارتایی که همون میدونیم لعنت
هر کی خوشش نمیاد یک دیوار گیر بیاره کلشو بش بکوبه بلکه مخه منحوسش سر جا بیاد.

zoha
دوشنبه 19 اردیبهشت 90, 12:58 بعد از ظهر
تحسن کنندگان تو اون خونه کیا بودن؟