????در صورتی که در سایت فاقد اکانت هستید می توانید - از این طریق عضو شوید
صفحه 8 از 11 نخستنخست ... 678910 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 71 به 80 از 109






  1. Top | #71

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    در مدح تو ای مظهر اضداد چه گوییم ، بالاست مقام تو و گفتار قصیر است
    با این که تویی پادشه عالم هستی ، کرباس تو را جامه و فرش تو حصیر است

  2. Top | #72

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    سلمان فارسی علیه السلام می گوید:
    روزی شیطان به چند نفر رسید که به علی بن ابیطالب امیرالمونین صلوات الله علیه جسارت می کردند.
    او در مقابل آن جماعت ایستاد،آنها گفتند:تو کیستی ای مرد؟ شیطان لعنت الله علیه گفت: من ابوامره ام،گفتند: آیا سخن ما را شنیدی؟ شیطان لعنت الله علیه گفت: خوشی نبیند. آیا به سرور و مولای خود علی بن ابیطالب امیرالمونین صلوات الله علیه جسارت می کنید؟
    آنها گفتند: تو از کجا فهمیدی که علی بن ابیطالب ،امیرالمومنین صلوات الله علیه سرور و مولای ماست؟
    شیطان گفت: از گفتار پیغمبرتان (صلی الله علیه و آله) که فرمود:
    مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ
    هر که من مولا و فرمانروای اویم علی مولای او است، خدایا دوست بدار آن کس که او را دوست دارد، و دشمن دار آن کس که او را دشمن دارد
    آنها گفتند: ای ابومره تو از شیعیان امیرالمونین صلوات الله علیه هستی؟
    شیطان لعنت الله گفت: نه ولی او را دوست دارم و هر که با او دشمن باشد من در مال و فرزند او شریکم.
    گفتند:ای ابومره! درباره امیرالمونین صلوات الله علیه چیزی برایمان بگو؟
    شیطان لعنت الله علیه گفت: ای جماعت ناکسان و قاسطان و مارقان... من در میان فرشتگان بودم و با آنها مشغول عبادت بودیم و خدای عزوجل را تقدیس و تسبیح می کردیم، یک نو پُر پرتو از مقابل ما گذشت که به واسطه ی آن نور همه ی فرشتگان در برابر آن نور صورت را بر زمین نهادند و گفتند(( سبوحٌ قدّوسٌ هذا نور ملک مقرب أو نبی مرسل)) این نور،یا نور فرشته مقرب است یا نور پیغمبر مرسل،در این حال ندا از طرف خدای عزوجل رسید که این نور، نه از فرشته مقرب است و نه از پیغمبر مرسل، بلکه این نور طینت علی بن ابیطالب(صلوات الله علیه) است.
    امالی شیخ صدوق، علل الشرایع ج۱ ص ۱۳۶_۱۳۷

  3. Top | #73

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    شیطان و نقشه قتل پیامبر صلی الله علیه وآله:
    در تفسیر قمی ذیل آیه ۳۰ از سوره انفال:وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ ۚ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ

    و [یاد کن] هنگامی را که کفرپیشگان درباره تو نیرنگ می زدند تا تو را به زندان دراندازند، یا به قتل برسانند یا [از وطن] بیرونت کنند، و [در آینده هم، همواره بر ضد تو] نیرنگ می زنند و خدا هم جزای نیرنگشان را می دهد و خدا بهترین جزا دهنده نیرنگ زنندگان است



