گران*بهاتر از گوهر

روزی سفیان ثوری کلامی از امام صادق علیه السلام شنید از ان کلام خوشش آمد خطاب به ان حضرت گفت: «ای پسر رسول خدا به خدا سو گند این گوهر است »و امام در جواب فرمودند: «بلکه بهتر از گوهر آیا گوهر چیزی غیر از سنگ است» (6)

تعبیر گوهر از مخالف امام صادق علیه السلام که در صحنه رقابت با ایشان قرار دارد اعتراف به مقام والای علمی امام است.

داناترین مردم به اعتراف دشمن

در مسند ابی*حنیفه ذکر شده است که از ابو حنیفه پرسیده شد که افقه مردم چه کسی است؟ گفت: «جعفربن محمد علیهما السلام؛ آن هنگام که منصور او را احضار کرده بود شخصی را سراغ من فرستاد و گفت که مردم به خاطر جعفر بن محمد دچار فتنه شده*اند، برای او چهل سوال سخت آماده کن ... هنگامی که بر امام صادق علیه السلام وارد شدم از آن امام چنان هیبتی بر من وارد شد که آن هیبت از خلیفه بر من وارد نشد ... شروع کردم به پرسیدن از امام صادق؛ به من پاسخ دادند شما چنین می*گویید، اهل مدینه چنین می*گویند و ما هم چنین می*گوییم، پیوسته تمام سئوالات را این گونه پاسخ می*فرمود. ای بسا در بعضی سوالات با ما موافق بود و در بعضی سوالات با اهل مدینه و در بعضی با هر دو ما مخالف بودند و همه چهل سئوال را این گونه پاسخ فرمودند». پس از نقل این جریان ابوحنیفه گفت: «آیا اینچنین نیست که داناترین مردم داناترین ایشان به اختلاف مردم است؟»( 7)

ابو حنیفه در این میدان به کمک منصور آمده بود تا با مطرح کردن چند سئوال سخت و دشوار به زعم خودش و به چالش کشیدن امام علیه السلام و با استفاده از دستگاه تبلیغاتی منصور، مردم را به این بهانه از پیرامون امام پراکنده سازد ولی او مقام علمی امام را درک نکرده بود و نتوانسته بود بفهمد در مقابل امام همه سئوالات سهل و آسان است و سوال سخت برای ان مقام بی بدیل بی معناست لذا در این میدان رقابت خودش را در خاک دید و به علم بالای ایشان علی رغم میلش اعتراف کرد.

این گزارشات از علم امام از نگاه مخالفین عنود بود؛ هرچند اعتراف خصم خود دلیلی بر حقانیت است اما این اعترافات؛ اعترافات کسانی هست که نسبت به آن مقام بالا بی*معرفت و بی*دانش هستند لذا در پرتو این گزارشات تاریخی نمی*توان به خوبی به محضر امام نزدیک شد و باید دید امام خویشتن را چگونه معرفی می*کند.