????در صورتی که در سایت فاقد اکانت هستید می توانید - از این طریق عضو شوید
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 29






  1. Top | #1


    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    Administrator
    میانگین پست در روز
    0.38
    نوشته ها
    1,804
    تشکر کرده
    559
    Blog Entries
    1

    Angry معاویه کیست ؟؟؟؟

    زهری از بزرگان علمای اهل عامه است

    از زهرى سوال شد: آیا جایز است امام جماعت حرام‏زاده باشد؟ او پاسخ داد: آرى، اشکالی ندارد؛ چون ائمه بزرگ ما حرام‏زاده بودند.

  2. 4 کاربر زیر بابت این پست از حامد، تشکر کرده اند:

    ahmadreza (سه شنبه 01 مهر 93),Hamed10 (سه شنبه 27 فروردین 92),taha (سه شنبه 11 تیر 92),Yaser.76 (سه شنبه 11 تیر 92)

  3. Top | #2


    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    Administrator
    میانگین پست در روز
    0.38
    نوشته ها
    1,804
    تشکر کرده
    559
    Blog Entries
    1
    گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو» - حامد صارم؛* دین اسلام بر اساس تفکر و تعقل می باشد و تنها دین و آینی است که انسان را به تعقل و پیروی از عقل سلیم دعوت می*کند؛ قرآن مجید بارها عدم تعقل انسان*ها را مورد مذمت و نکوهش قرار داده و از قول اصحاب آتش علت ورود در جهنم را عدم تعقل بیان می*دارد. (1)

    اما باید به این نکته توجه داشت که هر گاه تعقل از میان فرهنگ و منش مسلمانان خارج شود دین اسلام نه تنها باعث هدایت و ترقی و سعادت نمی*شود، بلکه در این حالت، اسلامی که در آن تفکر به زیر پا گذاشته شود، خطری بزرگ است و باعث فلاکت در دنیا و شقاوت در آخرت خواهد شد.

    چه هنگام چیزی از اسلام باقی نمی*ماند؟

    در حقیقت، هر گاه تعقل تعطیل شود و عقل سلیم زیر آوار*های تعصب و حب و بغض*های ناروا و کژاندیشی متروک گردد، چیزی از اسلام باقی نمی*ماند. اسلام دین انسان*های عاقل است و بی*خردان هیچ گاه نمی*توانند به شرف اسلام مشرف شوند. امام صادق (ع) فرمودند: «هر کسی که برای او عقل باشد دین دارد و هر کس که دین دارد وارد بهشت می*شود.» (2)

    تفاوت اسلام حقیقی و اسلام اموی

    وظیفه اسلام بدون تعقل، خدمت به طاغوت است. اسلام بدون تفکر است که خلفایش را از بنی*امیه انتخاب می*کند و بدون شک اسلام بدون تعقل همان اسلام اموی است. اسلام خردستیز اسلامی است که مقوِّم آن توجیه اعمال شنیع معاویه بن ابو سفیان است و در این آیین خردستیز و عقل*گریز است که فقط و فقط به علت اینکه معاویه عنوان صحابی پیامبر را با خود به یدک می*کشد باید بر جرم*های سنگین او سرپوش گذاشت.

    تعقل و تفکر، تفاوت و ممیز انسان و حیوان است، لذا نمی*توان نام مکتبی که در آن عقل به محاق رفته است و هر گونه سوالی در آن ممنوع است را اسلام گذاشت، جز این*که گفته شود این اسلام اموی است که فاقد هر گونه تعقل می*باشد. اسلام اموی همواره در تاریخ در خدمت طاغوت بوده و هست و متاسفانه حتی امروز هم می*توان کسانی را یافت که مدافع معاویه هستند.

    اگر امروز معاویه را با افکارش و جنایاتی که مرتکب شده و بدعت*ها و تحریف*هایی که در دین پایه*ریزی کرده به متفکران غیر مسلمان معرفی کنیم و اعمال مجرمانه وی را که تا آخر عمر بر انجام آنها مصر بوده یکی پس از دیگری بر آنان عرضه نماییم، این متفکرین چاره*ای جز اعتراف به اینکه معاویه از بزرگترین جنایتکاران تاریخ بشریت است، نخواهند داشت. لذا بسیار قبیح است که در میان مسلمانان هنوز هم یافت می*شوند کسانی که به خودشان اجازه می*دهند از معاویه و افراد مشابه معاویه دفاع کنند و برای توجیه اعمال او یا کتمان جرم*های او دست به تالیف کتاب بزنند.

  4. Top | #3


    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    Administrator
    میانگین پست در روز
    0.38
    نوشته ها
    1,804
    تشکر کرده
    559
    Blog Entries
    1
    معاویه، فرزند چهار پدر

    معاویه پسر هند است، اما در مورد پدرش مشهور این است که پدر او ابوسفیان بوده، اما محققان از شیعه و عامه نظری مخالف با این شهرت دارند و معاویه را منسوب به مسافر ابن ابی عمر، عماره بن ولید، ابوسفیان و شخص دیگری می*دانند.

    هند، مادر معاویه از صاحبان علامت بوده است. (3) او برای زنا دادن به مردان سیاه علاقه زیادی داشت و هنگامی که از راه زنا فرزندی سیه چرده برای او متولد می*شد، فرزندش را می*کشت. از علمای عامه نقل کرده*اند که مسافر بن عمر دارای جمال و زیبایی بود؛ هند عاشق او شد و با او درآمیخت و این کار زشت این دو نفر در قریش مشهور شد.

    هنگام وضع حمل هند، مسافر از ترس پدر هند از مکه به سمت حیره گریخت و پدر هند به وسیله وعده مال زیاد او را به تزویج ابوسفیان درآورد و سه ماه بعد از ازدواج ابوسفیان با هند، معاویه متولد شد. البته مادربزرگ معاویه یعنی مادر ابوسفیان نیز صاحب پرچم بود و این اخلاق و رفتار در طائفه بنى‏امیه رواج داشت. (4)

    حرام زادگی افتخار پیروان بنی*امیه است

    شاید خوانندگان، این را امری بزرگ بدانند که چگونه می*شود شخصی با این نسب و شرافت! خانوادگی را خلیفه بخوانند و عده*ای که خود را مسلمان می*دانند از او حمایت کنند و ادعای محبت او را داشته باشند؟ باید در جواب گفت این سوال و این اشکال بجاست و جوابی نمی*توان برای آن یافت، جز اینکه گفته شود در نظر ایشان حرام*زادگی از اعمال شنیع نیست و ضد ارزش نمی*باشد، بلکه افتخاری بزرگ است. از زهرى سوال شد: آیا جایز است امام جماعت حرام‏زاده باشد؟ او پاسخ داد: آرى، اشکالی ندارد؛ چون ائمه بزرگ ما حرام‏زاده بودند. (5)

  5. Top | #4


    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    Administrator
    میانگین پست در روز
    0.38
    نوشته ها
    1,804
    تشکر کرده
    559
    Blog Entries
    1
    دلیل مورخان برای دفاع از معاویه
    معاویه بعد از شهادت امیرالمومنین علی (ع) توانست بر مسند حکومت تکیه زند و حکومت بنی*امیه را آغاز کند. مورخان به دفاع از هر کسی که حاکم می*شود، تعمد دارند، لذا فقط به این دلیل که معاویه توانست حکومت را در دست بگیرد برای او شخصیتی بالا درست کردند.

    آنها تلاش کردند اسلام معاویه را قبل از سال فتح مکه اثبات، و از این جهت او را کاتب وحی معرفی کنند، اما این تلاش ایشان بی فایده است؛ چرا که احوال معاویه قبل و بعد از فتح مکه روشن است. از دلایلی که بطلان این ادعا را ثابت می*کند اعتراف مورخین است که رسول خدا معاویه را در جنگ حنین از مولفه القلوب قرار داد و از غنایم جنگی به او اعطا کرد، لذا اگر اسلام او قبل از سال فتح مکه باشد نباید پیامبر او را از مولفه القلوب قرار می*دادند. (6)

  6. Top | #5


    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    Administrator
    میانگین پست در روز
    0.38
    نوشته ها
    1,804
    تشکر کرده
    559
    Blog Entries
    1
    افشاگری هم حزبی معاویه در مورد او
    ابن قیم جوزیه، شاگرد مبرز ابن تیمیه می*نویسد: معاویه در سال فتح بعد از خیبر اسلام آورد. (7) گذشته از این مطلب افشاگری مغیره، از هم حزبی*ها و سیاستمداران در خدمت بنی*امیه آبرو و اسلامی برای معاویه به جا نگذاشته است و گزارش تاریخی او ما را از هر گونه بحث و جدل در مورد اسلام آوردن معاویه بی نیاز می*کند.

