PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : یکی بود یکی نبود



mostafahem
جمعه 12 فروردین 90, 09:38 بعد از ظهر
سلام به همه دوستان عزیز
اصلا از موضوع این مبحث تعجب نکنید!!!!!!!! :o :o
یه سوال مهم می خوام ببینم کی می تونه جواب بده؟
از کجا معلوم یکی مارو آفریده؟
:idea: :idea:

mohhammad$adeq
جمعه 12 فروردین 90, 11:14 بعد از ظهر
سلام
ببین گل پسر اگه تو ببنی یوهو 1چی خورد تو سرت نگاه میکنی از کجا بر سرت نازل شده
حالا این همه دفت و حکمت تو خلق آدم نمیبینی
تازه بر فرض که خدا وجود مادی هم داشت
تو نمیتونستی انکارش کنی
چون تا حد آسمان هوا نرفتی
و تا قعر زمینم فرونرفتی
اگه از انکار به مرحله شک وارد شدی بگو ادامه بدم.

حامد
شنبه 13 فروردین 90, 12:29 قبل از ظهر
ای والله خیلی جواب خوبی بود

mostafahem
پنجشنبه 18 فروردین 90, 10:52 قبل از ظهر
ببین گل پسر اگه تو ببنی یوهو 1چی خورد تو سرت نگاه میکنی از کجا بر سرت نازل شده
حالا این همه دفت و حکمت تو خلق آدم نمیبینی
تازه بر فرض که خدا وجود مادی هم داشت
تو نمیتونستی انکارش کنی
چون تا حد آسمان هوا نرفتی
و تا قعر زمینم فرونرفتی
سلام
تا حالا تو زمستان کوه رفتین؟بعضی جاها که برف خیلی زیادی اومده باشه تابلو ها می زنن که خطر سقوط بهمن.اگه بهمن رو سر شما بریزه اگر برگردی ببینی کی ریخته بهت می خندن دوست عزیز :lol:
اما قسمت دوم عرایض شما ایرادی به خود شما هم هست زیرا شما هم تاحد آسمان هوا نرفتی و تا قعر زمین فرو نرفتی بنابراین اگر قرار باشد من در شک بیفتم شما هم در شک هستید.

حامد
پنجشنبه 18 فروردین 90, 12:02 بعد از ظهر
اینم جواب خوبی بود :mrgreen: :mrgreen: :mrgreen:

ABASS
پنجشنبه 18 فروردین 90, 12:15 بعد از ظهر
یک روز شخصی از امام صادق(ع)این سوال را کرد حضرت به اون شخص فرمودند بیا تا با هم جایی بریم در مسیر اون شخص ردپای یک حیوان وحشی رادید بعد به حضرت عرض کرد من از این نقطه جلوتر نمی ایم چون ممکن است با اون حیوان وحشی برخورد کنیم واون حیوان به ما آسیب برساند حضرت فرمودند تو فقط ردپای اون حیوان را دیدی وخود حیوان را ندیدی واینگونه ترسیدی پس چگونه این همه آیت ونشانه در جهان را که دلیل بر وجود یک خالق مدبر وقادر است را نمی بینی؟ :D :P :evil: :twisted: :twisted: ;) :lol:

ABASS
پنجشنبه 18 فروردین 90, 12:17 بعد از ظهر
خیلی زرنگی قرار بود ما سوال کنیم و شما جواب بدی پیش دستی کردی؟ :evil: :twisted: :evil: :mrgreen:

mostafahem
جمعه 19 فروردین 90, 10:09 قبل از ظهر
آفرین به شما که اینقدر خوب بحث می کنید.
دقت کنید ببینید من چی می گم.
اگه شما رد پای یک حیوان وحشی را ببینید متوجه می شوید یک حیوان وحشی این رد پا را بوجو آورده است.یعنی عامل بوجود آوردن این رد پا پای حیوان بوده.قبول!!!
یه مثال دیگه اگه شما حرکت سنگ در آسمان رو مشاهده کنید می گویید چی باعث حرکت این سنگ شده اگه به مثال بهمن دوباره توجه کنید سوال اینکه کی بهمن رو زد توسر ما مسخر است اما اینکه چی باعث شد که بهمن توسر ما بخوره سوال درستیه؟
پس کی با چی فرق می کنه!!
سوال اول ما این بود از کجا بفهمیم کسی ما رو بوجود آورده؟ ولی این رو قطعا می دونیم که ما از چیزی بوجود آمده ایم و سر این مطلب بحثی نداریم.
اگر منظورم را نفهمیدید بگید بازم توضیح بدم :idea: :idea: :idea:

mohhammad$adeq
جمعه 19 فروردین 90, 09:54 بعد از ظهر
سلام
دمت گرم شادمون کردی
ولی خارج از شوخی من جدی گفتم
مرحله اول اینه که ما از مرحله انکار بیایم 2 این مرحله که بله ممکنه خدایی وجود داشته باشه
مرحله آخر یقینه
ببنید فارغ از روایات این 1 بحثه عقلیه
شما 1 بنا زیبا میبینید میگید ای والله عجب معماری داشته
حال آنکه تمام این مخلوقات در حد ظارفت اند اگه مدبر علیمی نبود پس این همه ظرافت از کجا ؟؟؟
ضمنا اگه قول حق قول ما باشه که اینطوره روزه و نماز و.. ما ضررمان نمیرساند
و اگه اینگونه نباشد ما چیزی از دس ندادیم و برابر شماییم

mostafahem
شنبه 20 فروردین 90, 08:43 قبل از ظهر
شما 1 بنا زیبا میبینید میگید ای والله عجب معماری داشته
حال آنکه تمام این مخلوقات در حد ظارفت اند اگه مدبر علیمی نبود پس این همه ظرافت از کجا ؟؟؟
من قبول دارم که اگر یک بنای زیبا را ببینیم شهادت می دهیم که یک شخصی این زیبایی و ظرافت طراحی را ایجاد کرده ولی اولا شما هنوز به شبهه ریزش بهمن در زمستان بنده جواب ندادید.دوما شما در کوه چه ظرافتی می بینید که مثلا کوه را با یک بنای زیبا مقایسه می کنید؟

hamid reza
شنبه 20 فروردین 90, 10:40 بعد از ظهر
از بحث کوه وبنای زیبا بیایم بیرون .چرا راه دوری میریم.کمی به بدن خودمون دقت کنیم. اگه کمی به بدن خودمون دقت کنیم میفهمیم که بدن ما خارق العاده است مثلا هزاران کار وقتی که ما خوابیم انجام میده.قدرت تفکر و........................................ اگه یکمی فکر بکنیم میفهمیم که این همه ضرافت الکی الکی نیومده تو بدن ما که حتما که یک خالق دانا و توانا ما رو افریده. :lol: :lol: :lol: :lol: :lol:

mostafahem
دوشنبه 22 فروردین 90, 01:28 بعد از ظهر
آفرین به حمید رضا :lol: :lol:
یه سوال خیلی خفن :twisted: :twisted: :twisted:
قبول که این همه ظرافت در بدن ما وجود داره!
اما چرا باید قبول کنم که یک موجودی این ها رو بوجو آورده
شاید خود به خود بوجود آومدن :!: :!: شاید تصادفا کنار هم قرار گرفتن :?: :?:
شاید هم قانون طبیعت مجبورشون کرده که ظرافت داشته باشن :mrgreen: :mrgreen:

