????در صورتی که در سایت فاقد اکانت هستید می توانید - از این طریق عضو شوید
نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7






Threaded View

  1. Top | #7


    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    Administrator
    میانگین پست در روز
    0.37
    نوشته ها
    1,804
    تشکر کرده
    559
    Blog Entries
    1
    وسوسه شیطان عامل دیگر عدم مطالعه حدیث

    نگاه اشتباه دیگری که در میان مردم رواج دارد و البته از وسوسه های شیطان نیز هست، آن است که برخی برای مراجعه به حدیث و بهره بردن از آن با این شک و دودلی مواجه می شوند که آیا این حدیث واقعاً از امام روایت شده است یا اینکه جعلی است.

    در جواب به این وسوسه شیطان که شیعیان را از مطالعه حدیث باز می دارد، می توان به لقب «ابوجعفر محد بن علی ابن بابویه قمی» اشاره کرد که به صدوق شهرت یافته است. وی به جهت راست گفتاری و ادای امانت به صدوق شهرت یافته است و در بیان نظرات خویش تا آن جا از اهل بیت تبعیت داشته که حتی مقدمه کتب وی چیزی بجز حدیث نیست؛ همچنین اگر علمای بعدی در موضوعی حدیثی را پیدا نمی*کردند به کلام وی استناد می کردند؛ چرا که وی محل اعتبار بوده است که کلامی به غیر از کلام معصومین نمی*گوید.

    از سوی دیگر بسیاری از احادیث دیگر مانند احادیث اخلاقی، رعایت احترام سالخوردگان، نیکی به کودکان و دستگیری از نیازمندان موضوعاتی هستند که اگر بر فرض، جعل حدیثی نیز در آن صورت بگیرد با عقل سلیم می توان متوجه شد. همچنین در هنگام شک در برخورد با صحت و سقم حدیث می توان آن را به راوی برگرداند. بدان معنا که نه اظهار راست بودن درباره آن بکنیم نه آن را جعلی بپنداریم، بلکه مسئولیت آن را به راوی واگذاریم و از کنار آن بدون اظهارنظر عبور کنیم.

    به هر جهت خواندن حدیث در زمان غیبت بدان معناست که گویی شیعیان در زمان غیبت به سوی امام می روند و حل مشکلات خود را از ایشان طلب می*کنند؛ خواندن حدیث و مأنوس بودن با آن سبب رستگاری می شود چنان که امام صادق (ع) نیز آن را تضمین کرده اند.

    از رستگاری شیخ صدوق که از اهالی حدیث بوده است، همین بس که در زمان حکومت فتحعلی شاه قاجار، در حدود سال 1238، مرقد شریف وی که در اراضی ری قرار دارد به دلیل بارندگی های زیاد خراب شد و رخنه ای در آن ایجاد گردید، برای تعمیر مرقد، اطرافش را کندند تا به سردابی که مدفن شیخ صدوق در آن بود، برخورد کردند. در کمال شگفتی بدن شریف صدوق را کاملاً سالم آن چنان که گویا تازه از حمام آمده باشد، مشاهده نمودند و اثر خضاب را در انگشتان شریفش دیدند.

    این واقعه را بسیاری از بزرگان در کتب خود، مانند خوانساری در کتاب روضات، تنکابنی در کتاب قصص العلما، مامقانی در کتاب تنقیح المقال، خراسانی در کتاب منتخب التواریخ، قمی در کتاب فوائد الرضویه و رازی در کتاب اختران فروزان ری نقل کرده اند.

    پی نوشت:
    1. مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 425
    2. رجال النّجاشی، ص 185
    3. کتاب رجال النجاشی، ص 389 ـ 392
    4. گزیده کافى ج‏1، ص 203

  2. 3 کاربر زیر بابت این پست از حامد، تشکر کرده اند:

    ehsan_8665 (یکشنبه 15 اردیبهشت 92),حسین (سه شنبه 17 اردیبهشت 92),reza (یکشنبه 15 اردیبهشت 92)


کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •