سِرِّ مگویی که بعد کربلا فاش شد
کوته*فکران گمان باطلشان این بود که کار حسین و حسینیان را یکسره کردند با وقاحتی هرچه تمامتر فریاد زدند:« لیت اشیاخی ببدر شهدو» از آنجا که شیطان را هم یارای رسیدن به رذالت ایشان نبود مکتوم خویش را آشکار کردند و در مستی پیروزیشان بر حسین و حسینیان زمان راز سر به مهری را آشکار کردند، همان رازی که در پشت پرده سقیفه بود همان سِرِّ مگویی که باعث شد فدک را غصب کنند. رازی در سینه ایشان بود و جوشش می کرد که با شنیدن خبر شهادت امیر المومنین علی علیه السلام سر به سجده شکر می برند، همان راز مکتوم در قلب خناثان شام بود، شامیانی که با ورود آزدگان کربلا همراه با سرهای سرافراز شروع به جشن و پایکوبی کردند آری وقتی حسین را کشته اشقیا دیدند و اهلبیتش را اسیر خویش گمان کردند که حالا وقت آن است که سِرِّ اسلاف خویش که از سقیفه تا کربلا نهان مانده بود بیان کنند لذا مستانه این سِر را فریاد زدند که « لاخبر جاء و لا وحی نزل»