PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : خداوند در مسیحیت ؟



حامد
پنجشنبه 11 فروردین 90, 05:12 بعد از ظهر
خدا در کتاب مقدس


خداوند تصميم به كشتن موسي ، پيامبر برگزيدۀ خويش مي*گيرد :

« و واقع شد در بين راه كه خداوند در منزل بدو برخورده قصد قتل وي نمود آنگاه صفوره ( همسر حضرت موسي ) سنگي تيز گرفته غلفۀ پسر خود را ختنه كرد و نزد پاي وي انداخته گفت: تو مرا شوهر خون هستي پس او وي را رها كرد» (خروج 24:4 ـ 26)

كدام منطق مي*تواند بپذيرد كه خداوند بخواهد يكي از بزرگترين و برترين پيامبران خويش را بكشد؟!

در عظمت اين پيامبر همين بس كه در سفر تثنيه 34:*****10 مي*خوانيم: « و نبی اي مثل موسي تا به حال در اسرائيل برنخاسته است كه خداوند او را روبرو شناخته باشد »

نكته ی عجيب اينكه موسي مرتكب هيچ گناهي نشده بود و خداوند او را به سوي فرعون فرستاده بود تا بني اسرائيل را از چنگال فرعون رهائي بخشد اما ناگهان تصميم به كشتن موسي گرفت !!!

و عجيب*تر اينكه همسر موسي با ختنه كردن فرزندش خداوند را منصرف كرد !



پشيماني خدا از خلق كردن انسان :

«و خداوند پشيمان شد كه انسان را بر زمين ساخته بود و در دل خود محزون گشت و خداوند گفت: انسان را كه آفريدم از روي زمين محو سازم، انسان و بهايم و حشرات و پرندگان هوا را چونكه متأسف شدم از ساختن ايشان » ( پيدايش 6:****6ـ7 )

معروف است كه « چرا عاقل كند كاري كه باز آرد پشيماني » ، كاري كه در نهايت به پشيماني بيانجامد زيبندۀ عاقل نيست چگونه است كه خداوند مرتكب چنين كاري مي*شود؟



خداوند از اتحاد مردم ترسيد ، زبانهايشان را مختلف نمود !

«و خداوند نزول نمود تا شهر و برجي را كه بني آدم بنا مي*كردند ملاحظه نمايد و خداوند گفت: همانا قوم يكي است و جميع ايشان را يك زبان و اين كار را شروع كرده*اند و الان هيچ كاري كه قصد آن بكنند از ايشان ممتنع نخواهد شد. اكنون نازل شويم و زبان ايشان را در آنجا مشوش سازيم تا سخن يكديگر را نفهمند» ( پيدايش 11: *5 ـ 8 )

آيا خداوند اين قدر ضعيف و درمانده است كه از يكپارچگي مردم و اتحاد آنها به هراس مي*افتد و به ناچار در زبان آنها اختلاف مي*افكند؟

بايد ديد كه خداوند براي پيشرفت شگرف و حيرت*آور انسان*ها در قرن بيست و يكم چه تدبيري انديشيده است؟



مار راست مي*گويد اما خداوند از روي ترس دروغ مي*گويد :

« و خداوند خدا آدم را امر فرموده گفت : از همة درختان باغ بي ممانعت بخور اما از درخت معرفت نيك و بد زنهار نخوري زيرا روزي كه از آن خوردي هر آينه خواهي مرد... مار به زن گفت : هر آينه نخواهيد مرد بلكه خدا مي*داند كه روزي كه از آن بخوريد چشمان شما باز شود و مانند خدا عارف نيك و بد خواهيد بود و چون زن ديد كه آن درخت براي خوراك نيكوست و به نظر خوشنما و درختي دلپذير و دانش*افزا پس از ميوه*اش گرفته بخورد و به شوهر خود نيز داد و او خورد. آنگاه چشمان هر دو ايشان باز شد و فهميدند كه عريانند...

پس خداوند خدا به مار گفت: چونكه اين كار كردي از جميع بهايم و از همة حيوانات صحرا ملعون*تر هستي...

و خداوند خدا گفت: همانا انسان مثل يكي از ما شده است كه عارف نيك و بد گرديده. اينك مبادا دست خود را دراز كند و از درخت حيات نيز گرفته بخورد و تا به ابد زنده ماند ( پيدايش 2:***16ـ17 و 3:****1ـ22 )

آيا خداوند به راستي اهل دروغ است ؟

آيا از اينكه آدم خوب و بد را بشناسد هراسان مي*گردد؟

مگر درخت حيات چيست؟

مگر نه اين است كه مرگ و زندگي در دست خداست ؟

آيا اگر آدم از درخت حيات مي*خورد ديگر كاري از دست خدا ساخته نبود ؟

بسي مايۀ تأسف است كه مسيحيان چنين خدائي را مي*پرستند .

آيا خدائي كه از اتحاد انسان*ها مي*ترسد، خدائي كه از معرفت انسان وحشت دارد و ترس از ابدي شدن انسان*ها او را به هراس مي*اندازد شايستۀ پرستش است؟!



خشم خداوند ، كشتار او و پشيمان شدنش :

« و خشم خداوند بار ديگر بر اسرائيل افروخته شد... پس خداوند وبا بر اسرائيل از آن صبح تا وقت معين فرستاد و هفتاد هزار نفر از قوم، ازدان تا بئرشبع مردند . و چون فرشته دست خود را بر اورشليم دراز كرد تا آن را هلاك سازد خداوند از ان بلا پشيمان شد و به فرشته*اي كه قوم را هلاك مي*ساخت گفت: كافي است حال دست خود را باز دار». ( دوم سموئيل 24: ۱ ـ ۱۶ )



غيرت عجيب خدا و انتقام گناه پدر از پسر :

« من كه يهوه خداي تو مي*باشم خداي غيور هستم كه انتقام گناه پدران را از پسران تا پشت سوم و چهارم از آناني كه مرا دشمن دارند مي*گيرم» ( خروج 20*:5 )

كدام عقل و منطق مي*پذيرد كه پسر تاوان گناه پدر و اجداد خويش را بدهد ؟

آيا اين غيرت است كه خداوند انتقام گناه پدران را از پسران و نوه*هاي ايشان بستاند ؟ شما قضاوت كنيد.



پشيماني خداوند از پادشاه كردن شاؤل :



«و كلام خداوند بر سموئيل نازل شده گفت: پشيمان شدم كه شاؤل را پادشاه ساختم زيرا از پيروي من برگشته كلام مرا به جا نياورده است» ( اول سموئيل 15:***10ـ11)

آيا خداوند از سرپيچي و نافرماني شاؤل در آينده خبر نداشت؟

يا اينكه مي*دانست و او را پادشاه كرد؟!

به نظر شما فرق خداي كتاب مقدس با بندگانش در چيست؟



فرمان خداوند به پيامبر خويش « زن زانيه و ولد الزنا بگير » :

« خداوند به هوشع گفت: برو و زني زانيه و اولاد زناكار براي خود بگير زيرا كه اين زمين از خداوند برگشته سخت زناكار شده*اند » ( هوشع 1:**2 )

« و خداوند مرا گفت: بار ديگر برو و زني را كه محبوبة شوهر خود و زانيه مي*باشد دوست بدار » ( هوشع ۳: ۱ )



آنچه آورديم مختصري از صفات و ويژگي*هاي خداوند در كتاب مقدس است برخي از ديگر صفات خداوند را به صورت گذرا مرور مي*كنيم:

« راه مي*رود و دنبال آدم مي*گردد ( پيدايش 3 :** 8 ـ 9 ) ، به قول و وعدۀ خويش وفا نمي*كند (اول سموئيل 2:*30) ، با انسان كشتي مي*گيرد (پيدايش 24:***30) ، از بيني وي دود مي*آيد و از دهانش آتش، آسمان*ها را خم مي*كند و پائين مي*آيد، بر كروبين « گروهي از فرشتگان مقرّب » سوار شده و پرواز مي*كند (دوم سموئيل 22:*۷ ـ 11 و مزامير 18:*6ـ10) و از ساكنان خانه* ها بی خبر است (خروج 12:*12ـ13 ) .



ناگفته نماند كه مفسرين كتاب مقدس خداوند را در اين آيات به فرشته تفسير می كنند كه البته چنين كاربردي هم در كتاب مقدس وجود دارد اما حقیقت این است که تطبيق برخي از اين موارد بر فرشتگان بسيار مشكل و بلكه غيرممكن است .

zoha
دوشنبه 26 اردیبهشت 90, 11:45 قبل از ظهر
توی مسیحیت اندیشه خدا هم مثل خیلی از مفاهیم دیگه مثل نبوت ، رستاخیز و .. عجیب و غریب و به قول خودشون عقل گریز و عقل ستیزه. البته با نگاه کردن صرف به ظاهر متن کتاب مقدس نسیشه درر مورد عقاید مسیحی به نتیجه رسید چون مسیحیت یک دین تاریخیه و دربستر تاریخ بوجود اومده و از این نظر اصلا قابل مقایسه با دین ما نیست. و البته متالهان مسیحی بخصوص تو قرن بیستم بسیار روشن بین بودن و اونقدر تلاش کردن تا تونستن عقاید غیر عقلانی ای مثل تثلیث رو طوری تاویل کنن که هنوز عده زیادی از مسیحیان رو در غرب که همه چیز برای بی دینی مهیاست مومن نگه دارن. و این باید برای متالهان ما هم قابل توجه باشه که یه فکری برای دین مردم درعصر بی دینی کنن چون ظاهرا روشهای سنتی جوابگو نیست و هر روز از عده دینداران مسلمان کم میشه الا وهابیا :!:

حامد
دوشنبه 26 اردیبهشت 90, 11:57 بعد از ظهر
مسیحیت یک دین تاریخیه یعنی چه ؟؟؟؟

zoha
سه شنبه 27 اردیبهشت 90, 10:18 قبل از ظهر
یعنی اموزه های مسیحی و مطالب کتاب مقدس وحی نیست! (البته من دارم از دید یه مسیحی اینا رو میگم نه از دید شما چون از دید شما که خوب معلومه فقط چی وحیه!) و خود مسیحیا هم می دونن که مطالب کتاب مقدس چیزاییه که اون چهار تا قدیس تو مکاشفه به اونها رسیدن و اصلا وحی به اون معنایی که ما تو اسلام داریم اونا ندارن بلکه وحی برای اونها به معنی حلول خداوند و رسیدن به مقام مکاشفه است به خاطر همین دین در طول زمان و در بستر تاریخ بوجود اومده و همه پیامبری مسیح هم برای اونا اینه که مسیح به دنیا اومد ، رنج کشید ، به صلیب کشیده شد و در رستاخیزش به خدای پدر پیوست. وهمه اینا هم جنبه روحانی دارن و هم جنبه تاریخی. و اینکه مسیحیت یا عهد جدید در ادامه یهودیت یا عهد قدیمه و بدون اون فهم نمیشه...

حامد
چهارشنبه 28 اردیبهشت 90, 12:00 قبل از ظهر
با عرض معذرت من این قضیه تاریخی بازم نفهمیدم :oops: :oops: :oops: :oops: :oops: :oops:

hamid reza
شنبه 10 دی 90, 11:35 قبل از ظهر
اقا بلا خره مسیحیا میگن خدا ییست یا ستاست

ABASS
چهارشنبه 28 دی 90, 03:31 بعد از ظهر
یکی از دلایلی که مسیحیان برای اثبات حقانیت حضرت عیسی میاورند بشارتهایی استکه در کتابهای تورات و دیگر کتب آسمانی به آمدن عیسی مسیح داده اند

بنا به اعتقاد مسیحیان روزی که حضرت آدم گناه کرد از رحمت خدا دور شد و خدا از آن به بعد همیشه به فکر بود که چگونه و به چه وسیله ای گناه او را ببخشد اما هیچ چیزی به ذهنش نمیرسید تا اینکه به فکرش رسید که فرزند خود را بفرستد تا با به صلیب رفتنش کفاره گناهان آدم و فرزندان او را بدهد تا هر که به اوایمان آورد از گناه نجات یابد

حال سوال اینجاست که چرا خدا از همان لحظه ای که این راه حل به فکرش رسید آن را عملی نکرد و صدها سال تنها به بشارت دادن به آمدن او در کتب انبیا اکتفا کرد زیرا بنا به اعتقاد مسیحیان تمامی کسانی که قبل از مسیح مرده اند ؛نجات نیافته و به جهنم خواهند رفت

حالا خودتان حساب کنید که از وقتی که این فکر به ذهن خدا رسید تا وقتی که آنرا عملی کرد چند میلیون نفر بدون اینکه مسیح با به صلیب رفتنش آنها را از گناه نجات دهد مردند

آیا خدا واقعا محبت است ؟ :o :shock: :lol:

حامد
سه شنبه 04 بهمن 90, 10:03 بعد از ظهر
اقا بلا خره مسیحیا میگن خدا ییست یا ستاست
می گن سه تاست

ahmadreza
پنجشنبه 23 شهریور 91, 02:20 بعد از ظهر
یکی دیگر از عقاید مسیحیت:
خداوند سه تا است در حالی که یه دونه است.
خدا وند چگونه می تواند سه تا باشد در حالی که یه دونه است

hamid reza
پنجشنبه 23 شهریور 91, 03:31 بعد از ظهر
خب چطوری می تونه

ahmadreza
یکشنبه 26 شهریور 91, 10:09 قبل از ظهر
جدا چه طوری میتونه؟
ولی مرغشون یه پا داره تا آخرشم رو حرفشون هستن

hamid reza
یکشنبه 26 شهریور 91, 02:47 بعد از ظهر
میشه بگید خدا هاش کین

mostafahem
یکشنبه 26 شهریور 91, 03:17 بعد از ظهر
یکی دیگر از عقاید مسیحیت:
خداوند سه تا است در حالی که یه دونه است.
خدا وند چگونه می تواند سه تا باشد در حالی که یه دونه است

می گن حضرت عیسی نعوذ بالله تیکه ای از خداست یا در یکی از آیات انجیلشون هست که خدا در عیسی حلول کرده

mohammad.s
پنجشنبه 06 مهر 91, 01:23 بعد از ظهر
حلول یعنی چی؟؟؟

حامد
جمعه 07 مهر 91, 07:47 قبل از ظهر
حلول کرده یعنی درون اون واقع شده

مثلا روح شما در شما حلول کرده یعنی در جسم شما جا گرفته
وقتی چراغ روشن می کنید جریان برق در سیم و لامپ حلول می کنه --البته این مثال بود-