????در صورتی که در سایت فاقد اکانت هستید می توانید - از این طریق عضو شوید
نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3






  1. Top | #1

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    میانگین پست در روز
    0.09
    نوشته ها
    378
    تشکر کرده
    125

    شراب خواری عمر و ابوبکر(لعنه الله علیهما)

    شراب خواری عمر وابو بکر لعنت الله علیهما!!
    يک روز ابوبکر و عمر و ديگر رفقا! در سال هشتم (سال فتح مکه و بعد از تحريم و نزول آيه حرمت شراب) در منزل ابوطلحه زيد بن سهل جمع شدند و مشروب خوردند و مجلس عيشي تشکيل دادند. ابوبکر پس از خوردن شراب و مست شدن بر کشته هاي مشرکين جنگ بدر افسوس خورد و با اشعار کفر آميز زير برايشان نوحه نمود !!! :

    احيي ام بکر بالسلام...........وهل لک بعد قومک من سلام

    يحدثنا الرسول بان سحتا...........و کيف حياه اصل او هشام

    و ود بنو المغيره لو فدوه..................بالف من رجال او سوام

    کاني بالطوي طوي بدر..............من الشيزي يکلل بالسنام

    کاني بالطوي طوي بدر .............من الفتيان و الحلل الکرام


    عمر نيز در آن مجلس مشروب خورد و مست کرد و همانند همکارش کفريات زير را بر کشته هاي جنگ بدر نوحه سرايي نمود:

    و کائن بالقلب قليب بدر............من الفتيان و العرب الکرام

    ايوعدني ابن کبشه ان سنحيي.....و کيف حياه اصداء وهام

    ايعجز ان يرد الموت عني.........و ينشرني اذا بليت عظامي

    الا من مبلغ الرحمن عني.............باني تارک شهر الصيام

    فقل لله يمنعني شرابي..............و قل لله يمنعني طعامي


    وقتي خبر به پيامبر رسيد حضرت پيامبر صلي الله عليه و اله رسيد حضرت بسيار خشمگين شد و در حال غضب و ناراحتي در حالي که رداي مبارکش روي زمين کشيده ميشد بدانجا تشريف برد و چيزي در دست داشت آن را بلند کرد که بر سر حضار مجلس زند آنها متفرق شدند و عمر گفت ديگر نميخورم. (2)

    مجموع حضار در آن مجلس يازده نفر بودند و ابن حجر ده نفر آنها را نام مي برد به ترتيب زير:

    1- ابوبکربن ابي قحافه در سن پنجاه و هشت سالگي

    2 - عمربن الخطاب در سن چهل و پنج سالگي

    3- ابوعبيده جراح (گورکن مدينه) در سن چهل و هشت سالگي

    4ـ ابو طلحه زيد بن سهل ميزبان مجلس در سن چهل و چهار سالگي

    5- سهل بن بيضاء

    6- ابي بن کعب

    7- ابودجانه سماک بن خرشه

    8- ابو ايوب انصاري

    9- ابوبکر بن شغوب

    10- انس بن مالک ساقي قوم ! در سن هيجده سالگي (از همه کوچکتر ! ) (3)

    11- معاذ بن جبل (ابن حجر او را از قلم انداخته و در آن هنگام بيست و سه سال داشت (4).
    در علقمه فریاد زد بسم الله

    نقش سر بندش نام اباعبد الله

    میرود آب رساند به حرم می گوید

    ذكر لا حول ولا قوه الا بالله

  2. Top | #2

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    میانگین پست در روز
    0.09
    نوشته ها
    378
    تشکر کرده
    125
    ادامه...
    آلوسي ميگويد (5): بزرگان صحابه بعد از نزول آيه حرمت شراب در سوره بقره باز هم مي آشاميدند و دست بردار نبودند و بسياري از حفاظ و مفسرين نزول ايات حرمت شراب را در اوايل هجرت ميدانند و ايه سوره مائده جهت تشديد و تاکيد حرمت بود. (6)

    به هر حال در نزد همه مسلم است که اين دو خليفه شراب ميخوردند و عجيب تر آنکه عمر نه فقط پس از تحريم شراب از آن دست بردار نبود بلکه تا ساعت آخر مرگش شراب انگور را ميخورد. عمروبن ميمون گفت: ساعتي که عمر ضربت کارد به شکمش خورد برايش شراب انگور تند آوردند و آن را آشاميد. (7) ونيز آمده است (8) که عمر شراب تند را خيلي دوست ميداشت. او ميگفت: براي رفع حرمت شراب در آن آب مي ريزيم !!! و نيز ميگفت: براي هضم گوشت شتر تنها شراب آنگور مفيد است !!!

    آري اين است خليفه مسلمين. (9)

    و نيز آمده است: يک روز عمر يک عربي را که مشروب خورده و غش کرده بود با تازيانه حد شراب زد و اين اجراي حد بر او به جهت مستي او بوده و نه شراب خوردن يعني خوردن مشروب تا مستي نياورده مانعي ندارد. (10) !

