يزيد، مجرم اصلي در فاجعه خونبار كربلا بود، تنها سه سال پس از اين فاجعه در 38 سالگي با ننگ*آميزترين مرگ*ها از دنيا رفت و با مرگش، حكومت ننگين خاندان ابوسفيان نيز پايان يافت.
« مَيسون »، مادر یزید ( دختر بجدل كلبي )، زنى ناشایست بود که طبق گواهى بسیارى از منابع تاریخى از راه نامشروع یزید را (در سال 25 يا 26 هجري، متولد شد و در 14 یا 15 ربیع الاول سال 64 هجري به هلاكت رسيد) به دنیا آورد؛
گرچه معروف آن است که معاویه پدر یزید است. پس از آن‏که معاویه از میسون جدا شد و یزید را به طایفه میسون فرستاد، افزون بر اخلاق ظاهرى بادیه نشین و صحراگزینى، در یزید خصوصیاتی چون علاقه به شکار، اسب سوارى، تربیت حیوانات و بازى با سگ و میمون، شراب‏خوارى، رقص، سگ‏بازى و خوش‏گذرانى جزء طبیعت وجودى وى در آمد.

علاقه چشم‏گیر یزید به شعر و شعرسرایى و توصیف مى، مى‏گسارى و معشوقه در اشعار او بیانگر روحیه‏ اى به دور از سیاست و حکومت است. او از شجاعت، دلاورى و رزم‏هاى مشهور قبیله‏اى بهره‏ اى نداشت و از ویژگى*هاى گذشتگان خود همچون «عتبه» و «ولید» و یا عموى خود «شیبه» به کلّى دور بود؛ اما از نظر عیّاشى، خوش‏گذرانى، لهو و لعب شیفتگى خاصّى از خود نشان مى‏داد.

علامه حلی در صفحه 95 از «منهاج الکرامه» درباره یزید اینگونه می نویسد:
«مردم در دریاى خون شناور بودند به طوری که خون به قبر رسول خدا(ص) رسیده، روضه و مسجد پر از خون شده بود. بعد از آن به دستور یزید در شهر مکّه منجنیق*ها نصب کرده کعبه را آتش زده و ویران کردند.

در كتاب «الفتوح» درباره رفتار سپاه يزيد با مردم مدينه و يورششان به مكه به فرماندهي حُصين بن نُمَير و سنگباران كردن كعبه با منجنيق، آمده است.

در حالى که رسول خدا فرموده بود:

«قاتل حسین در تابوتى از آتش بوده و نصف عذاب اهل دنیا را مى*چشد، به طوری که دست و پایش را به زنجیرهاى آهنین بسته او را با سر میان آتش می افکنند».