????در صورتی که در سایت فاقد اکانت هستید می توانید - از این طریق عضو شوید
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 21 به 30 از 38






  1. Top | #21

    تاریخ عضویت
    شهریور 1391
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.16
    نوشته ها
    665
    تشکر کرده
    146
    اعتراف معاويه به فضيلت امام حسين (ع)
    روزى عبدالله بن زبير و گروهى از قريشيان نزد معاويه نشسته بودند كه حضرت حسين عليه السلام وارد مسجد شدند. معاويه بسيار از حضرتش * تجليل نمود و پيش رفت و خوش آمد گفت و آن حضرت را در جايگاه مخصوص خود جاى داده و گفت : يا ابا عبدالله ! پسر زبير را كه اين چنين نشسته نمى بينى ، كه چقدر بر بنى عبد مناف رشك آور است !
    عبدالله بن زبير گفت : معاويه ! مرا فضيلت حسين عليه السلام و قرابت او با رسول خدا نيك معلوم است و گمان ندارم كسى را در آن ترديد و شبهه باشد و اگر علاقمند بر مفاخرت دارى گوش دار تا فضل زبير را بر تو و پدرت بگويم .
    ذكوان آزاد شده حسين عليه السلام كه در مجلس حاضر بود گفت : پسر زبير! به درستى كه آقاى من حسين عليه السلام مانع از سخن گفتن من مى شود مگر آنكه گوينده آزادى بيان و دل محكم داشته باشد. اگر او سخن گويد از روى علم و حكمت گويد و اگر سكونت كند از روى حلم ساكت است . او از گفتار استنكاف نموده و به مقام عالى رسيده و همه مردان محترم به فضيلت او اعتراف دارند. اينك من آقايم را با اين بيتها مى ستايم .
    درباره كسى حرف نزنيد كه به غايت كمال رسيده ، هنگامى كه مردم مقصر و نادان بودند. هر كس فعاليت كند به مقام چنين شخص برسد دست و پا مى زند بدون رهبر نمى تواند رشد و نمو كند؛ و چطور ممكن است به نو ماه تابنده و خير البشر و شاخه آل محمد صلى الله عليه و آله رسيد.
    معاويه گفت : ذكوان ! به خدا راست گفتى ، خدا امثال تو را در خاندان بزرگان زياد كند. و اين گواهى معاويه از ضمير باطن به طور ناخودآگاه بود.
    ابن زبير گفت : اگر حسين عليه السلام خودش سخن مى گفت به پاس احترام او حرف نمى زدم ؛ ليكن چون حسين خاموش نشست و غلامش حرف زد، گفتار غلامان جواب ندارد.
    ذكوان گفت : بر حسب گفته رسول اكرم كه غلام هر قوم از همان قوم است ، من از شما افضلم . ابن زبير گفت : معاويه من جواب او را نگويم ، حال اگر تو را فخرى بر زبير هست بر شمار. سپس شروع به مفاخرت نمودند و مجلس * به درازا كشيد.
    اللهم العن الجبت و طاغوت و...

  2. Top | #22

    تاریخ عضویت
    شهریور 1391
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.16
    نوشته ها
    665
    تشکر کرده
    146
    اين زبان بنى هاشم است !
    امام حسين عليه السلام كنيز خود را آزاد كرده و با او ازدواج نمود. معاويه نامه اى بر وى نوشت و اظهار كرد كه شنيده ام با كنيز خود ازدواج كرده اى و او را هم سنگ خود از قريش قرار داده اى ؛ و زن قريش را براى توليد نسل بهتر و براى ازدواج مايه مجد و افتخار باشد ترك كرده اى . در اين عمل نه شخصيت خود را در نظر گرفته اى نه اولادت را منظور كرده اى .
    امام در جواب او با صراحت تمام نامه اى نوشت و بر دهان معاويه كوبيد كه نامه تو رسيد مرا با تزويج كنيزم و ترك كردن هم مثل خودم از قريش تحقير كرده و ملامت نموده بودى ، در حال كه بالاتر از رسول خدا در شرافت و مقام و نسبت كسى نيست و من افتخار دارم كه به او منتسبم و به زنان افتخار نمى كنم و اين كنيزى بود كه آزاد كردم با اختيار خودم و منظورى نداشتم جز رضاى خدا. سپس به قانون اسلام به سوى خود برگردانيدم و اسلام هر گونه نقص و عيب و توبيخ براى يك مرد معيوب بودن به عيوب جاهليت است ! وقتى كه معاويه نامه را خواند به طرف يزيد انداخت و او نامه حسين بن على عليه السلام را خواند، سپس به پدرش گفت : حسين شديدا افتخار كرده بر تو.
    معاويه گفت : نه . افتخار نكرده ، بلكه زبان بنى هاشم همين است و چنان تند است كه سنگ را پاره و دريا را خشك مى كند!
    اللهم العن الجبت و طاغوت و...

