با شكر از دوستان در مورد پاسخ به سوال من
اما من هنوز پاسخ سوالم را نگرفتم ،چرا ما به عنوان يك شيعه به يك اهل سنت اقتدا ميكنيم كه بعد دوباره بايد نماز خوانده شود .......
با شكر از دوستان در مورد پاسخ به سوال من
اما من هنوز پاسخ سوالم را نگرفتم ،چرا ما به عنوان يك شيعه به يك اهل سنت اقتدا ميكنيم كه بعد دوباره بايد نماز خوانده شود .......
خوشا به نیمه شبی با خدا صفا کردن/زبان حال گشودن ز دل دعا کردن/تمام لذت عالم نمیرسد قدرش/به یک دقیقه مناجات با خدا کردن/
خب نباید اقتدا بکنیم دیگه..ن ب ا ی د ب ک ن ی م
هرکی اینکارو کرده اشتباه کرده..
اللهم العن الجبت و طاغوت و...
به نام خدا و سلام بر شما و دیگر دوستان
وقت همگی بخیر
در مورد سوال شما مبنی بر حکم اقتداء نمازگزار شیعه به امام جماعتی که از اهل سنت هست، بله، حکم اولی اینجا این هست که:
امام جماعت باید شرایطی داشته باشد از جمله اینکه لازم است عادل و شیعه دوازده امامی باشد و همچنین نماز را به طور صحیح طبق احکام شیعه بخواند.
بنابراین طبق حکم اولی اگر شیعه به امام جماعتی که از اهل سنت هست اقتدا کند، نمازش صحیح نیست.
اما از جهت حکم ثانویه نظرات مراجع معظم تقلید مختلف هست و فروعات گوناگونی دارد1)
برخی می فرمایند اقتداء به آنها صحیح است و برخی می فرمایند در غیر مورد تقیه با آنها نماز بخوانید و بعد هم نماز خود را اعاده كنید.
و اگر جای تقیه هست و یا به جهت حفظ وحدت مسلمانان و پرهیز از تفرقه این کار صورت گیرد، (مثلا اگر در منطقه و یا در شهرهای سنی نشین باشیم)، می توان به خاطر تقیه و برای حفظ وحدت به امام جماعت اهل سنت اقتدا کرد.
امام خمینی (ره) در مناسک حج فرموده اند: در وقتى كه در «مسجد الحرام» یا «مسجد النبی» نماز جماعت منعقد شد، مؤمنان نباید از آن جا خارج شوند و باید از جماعت تخلف نكنند و با سایر مسلمانان به جماعت نماز بخوانند.
در ذیل این مسئله آیة الله خوئى (ره) و آیة الله تبریزى (ره) فرموده اند: نماز با آنان مجزى است در صورتى كه قرائت حمد و سوره را خود براى خود آهسته انجام دهد، و در نماز جمعه بعد از فراغ از آن با آن ها نماز ظهر را اعاده كند.
آیت الله بهجت (ره) فرموده اند: اگر شیعه به سنی اقتدا کند ، نمازش باطل است، مگر در حال تقیه. در این صورت هم حمد و سوره را باید خود ماموم بخواند.
ایشان اقتداء به امام جماعت اهل سنت را جائز نمی دانند و چنین نمازی را باطل می دانند. در صورت تقیه می فرمایند: اگر حمد و سوره نمازها و یا لااقل حمد آن ها را (هر چند آهسته) نخوانده است باید نمازش را اعاده نماید. به تدریج نمازهای قضا شده یقینی را قضا کنید.
آیت الله خامنه ای فرموده اند: مشاركت با آنان در نماز جمعه و جماعتشان از جهت حفظ وحدت اشكال ندارد.
آیت الله سیستانى فرموده اند: جایز است كه نماز پشت سر آن ها خوانده شود، ولى اگر مأموم مى تواند به صورت آهسته براى خود قرائت كند و الا در ذهن و نفس خود بخواند و اگر نماز جمعه باشد، بعد از آن ظهر را بخواند.
آیت اللّه صافى فرموده اند: نماز با عامّه در حال ضرورت بى اشكال است و در غیر حال ضرورت شركت در جماعات آنان اگر موجب تألیف قلوب آن ها و دفع اتّهام به شیعه باشد ، خوب است و اعاده آن لازم نیست، اگر چه موافق با احتیاط است. خروج از مسجد در هنگام اقامه جماعات و یا ایستادن و شركت نكردن شایسته نیست. اگر ضرورتى ایجاب كند، مانع ندارد.
آیت الله مکارم فرموده اند: هنگامى كه در «مسجد الحرام» یا «مسجد النبى» نماز جماعت برگزار مى گردد، مؤمنان نباید از آن اماكن مقدّسه خارج شوند، و نماز جماعت را ترك كنند. بلكه باید به همراه بقیّه مسلمانان به نماز جماعت بایستند
علی زیباترین نام جهان است علی ذکر لب صاحب زمان است
به کوری دو چشم اهل انکار فقط حیدر امیرالمومنین است
mostafahem (دوشنبه 02 اردیبهشت 92),حامد (شنبه 14 اردیبهشت 92)
در این مورد سوالی به این مضمون از آیت الله مکارم شده است2)
33- اقتدا به امام جماعت تکفیری مسجد الحرام
با توجه به این که امام جماعت مسجد الحرام اخیرا شیعیان را کافر دانسته است، آیا به هنگام سفر به مکه و زیارت کعبه می*توان پشت سر وی نماز خواند؟
نماز خواندن پشت سر آن امام جماعت شرعا جایز نیست.
علی زیباترین نام جهان است علی ذکر لب صاحب زمان است
به کوری دو چشم اهل انکار فقط حیدر امیرالمومنین است
mohammadhadi5 (دوشنبه 02 اردیبهشت 92)
چرا مهم نیست اینا چی میگن . اتفاقا خیلی هم مهمه چون مصداق فارجعو الی روات حدیثنا را شامل میشه
شما برو پستای اقا مصطفی رو بخون..
اینا اگه حدیث میگن میشه همون حرف معصوم دیگه چرا میپیچونی بحثو؟؟؟...
اینا اگه روایت میگفتن که حرفاشون باهم فرق نمیکرد که ..
اللهم العن الجبت و طاغوت و...
آخه مقدم جان، نمیشه که آدم به این سادگی نگاه کنه که. چرا فکر می کنی این قضیه به جون تو بسته نیست؟ حتما باید کار به جایی برسه که همشون بر علیه ما فتوا بدن و یه روزی حمله کنن به ما و بزنن هزار هزار بکشنمون تا شما باور کنی که به جونت وابستست؟ ببین ما خودمونم بکشیم این وهابیون بر علیه ما فتوا میدن. ولی همه اهل عامه این کارو نمی کنن.دوما تقیه در صورت حفظ جان است نه چیز دیگر.
حتما باید مثلا شمشیر بگیرن بیخ گلوت تا تو باور کنی جون خودت یا برادر شیعت در خطره؟
من نگفتم که در امور حکومت من کلا گفتم مشورت. در ضمن عمر بارها و بارها گفته بوده لولا علی لهلک العمر . مساله این نیست که مثلا امیرالمومنین علی السلام به اون ملعون فرموده باشند که مثلا لشکرت رو ببر فلان جا یا فلانی رو در امر حکومت فلان جا منصوب کن. قطعا اگر چنین بود به احتمال قوی اصلا عمر لعنتی قبول نمی کرد! چون تقریبا همه کاراش از بیخ غلط بوده! و مشورت امیرالمونین خیلی با اونچه که دوست داشته فرق می کرده! در ضمن عمر لعنتی کینه شدیدی داشته و اینکه بیاد در امر حکومت امیرالمونین علیه السلام رو شریک کنه یه شکست براش بوده! مساله کمک کردن به عمر به صورت کلیست! مثلا در قضاوت چند مورد رو یادم هست که با سندش به زودی میزارم یا مثلا در احکام و ... . اما نکته ای که هست اینه که، اینا بالاخره همکاری کردن به حساب میاد! اگرچه احتمالا دلیل اصلی امام این بوده که انحرافات این ملعونین دیگه از حد نگذره و اسلام نابود نشه.منظور آقا حامد این بود که امیر المومنین(ع) خودشون در امور حکومت به عمر مشورت می دادند
آقا مصطفی درست میگن: در کتاب اسرار فرمایشات زیادی از امیرالمومنین است در باب مخالفت با اونها. معصوم اینطوری تشخیص دادن که در زمان های مناسب برائت خودشون رو اعلام کنن تا شیعیان دچار فتنه نشن. ولی تمام این مساله 25 سال سکوت امام رو از این جمله خودشون الهام گرفتم:
پس صبر كردم در حالي كه خار در چشم و استخوان در گلوي من مانده بود .و با ديدگان خود مي نگريستم كه ميراث مرا به غارت ميبرند .(نهج البلاغه – خطبه شقشقيه )
این مساله تقیه خیلی فراوان بوده! امامان بعدی نیز در ارتباطشون با سلاطین خیلی وقت ها تقیه می کردن و جملاتی می فرمودن که واضح است که تقیه ایست.
من نمی خوام گیر بدیم به این مساله! مساله فقط یه چیزه: "تقیه در دوران امامان معصوم با وجود آنکه تمام دنیای تشیع نگاهشون به این بزرگواران بوده به صورت شدیدی وجود داشته" حالا اینکه گیر بدیم که فلان روایت خیلی نمیرسونه که مثلا امام همکاری کرده یا نکرده ...
حرف من از سکوت یعنی عدم برائت عمومی و اعلام جنگ!!!! و برهم زدن وحدت عمومی
دقیقا مشکل همینه که برخیشون اونطور که باید به دنبال روایات نیستن و به دنبال چیزای دیگه هم میرناینا اگه روایت میگفتن که حرفاشون باهم فرق نمیکرد که ..
ولی برخیشون هم اینطور نیستن!
همه رو با هم یکی می کنی چرا؟
من میگم به شما که موقع خواب سوره تکاثر رو بخون! چون سکرات موت رو کم می کنه. بعد شما میگی اصلا مهم نیست که تو چی میگی! مهم اینه که معصوم چی میگه!اولا اصلا مهم نیست که اینا چی میگن مهم اینه که معصوم چی میگه
فقط من به شما نگفتم که این روایت از خود معصوم بوده!
در این نوع مسائل دیدن صدها روایت همزمان با هم تعیین کننده تصمیم درست میشه! مرجع نمی تونه بیاد بگه من این فتوا رو بر اساس این 400 تا روایت گفتم. اینم سند هاش. اگر خیلی دوست داشتی می تونی بری ملاقاتش ازش بپرسی.
واقعا کسی نمیگه همه مراجع درست میگن یا حتی اون کاردرست هاش هم همیشه درست میگن! ولی اینکه ما بدون هیچ مطالعه ای و از سر کم روایت خوندن خودمون یه نظر مرجعی برامون غیرمنطقی میاد، اگر بگی اصلا مهم نیست اون چی میگه! منم عمل نمی کنم که نشد که! بالاخره من و شما خودمون رو هم بکشیم! نمی تونیم توی همه احکام و مسائل خبره شیم! تا اون موقع هم که خبره شیم نیازداریم تا به حرف یکی گوش کنیم، تا اون زمان هایی که در جاهلیت بودیم رو ضرر نکرده باشیم! من خودم تا حالا شونصد تا حکم ریز و درشت در نماز رو توی هیات از حاجی یادگرفتم! شما خودت هم حتما همینطور بودی. چرا؟؟ چون اطمینان داری که حاجی یه حرکتی می کنه یه روایتی پشتش بوده!
ولی این جمله ی "اصلا مهم نیست که..." در شرایطی درسته که مرجع از خودش حرف بزنه.
البته می دونم که شما بعد از این پست و پست های دیگه باز این حرف رو میزنی که "اصلا مهم نیست..."