على (عليه السلام ) از ديدگاه شخصيت هاى برجسته غير شيعى


قرآن ناطق
حفظ على (عليه السلام ) القرآن فوقف على اسراره و اختلط به لحمه و دمه و القارى يرى ذلك فى نهج البلاغه (179)؛ على (عليه السلام ) قرآن را تماما حفظ كرد و بر اسرار و رموز آن واقف بود و قرآن با گوشت و خون او آميخته بود و خواننده نهج البلاغه اين حقيقت را به روشنى در مى يابد.
O محمد امين نواوى از علماى اهل تسنن
على (عليه السلام ) بى عيب و نقص
سلفى از عبدالله بن احمد بن حنبل نقل مى كند كه از پدرم (احمد) درباره على و معاويه پرسيدم ؟ پدرم گفت : على دشمنان زيادى داشت . دشمنانش * هر چه جست و جو كردند، بلكه عيبى براى او پيدا كنند، نتوانستند كم ترين عيبى در او ببينند. لذا مردى را كه با او جنگيد، (معاويه ) تعريف كردند و اين حيله اى بود كه به راه انداختند
(180)
O احمد بن حنبل
على (عليه السلام ) مراد همه

چه بگويم درباره مردى كه پادشاهان فرنگ و روم تصوير او را در عبادتگاه هاى خويش مى آويزند، در حالى كه شمشير حمايل كرده و آستين بالا زده است و پادشاهان ترك و ديلم تصويرش را بر شمشيرهاى خود مى كشند، همان گونه كه بر شمشير عضدالدوله ديلمى و پدرش ركن الدوله ، تصوير امام منقوش بود و نيز بر شمشير آلب ارسلان و فرزندش ملك شاه چنين بود. گويى با اين كار تفاءل به پيروزى مى زدند. (181)(182)
O ابن ابى الحديد معتزلى
معجزه پيامبر

على (عليه السلام ) از معجرات پيامبر صلى الله عليه و آله بود مانند معجزه عصا براى موسى و زنده كردن مردگان براى عيسى (عليه السلام ) (183)
O محمد بن اسحاق واقدى
على (عليه السلام ) شخصيتى چند بعدى

به فصاحت بنگر كه چه سان سخنان خود را در اختيار على (عليه السلام ) نهاد و زمامش را به دست او سپرد! منزه خدايى كه اين مرد را چنين مزاياى پر بها و ويژگيهاى گرانمايه بخشيد! نوجوانى از فرزندان عرب مكه با آن كه آميزشى با حكيمان نداشت ، در آشنائى به حكمت از افلاطون و ارسطو سر آمد، و گر چه معاشرتى با دانشمندان علم اخلاق ننمود از سقراط به مسائل اخلاقى آگاه تر شد، و هر چند در ميان دلاوران نباليد - كه مكيان تاجر بودند نه جنگجو - اما دلاورترين بشر روى زمين گرديد! به خلف احمد گفتند: كدام دليرترند، على يا عنبسه يا بسطام ؟ پاسخ داد: عنبسه و بسطام را با افراد بشر و آدميان سنجند نه با آن كس كه از حد بشريت فراتر است . گفتند: به هر حال چيزى بگو. گفت : خدا را سوگند، اگر على نهيبى به روى آنان زند هر دو قالب تهى كنند پيش از آن كه به آنان بتازد! (184) ))