  3. Top | #23

    تاریخ عضویت
    شهریور 1391
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.16
    نوشته ها
    665
    تشکر کرده
    146
    زيبايى رخ حسين (ع)
    بخارى و ابن اثير روايت كرده اند: وقتى كه سر مطهر امام حسين عليه السلام را نزد عبيد الله بن زياد آوردند سر مطهر را در طشتى قرار داد و با شمشير يا چوب دستى خود بر آن چشم و بينى نازنين مى زد و از نيكويى و زيبايى آن حضرت سخن مى گفت : انس گفت : حسين عليه السلام شبيه ترين ايشان (يعنى اهل بيت ) به پيغمبر خدا بود
    اللهم العن الجبت و طاغوت و...

  4. Top | #24

    تاریخ عضویت
    شهریور 1391
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.16
    نوشته ها
    665
    تشکر کرده
    146
    تجليل معاويه از امام حسين (ع)
    معاويه نخستين خود كامه اى بود كه آرزوى كشتن حسين عليه السلام را داشت و در همان حال ناگزير فرمان احترام به آن حضرت را صادر كرد و به هنگام وصيت به يزيد، گفت : ((من بر سلطنت تو از حسين بيمناكم ، اما اگر با او درگير شدى و به ظاهر بر او چيره شدى احترام او را رعايت و حرمتش را نگه دار، چرا كه پاره جگر پيامبر است )).
    اللهم العن الجبت و طاغوت و...

  5. Top | #25

    تاریخ عضویت
    شهریور 1391
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.16
    نوشته ها
    665
    تشکر کرده
    146
    پناه به خدا از ريختن خون امام حسين (ع)
    وليد اولين كسى بود كه از جانب دربار پليد اموى ، فرمان قتل حسين عليه السلام در دريافت كرد، اما در مقام فرماندارى مدينه گفت :
    ((به خدا پناه مى برم اگر به ريختن خون مقدس حسين آزمايش گردم و بدان مبتلا شوم .))(
    اللهم العن الجبت و طاغوت و...

  6. Top | #26

    تاریخ عضویت
    شهریور 1391
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.16
    نوشته ها
    665
    تشکر کرده
    146
    تجليل عمر سعد از مقام حسين (ع)
    عمر سعد فرمانده سپاه پليد اموى به هنگام تصميم بر پيكار با او، اينگونه او را تجليل كرد:
    آيا استاندارى رى كه نهايت آرزوى من است رها كنم ؟ يا خويشتن را به جنايت سهمگين ريختن خون حسين عليه السلام آلوده و گناهكار سازم ؟
    خود نيك مى دانم كه كيفر دردناك و غير قابل تحمل به شهادت رساندن حسين عليه السلام آتش شعله ورى است كه فراتر از آن نيست ، اما حكومت رى روشنى چشم من تيره بخت است ... پس ، چه خاكى بر سر كنم ؟(94) و اينگونه از حسين عليه السلام تجليل مى كرد
    اللهم العن الجبت و طاغوت و...

  7. Top | #27

    تاریخ عضویت
    شهریور 1391
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.16
    نوشته ها
    665
    تشکر کرده
    146
    اقرار دشمن به فضل حسين (ع)
    دومين مهره پليد يزيد، شمر، به هنگام صدور فرمان هجوم ددمنشانه به اردوگاه نور، از آن حضرت اينگونه تجليل كرد كه :
    ((او قهرمان گرانقدر و هماورد بى همتايى است كه كشته شدن به دست او افتخار است و نه مايه عار، ((انه كفو كريم ))(96)
    و نيز مهره پليدى از سپاه دشمن كه به كشتن او كمر بسته بود، خود آن حضرت را تجليل مى كرد كه :
    ((هان يا حسين ! تو را خواهم كشت با اينكه نيك مى دانم كه خداى بزرگ ، دشمن من خواهد بود.))(97)
    و نيز نيزه دار سر مقدسش به هنگام ورود به كاخ شوم ابن زياد: اينگونه ناخواسته حق به زبانش جارى شد و پيشواى انسانيت را ستود:
    املاء ركابى فضه و ذهبا انى قتلت السيد المحجبا
    قتلت خير الناس اما و ابا و خيرهم اذ ينسبون نسبا
    ركابم را از طلا و نقره لبريز ساز، چرا كه جنايت بزرگى به نفع شما كرده ام و براى بقاى ستم شما، بزرگمردى گرانمايه و بى نظير را به خاك و خون كشيده ام .
    آرى ! من فرزند بهترين پدر و والاترين مادران گيتى را كشته ام .
    كه ابن زياد نيز، بى درنگ حكم اعدام او را صادر كرد.(98)
    و نيز شقاوت پيشگانى كه پيكر مقدسش را پايمال ساختند، با نظم و نثر شخصيت والاى او را ستودند.(99)
    و شگفت انگيزتر از همه اين بود كه يزيد عنصر خودكامه اموى ، در حالى كه سر نورانى آن حضرت در برابر ديدگانش بود، به ناچار به ستايش و احترام آن حضرت پرداخت و بر دشمنان خونخوارش لعن و نفرين كرد.(
    اللهم العن الجبت و طاغوت و...

  8. Top | #28

    تاریخ عضویت
    شهریور 1391
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.16
    نوشته ها
    665
    تشکر کرده
    146
    اعتراف قاتل حسين به فضل امام
    يكى از فرماندهان دشمن به نام سنان ، به هنگام كشتن آن حضرت او را ستود و گفت :
    اقتلك اليوم و نفسى تعلم علما يقينا ليس فيه مزعم
    و لامجال لا و لا تكتم ان اباك خير من تكلم (101)
    اينك در حالى كمر به كشتن تو بسته ام كه يقين دارم پدرت بهترين و والاترين دانايان و سخنوران بود...
    اللهم العن الجبت و طاغوت و...

  9. Top | #29

    تاریخ عضویت
    شهریور 1391
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.16
    نوشته ها
    665
    تشکر کرده
    146
    ستوده شده دوست و دشمن
    امام حسين عليه السلام ستوده شده دوست و دشمن است و اين از شگفتى هاى روزگار است ، كه حتى همانانى كه در ريختن خون پاكش ، بر ريگ هاى تفتيده نينوا همدست و هم داستان شدند و پليدترين تاريخ بشريت را پديد آوردند، همانان نيز نتوانستند در ستايش او لب فرو بندند و او را تمجيد ننمايند.
    اللهم العن الجبت و طاغوت و...

  10. Top | #30

    تاریخ عضویت
    شهریور 1391
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.16
    نوشته ها
    665
    تشکر کرده
    146
    عبادت امام حسين (ع) از زبان دشمنان
    درباره عبادت امام حسين عليه السلام مورخان و دانشمندان ، مخصوصا از گروه اهل سنت سخن هاى گفته اند و حتى آنها كه دشمن اهل بيت بودند در امر عبادت او راى و نظرى شگفت انگيز اعلام كردند
    ابن اثير مى نويسد:
    حسين كه خداى او از راضى باد فردى فاضل متدين و زياد اهل روزه و نماز و حج و صدقه بود و همه كارهاى خوب از او سر مى زد.
    عبد الله بن زبير كه در واقع ، رقيب امام حسين عليه السلام ، فردى منافق ، مدعى خلافت رسول الله ، و دلش لبريز از كينه اهل بيت بود درباره عبادت حسين عليه السلام مى گفت : او فردى بسيار شب خيز براى عبادت و بسيار روزه دار در روزها بود. و آن روز كه خبر شهادت او را شنيد، شايد از يك نظر خوشحال شد كه رقيبى از سر راه او برداشته شد، ولى از طرف ديگر گفت : ((به خدا قسم او را كشتند، در حالى كه او را شب ها براى عبادت قيامى بس * طولانى بود و بسيارى از روزها روزه مى داشت .))
    عقاد، دانشمند و نويسنده متاخر در كتاب هود به نام ابوالشهيداء (پدر يا سالار شهيدان ) مى نويسد: او اهل نماز بود. علاوه بر نمازهاى واجب نمازهاى مستحبى بسيار مى گزارد، زياد روزه مستحبى مى گرفت ، همه ساله به حج مى رفت مگر وقتى كه به ناچار از او ترك مى شد. و نمونه اين سخنان در تاريخ زندگى او زياد نوشته شده است .
    اللهم العن الجبت و طاغوت و...


صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •