معدن جود و كرم ابن الرضا

ساقي چشم ترم ابن الرضا

من كه مست اين همه لطفت شدم

داده اي بال و پرم ابن الرضا

نام زيباي شما از كودكي

ياد داده مادرم ابن الرضا

من غلامم تا ابد در اين حريم

مي بري ام تا حرم ابن الرضا

امشبي را نوحه خواني ميكنم

بهر تو نوحه گرم ابن الرضا




دست تو كار خدايي ميكند

از همه مشكل گشايي ميكند




تا كه لطف تو به من ابراز شد

اين زبانم بهر روضه باز شد

در حريم خانه نامحرم شدي

اين نوا ، آخر طنين انداز شد

رقص و پاكوبي بماند جاي خود

تا كه آهنگش در اينجا ساز شد

زهر كينه ميكشد آخر تو را

تشنه ماندي ، اين خودش يك راز شد

العطش گفتي و عطشاني هنوز

روضه روز دهم آغاز شد




ياد آن روز و شهيدان خدا

گريه هاي خواهري در كربلا

من بميرم پيكرش بي جان شده

العطش روي لبش مهمان شده

او حسين است و عزيز مصطفي

پس چرا آخر تنش عريان شده

پيرهن را برده اند و عاقبت

پيكر او ، دستخوش گرگان شده

خون نشسته در تمام كربلا

اربا اربا آيه قرآن شده

عاقبت بي سر ميان قتلگاه

مظهري از حضرت رحمان شده




دل پريشان مادرش زهرا رسيد

قد او از اين همه غربت خميد