سفيان ثورى گويد: به جعفر بن محمّد عرض كردم: يا ابن رسول اللَّه‏
معناى فرموده خداوند چيست؟ آنجا كه مى‏گويد:
الم و المص و الر و المر و كهيعص و طه و طس و طسم و يس و ص و حم و حمعسق و ق و ن؟
فرمود: أمّا «الم- الف، لام، ميم» در ابتداى سوره بقره، يعنى منم پروردگار زمامدار، و در آغاز سوره آل عمران «المص» يعنى منم خداوند شريف و عطابخش بدون استحقاق و «المص- الف، ل، م، ص-» منم خداوند فرمانروا و راستگو.
و «الر- الف، لام، را-» يعنى منم پروردگار مهربان و روزى رسان همه.
و «المر- الف، لام، ميم، را-» يعنى منم خداوندى كه ميميراند و زنده مى‏كند و بسيار روزى رساننده به همه است.
و «كهيعص- ك، ها، يا، عين، صاد-» يعنى منم كفايت‏كننده مهمّات تمامى مخلوق بگونه‏اى كه به ديگران پناه نبرند و منم راهنما (هادى) بر مراد خود با عقلها و بطور الهام. و منم ولىّ (اولى) به تصرّف همه هستى، و اولى به نفس انسان از خود او و عالم (داناى) بالذّات كه مطّلع بر ضماير پنهانى است، و منم صادق (وفاكننده) به عهد و پيمان.
«طه- طا، ها-» نيز يكى از نامهاى پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله است و معنايش اين است كه: اى جوينده حق و راهنمائى‏كننده بسوى آن! قرآن را بر تو نفرستاديم‏
كه در زحمت بيفتى بلكه بر تو فرستاديم كه به وسيله آن به هدف رسيده كامياب گردى) و «طس- طا، سين-» يعنى: منم جوينده شنوا. (1) و «طسم- طا، سين، ميم-» يعنى منم طالب شنونده، آغازگر آفرينش، بدون نياز به آفريده شده، آغازكننده بدون وسائل و وسائط، منم (معيد) باز گرداننده.
و «يس- يا، سين-» نامى از نامهاى پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله است، و معنايش اين است: اى شنونده وحى و قرآن.
و «ص- صاد-» نام چشمه‏اى است كه از عرش مى‏جوشد، همان چشمه‏اى كه پيغمبر در معراج از آب آن وضو ساخت و جبرئيل هر روز يك بار در آن غوطه‏ور مى‏گردد، و پس از بيرون آمدن از آن بالهاى خود را حركت مى‏دهد، هيچ قطره‏اى از آن بالها نمى چكد مگر آنكه خداوند تبارك و تعالى فرشته‏اى از آن مى آفريند كه تا روز رستاخيز او را تسبيح و تقديس كند و خدا را بزرگ دانسته و ستايش نمايد.
و «حم- حاء- ميم-» حميد يعنى ستوده شده و پسنديده و مستحقّ حمد بسبب افعال مستحسنه، نقيض ذمّ و مرادف شكر است، به اعتبار مورد. و مجيد يعنى شريف و بزرگوار.
«حمعسق- حاء، ميم، عين، سين، قاف-» يعنى بردبار، دهنده دانش،
دانا، شنوا، قدرتمند، و برومند.
«ق- قاف-» كوهى است كه تمامى زمين را فراگرفته و رنگ تيره آسمان به جهت آن است و به سبب آن خداوند كره زمين را نگهدارى كرده است تا ساكنينش را نجنباند.
و «ن- نون-» رودى (نهرى) در بهشت است كه خداوند آن را فرمود:
بسته شو! پس مركّب گرديد و سپس به قلم فرمود: [بنويس‏] بلافاصله، قلم در لوح محفوظ، آن چه تا كنون بوده و آن چه پس از اين بوجود خواهد آمد نگاشت، مركّب و جوهر او نور بود، و قلم نيز از نور، و لوح نيز تكّه‏اى از نور است. (1) سفيان گفت: عرض كردم: كار لوح و قلم و جوهر را برايم واضح‏تر تشريح فرمائيد، و از علومى كه خدا به شما آموخته است به من ياد دهيد، فرمود: يا ابن سعيد اگر شايسته پاسخ نبودى جوابت را نمى‏گفتم، پس «نون» فرشته‏اى است كه خود را به قلم مى‏رساند و قلم نيز فرشته‏اى است كه خود را به لوح مى‏رساند، و آن نيز فرشته‏اى باشد كه وحى را به اسرافيل رسانده، و او به ميكائيل مى‏رساند و وى نيز به جبرئيل و جبرئيل هم به پيامبران خدا- صلوات اللَّه عليهم- مى‏رساند.
بعد فرمود: بر خيز و برو، كه بيشتر از اين بر تو ايمن نيستم.