    آمده است که:
    قبل از هجرت پیامبر در مکه نازل شده است و شأن نزول آن به این شرح است:
    وقتی که پیامبر دعوت خود را در مکه آشکار نمود، چند تن از دو قبیله اوس و خزرج به نزد آن حضرت آمدند. حضرت فرمود: چند تن از شما بیاید و همسایه من شوید تا آیات قرآن را برایتان بخوانم و شما را به سوی بهشت هدایت کنم. قرار ما در شب دوم از شبهای تشریق در عقبه است. آن چند تن در موعد مقرر حاضر شدند و پیامبر صلی الله علیه و آله از اسلام و معارف عالی آن، مقداری برای شان صحبت کرد. شیطان لعنت الله علیه از اینکه دو قبیله اوس و خزرج سالیان درازی بر سر مسائل بیهوده و تعصبات قبیله ای جنگ های خونی با هم داشتند، ولی اکنون در سایه بیعت با رسول اکرم صلی الله علیه و آله جنگ را کنار گذاشته و روابط مسالمت آمیزی پیدا کرده*اند و نور هدایت در قلب هایشان تابیده است، عصبانی شد و فریاد زد: ای بزرگان قریش و عرب کجایید چند نفر از اهل یثرب با محمد صلی الله علیه و آله دیدار کرده و در فلان جا جمع شده اند. قریش که صدای او را شنیدن شمشیر به دست به سوی آنان حرکت کردند. در پی آن پیامبر صلی الله علیه و آله با آنان خداحافظی کرد به حضرت حمزه و حضرت علی علیه السلام در حالی که شمشیر در دست داشته اند در برابر مشترکان قرار گرفتند و مانع حرکت آنان به سوی عقبه شدند.
    مشترکان پرسیدند: چرا در اینجا جمع شده اید؟ یاران رسول اکرم صلی الله علیه و آله گفتند: به کسی ربطی ندارد و هر کس بخواهد داخل شود جوابش شمشیر خواهد بود لذا مشرکان به مکه بازگشتند و از اینکه یکی از بزرگان قریش یعنی حمزه علیه السلام به دین اسلام گرویده است بسیار نگران شدند.
    بنابراین در((دار الندوه)) که محل اجتماع بزرگان بود و هرکه کمتر از ۴۰ سال داشت حق ورود به آنجا را نداشت، گردهم آمدند تا در این موضوع چاره ایی بیابند، شیطان(لعنت الله علیه) هم در ظاهر پیر مردی به نام(( اعور ثقیف)) در آنجا حاضر بود.
    در هنگام ورود دربانان از او پرسیدند کیستی؟ گفت: پیر مردی از اهل(( نَجد هستم)) و دیدم که شما بی نیاز از من و آراء من نیستید، لذا آمدم تا شما را راهنمایی کنم و چنین بود که شیطان لعنت الله علیه اجازه دخول گرفت.
    مجلس در دارالندوه شروع شد، ابوجهل لعنت الله علیه گفت: ای قریش! ما قبیله ایی هستیم که در بین قبایل عرب از همه بالاترین و در حرم خداوند یعنی در مکه ساکنیم و محمد صلی الله علیه و آله را به خاطر صدق و صلاحش امین نامیده ایم، ولی اکنون او کار را به جایی رسانیده که با بی شرمی خدایان ما را انکار و جوانان ما را از پرستش بت ها نهی می*کند و بین ما تفرقه انداخته و گذشتگان ما را جهنمی می داند. لذا ما باید کاری کنیم و یک فرد را بفرستیم تا محمد صلی الله علیه و آله را به قتل برساند. اعور ثقیف (شیطان لعنت الله علیه) در جواب ابوجهل لعنت الله علیه گفت: این نقشه به درد نمیخورد، زیرا شما می دانید که هر کس که محمد صلی الله علیه و آله را به قتل برساند کشته می شود، و کدام یک از شما حاضرید که در این راه کشته شوید؟! بنی هاشم اجازه نخواهند داد قاتل محمد صلی الله علیه وآله لحظه روی زمین زنده بماند و قبیله قاتل با قبیله بنی هاشم به جنگ خواهد پرداخت و در جنگ از بین می*روند بنابراین نظر ابوجهل لعنت الله علیه در دارالندوه و با سخنان شیطان لعنت الله علیه رد شد.
    یکی دیگر از مشرکان گفت محمد صلی الله علیه و آله را به قتل نمی*رساند بلکه او را می دزدیم و در جایی حفظ می*کنیم شیطان لعنت الله علیه در این نظر گفت: این نقشه از نقشه قبلی هم بدتر است چراکه بنی هاشم هرطور که شده قبایل عرب را به یاری خود می*رساند و محمد صلی الله علیه و آله را از دست شما نجات خواهد داد. شخص دیگری گفت: او را از مکه بیرون می بریم شیطان لعنت الله علیه در رد این نظر هم گفت: این نقشه از دو نقشه قبلی هم بدتر است زیرا شما با کسی طرف هستید که زیبا و خوش چهره و خوش بیان و فصیح است و شما او را به هر جایی که بفرستید با زبانش آنها را جادو خواهد کرد و به جنگ شما خواهد فرستاد.
    مشترکان هنگامی که تمام نظر هایشان توسط این پیرمرد که همان شیطان لعنت الله علیه بود ، رد شد، گفتند:ای پیرمرد نظر همه سران قریش را ضایع و تباه کردی حالا خودت چه پیشنهاد و نظری داری ؟شیطان گفت: از هر طایفه ای و قبیله ای یک نفر و حتی از خود بنی هاشم نیز یک نفر ،شمشیر به محمد صلی الله علیه و آله بزنند، تا به این ترتیب تمامی قبایل قریش و حتی بنی هاشم هم در خون محمد صلی الله علیه و آله شریک شوند و اگر بنی هاشم بخواهند که از آنها انتقام بگیرند، نتوانند چرا که نمی دانند که با چه کسی باید بجنگند و چه کسی را باید به خاطر قتل محمد صلی الله علیه و آله به قتل برسانند. اگر از شما دیه خواستن شما۳ دیه به آنها بدهید. مشرکان با شنیدن چنین حیله ایی شگفت و بسیار خوشحال شدند و فریاد زدند ما ۱۰ دیه به آنها می*دهیم. سرانجام پیامبر صلی الله علیه و آله را خدا از این نقشه شیطانی آگاه ساخت و با خوابیدن اسدالله الغالب علی بن ابیطالب امیرالمومنین صلوات الله علیه در جای رسول اکرم صلی الله علیه و آله این نقشه مشرکان عملی نشد.
    بحارالانوار ج۱۹ ص۴۷