    جصاص داستان جالبي دراين رابطه از عمر نقل ميکند. ميگويد: يک روز عربي که شراب خورده بود. عمر خواست او را با تازيانه حد بزند عرب گفت: من همان شرابي را خوردم که خودت ميخوري!!! عمر شراب خود را خواست و آن را با آب مخلوط نمود و گفت: هر کس در اين موضوع شک کرد آب را داخل شراب نمايد مانعي ندارد آنگاه پس از اينکه عرب را حد شراب زد خودش شراب را نوشيد ! (11) و از اين قبيل داستانها زياد است (12) و در همه آنها آمده که عمر مي گفت: آب را داخل شراب کنيد و بخوريد مانعي ندارد! در حالي که شراب با آب مخلوط شود باز هم شراب است و پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله فرمود: هر چه را که زيادي آن مستي آورد کمي آن نيز حرام ميباشد خواه مستي بياورد يا نياورد. (13)

    و نيز آورده اند يک وقتي مردم شام از سرما و سنگيني آب و بدي محصول زمين نزد عمر شکايت بردند. عمر به آنها اجازه داد که شراب را بجوشانند وقتي دو ثلث آن کم شد يک سوم باقيمانده را بياشامند. (14)


    اين درحاليستکه جانشين به حق رسول الله صلي الله عليه و اله يعني اسدالله الغالب اميرالمومنين عليه السلام در عظمت حرمت شراب ميفرمايد: اگر قطره اي شراب در قناتي ريخته شود و به وسيله آن قنات علفهاي دشت را آبياري کنند. و گوسفندها آن علفها را بخورند. من از گوشت اين گوسفندها نميخورم !!!
    در علقمه فریاد زد بسم الله

    نقش سر بندش نام اباعبد الله

    میرود آب رساند به حرم می گوید

    ذكر لا حول ولا قوه الا بالله

  3. Top | #3

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    میانگین پست در روز
    0.09
    نوشته ها
    378
    تشکر کرده
    125
    اسناد:

    (1) کشف الغمه امام شعراني ج2 ص 154- احکام القران ابوبکر جصاص رازي حنفي ج1 ص 388- رسائل الجاحظ ص 34- شرح ابن ابي الحديد ج3 ص 264.

    (2) البته عمر در اين گفتار خود دروغ گفت و چنانکه ديديدم از شراب دست برنداشت و تا ساعت مرگش زماني که ضربت خورد شراب مي آشاميد (نوادر الاصول حکيم ترمذي ص 66- الاصابه ج4 ص22- مجمع الزوائد هيثمي ج5 ص51- فتح الباري ج10ص 30- صحيح بخاري کتاب التفسير سوره مائده ايه حرمت شراب- صحيح مسلم کتاب الاشربه باب حرمت شراب- تفسير الدر المنثور سيوطي ج2ص321- مسند احمد ج3 ص 181و 227- سنن کبري بيهقي ج8 ص286و 290- تفسير ابن کثير ج2ص93و 94) و در تفسير طبري ج2 ص 203 و ج7ص 24 به جاي نام ابوبکر "مردي" اورده و ان را تحريف و خيانت نموده است و درباره عمر نيز آقاي طبري به جاي عمر کلمه "مردي آورده که به مصداق مثل معروف محبت آدمي را کر و کور ميکند گويا شرم داشته از اينکه نام خلفاي خود را که ديگران او را به نام آورده اند به قلم بياورد. (3) فتح الباري ابن حجر ج10 ص 30

    (4) تفسير ابن جرير ج7ص24- مجمع الزوائد هيثمي ج5ص52- عمده القاري عيني ج8 ص 598- تفسر الدر المنثور ج2 ص 321- شرح نووي در حاشيه ارشاد قسطلاني ج 8 ص 232

    (5) تفسير روح المعاني آلوسي ج2 ص 115

    (6) احکام القران جصاص ج 1 ص 380- تفسير قرطبي ج 3 ص 60- تفسير فخر رازي ج 2 ص 229 و 231- الامتاع مقريزي 193- فتح الباري ج10 ص24- عمده القاري ج10 ص 82 - سيره ابن هشام ج2ص192- تفسير شوکاني ج2ص71- عيون الاثر ابن سيد الناس ج2ص48

    (7) تاريخ بغداد خطيب بغدادي ج6 ص 156

    (8) جامع مسانيد ابوحنيفه ج2 ص 192

    (9) به کتابهاي اهل سنت مراجعه شود از جمله: السنن الکبري بيهقي ج8ص 299- محاضرات راغب ج1ص319- کنز العمال ج2ص109- جامع مسانيد ابوحنيفه ج2ص190و 215.

    (10) العقد الفريد ج3 ص 416

    (11) احکام القران ج2 ص 565

    (12) به کتابهاي زير مراجعه شود: حاشيه سنن کبري بيهقي ابن ترکماني ج8ص306- کنز العمال ج3ص 110- سنن نسائي ج8 ص 326- کتاب الاثار قاضي ابويوسف ص 226- جامع مسانيد ابوحنيفه ج2ص 192

    (13) سنن دارمي ج2 ص 113- سنن نسائي ج8 ص 301 - سنن بيهقي ج8 ص 296- مصابيح السنه ج2 ص 67- تاريخ خطيب بغدادي ج3 ص 327- صحيح ترمذي ج 1ص342-

    (14) سنن بيهقي ج8 ص 300 و 301- سنن نسائي ج8 ص 329- کنز العمال هندي ج 3ص 109و 101- تيسير الوصول ج2 ص 178- جامع مسانيد ابوحنيفه ج2ص 191
    در علقمه فریاد زد بسم الله

    نقش سر بندش نام اباعبد الله

    میرود آب رساند به حرم می گوید

    ذكر لا حول ولا قوه الا بالله


مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •