سلام
در مورد تناقض بین سه حدیثی که آورده شد:
من توی کتابی که الان اسمش دقیق یادم نیست و هدیه ش دادم، در ادامه روایتی که از امام علی علیه السلام آوردم این جمله را هم داشت که پس از بار دوم که ضربتی به سرش زدند باز هم بعد از مدتی مجدد خداوند او را زنده کرد ( برای بار سوم ) و این بار به شرق و غرب عالم حکومت کرد.
اما چون این کتاب رو الان ندارم که منبع دقیقش رو بررسی کنم و از طرفی در کتاب علل الشرایع تنها همون بخشی از حدیث که در پست قبلی آوردم بود، صحیح نبود که حدیث رو صرفا طوری که به یاد داشتم و بدون بررسی منبع و بدون منبع معتبر بیارم، پس فقط همون بخشی که توی کتاب علل الشرایع آمده بود رو نقل کردم.
بنا بر این اگر اون حدیث به صورتی که در آن کتاب نقل شده بود بخش ادامه ش صحیح و معتبر باشه در هر سه حدیث به ملک بودن و پادشاهی ذوالقرنین اشاره شده و تضادی با هم ندارند.
در ضمن در کتاب الخصال شیخ صدوق، جلد 1 صفحه 248 هم این طور آمده که :
شیخ صدوق(رحمه الله علیه) مىفرمايد: « ذوالقرنين در حقيقت يكى از بندگان صالح خداوند بود و اميرالمؤمنين علی(علیه السلام) فرمودند: "وَ فِيكُم مِثلِهِ" يعنى مانند ذوالقرنين هم اينك در ميان شما زندگانى مىكند و منظور ايشان وجود مقدس خودشان است. چرا كه بر ايشان نيز مانند ذوالقرنين دو ضربه فرود آمد و دو بار فرقَش شكافته شد. يك طرف فرق سر ايشان از ضربت عمر ابن عبدود در روز جنگ خندق یا احزاب، شكافته شد و طرف ديگر به ضربت عبدالرحمن ابن ملجم مرادی(لعنة الله عليه ) كه با همين ضربت دومى شهيد گرديد. و ذوالقرنين حاكمى است كه از طرف خداوند مبعوث گشته است و در سلك رسولان و پيامبران نمىباشد، همچنان كه طالوت اين گونه بود.
بنا بر این نقل هم میشه گفت که تضادی در سه حدیث ذکر شده نیست.