  4. Top | #74

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    [الأمالی] للشیخ الطوسی ابْنُ الصَّلْتِ عَنِ ابْنِ عُقْدَةَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ بَزِیعٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ أَبَانٍ عَنْ صَبَّاحِ بْنِ یَحْیَی عَنْ جَابِرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ یَحْیَی عَنْ
    عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ: إِنَّ ابْنَیْ فَاطِمَةَ یَشْتَرِکُ فِی حبهم [حُبِّهِمَا] الْبَرُّ وَ الْفَاجِرُ [۱] وَ إِنِّی کُتِبَ لِی أَنْ یُحِبَّنِی کُلُّ مُؤْمِنٍ وَ یُبْغِضَنِی کُلُّ مُنَافِقٍ [۲] .
    امالی طوسی: ابن الصلت با سندی از
    علی علیه السّلام آورده است که فرمود: دو پسر فاطمه سلام الله علیها را هم نیکوکار و هم فاجر دوست می دارند اما برای من چنین نوشته شده که هر مؤمنی مرا دوست بدارد و هر منافقی با من دشمنی کند. -. امالی طوسی: ۲۱۳ -
    ----------
    [۱]: ۱. فی المصدر: ان ابنی فاطمة یشترک فی حبهما.
    [۲]: ۲. أمالی الطوسیّ: ۲۱۳.
    بحارالانوار ج۳۹ ص۲۵۴

  5. Top | #75

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    انس، گوید: رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله فرمود: خداوند مخلوقاتی آفریده که نه از جنس جن هستند و نه از جنس إنس که دشمنان علی علیه السّلام را لعن می*فرستند. عرض شد: یا رسول الله اینان کیانند؟ فرمود: چکاوک*هایی هستند که صبح*ها بالای درختان ندا در می*دهند: لعنت خدا بر دشمن علی بن أبی طالب امیرالمومنین صلوات الله علیه باد!
    بحارالانوار ج۳۹ ص۲۵۱

  6. Top | #76

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    [الأمالی] للشیخ الطوسی ابْنُ حَشِیشٍ عَنْ یَزِیدَ بْنِ جَنَاحٍ [۲] عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زَیْدٍ عَنْ عَبَّادِ بْنِ یَعْقُوبَ عَنْ یُوسُفَ بْنِ کُهَیْلٍ [۳] عَنْ هَارُونَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِی سَلَامٍ مَوْلَی قَیْسٍ قَالَ خَرَجْتُ مَعَ مَوْلَایَ قَیْسٍ إِلَی الْمَدَائِنِ قَالَ سَمِعْتُ سَعْدَ بْنَ حُذَیْفَةَ یَقُولُ سَمِعْتُ أَبِی حُذَیْفَةَ یَقُولُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ: مَا مِنْ عَبْدٍ وَ لَا أَمَةٍ
    یَمُوتُ وَ فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّةِ خَرْدَلٍ [۱] مِنْ حُبِّ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام إِلَّا أَدْخَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْجَنَّةَ [۲] .
    "امالی طوسی: ابن حشیش با سندی آورده است که حذیفۀ گفت: شنیدم رسول خداصَلی الله علیهِ و آله می*فرمود: هیچ بنده یا اُمّتی
    نمی میرد در حالی که ذره ای از حُبّ علی بن أبی طالب در قلبش باشد مگر اینکه خداوند عزّوجل او را وارد بهشت گرداند. -. امالی طوسی: ۲۱۰
    ----------
    [۲]: ۲. فی المصدر: عن نذیرین جناح.
    [۳]: ۳. فی المصدر: کلیب.

    [۱]: ۱. فی المصدر و (د): من خردل.
    [۲]: ۲. أمالی الطوسیّ: ۲۱۰.

