كار به جایی رسید كه بر ولید فشار آمد و برای عثمان نوشت : ابن مسعود بر حكم تو نافرمان است و نسبت به من و تو موضع گرفته و عیب جویی و علیه تو سخن میگوید.

عثمان در جواب نوشت: او را از شهر بیرون كنید و به خارج از كوفه تبعید كنید.

ابن مسعود تحت كنترل مأموران عثمان به مدینه آورده شد. به هنگامی كه وارد مسجد مدینه شد ،عثمان بر منبر بود با دیدن ابن مسعود شروع بر اهانت و بی حرمتی بر وی كرد. ابن مسعود گفت: من آن چنان كه گفتی نیستم. من در روز بدر و روز بیعت رضوان و در خندق و حنین و... همنشین و همراه و یار پیغمبر(ص) بودم...

عایشه همسر پیامبر(ص) فریاد زد: ای عثمان! آیا به صحابی رسول خدا(ص) چنین میگویی؟

عثمان به خشم آمد و دستور داد تا او را از مسجد بیرون كنند گفته اند مأموران عثمان به قفسه ی سینهی ایشان فشار آورده دنده ی ابن مسعود را شكستند.8 در حالی او را از مسجد بیرون می كردند كه فریاد برآورد: شما را به خدا! مرا از مسجد دوستم رسول الله(ص) بیرون نكنید.

امیر المؤمنین علی بن ابی طالب(ع) به این رفتار عثمان اعتراض كرد. آنگاه او را به خانه رساند.

ابن مسعود به فرمان عثمان حق نداشت كه از مدینه بیرون رود. ابن مسعود به خاطر آن كه در دفن صحابی شهید، ابوذر غفّاری كه ایشان هم از سوی عثمان تبعید شده بود، شركت كرد ، از دست عثمان چهل ضربه شلاق خورد!9