امام (ع) و نطق پرندگان‏:

بدر، غلام امام رضا- عليه السّلام- مى‏گويد: اسحاق بن عمار خدمت حضرت امام موسى بن جعفر- عليه السّلام- رسيد و نشست. در اين هنگام مردى خراسانى اجازه خواست پس به كلامى تكلم كرد كه مثل آن (هرگز) شنيده نشده بود، مثل كلام پرندگان بود.
اسحاق گفت: پس امام- عليه السّلام- همه را با زبان خودش پاسخ داد تا اينكه سؤالاتش تمام شد و از نزد ايشان رفت. عرض كردم: تا به حال اين گونه سخن گفتن را از شما نشنيده بودم.
فرمود: اين زبان عدّه‏اى از مردم چين است. و همه آنها به يك زبان حرف نمى‏زنند. آيا تعجب مى‏كنى از صحبت كردن من به زبان آنها؟
گفتم: آرى، جاى تعجب دارد.
فرمود: شگفت انگيزتر از آن را به تو خبر دهم و آن اين است كه امام، منطق پرندگان و نطق هر ذى روحى را مى‏داند و چيزى بر او مخفى نيست.