  7. Top | #77

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    "تفسیر علی بن ابراهیم: امام صادق علیه السلام: مردی به عمّار کتاب خدا آیه ای هست که قلب مرا تباه کرده و مرا به تردید انداخته است. عمّار گفت: کدام آیه است؟ گفت: قول خدای متعال: «وَ إِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیهِْمْ أَخْرَجْنَا لهَُمْ دَابَّةً مِّنَ الْأَرْضِ تُکلَِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کاَنُواْ بَِایَاتِنَا لَا یُوقِنُون» -. نمل/ ۸۲ - {و
    چون قول [عذاب] بر ایشان واجب گردد، جنبنده ای را از زمین برای آنان بیرون می*آوریم که با ایشان سخن گوید که: مردم [چنان که باید] به نشانه*های ما یقین نداشتند. } این جنبنده چه جنبنده ای است؟ عمّار گفت: به خدا سوگند نه می*نشینم و نه غذا می*خورم و نه می*آشامم تا اینکه او را به تو نشان دهم. پس عمّار به همراه آن مرد نزد امیرالمؤمنین علیه السّلام آمدند و آن حضرت مشغول خوردن خرما با کره بود، پس فرمود: ابویقظان، بیا و بخور! پس عمار نشست و با وی مشغول خوردن شد. آن مرد از این کار عمّار متعجّب شد و چون عمّار برخاست به وی گفت: سبحان الله، تو سوگند یاد کردی که نخوری و نیاشامی و ننشینی تا اینکه «دابّۀ الأرض» را به من نشان دهی! عمّار گفت: او را به تو نشان دادم، اگر اندیشه می*کردی. -. تفسیر قمی: ۴۸۰
    بحارالانوار ج۳۹ ص ۲۴۳

  8. Top | #78

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    اُمّ أیمن: پیامبر صَلی الله علیهِ و آله فرمود: خداوند مهریه فاطمه علیها السّلام را درخت طوبی معیّن فرموده از این رو آن را در خانه امیرالمونین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه قرار داده است.
    بحارالانوار ج۳۹ ص۲۲۸

  9. Top | #79

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    "علل الشرائع: ابن طریف با سندی از ابن عباس
    روایت کرده که گوید: در شب بدر رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله از مردم خواست یکی برود و آب بیاورد، پس امیرالمومنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه این مأموریت را پذیرفت و روانه شد، و شبی سرد و همراه با باد و تاریک بود، علی علیه السّلام با مشک آب خود راهی گشت و چون به چاه رسید، دلوی نیافت، از این رو در آن ساعت وارد چاه شد و مشک خود را از آب پرکرده و مراجعت نمود که با بادی تند که از مقابل می*ورزید روبرو شد، آن حضرت نشست تا باد گذشت، سپس برخاست تا به راه خود ادامه دهد که باد دیگری وزید، پس نشست تا آن هم گذشت، سپس برخاست و به راه افتاد که باد دیگری وزید، پس آن حضرت نشست تا باد گذشت. و چون نزد رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله باز آمد، آن حضرت از وی پرسید: یا ابا الحسن، چرا دیر کردی؟ عرض کرد: به بادی برخوردم و بعد از آن نیز به بادی برخوردم و بعد از آن نیز به بادی شدید برخوردم که به سبب آن لرز وجودم را فراگرفت. پیامبر صَلی الله علیهِ و آله فرمود: یا علی، می*دانی آن چه بود؟ عرض کرد: خیر: فرمود: آن جبرئیل به همراه هزار فرشته بود که به تو سلام کرد و فرشتگان نیز به تو سلام کردند، سپس میکائیل به همراه هزار فرشته بر تو گذشتند و به تو سلام کرد و فرشتگان نیز به تو سلام کردند. سپس اسرافیل با هزار فرشته بر تو گذر کرد و به تو سلام کرد و آن*ها نیز به تو سلام کردند.
    بحارالانوار ج۳۹ ص۹۶

  10. Top | #80

    تاریخ عضویت
    فروردین 1392
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.33
    نوشته ها
    1,307
    تشکر کرده
    723
    ابوذر رحمه*الله گوید: رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله فرمود: مَثَل امیرالمومنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه در میان شما در این اُمّت، به مَثَل کعبه ی پوشیده می*ماند که نظر کردن به آن عبادت است و حج گزاردن آن فریضه.

    مناقب آل أبی طالب ۲: ۶- ۵ -
    بحارالانوار ج۳۸ ص۱۹۹


صفحه 8 از 11 نخستنخست ... 678910 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •