برخی از تالیفات نیز اساسا آتش زدن خانه ریحانه پیامبر مورد تردید قرار داده*اند. دکتر اصغر قائدان در کتابش به نام «تحلیلی بر مواضع سیاسی علی بن ابیطالب*علیه*السّلام، صفحه 86 »مینویسد: «مسأله آتش زدن در خانه فاطمه(س) توسط عمر، تنها در یکی دو منبع از جمله اثبات الوصیه مسعودی (ص 115) ذکر شده است.»!


اما باید گفت آتش کشیده شدن خانه حضرت زهرا سلام الله علیها از مسلمات و قطعیات و بلکه از ضروریات مذهب شیعه است: در «کتاب سلیم»میخوانیم: «... سپس عمر با [شعلهای از ] آتش برگشت و درب خانه [حضرت زهرا(س)] را به آتش کشید و درب سوخت...» (7)

و همچنین آمده است: «... و عمر، [شعله] آتش طلب کرد و درب خانه [حضرت زهراعلیهاالسّلام ] را به آتش کشید؛ سپس آن را هُل داد و داخل [خانه] شد...»(8)

در کتاب «الهدایة الکبری»میخوانیم: «... و آن آتشی است که بر درب خانه من افروختید...»(9) و همچنین در همین کتاب نقل شده است: «پس نزد درب [خانه ما] هیزم جمع کردند و [شعله] آتش آوردند تا خانه را آتش زنند... پس من به صورت به زمین افتادم، در حالی که آتش زبانه میکشید...»(11) و در نقل سوم از همین کتاب می خوانیم:«... وَ إضْرامُهُمْ النارَ عَلی الْبابِ... وَ أخَذَتْ النارُ فِی خَشَبِ الْبابِ...»؛ ... و به آتش کشیدن آن درب توسّط آنها... و در [لابهلای] چوبِ درب [خانه حضرت زهراعلیهاالسّلام ] آتش زبانه میکشید...(12)

باید به این مهم توجه کرد که این قبیل استنادها، حاکی از اطمینان علمای شیعه به مضمونِ نقل و اعتمادِ آنان به محتوای آن خبر، میباشد. توجه به این نکته ضروری است که ضعیف بودنِ یک راوی یا متّهم بودنِ او به غلوّ، لزوماً بدین معنا نیست که هیچ یک از مطالب مندرج در کتاب وی قابل استناد نمی باشد.

برای مثال: نجّاشی (متوفّای 450) درباره نَوفَلِی می*نویسد: «ضعیف است ولی برای اوست کتابی نیکو که فایده های زیادی دارد.» (13) یا درباره حسین بن عبیدالله السَعدی می*نویسد: «او از کسانی است که مورد طعنه واقع شده است و متهم به غلو می باشد اما او کتاب های صحیح الحدیث دارد.»(14)