PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ضرورت و جود امام از دیدگاه فریقین



حامد
جمعه 05 فروردین 90, 06:13 قبل از ظهر
ضرورت وجود امام (وجوب امام) از ديدگاه فريقين
وجود امام و خليفة پيامبر صلي الله عليه و آله و پيشواي مسلمين، مورد قبول همة مذاهب اسلامي ـ اعم از شيعه و سنّي ـ است. اين انگاره به قدري اهميت دارد كه وقتي به اهل سنّت دربارة ماجراي سقيفه اعتراض مي*شود كه چرا عده*اي از صحابه ـ از جمله خليفة اول و دوم ـ هنوز بدن پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله را غسل و كفن نكرده، به مسألة جانشيني پرداختند، مي*گويند: امامت و رهبري امت اسلامي، مهم*تر از تجهيز وكفن و دفن پيامبر صلي الله عليه و آله است!
پس مسأله ضرورت وجود امام، نه تنها براي شيعه، بلكه حتي براي فرقه هاي مختلف اهل سنّت نيز جدّي و پراهميت است و آنان نيز در اينكه امامت و خلافت، امري بايسته و ضروري است، ترديد ندارند، منتها در كيفيت و وجوب آن، با شيعه اختلاف دارند كه در طول بحث روشن خواهد شد. ابتدا ديدگاه*هاي هر يك از فرقه*هاي شيعه و سنّي به طور اختصار بيان مي*گردد.

الف. فرقه*هاي كلامي شيعه:

1. اماميه اثني عشري: *از نظر اماميه، امامت واجب است. مؤيد اين مطلب، كلام يكي از بزرگان اماميه، خواجه نصيرالدين طوسي، است كه فرمود:
«الامامية يقولون: نصب الامام لطف، لانّه يقرب من الطاعة و يبعد عن المعصية و اللطف واجب علي الله تعالي».1 يعني، اماميه مي*گويد: نصب امام، لطف است؛ زيرا مردم را به طاعت نزديك مي*كند و از معصيت دور مي*سازد و لطف بر خداوند واجب است.
يادآوري:
فريقين معتقد به وجوب امامت هستند، ولي در اينكه اين وجوب بر خدا است يا بر مردم اختلاف نظر دارند. قول به «وجوب بر خدا»، وجوب كلامي است كه اماميه بدان معتقد است؛ ولي قول به «وجوب بر مردم»، وجوب فقهي است كه فرقه*هاي اهل سنّت بر آن ديدگاه هستند.
«مقصود از وجوب كلامي، اين است كه فعلي، مقتضاي عدل يا حكمت يا جود يا رحمت يا ديگر صفات كمال الهي است و چون ترك چنين فعلي، مستلزم نقص در ساحت خداوند و در نتيجه، محال است؛ پس انجام دادن آن، واجب و ضرورت است. البته كسي،آن فعل را بر خداوند واجب نمي*كند؛ بلكه او خود، به مقتضاي صفات كمال و جمالش، آن را بر خود واجب مي*كند؛ چنان كه فرموده است: «كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلي نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» و نيز فرموده است:«اِنَّ عَلَينا لَلْهُدي»2 و آيات ديگر.
اماميه، امامت را به مقتضاي حكمت و لطف خداوند مي*داند و بر اين اساس، آن را بر خداوند واجب مي*شمارد».3
2. اسماعيله: مشهور اين است كه اسماعيليه نيز مانند اماميه معتقد به وجوب امامت است (حتي وجوب بر خدا) البته بين ديدگاه اماميه و اسماعيليه در فلسفة امامت اختلاف نظر وجود دارد؛ زيرا آنان معقتدند: فلسفة آن، *تعليم معرفت خداوند به بشر است.
مرحوم فاضل مقداد مي*گويد: «اسماعيليه، امامت را بر خداوند واجب مي*دانند تا معرفت خداوند را به بشر تعليم دهد».4
توضيح ديدگاه اسماعيليه:
«اسماعيليه عالم ممكنات را به دو عالم باطن (امر و غيب) و عالم ظاهر (خلق و شهادت) تقسيم كرده*اند. عالم باطن يا امر، مشتمل بر عقول و نفوس و ارواح است و نخستين موجود در اين عالم «عقل اول» است و سپس عقول ديگر و نفوس قرار دادند. آنان، امام را مظهر عالم باطن يا عالم امر مي*دانند و رتبه*اش بر نبيّ ـ كه مظهر نفس است ـ برتر است. از اين رو، معرفت به خداوند جز توسط امام، حاصل نمي*شود. بنابراين نسبت وجود امام با وجود خداوند، نسبت مظهر و ظهور مَجليَْ و تجلّي است، يعني وجود خداوند، در وجود امام، متجلّي مي*گردد».5
3. زيديه: اينها اگر چه با اماميه در مصاديق و شرايط امام اختلاف نظر جدي دارند؛ وي معتقد به وجوب امام هستند (آن هم وجوب بر خدا). خواجه نصيرالدين طوسي آنان را از طرفداران وجوب نصب امام بر خدا مي*داند.6 البته گفته شده كه عده كمي از آنان معقتد به «وجوب نصب امام بر خدا» نيستند.7 به هر حال در اصل وجوب و ضرورت امام، با ساير فرقه*هاي شيعه هم عقيده هستند.
پس فرقه*هاي شيعه، معتقد به وجوب امام و ضرورت آن در جامعه هستند؛ هر چند در فلسفه وجود امام اختلافاتي دارند.

ب. فرقه*هاي كلامي اهل عامه:

1. اشاعره: *اينان به وجوب امام معتقدند. اين مطلب از بيشتر كتاب*هاي آنها به دست مي*آيد؛ ولي از آنجا كه به حسن و قبح عقلي معتقد نيستند، وجوب امامت را از باب «وجوب بر مردم» (وجوب فقهي) مي*دانند. يكي از علماي بزرگ اشاعره، قاضي عضدالدين ايجي، در اين زمينه مي*گويد: «نصب الامام عندنا واجب علينا سمعاً».8
بر اين اساس آنان نيز معتقدند به نصب امام و ضرورت امام در جامعه*اند؛ اما با دو تفاوت: 1 وجوب از باب «بر مردم» است؛ 2. وجوب به دليل عقلي نيست؛ بلكه به دليل نقلي است.
2. معتزله: اكثريت قاطع معتزله، قائل به وجوب امام هستند و تنها دو متكلم معتزلي ـ ابوبكر اصمّ و هشام بن عمرو فوطي ـ به وجوب امامت اعتقادي ندارند. در نزد اينان «وجوب بر مردم» است.
3. ما تريديه:9 اينان معتقد به وجوب امام هستند وجوب امامت در نظر آنها، از قسم «وجوب بر مردم» (وجوب فقهي) است.
ما تريديه با اشاعره در اين جهت هم عقيده*اند كه وجوب امامت از دلايل نقلي فهميده مي*شود.
4. وهابيان: اين گروه نيز امامت و خلافت را واجب مي*دانند؛ ولي قائل به وجوب كفايي آن هستند. يكي از آنها در شرح كتاب لعمة الاعتقاد ابن قدامه مقدسي چنين مي*نويسد:
«الخلافة منصب كبير و مسؤولية عظيمة و هي تولّي تدبير امور المسلمين بحيث يكون هو المسؤول الاوّل في ذلك. و هي فرض كفاية، لأنّ امور الناس لاتقوم الّا بها»؛10 يعني، خلافت منصبي بزرگ و مسؤوليتي عظيم است و آن عبارت است از عهده*دار شدن تدبير امور مسلمانان به گونه*اي كه وي (خليفه و والي) مسؤول نخستين در اين باره به شمار مي*رود. خلافت واجب كفايي است، زيرا امور مردم، بدون آن قوام نخواهد يافت.
پس فرقه*هاي شيعه و سني، به ضرورت وجوب يا وجوب امام معتقدند و در اين مورد اتفاق نظر دارند. هرچند در برخي مسايل نظير اينكه اين وجوب كلامي(وجوب بر خدا) است يا وجوب فقهي (وجوب بر مردم) اختلاف نظر دارند.

پي نوشت ها:

1. تلخيص المحصل، ص407.
2. سوره الليل (92)، آيه 12.
3. فصلنامه انتظار، شماره چهارم، ص60.
4. ارشاد الطالبين، ص227.
5. فصلنامه انتظار، ش چهار، ص62.
6. قواعد العقائد، ص110.
7. برخي از زيديه، به وجود نصّ در امامت اعتقاد ندارند و عقيدة* آنان در اين مسأله همانند عقيدة معتزله و اهل سنت است. طبعاً اين گروه، امامت را «واجب بر مردم» مي*دانند، نه واجب بر خدا (انتظار، ش چهارم، ص63).
8. ميرسيد شريف گرگاني (جرجاني) شرح مواقف، ج 8، ص 345.
9. يكي از فرق كلامي اهل سنت ما تريديه است، مؤسس اين مكتب كلامي ابو منصور ما تريدي است. وي محمد بن محمد بن محمود ما تريدي سمرقندي منسوب به ماتريد از روستاهاي سمرقند است. او سال 333 در آسياي مركزي (سمرقند ) از دنيا رفت.
10. لمعة الاعتقاد، شرح محمد بن صالح عثيمين، ص156، (به نقل از: فصلنامه انتظار)

انتظار 2 / پژوهشي عقلي دربارة حضرت مهدي عليه السلام / روح الله شاكري زواردهي / www.isfahan.mahdi313.org (http://www.isfahan.mahdi313.org)