[الکافی] عَلِیٌّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عَطِیَّةَ عَنْ هِشَامِ بْنِ أَحْمَرَ قَالَ: کُنْتُ أَسِیرُ مَعَ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام فِی بَعْضِ أَطْرَافِ الْمَدِینَةِ إِذْ ثَنَی رِجْلَهُ عَنْ دَابَّتِهِ فَخَرَّ سَاجِداً فَأَطَالَ وَ أَطَالَ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ رَکِبَ دَابَّتَهُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَدْ أَطَلْتَ السُّجُودَ فَقَالَ إِنَّنِی ذَکَرْتُ نِعْمَةً أَنْعَمَ اللَّهُ بِهَا عَلَیَّ فَأَحْبَبْتُ أَنْ أَشْکُرَ رَبِّی [۳] .
کافی: هشام بن احمر نقل کرده، با ابا الحسن علیه السّلام در اطراف مدینه حرکت می*کردیم که ناگهان ایشان از مرکب خویش پایین آمدند و به سجده افتادند و مدتی زیادی طول دادند، سپس سرشان را برداشتند و سوار مرکبشان شدند. عرض کردم: فدایتان شوم! سجده ای طولانی کردید!؟ فرمودند: به یاد یکی از نعمت*هایی که خدا بر من عنایت کرده افتادم، خوش داشتم که پروردگارم را شکر کنم. -. همان: ۹۸ -
----------
[۳]: ۳. نفس المصدر ج ۲ ص ۹۸.
📚بحارالانوار ج۴۸ ص۱۱۶
یا علی مدد💖