ABASS
سه شنبه 23 فروردین 90, 04:09 بعد از ظهر
آفرین به حمید رضا :lol: :lol:
یه سوال خیلی خفن :twisted: :twisted: :twisted:
قبول که این همه ظرافت در بدن ما وجود داره!
اما چرا باید قبول کنم که یک موجودی این ها رو بوجو آورده
شاید خود به خود بوجود آومدن :!: :!: شاید تصادفا کنار هم قرار گرفتن :?: :?:
شاید هم قانون طبیعت مجبورشون کرده که ظرافت داشته باشن :mrgreen: :mrgreen:
منظورتون از خود به خود به وجود اومدن چیه ولطفا چند نمونه چیز را که خود به خود بوجود آمدن «با این همه نظم »را برای ما نام ببرید؟«2نمره» :D :lol: :lol: چند نمونه چیزکه تصادفی با این همه هماهنگی را بیان کنید؟«1.5نمره»ودر نهایت قوانین طبیعت را بیان کرده و بگویید چه کسی این قوانین را گذاشته است؟«2نمره»لطفا در مورد سوال آخر سفسته نکنید چون قانون تصادفی وخود به خودی بوجود نمی آید...ببینم چیکار میکنی دوست دارم از این امتحان سر بلند بیایی بیرون آقا مصطفی«دوست داریم» :D :P :lol: :mrgreen:

mostafahem
چهارشنبه 24 فروردین 90, 09:13 قبل از ظهر
منظورتون از خود به خود به وجود اومدن چیه ولطفا چند نمونه چیز را که خود به خود بوجود آمدن «با این همه نظم »را برای ما نام ببرید؟«2نمره» :D :lol: :lol: چند نمونه چیزکه تصادفی با این همه هماهنگی را بیان کنید؟«1.5نمره»ودر نهایت قوانین طبیعت را بیان کرده و بگویید چه کسی این قوانین را گذاشته است؟«2نمره»لطفا در مورد سوال آخر سفسته نکنید چون قانون تصادفی وخود به خودی بوجود نمی آید...ببینم چیکار میکنی دوست دارم از این امتحان سر بلند بیایی بیرون آقا مصطفی«دوست داریم» :D :P :lol:
منظورم از خود به خودی تصادفی بوجود آمدن.مثلا از توی بازی منچ شما دو تا تاس رو بندازید کاملا تصادفی دو تا عدد شش می آید و اینکه این دو تا تاس دقیقا و هماهنگ با هم شش بیایند تصادفی بوده بنابراین هماهنگی هم می تونه تصادفی بوجود بیاید.
اما جواب سوال آخر تعریف شما از قانون طبیعت چیست؟

حامد
شنبه 27 فروردین 90, 01:34 قبل از ظهر
سلام به همه دوستان عزییییییییییییییییییز :evil: :evil: :evil: :evil:

حمیدر ضا جواب این قسمت رو داده است در بحث انصاف رعایت کنیید :ugeek: :ugeek:

وقتی می گه بدن ما با این ظرافت امکان نداره عقلا که الکی به وجود بیاد یعنی تمام موارد ی که شما گفتیید مثل تصادف قانون طبیعت و... از مصداق های الکی هستند و عقلا امکان ندارد که این بدن ما الکی باشد
ترجیح بلا مرجح

mostafahem
شنبه 27 فروردین 90, 09:22 قبل از ظهر
وقتی می گه بدن ما با این ظرافت امکان نداره عقلا که الکی به وجود بیاد یعنی تمام موارد ی که شما گفتیید مثل تصادف قانون طبیعت و... از مصداق های الکی هستند و عقلا امکان ندارد که این بدن ما الکی باشد
ترجیح بلا مرجح
اولا ما اینجا علمی بحث می کنیم دوما اتفاقا اشتباه همین است که چرا مواردی مثل تصادف در طبیعت و یا قانون طبیعت عقلا برای بوجود آوردن چنین نظمی امکان پذیر نیست؟
سوما ترجیح بلا مرجح یعنی چی؟

حامد
شنبه 27 فروردین 90, 06:28 بعد از ظهر
صرف ادعا که ما بحث علمی می کنییم که بحث علمی نمی شود
در مثالی که اقای حمیدر ضا زدند مطلب واضح است در ان دقت کنیید :

.
چرا راه دوری میریم.کمی به بدن خودمون دقت کنیم. اگه کمی به بدن خودمون دقت کنیم میفهمیم که بدن ما خارق العاده است مثلا هزاران کار وقتی که ما خوابیم انجام میده.قدرت تفکر و........................................ اگه یکمی فکر بکنیم میفهمیم که این همه ضرافت الکی الکی نیومده تو بدن ما که حتما که یک خالق دانا و توانا ما رو افریده. :lol: :lol: :lol: :lol: :lol:

وقتی بدن ما با این همه پیچیدگی هیچ اختلالی در مدیریت ان نیست قلب باریه ها و دست پا و همه بدن هماهنگی تام و تمام دارد که ابدا قابل تصور نیست یقینا باید مدبری در کار باشد لذا تصادفات و قانون طبیعت و ... با طل می شود

البته این بحث را حمید رضا مطرح کرده خودش هم باید دفاع کنه من فقط خواستم بهش کمک کنم

mostafahem
یکشنبه 28 فروردین 90, 08:56 قبل از ظهر
اولا اینکه شما هنوز نگفتید ترجیح بلا مرجح یعنی چی؟
به نظر من اگر مطرح کنید به این بحثمون کمک می کنه 8-) 8-)

دوما لطفا همه پاسخ ها رو بخونید نه فقط پاسخ حمید رضا رو :x :x :x

من جواب این مطلب بدون بی اساس شما و حمید رضا رو در جواب عباس دادم دقت کنید:

.مثلا از توی بازی منچ شما دو تا تاس رو بندازید کاملا تصادفی دو تا عدد شش می آید و اینکه این دو تا تاس دقیقا و هماهنگ با هم شش بیایند تصادفی بوده بنابراین هماهنگی هم می تونه تصادفی بوجود بیاید.
پس هماهنگی می تواند تصادفی بوجود بیاید.
متاسفانه حامد اصلا بحث نمی کنه فقط یه مطلب رو داره تکرار می کنه :cry: :cry:

سوما برای حرفتون که می گویید هماهنگی تصادفی نمی تواند باشد باید دلیل بیاورید وگرنه حرفهای شما کاملا مضحک است :P :P :P :P :P

SABA
یکشنبه 28 فروردین 90, 10:41 قبل از ظهر
من که از این بحث ها سر در نمی یارم ولی مصطفی حم به یک مثال پافشاری می کنه حامد هم به یک مثال دیگه دو تاشون ادعای بحث علمی دارن در حالی که فقط با مثالها بازی می کنند
بهتره بحث عباس و حمید رضا ادامه بدن به نظر من بهتر بحث می کنن

:ugeek: :geek:

mostafahem
دوشنبه 29 فروردین 90, 07:48 قبل از ظهر
منم با نظر سبا موافقم 8-) 8-)

اما برای اینکه سبا از دست ما ناراحت نشه من از سبا خواهش می کنم
به این سوال جواب بده تا بحث ادامه پیدا کنه؟

آیا هماهنگی و نظم می تواند تصادفی بوجود بیاید؟

البته می توانید از روایات استفاده کنید مثل مجلس چهارم توحید مفضل

که دقیقا به این سوال جواب داده شده است البته با دلیل عقلی متقن :shock:

mohammad.s
سه شنبه 30 فروردین 90, 06:52 بعد از ظهر
از كجا معلوم يكي مارا آفريده ؟ :roll: :roll: :roll: :roll: :roll: از آنجايي كه شما وجود داريد؟ پس يكي بايد شمارا آفريده باشه ;) ;) ;)

mostafahem
چهارشنبه 31 فروردین 90, 09:23 قبل از ظهر
ز كجا معلوم يكي مارا آفريده ؟ :roll: :roll: :roll: :roll: :roll: از آنجايي كه شما وجود داريد؟ پس يكي بايد شمارا آفريده باشه ;) ;) ;)

آفرین به محمد اما بحث سر این است که ما بطور تصادفی و خود به خود به وجود آمده ایم

حالا چی می گی :?: :?: :?:

ALI_110
چهارشنبه 31 فروردین 90, 11:01 قبل از ظهر
ز كجا معلوم يكي مارا آفريده ؟ :roll: :roll: :roll: :roll: :roll: از آنجايي كه شما وجود داريد؟ پس يكي بايد شمارا آفريده باشه ;) ;) ;)

آفرین به محمد اما بحث سر این است که ما بطور تصادفی و خود به خود به وجود آمده ایم

حالا چی می گی :?: :?: :?:
آفرين
نظريه بيگ بنگ (big bang) رو ميگي؟

mostafahem
پنجشنبه 01 اردیبهشت 90, 07:22 قبل از ظهر
نظریه بیگ بنگ چی هست؟

YE ASHENA
شنبه 03 اردیبهشت 90, 09:31 بعد از ظهر
big bang انیشتن جونو میگه؟البته این نظریه چند وقتی هست که دارن روش کار میکنن تا رد شه.اما mostafahem که میگی نظم الکی هم داریم،یه مثال بزن روشن شیم...

YE ASHENA
یکشنبه 04 اردیبهشت 90, 01:36 بعد از ظهر
چی شد مثال برا نظم الکی پیدا نکردی؟...

mostafahem
دوشنبه 05 اردیبهشت 90, 01:58 بعد از ظهر
اگه منظورتون از نظم الکی نظم تصادفی است که بارها مثالش رو اوردم

مثلا دو تا تاس رو شما می دازید و بطور کاملا اتفاقی دوتاشون عدد شش می آید

این هماهنگی کاملا تصادفی بوجو آمده است :? :? :? :?

YE ASHENA
سه شنبه 06 اردیبهشت 90, 10:24 بعد از ظهر
اگه میشه یه مثال تو طبیعت بزنید،مثلا اینکه خورشید تو یه فاصله ای از زمین هست که نورش تو باند مریی هست،این نظم به نظرت تصادفیه؟بعید میدونم هیچ آدمی قبول کنه این نظم تصادفیه...

حامد
چهارشنبه 07 اردیبهشت 90, 06:39 بعد از ظهر
تاس یا غیر تاس دلیل نمی شه اول تعریف کنیید نظم یعنی چه بعد ببینیم بر این مثالها نظم تطبیق می کنه یا نه
علی ای حال مثال تاس به نظر من مغالطه است
یا علی

mostafahem
پنجشنبه 08 اردیبهشت 90, 07:33 قبل از ظهر
به نظر من نظم یعنی هر کدام از اجزاء یک مجموعه هماهنگ با بقیه اعضا

باشد :x :x :x :x :x :idea: :idea: :idea: :idea:

بحث به جای خوبی داره می ره :D :D :D :D

حامد
پنجشنبه 08 اردیبهشت 90, 12:03 بعد از ظهر
به نظر من نظم یعنی هر کدام از اجزاء یک مجموعه هماهنگ با بقیه اعضا
هرچند تعریف درست نیس ولی باز هم طبق این تعریف مثال تاس اشتباهه
مثال بهتری بیار

AmirHossein
جمعه 09 اردیبهشت 90, 12:55 بعد از ظهر
بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهم صل علی محمّد و آل محمّد و عجل فرجهم و اهلک عدوهم من الجن و الانس من الاولین و الاخرین

تعریف نظم: به اتصال و هماهنگی میان اجزاء یک جسم، نظم می گویند. بنابراین شیئیتِ شیء وابسته به نظم آن می باشد.
به نظر من، نظمِ الکی یا نظمِ تصادفی وجود خارجی ندارد. زیرا طبق تعریفی که من در بالا ارائه کردم، هر جایی که ماده (به هر صورتی) وجود داشته باشد، بنابراین نظم هم وجود دارد، زیرا هر جا ماده وجود دارد، یک اتصالی میان اجزا آن وجود دارد.
اگر بپرسید که فرض می کنیم جسمی وجود دارد که قابل اِنقِسام نیست (یا به عبارت دیگر جسمی که جزء پذیر نیست یا قابلیت تقسیم شدن را ندارد)، طبق تعریف بالا در نظم صدق نمی کند؟ در جواب می گوییم: چنین جسمی وجود خارجی ندارد، زیرا تا جایی که من می دانم، اجماع متکلمین، فلاسفه و ... بر این است که چنین جسمی وجود خارجی ندارد.

YE ASHENA
جمعه 09 اردیبهشت 90, 10:56 بعد از ظهر
اینجور که من فهمیدم،طبق این تعریفی که شما کردید اصلا بی نظمی وجود نداره،درسته؟چون همه جا ماده هست و طبق تعریفتون باید نظمم اونجا باشه...

mostafahem
یکشنبه 11 اردیبهشت 90, 10:58 قبل از ظهر
امیر حسین بیشتر توضیح بده هیچی نفهمیدم :o :o :o :o

YE ASHENA
یکشنبه 11 اردیبهشت 90, 03:05 بعد از ظهر
آقا amir چی شد پس،یعنی به نظر شما و طبق تعریفتون اصلا بی نظمی وجود نداره؟...

AmirHossein
دوشنبه 12 اردیبهشت 90, 12:01 قبل از ظهر
بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهم صل علی محمّد و آل محمّد و عجل فرجهم و اهلک عدوهم من الجن و الانس من الاولین و الاخرین

بله، به نظر من در عالم ماده، اصلاً بی نظمی وجود نداره!
شما همین که یک شیء رو می بینی، صرفِ وجود اون شیء پی می بری که نظم وجود داره.

ABASS
دوشنبه 12 اردیبهشت 90, 04:33 بعد از ظهر
با سلام.در روایت امام صادق در مورد رد پای حیوان اگر دقت کنیم میبینیم نمی توان گفت که اتفاقی یا تصادفی جای پای آن حیوان آنجا افتاده است و هیچ حیوانی از آنجا عبور نکرده است :o :shock: :evil:

mostafahem
سه شنبه 13 اردیبهشت 90, 09:24 قبل از ظهر
کسی می تونه از توی روایات نظم رو تعریف کنه :?: :?: :?: :?:

mostafahem
چهارشنبه 14 اردیبهشت 90, 09:54 قبل از ظهر
به این فراز از توحید مفضل دقت کنید:


وَ اعْلَمْ يَا مُفَضَّلُ أَنَّ اسْمَ هَذَا الْعَالَمِ بِلِسَانِ الْيُونَانِيَّةِ الْجَارِي الْمَعْرُوفِ عِنْدَهُمْ قوسموس وَ تَفْسِيرُهُ الزِّينَةُ وَ كَذَلِكَ سَمَّتْهُ الْفَلَاسِفَةُ وَ مَنِ ادَّعَى الْحِكْمَةَ أَ فَكَانُوا يُسَمُّونَهُ بِهَذَا الِاسْمِ إِلَّا لِمَا رَأَوْا فِيهِ مِنَ التَّقْدِيرِ وَ النِّظَامِ فَلَمْ يَرْضَوْا أَنْ يُسَمُّوهُ تَقْدِيراً وَ نِظَاماً حَتَّى سَمَّوْهُ زِينَةً لِيُخْبِرُوا أَنَّهُ مَعَ مَا هُوَ عَلَيْهِ مِنَ الصَّوَابِ وَ الْإِتْقَانِ عَلَى غَايَةِ الْحُسْنِ وَ الْبَهَاء
بدان اى مفضّل! كه نام اين عالم به زبان يونانى كه جارى و معروف است نزد ايشان «قوسموس» است. و تفسيرش در لغت ايشان زينت‏ است. و فلاسفه و مدّعيان حكمت عالم را چنين نام كرده‏اند براى حسن تقدير و ثواب انتظامى كه در آن مشاهده كرده‏اند، پس راضى نشدند به آن كه تقدير و نظام نام كنند تا آن كه او را زينت ناميدند تا خبر دهند كه با اتقان و احكامى كه دارد در غايت حسن و بها و زينت است.

mostafahem
چهارشنبه 14 اردیبهشت 90, 09:59 قبل از ظهر
به این فراز نیز دقت کنید:

َ تَجَبُّرِهِمْ بِمَنْزِلَةِ عُمْيَانٍ دَخَلُوا دَاراً قَدْ بُنِيَتْ أَتْقَنَ بِنَاءٍ وَ أَحْسَنَهُ وَ فُرِشَتْ بِأَحْسَنِ الْفُرُشِ وَ أَفْخَرِهِ وَ أُعِدَّ فِيهَا ضُرُوبُ الْأَطْعِمَةِ وَ الْأَشْرِبَةِ وَ الْمَلَابِسِ وَ الْمَآرِبِ الَّتِي يُحْتَاجُ إِلَيْهَا وَ لَا يُسْتَغْنَى عَنْهَا وَ وُضِعَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ مِنْ ذَلِكَ مَوْضِعَهُ عَلَى صَوَابٍ مِنَ التَّقْدِيرِ وَ حِكْمَةٍ مِنَ التَّدْبِيرِ فَجَعَلُوا يَتَرَدَّدُونَ فِيهَا يَمِيناً وَ شِمَالًا وَ يَطُوفُونَ بُيُوتَهَا إِدْبَاراً وَ إِقْبَالًا مَحْجُوبَةً أَبْصَارُهُمْ عَنْهَا لَا يُبْصِرُونَ بُنْيَةَ الدَّارِ وَ مَا أُعِدَّ فِيهَا وَ رُبَّمَا عَثَرَ بَعْضُهُمْ بِالشَّيْ‏ءِ الَّذِي قَدْ وُضِعَ مَوْضِعُهُ وَ أُعِدَّ لِلْحَاجَةِ إِلَيْهِ وَ هُوَ جَاهِلٌ لِلْمَعْنَى فِيهِ وَ لِمَا أُعِدَّ وَ لِمَا ذَا جُعِلَ كَذَلِكَ فَتَذَمَّرَ وَ تَسَخَّطَ وَ ذَمَّ الدَّارَ وَ بَانِيَهَا فَهَذِهِ حَالُ هَذَا الصِّنْفِ فِي إِنْكَارِهِمْ مَا أَنْكَرُوا مِنْ أَمْرِ الْخِلْقَةِ وَ ثَبَاتِ الصَّنْعَةِ فَإِنَّهُمْ لَمَّا عَزَبَتْ أَذْهَانُهُمْ عَنْ مَعْرِفَةِ الْأَسْبَابِ وَ الْعِلَلِ فِي الْأَشْيَاءِ صَارُوا يَجُولُونَ فِي هَذَا الْعَالَمِ حَيَارَى فَلَا يَفْهَمُون‏

اينان در گمراهى و تيره‏بختى و سرگردانى به كورانى مى‏مانند كه بر سرايى در مى‏آيند در نهايت استحكام و زيبايى، در آنجا بهترين و فاخرترين فرشها گسترانده شده، همه نوع خوردنى، نوشيدنى، پوشيدنى و هر نياز ديگرشان فراهم آمده. در آنجا هر چيزى از سر حكمت و تقدير بر جاى شايسته خود است. اما اين‏ بى‏بصران از اين سوى به آن سوى مى‏روند (1) و همه جاى آن سرا را به زير پا مى‏نهند ولى هيچ چيزى نمى‏بينند. نه سراى را مى‏بينند و نه آنچه را كه در آن مهيّاست. بلكه چه بسا [به خاطر نابينايى‏] گاه پاى يكى از آنان بلغزد و چيزى را كه به آن نيازمندند و در جاى مناسبش قرار داده شده و او از حكمت وجود آن آگاه نيست از ميان ببرد و او نيز به خشم و غضب آيد و سراى و صاحب آن را نكوهش كند.
حال اين گروه كه حكمت و تدبير را در كار آفرينش انكار مى‏كنند همين گونه است.
از آنجا كه انديشه‏هاى اينان از درك اسباب و علل آفرينش اشيا ناكام ماند، در اين جهان چنان سرگشته شدند كه اتقان، استوارى، حسن تدبير، شكل دهى و هيأت آفرينى نيكوى آن را [به دست يك حكيم و آفريننده‏] در نيافتند چه بسا كسى از اين گروه به خاطر عدم آگاهى به سبب و حكمت آفرينش يك چيز، به نكوهش و انكار و لغزش آن بپردازد. مانند كار گمراهانى چون «مانى» و اصحاب كافر او و ملحدان فاجر و فاسق و خارج از دين‏

mostafahem
چهارشنبه 14 اردیبهشت 90, 10:20 قبل از ظهر
نتیجه این فراز ها:

يَا مُفَضَّلُ أَوَّلُ الْعِبَرِ وَ الدَّلَالَةِ عَلَى الْبَارِي جَلَّ قُدْسُهُ تَهْيِئَةُ هَذَا الْعَالَمِ وَ تَأْلِيفُ أَجْزَائِهِ وَ نَظْمُهَا عَلَى مَا هِيَ عَلَيْهِ فَإِنَّكَ إِذَا تَأَمَّلْتَ الْعَالَمَ بِفِكْرِكَ وَ خَبَرْتَهُ بِعَقْلِكَ وَجَدْتَهُ كَالْبَيْتِ الْمَبْنِيِّ الْمُعَدِّ فِيهِ جَمِيعُ مَا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ عِبَادُهُ فَالسَّمَاءُ مَرْفُوعَةٌ كَالسَّقْفِ وَ الْأَرْضُ مَمْدُودَةٌ كَالْبِسَاطِ وَ النُّجُومُ مُضِيئَةٌ كَالْمَصَابِيحِ وَ الْجَوَاهِرُ مَخْزُونَةٌ كَالذَّخَائِرِ وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ فِيهَا لِشَأْنِهِ مُعَدٌّ وَ الْإِنْسَانُ كَالْمَلِكِ ذَلِكَ الْبَيْتِ وَ الْمُخَوَّلِ جَمِيعَ مَا فِيهِ وَ ضُرُوبُ النَّبَاتِ مُهَيَّأَةٌ لِمَآرِبِهِ وَ صُنُوفُ الْحَيَوَانِ مَصْرُوفَةٌ فِي مَصَالِحِهِ وَ مَنَافِعِهِ فَفِي هَذَا دَلَالَةٌ وَاضِحَةٌ عَلَى أَنَّ الْعَالَمَ مَخْلُوقٌ بِتَقْدِيرٍ وَ حِكْمَةٍ وَ نِظَامٍ وَ مُلَائَمَةٍ وَ أَنَّ الْخَالِقَ لَهُ وَاحِدٌ وَ هُوَ الَّذِي أَلَّفَهُ وَ نَظَّمَهُ بَعْضاً إِلَى بَعْضٍ جَلَّ قُدْسُهُ وَ تَعَالَى جَدُّهُ وَ كَرُمَ وَجْهُهُ وَ لَا إِلَهَ غَيْرُهُ تَعَالَى عَمَّا يَقُولُ الْجَاحِدُونَ وَ جَلَّ وَ عَظُمَ عَمَّا يَنْتَحِلُهُ الْمُلْحِدُون‏

پس حضرت فرمود كه: اى مفضل! اول عبرتها و دليلها بر صانع عالم تعالى شأنه، تهيّه و نظام اين عالم است و تأليف اجزاء آن و نسق آن بر وجه كمال زيرا كه اگر تأمل كنى در عالم به فكر خود و تميز كنى به عقل خود، خواهى يافت اين عالم را مانند سرائى كه بنا كرده‏اند و هر چه بندگان خدا را به آن احتياج است مهيّا كرده‏اند، پس آسمان‏
رفيع مانند سقف اين خانه است و زمين وسيع مانند بساطى است كه براى ايشان گسترانده‏اند و ستاره‏ها [ئى‏] كه به حسن انتظام بر هم چيده‏اند مانند چراغها است كه بر اين طاق مقرنس آويخته‏اند و جواهر كه در جبال و تلال مخزون است مانند ذخيره‏ها است كه براى ايشان مهيّا ساخته‏اند، و هر چيزى را براى مصلحتى قرار داده. و انسان به منزله كسى است كه اين خانه را به او بخشيده‏اند و آنچه در آن هست به او واگذاشته‏اند، و انواع نباتات را براى او مقرر داشته‏اند، و انواع حيوانات را به جهت مصالح او آفريده‏اند.
پس اين انتظام امور و اتّساق احوال، دليل واضح است بر آن كه عالم مخلوق است به تقدير و حكمت و نظام و مصلحت و آن كه خالق همه يكى است كه اين اصناف مخلوقات را با يك ديگر الفت داده و بعضى را به بعضى مربوط و محتاج گردانيده- جلّ قدسه، و تعالى جده، و كرم وجهه، و لا إله غيره، تعالى عمّا يقول الجاحدون و جلّ و عظم عمّا ينتحله الملحدون‏

AmirHossein
جمعه 16 اردیبهشت 90, 08:47 قبل از ظهر
بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهم صل علی محمّد و آل محمّد و عجل فرجهم و اهلک عدوهم من الجن و الانس من الاولین و الاخرین

خیلی از آقا مصطفی ممنونم که روایت زیبای "توحید مفضّل" رو آوردند. إن شاء الله، بتونیم به کمک هم معنای نظم رو از توی این روایت در بیاریم.
چند تا نکته در مورد این روایت به نظر من می رسه:
1) با توجه به عبارت "أَوَّلُ الْعِبَرِ ..." که در ابتدای حدیثی که آقا مصطفی آوردند، آمده این دلیل و برهانی که امام صادق(ع) در این حدیث آوردند، از قوی ترین برهان ها و دلایل برای توحید است. کما اینکه مرحوم علامه مجلسی (ره) در جلد سوم بحارالانوار به این مطلب اشاره کرده اند.
2) نظمی که در این روایت به آن اشاره شده، یک نظم هدفمند است. دلیل بر این حرف، همان مثالی است که امام صادق (ع) در همین خطبه به آن اشاره کرده اند. طبق این مثال (تشبیه عالم به خانه ای که همه اشیاء در این خانه براساس تدبیر و تقدیر قرار داده شده است)، نظم میان اجزای این عالم، یک نظم هدفمند است زیرا در خلقت تمام اشیاء در این عالم، تدبیر و تقدیر به کار رفته تا این اجزا بتوانند هدف معینی را به انجام برسانند. بنابراین اوّلین نتیجه ای که می توانیم بگیریم این است که این نظم هدفمند، با اهمال در تضاد است. به عبارت دیگر، این عالم هستی حتماً باید مدبّر داشته باشد.

mohhammad$adeq
یکشنبه 18 اردیبهشت 90, 08:16 بعد از ظهر
سلام برای اینکه عریضه خالی نباشه و بر حسب اتفاق از وقتم خوب استفاده کنم:

مثل ما مثه کسیه که با چشم بند وارد 1 خونه ای که در غایت نظم و ترتیب میشم
بعد به دلیل کوریمون
پامون میگیره به 1 چیز به زمین و زمان نا سزا که....
عزیز اگه چشم بگشایی میبینی که مدبری عزیز همه چیز را در جای مناسب قرار داده و اگه بی نظمی هست از اخلالاته جهولانه پسر آدم است .

mostafahem
دوشنبه 19 اردیبهشت 90, 10:10 قبل از ظهر
بازهم در معنای نظم دقیق تر بشویم:

قَالَ فَأَخْبِرْنِي عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَ لَهُ شَرِيكٌ فِي مُلْكِهِ أَوْ مُضَادٌّ لَهُ فِي تَدْبِيرِهِ قَالَ لَا قَالَ فَمَا هَذَا الْفَسَادُ الْمَوْجُودُ فِي هَذَا الْعَالَمِ مِنْ سِبَاعٍ ضَارِيَةٍ وَ هَوَامٍّ مَخُوفَةٍ وَ خَلْقٍ كَثِيرٍ مُشَوَّهَةٍ «1» وَ دُودٍ وَ بَعُوضٍ وَ حَيَّاتٍ وَ عَقَارِبَ وَ زَعَمْتَ أَنَّهُ لَا يَخْلُقُ شَيْئاً إِلَّا لِعِلَّةٍ لِأَنَّهُ لَا يَعْبَثُ «2» قَالَ أَ لَسْتَ تَزْعُمُ أَنَّ الْعَقَارِبَ تَنْفَعُ مِنْ وَجَعِ الْمَثَانَةِ وَ الْحَصَاةِ وَ لِمَنْ يَبُولُ فِي الْفِرَاشِ وَ إِنَّ أَفْضَلَ التِّرْيَاقِ مَا عُولِجَ مِنْ لُحُومِ الْأَفَاعِي وَ إِنَّ لُحُومَهَا إِذَا أَكَلَهَا الْمَجْذُومُ لِشِبِتٍّ نَفَعَهُ»
وَ تَزْعُمُ أَنَّ الدُّودَ الْأَحْمَرَ الَّذِي يُصَابُ تَحْتَ الْأَرْضِ نَافِعٌ لِلْأَكَلَةِ قَالَ نَعَمْ قَالَ ع فَأَمَّا الْبَعُوضُ وَ الْبَقُّ فَبَعْضُ سَبَبِهِ أَنَّهُ جُعِلَ أَرْزَاقُ الطَّيْرِ وَ أَهَانَ بِهَا جَبَّاراً تَمَرَّدَ عَلَى اللَّهِ وَ تَجَبَّرَ وَ أَنْكَرَ رُبُوبِيَّتَهُ فَسَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِ أَضْعَفَ خَلْقِهِ لِيُرِيَهُ قُدْرَتَهُ وَ عَظَمَتَهُ وَ هِيَ الْبَعُوضُ فَدَخَلَتْ فِي مَنْخِرِهِ حَتَّى وَصَلَتْ إِلَى دِمَاغِهِ فَقَتَلَتْهُ وَ اعْلَمْ أَنَّا لَوْ وَقَفْنَا عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ خَلَقَهُ اللَّهُ لِمَ خَلَقَهُ وَ لِأَيِّ شَيْ‏ءٍ أَنْشَأَهُ لَكِنَّا قَدْ سَاوَيْنَاهُ فِي عِلْمِهِ وَ عَلِمْنَا كُلَّ مَا يَعْلَمُ وَ اسْتَغْنَيْنَا عَنْهُ وَ كُنَّا وَ هُوَ فِي الْعِلْمِ سَوَاء

ترجمه:گفت بفرمائيد آيا خداوند را در ملك خود شريكى هست يا مخالفى در تدبير آفرينش دارد؟ فرمود: نه.
گفت پس اين فساد موجود در جهان از قبيل درندگان زيانبخش و جنبندگان وحشت‏انگيز و موجودات نفرت‏انگيز، كرمها، پشه‏ها، مارها، عقرب‏ها از چيست با اينكه شما عقيده داريد هر چه را خلق نموده علت و جهتى دارد و كار بيهوده نميكند.
فرمود: مگر تو خود نمى‏گوئى كه عقرب‏ها براى ناراحتى مثانه و خصيه‏ها خوب است و براى كسى كه در رختخواب ادرار مى‏كند و بهترين پادزهر از گوشت افعى به دست مى‏آيد، گوشت آنها را اگر جذامى بخورد برايش نافع است و عقيده دارى كرمهاى قرمز زير زمين براى بيمارى آكله نافع است.
فرمود: اما مگس و پشه و كيك و برخى از آنها را روزى براى پرندگان قرار داده و با آنها خوار مى‏كند متكبران و ستمگرانى را كه بر خداى خود تكبر مى‏ورزند و انكار خدائيش مى‏كنند. ضعيف‏ترين موجود را بر او مسلط مى‏كند تا قدرت و عظمت خويش را به او نشان دهد. داخل در بينى او شد و به مغزش رسيد بالاخره او را كشت «1». در ضمن بايد بدانى كه، اگر بخواهيم علل و موجبات خلقت تمام موجودات را بدانيم كه چرا آفريده با او در علم مساوى خواهيم شد و آنچه او مى‏داند ما نيز خواهيم دانست و از او بى‏نياز مى‏شويم ما و او در علم برابر مى‏شويم‏

mahdi10
سه شنبه 20 اردیبهشت 90, 06:41 بعد از ظهر
اين انتظام امور و اتّساق احوال، دليل واضح است بر آن كه عالم مخلوق است به تقدير و حكمت و نظام و مصلحت و آن كه خالق همه يكى است
جالب است که امام علیه السلام از هماهنگ بودن اجزا با یکدیگر نتیجه گرفته که خالق همه یکی است چرا که اگر یکی نبود هر یک با روشی مستقل از دیگری آفریده میشد دیگر این هماهنگی تنگاتنک حاصل نمی شد

mostafahem
سه شنبه 20 اردیبهشت 90, 10:24 بعد از ظهر
همه تعریف نظم رو از توی این روایات متوجه شدند :?: :?: :?: :?:

حامد
چهارشنبه 21 اردیبهشت 90, 11:55 بعد از ظهر
من معنی نظم و از این روایت نفهمیدم!!!!!!!!!!!!! :o :o :o :o :o :o

Parsa
پنجشنبه 22 اردیبهشت 90, 11:56 بعد از ظهر
من هنوز درست متوجه نشدم. ببینید ممکنه در یه نقطه*ای از زمان شرایط برای تشکیل یه جسم یا موجود خاص فراهم شده باشه ولی* هنوز موارد مورد نیز برای ادامهٔ حیاتش( باقی* ماندن خصوصیت معرف آن موجود) فراهم نباشه، به این ترتیب به طور متولی* تشکیل شده و از بین میرود تا زمانیکه شرایط لازم فراهم گردد و این موجود تداوم پیدا کند، به همین ترتیب این موجود میتواند در کامل شدن شرایط تشکیل و تداوم یک موجود دیگر ایفای نقش کند.همینطوری کل موجودات شکل میگیرند و یک حالت پایدار در سیستم به وجود میاید که اگر موجودی بخواهد غیر از حالت پایدار خود شکل دیگری پیدا کند به زودی به علت نامناسب بودن شرایط حیاتش از بین میرود. ولی* با این همه تفسیر چند تا سوال مطرح می*شه
اولاً نقطه شروع این زنجیره کجاست و چگونه تعیین میشود؟
ثانیا خصوصیت ذاتی و شرایط حیات موجودات چگونه و توسط چه کسی* تعریف میگردد؟
سوال آخر اینکه آیا ممکن موجودی به وجود بید که هیچ فایده*ای نداشته باشه؟
:?: :!: :?:

YE ASHENA
شنبه 24 اردیبهشت 90, 04:13 بعد از ظهر
نه معنی نظم و فهمیدم نه سوال های parsa رو،آقا زیر دیپلم الهیات حرف بزنید منم بفهمم...

mostafahem
یکشنبه 25 اردیبهشت 90, 10:42 قبل از ظهر
نظمی که در این روایت به آن اشاره شده، یک نظم هدفمند است. دلیل بر این حرف، همان مثالی است که امام صادق (ع) در همین خطبه به آن اشاره کرده اند. طبق این مثال (تشبیه عالم به خانه ای که همه اشیاء در این خانه براساس تدبیر و تقدیر قرار داده شده است)، نظم میان اجزای این عالم، یک نظم هدفمند است زیرا در خلقت تمام اشیاء در این عالم، تدبیر و تقدیر به کار رفته تا این اجزا بتوانند هدف معینی را به انجام برسانند. بنابراین اوّلین نتیجه ای که می توانیم بگیریم این است که این نظم هدفمند، با اهمال در تضاد است. به عبارت دیگر، این عالم هستی حتماً باید مدبّر داشته باشد.
امیر حسین نتیجه خوبی از روایت گرفته که نظم در روایت مقابل اهمال است.این مطلب در
ادامه توحید مفضل مشهود است.اما تعریف نظم:
يَا مُفَضَّلُ أَوَّلُ الْعِبَرِ وَ الدَّلَالَةِ عَلَى الْبَارِي جَلَّ قُدْسُهُ تَهْيِئَةُ هَذَا الْعَالَمِ وَ تَأْلِيفُ أَجْزَائِهِ وَ نَظْمُهَا عَلَى مَا هِيَ عَلَيْهِ فَإِنَّكَ إِذَا تَأَمَّلْتَ الْعَالَمَ بِفِكْرِكَ وَ خَبَرْتَهُ بِعَقْلِكَ وَجَدْتَهُ كَالْبَيْتِ الْمَبْنِيِّ الْمُعَدِّ فِيهِ جَمِيعُ مَا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ عِبَادُهُ فَالسَّمَاءُ مَرْفُوعَةٌ كَالسَّقْفِ وَ الْأَرْضُ مَمْدُودَةٌ كَالْبِسَاطِ وَ النُّجُومُ مُضِيئَةٌ كَالْمَصَابِيحِ وَ الْجَوَاهِرُ مَخْزُونَةٌ كَالذَّخَائِرِ وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ فِيهَا لِشَأْنِهِ مُعَدٌّ وَ الْإِنْسَانُ كَالْمَلِكِ ذَلِكَ الْبَيْتِ وَ الْمُخَوَّلِ جَمِيعَ مَا فِيهِ وَ ضُرُوبُ النَّبَاتِ مُهَيَّأَةٌ لِمَآرِبِهِ وَ صُنُوفُ الْحَيَوَانِ مَصْرُوفَةٌ فِي مَصَالِحِهِ وَ مَنَافِعِهِ فَفِي هَذَا دَلَالَةٌ وَاضِحَةٌ عَلَى أَنَّ الْعَالَمَ مَخْلُوقٌ بِتَقْدِيرٍ وَ حِكْمَةٍ وَ نِظَامٍ وَ مُلَائَمَةٍ وَ أَنَّ الْخَالِقَ لَهُ وَاحِدٌ وَ هُوَ الَّذِي أَلَّفَهُ وَ نَظَّمَهُ بَعْضاً إِلَى بَعْضٍ جَلَّ قُدْسُهُ وَ تَعَالَى جَدُّهُ وَ كَرُمَ وَجْهُهُ وَ لَا إِلَهَ غَيْرُهُ تَعَالَى عَمَّا يَقُولُ الْجَاحِدُونَ وَ جَلَّ وَ عَظُمَ عَمَّا يَنْتَحِلُهُ الْمُلْحِدُونَ‏
ترجمه: پس حضرت فرمود كه: اى مفضل! اول عبرتها و دليلها بر صانع عالم تعالى شأنه، تهيّه و نظام اين عالم است و تأليف اجزاء آن و نسق آن بر وجه كمال زيرا كه اگر تأمل كنى در عالم به فكر خود و تميز كنى به عقل خود، خواهى يافت اين عالم را مانند سرائى كه بنا كرده‏اند و هر چه بندگان خدا را به آن احتياج است مهيّا كرده‏اند، پس آسمان‏ رفيع مانند سقف اين خانه است و زمين وسيع مانند بساطى است كه براى ايشان گسترانده‏اند و ستاره‏ها [ئى‏] كه به حسن انتظام بر هم چيده‏اند مانند چراغها است كه بر اين طاق مقرنس آويخته‏اند و جواهر كه در جبال و تلال مخزون است مانند ذخيره‏ها است كه براى ايشان مهيّا ساخته‏اند، و هر چيزى را براى مصلحتى قرار داده. و انسان به منزله كسى است كه اين خانه را به او بخشيده‏اند و آنچه در آن هست به او واگذاشته‏اند، و انواع نباتات را براى او مقرر داشته‏اند، و انواع حيوانات را به جهت مصالح او آفريده‏اند.
پس اين انتظام امور و اتّساق احوال، دليل واضح است بر آن كه عالم مخلوق است به تقدير و حكمت و نظام و مصلحت و آن كه خالق همه يكى است كه اين اصناف مخلوقات را با يك ديگر الفت داده و بعضى را به بعضى مربوط و محتاج گردانيده- جلّ قدسه، و تعالى جده، و كرم وجهه، و لا إله غيره، تعالى عمّا يقول الجاحدون و جلّ و عظم عمّا ينتحله الملحدون.

