PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : فلسفه يونان شرح و تفسير بت پرستي بوده است



حامد
شنبه 13 فروردین 90, 05:04 قبل از ظهر
تأليف وتحقيق

سيّد عابد رضوی

فلسفه يونان شرح و تفسير بت پرستي بوده است
فلسفه يونان تفسير و تشريح دين يونان بوده به طوري كه در تمام آثار افلاطون و ارسطو اعتقاد به بتهاي كوه المپ و تفسير افعال آنها مشهود است، لذا افلاطون با اشاره به اين مطلب فلسفه را بزرگترين هديه خدايان كوه المپ مي¬داند (47 – تيمائوس) مثل و ايده هاي افلاطون نيز از خدايان ايده ال مستقر در كوه المپ اخذ گرديده¬اند، در رساله مهماني افلاطون وقتي سخن از عشق به همجنس به ميان مي-آيد اروس خداي عشق مورد ستايش قرار مي¬گيرد. در محفل شراب خوارى در كتاب قوانين او سخن از ستايش ديونيزوس خداي شراب و مستي است. وقتي سخن از جنگ است ذكر خداي جنگ به ميان مي¬آيد، نيايش و ستايش خدايان در تمام آثار افلاطون و ارسطو ديده مي شود و حتّي سقراط خود را فرستاده آپولون يكي از خدايان مي¬داند و مي گويد: با كشتن من دست به گناه نيالاييد و در برابر خدا مرتكب كفران نعمت نشويد چه اگر مرا از ميان برداريد به آساني نخواهيد توانست كسى را پيدا كنيد كه مانند من از جانب خدا به يارى شهر شما فرستاده شده باشد … مرا نيز خدا براي آن فرستاده است كه همواره شما را بجنبانم و برانگيزانم و سرزنش كنم. سقراط خود را از اعقاب دايدالوس يكي از خدايان هنر مي داند و مي گويد:
اين آثار نياي من دايدالوس است اگر من چنين مي¬گفتم ريشخندم مي¬كردى و مي¬گفتي به سبب خويشي من با دايدالوس سخنانم پابرجا نمي¬مانند.

حامد
شنبه 13 فروردین 90, 05:06 قبل از ظهر
افلاطون نيز خود را از اعقاب خدايان مي¬داند و نسب خود را به پوسيدون برادر زئوس مي¬رساند. افلاطون در كتاب تيمائوس نيز اجداد خود را از اعقاب خدايان مي¬داند. سقراط خدايان كوه المپ و قوانين آنها را قبول دارد و به آنها پايبند است چنانكه مي گويد: من همواره در آموختن مسائل مذهبي و قوانين الهي (بت پرستان) كوشا بوده¬ام" سقراط علّت احضار خويش توسط دادگاه آتن را چنين بيان مي كند: گمان مي¬برم مرا بدان علّت به دادگاه خوانده¬اند كه تاكنون آن گونه داستانها را درباره خدايان باور نداشته¬ام ولي اكنون كه همان وقايع را از دانشمندى چون تو مي شنوم ناچارم به درستي آنها ايمان آورم."
به طوري كه ديديم سقراط به خدايان يونان اعتقاد دارد اما به بعضي از داستان-هايي كه به آنها نسبت داده مي شود اعتراض دارد و خلاصه آنكه سقراط يك مصلح دين يونان و رفرميست است نه منكر دين يونان، او اصل خدايان را قبول دارد و فقط به بعضي مسائل و صفات منسوب به آنها معترض است (ابوجهل نيز مدّعى بود كه علم خويش را از منات مى¬گيرد او در اعراب جاهلى مقام سقراط را داشت) سقراط اعتبار اعتقادات خود را از دين يونان و معبد يونان مي¬داند و در دفاعيه دادگاه آتن (آپولوژي) مي گويد: آتنيان، اگر در سخن پاي از فروتني بيرون نهم گمان مبريد كه گزاف مي¬گويم و فرياد و هياهو مكنيد، سخني كه خواهم گفت از من نيست بلكه از مقامي است كه همه شما به آن اعتقاد داريد، زيرا گواهي كه براي اثبات دانايي خود به گفته او استناد مي جويم خداي دلفوي (آپولون) است خايرفون را مي¬شناسيد او از روزگار جواني دوست من بود و شما يعني مردم آتن را نيز دوست داشت. در مهاجرت اخير همراه شما از آتن گريخت و همراه شما به آتن بازگشت مي¬دانيد كه او در همه كار شور و حرارتي بيش از اندازه داشت يك بار كه به دلفوي رفته بود گستاخي را به جايي رساند كه به اصرار پرسشي از دلفوي كرد، به ياد بياوريد كه تقاضا كردم هياهو مكنيد.

حامد
شنبه 13 فروردین 90, 05:06 قبل از ظهر
از خداي دلفوي پرسيد، كسى داناتر از سقراط هست؟
از پرستشگاه پاسخ آمد كه هيچ كس داناتر از سقراط نيست"
سقراط پرسش از خداي دلفوي ((آپولون)) را گستاخي مي¬داند زيرا اعتقاد سخت و بي پرسش به آن دارد. سقراط همچون تمام دينداران مي گويد: و حال آنكه داننده راستين جز خدا نيست."
پر واضح است كه منظور خداي دلفوي آپولون كه همان بت باشد است افلاطون نيز ارادت خاصي به خدايان يونان دارد و فلسفه او نيز تفسير دين مادى يونان است، افلاطون كسى را كه به خدايان يونان پشت كند دشمن تفكّر مي نامد و از آن به عنوان جانورى وحشي ياد مي كند او در كتاب معروف خود جمهورى مي گويد: كسى كه با هيچ يك از خدايان انس نگيرد، چنين كسى به خدايان دانش و هنر پشت مي كند دشمن تفكّر و تربيت مي شود از بحث و استدلال گريزان مي-گردد…. چون جانورى وحشي به زور توسل مي¬جويد"

حامد
شنبه 13 فروردین 90, 05:07 قبل از ظهر
خدايان افلاطون، بت هاي كوه المپ بودند كه از انسانهاي ايده آل كپي بردارى شده بودند، چنانچه او با اشاره به اين مطلب مي گويد: آنان كه از اين نژادند چون در گذرند در جرگه خدايان درمي آيند و در روي زمين مي¬گردند آدميان را يارى مي كنند و بلاها از آنان دور مي سازند."
ويل دورانت درمورد آكادمي افلاطون مي گويد:آكادمي يك انجمن اخوت مذهبي بود كه در خدمت پرستش خدايان قرار داشت" (ص572/تاريخ تمدّن-رنسانس
ارسطو نيز در كتاب نيكوماخوس مي گويد: انسان خوب خدا مي شود.البته اين خدايان چون مادى هستند و طبيعي هستند مافوق طبيعت نيستند كه به هر كارى توانا باشند و لذا افلاطون مي گويد:خدايان نيز از غلبه بر ضرورت ناتوانند."
افلاطون خدايان كوه المپ را با تمام ضعف¬هايشان مي¬پذيرد و مي گويد:"مگر ديوانه باشيم كه دست التماس به درگاه همه خدايان برنداريم. (تيمائوس/27) ارسطو نيز آنها را مي¬پذيرد و به آنها در كتابهاي متافيزيك و سياست صراحت دارد. لازم به ذكر است كه افلاطون احترام خاصي نسبت به مفسران و شارحان دين يونان و افعال خدايان همچون پيندار، هزيود و هومر قائل است. به طوري كه او در وصف پيندار مي گويد: برخي ديگر شاعراني مانند پيندارند كه از خدايان الهام مي¬گيرند (منون/81) و در كتاب جمهورى مي گويد: و گفته هزيود را خواهيم پذيرفت"
افلاطون هومر را الهي ترين و داناترين شاعر مي داند. (ر-ك آلكيبادس دوم/147)
و هومر كسى است كه داستانها و حالات خدايان يونان را در دو كتاب اُديسه و ايلياد جمع آورى نموده است.

mohhammad$adeq
یکشنبه 14 فروردین 90, 08:28 بعد از ظهر
سلام
میخواستم بپرسم آیا در روایت در باره ی نبوت در یونان چیزی آمده؟به هر جهت هر قومی نیاز به پیغمبر هم زبان خود دارند.

SABA
دوشنبه 15 فروردین 90, 02:11 بعد از ظهر
سلام بچه ها

من فکر کنم سقراط پیامبر بوده یعنی شنیدم
:ugeek:

mostafahem
پنجشنبه 18 فروردین 90, 08:56 قبل از ظهر
اگه ذره ای مطالب بالا را بادقت مطالعه کنید متوجه می شوید که سقراط خود نبوت کرده. بهتر است بپرسیم برای ادعای سقراط دلیلی هست یا خیر؟
پشینهاد من به دوستان این است که بحث را به سمت شناخت بیشتر عقاید یونانیان و پیدا کردن ریشه های این عقاید در فرهنگ و فلسفه غرب بپردازیم
موافقین قیام کنند :lol: :lol: :lol:

zoha
چهارشنبه 04 خرداد 90, 02:57 بعد از ظهر
با چند تا نقل قول از یکی دو محاوره افلاطون نمیشه در مورد خود افلاطون به نتیجه ای رسید چه برسه به اینکه در مورد کل فلسفه یونان با اون همه پیشینه و ابعاد گسترده به نتیجه برسیم که بتونیم همون رو تویه جمله هم بیان کنیم. اقای حامد و mostafahem ! اگه می خواین در مورد یه فرهنگ دیگه صحبت و قضاوت کنین باید نگاهتون رو یه کم گسترده تر و همه جانبه تر کنین. برای شناخت عقاید یونانیان اشنایی با اسطوره های یونانی که دوستان به اشتباه اون رو با بتهای جاهلی مقایسه میکنن ضروریه و همینطور اشنایی با ایینهای باکوسی و ارفه ای که از ایینهای باستانی اطراف مدیترانه هستند وبرتفکر یونانی تاثیر زیادی داشتندو حتی ایران و مصر باستان که با یونانی ها ارتباط داشتن لازمه و اینکه اگر ما با عینک شیعی خودمون به اون نگاه کنیم معلومه که چه نتیجه ای می گیریم :!: اما این نه از نظر روشی درسته و نه با عقل جور در میاد که با مبانی شیعی که حداقل مربوط به هزار سال بعد از یونان زمان سقراطه در مورد اون حرف بزنیم
بایدیه کم از ظاهر الفاظ فراتر رفت و مفهوم خدایان، الهه، اعقاب خدایان و دهها مفهوم دیگه رو که در فرهنگ یونانی وجود داره روبیشتر شکافت و به اندیشه نهفته در ان رسید.
قابل ذکره که فکر یونانی از عقل محورترین تفکرات در تاریخه فقط کافیه یه فرهنگ لغت یونانی پیدا کنین و ببینین چند تا معنی برای لوگوس ذکر شده و یه سرچ کنین ببینین چند تا کلمه معادل برای عقل و خرد توی عربی وفارسی پیدا می کنین و چندتا توی یونانی :mrgreen:

حامد
پنجشنبه 05 خرداد 90, 06:16 قبل از ظهر
سلام

اگر ما با عینک شیعی خودمون به اون نگاه کنیم معلومه که چه نتیجه ای می گیریم :!: اما این نه از نظر روشی درسته و نه با عقل جور در میاد که با مبانی شیعی که حداقل مربوط به هزار سال بعد از یونان زمان سقراطه در مورد اون حرف بزنیم
لطفا این جملات بالا را خودت توضیح بده یعنی چه
مبرهن و واضح است و قتی ما با ادله تام تمام شیعه را قبول کریم ان گاه شیعه برای ما معیار سقم و صحت است و موافق با اون معیار می شه در ست و مخالف با اون معیار می شه غلط
اگه اشکال شما اینه که این معیار درست نیست بفرمایید چرا و چه معیاری درسته ؟؟
اگه می خواهیید بفرمایید که بدون معیار باید بررسی کنیم که این حرف درستی نیست
در کفر یونانیان باستان غیر از مطالب بالا باز هم هست ولی بنا بر اختصار بود
مثلا این که افلاطون دعوت حضرت موسی را قبول نمی کنه و اون نبوت برای ضعفه العقول می دونه

zoha
پنجشنبه 05 خرداد 90, 06:57 بعد از ظهر
خودم حتما توضیح میدم یعنی چی :lol: خوب بنده خدا برای من اگه این معیار به تنهایی کافی بود که دیگه این حرفا رو نمی زدم . این معیار نمی گم غلطه اما جامع نیست. فرهنگ و تفکر یونانی اگه زیرمجموعه فرهنک و تفکر شیعی بود می تونستین این حرف رو بزنین اما فکر می کنم من فاصله و تفاوت این دو تارو به اندازه کافی توضیح دادم.

mostafahem
دوشنبه 09 خرداد 90, 09:06 قبل از ظهر
لطفا بگید معیار جامع شما اگر قرآن و روایات نیست
چه چیز دیگری است؟
تفکرات یونانیان جزء معیار های شما است؟

zoha
سه شنبه 10 خرداد 90, 02:28 بعد از ظهر
العیاذ بالله (درسته؟!) چنین مباد که تفکرات شرک امیز معیار تفکر مومنان قرار گیرد :roll:

ehsan_8665
سه شنبه 10 خرداد 90, 08:26 بعد از ظهر
[quote="zoha این معیار نمی گم غلطه اما جامع نیست. فرهنگ و تفکر یونانی اگه زیرمجموعه فرهنک و تفکر شیعی بود می تونستین این حرف رو بزنین اما فکر می کنم من فاصله و تفاوت این دو تارو به اندازه کافی توضیح دادم.[/quote]
با سلام به دوست عزیز
طبق گفته ی بالای شما معیار قران و عترت برای بررسی و نظر دادن درباره فلسفه معیار جامعی نیست.این حرف به این معنیه که پناه بر خدا اهل بیت علیهم السلام به اندازه کافی از فلسفه نمیدونستند و نسبت به هزار سال قبل اطلاعی نداشتند،ائمه ای که علم الکتاب یعنی کل علم قران به آنها داده شده و غیر از این علوم دیگه ای که اگر به باب علم اهل بیت در کتاب شریف کافی و بحار مرحوم مجلسی مراجعه کنیدجامعیت علم آن بزرگواران را متوجه میشوید.این حرف به این معنیه که پناه بر خدا دین اسلام که قران و عترت رسول گرامی صلی الله علیه و اله می باشد ناقص است.
در صوتیکه علم اولین و آخرین نزد اهل بیت علیهم السلام می باشد.
حال وقتی ما اسلام را به عنوان دین حق قبول داریم بدیهی است که طبق دستور خداوند باید معارف و اعتقاداتمان را از آن 14 نور بگیریمو درستی و غلطی و حق یا باطل بودن هر چیز را از آنها بگیریم.

حامد
سه شنبه 10 خرداد 90, 11:39 بعد از ظهر
این معیار نمی گم غلطه اما جامع نیست.
جامع نیست خب چرا جامع نیست من کتاب و عترت جامع می دونم به عنوان منبع یا به تعبیری دقیق تر مشرع می دانم حالا لطفا بفرمایید عدم جامعیت کجاست ؟؟


فرهنگ و تفکر یونانی اگه زیرمجموعه فرهنک و تفکر شیعی بود می تونستین این حرف رو بزنین اما فکر می کنم من فاصله و تفاوت این دو تارو به اندازه کافی توضیح دادم.
دوست عزیز اینجا هم توضیح ندادین چرا باید زیر مجموعه شیعه باشه ؟؟؟

البته یک نکته نا دیده نباشد که :
1 - می خواهیم بگوییم که فلسفه با شیعه و کتاب و سنت در تعارض و تکاذب است که در این صورت کتاب و سنت منبع جامع و مانع است
2 یکبار با قطع نظر از کتاب و سنت می خواهیم بگوییم که فلسفه با عقل صحیح مخالف است یا بفرمایید که مخالف برهان است در این جا کتاب و عترت را منبع نمی دانیم ملاک خود براهین عقلی است که البته می شود این براهین عقلی را از کتاب و عترت یاد گرفت و یا ای بسا کتاب و عترت بر پایه عقل قطع نظر از وحی با ادله عقلی به نقد مخاطب بپردازد که در این صورت هم باز ملاک براهین عقلی است
اگر منظور zoha این باشد اختلافی نداریم