mostafahem
یکشنبه 25 اردیبهشت 90, 10:49 قبل از ظهر
حالا با توجه به فرازی آوردم نظم اینطور معنا می شود که
تمام مخلوقات جهت هدفی آفریده شده اند مثلا تمام احتیاجات انسان در این دنیا فراهم شده.اگر انسان نیاز به ویتامین دارد در این دنیا برای او قرار داده شده است.
اگر پرنده نیاز به دانه دارد برای او مهیا شده است.یعنی تمامی اجزا موجود در این دنیا کاملا مثل یک پازل مکمل یکدیگرند.امکان ندارد موجودی به چیزی اجتیاج داشته باشد ولی احتیاج او در این دنیا پاسخی نداشته باشد.
اما نظم فقط هماهنگی و مکمل بودن اجزا برای یکدیگر نیست.هدف خاصی را دنبال کردن خود یک نظم است مثلا دو جزء جدای از هم در این دنیا طوری کار می کنند که هردو یک هدف را دنبال می کنند.(اگر بخواهید مثال از توحید مفضل می آورم)

mostafahem
یکشنبه 25 اردیبهشت 90, 10:53 قبل از ظهر
در جواب پارسا این فراز از توحید مفضل رو می آورم:
الَ الْمُفَضَّلُ فَقُلْتُ يَا مَوْلَايَ إِنَّ قَوْماً يَزْعُمُونَ أَنَّ هَذَا مِنْ فِعْلِ الطَّبِيعَةِ فَقَالَ ع سَلْهُمْ عَنْ هَذِهِ الطَّبِيعَةِ أَ هِيَ شَيْ‏ءٌ لَهُ عِلْمٌ وَ قُدْرَةٌ عَلَى مِثْلِ هَذِهِ الْأَفْعَالِ أَمْ لَيْسَتْ كَذَلِكَ فَإِنْ أَوْجَبُوا لَهَا الْعِلْمَ وَ الْقُدْرَةَ فَمَا يَمْنَعُهُمْ مِنْ إِثْبَاتِ الْخَالِقِ فَإِنَّ هَذِهِ صَنْعَتُهُ وَ إِنْ زَعَمُوا أَنَّهَا تَفْعَلُ هَذِهِ الْأَفْعَالَ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ لَا عَمْدٍ وَ كَانَ فِي أَفْعَالِهَا مَا قَدْ تَرَاهُ مِنَ الصَّوَابِ وَ الْحِكْمَةِ عُلِمَ أَنَّ هَذَا الْفِعْلَ لِلْخَالِقِ الْحَكِيمِ فَإِنَّ الَّذِي سَمَّوْهُ طَبِيعَةً هُوَ سُنَّتُهُ فِي خَلْقِهِ الْجَارِيَةُ عَلَى مَا أَجْرَاهَا عَلَيْه‏

ترجمه: مفضّل گفت: گفتم اى مولاى من! گروهى مى‏گويند كه اينها از فعل طبيعت است.
حضرت فرمود كه: بپرس از ايشان كه آيا اين طبيعت كه شما مى‏گوئيد علم و قدرت دارد بر اين افعال يا نه؟ پس اگر گويند كه علم و قدرت دارد، پس به خدا قائل شده‏اند و او را «طبيعت» نام كرده‏اند، زيرا كه معلوم است طبيعت را شعورى و اراده نيست.
و اگر گويند كه طبيعت را علم و اراده نيست، پس معلوم است كه اين افعال محكمه متقنه از طبيعت بى‏شعور صادر نمى‏شود چنانچه دانستى و ليكن عادت الهى جارى شده است كه اشياء را با اسباب جارى نمايد و جاهلان بر اين اسباب نظر افكنده‏اند و از مسبب الاسباب غافل شده‏اند.

mostafahem
یکشنبه 25 اردیبهشت 90, 10:58 قبل از ظهر
این توضیح رو علامه مجلسی در ذیل فرازی که آوردم داده است منتها ترجمه اش را پیدا نکردم.شرمنده
إيضاح قوله ع فما يمنعهم لعل المراد أنهم إذا قالوا بذلك فقد أثبتوا الصانع فلم يسمونه بالطبيعة و هي ليست بذات علم و إرادة و قدرة قوله ع علم أن هذا الفعل أي ظاهر بطلان هذا الزعم و الذي صار سببا لذهولهم أن الله تعالى أجرى عادته بأن يخلق الأشياء بأسبابها فذهبوا إلى استقلال تلك الأسباب في ذلك و بعبارة أخرى إن سنة الله و عادته قد جرت لحكم كثيرة أن تكون الأشياء بحسب بادئ النظر مستندة إلى غيره تعالى ثم يعلم بعد الاعتبار و التفكر أن الكل مستند إلى قدرته و تأثيره تعالى و إنما هذه الأشياء وسائل و شرائط لذلك فلذا تحيروا في الصانع تعالى‏

mostafahem
یکشنبه 25 اردیبهشت 90, 11:11 قبل از ظهر
اما مطالبی رو که آقا پارسا فرمودند خیلی مهم و قابل تحلیل است.
من در جواب برخی دیگر از مطالبی که فرمودند توصیه می کنم قانون دوم ترمودینامیک
رو و همچنین مفاهیم آنتروپی رو به بحث بگذارند چرا که به بحث هایی که در روایت توحید
مفضل آمده بسیار مرتبط می باشند.

Parsa
پنجشنبه 29 اردیبهشت 90, 08:31 بعد از ظهر
یه سرچ در مورد قانون دوم ترمودینامیک زدم؛ یه مطلب جالب پیدا کردم. خواستم بازنویسیش کنم ترجیح دادم لینکشو بذارم. حتما ببینید. لطفا بعد از خوندنش بیایین نظرتونو بگین.اگر صلاح دیدین یه تاپیک جدا درست کنین.

http://gabrielmmj.blogfa.com/post-14.aspx