    مغیره نقل می*کند که در یک جلسه خصوصى، معاویه به او گفت: به خدا سوگند، تا هستم سعى و تلاش مى‏کنم نام «محمد» را دفن و به خاک بسپارم. (8) بعد از این نقل، دیگر چه فرقی می*کند که معاویه در سال اول هجرت اسلام آورده باشد یا بعد از فتح مکه؟ او در هر زمانی که اسلام آورده باشد منافق بوده و قصد او ضربه زدن بر پیکر اسلام از درون بوده است.

    هنگامى که بیهقى شنید بعضى مى‏گویند معاویه در اثر جنگ با على (ع) از ایمان خارج شد، گفت: خیر، مطلب چنین نیست؛ چون معاویه مؤمن نبود و داخل در ایمان نشده بود تا از آن خارج شود، بلکه در زمان پیامبر (ص) از کفر به نفاق آمد - یعنى جزو منافقین شد - و پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) به کفر اصلى برگشت. (9)

  7. Top | #6


    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    Administrator
    میانگین پست در روز
    0.38
    نوشته ها
    1,804
    تشکر کرده
    559
    Blog Entries
    1
    معاویه و تجارت بت
    ابو وائل مى‏گوید: همراه با مسروق در منطقه سلسله بودم که ناگهان مرکب‏هایى که برآن بت‏ها و مجسمه‏هایى از مس ساخته شده بود از کنارمان گذشت. راجع به این محموله سوال شد، گفتند: درخواست و سفارش معاویه از سرزمین سند و هند است.

    مسروق گفت: اگر مى‏دانستم مرا به قتل مى‏رسانند همه این مرکب‏ها را غرق مى‏کردم، ولى من از شکنجه مى‏ترسم. به خدا سوگند، نمى‏دانم معاویه چه انسانى است و جزو کدامین انسان‏هاست، آیا او از آخرت مأیوس شده، پس تلاش مى‏کند دنیا را از دست ندهد یا این که اعمال زشت او براى او خوب و نیکو جلوه داده شده است. (10)

  8. Top | #7


    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    Administrator
    میانگین پست در روز
    0.38
    نوشته ها
    1,804
    تشکر کرده
    559
    Blog Entries
    1
    چیزی که معاویه در هنگام مرگ در دست داشت
    از همه زیباتر این که معاویه در هنگام مرگ صلیب در دست داشت. اگر کمی از عقل را با مقدار کمی از انصاف مخلوط کرده و خود را از این دو موهبت الهی محروم نکنیم، هیچ*گاه معاویه را مسلمان نخواهیم دانست. بنابر آنچه که گذشت باید گفت یا معاویه اسلام نیاورد یا اگر اسلام آورد قطعاً و بدون شک اسلام او منافقانه بوده که در هر دو صورت نتیجه یکی و آن هم کفر معاویه است.

  9. Top | #8


    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    Administrator
    میانگین پست در روز
    0.38
    نوشته ها
    1,804
    تشکر کرده
    559
    Blog Entries
    1
    شجاعت مثال زدنی معاویه در جنگ*ها!
    معاویه در جنگ‏هایى که پدرش ابوسفیان طراح و تأمین کننده هزینه آنها بود، شرکت داشت و از خود شجاعت‏ها نشان داد. در جنگ بدر، سه فرزند ابوسفیان (حنظله، عمرو و معاویه) شرکت داشتند که یکى به قتل رسید، دیگرى اسیر شد و معاویه پا به فرار گذاشت و با پاى پیاده خود را به مکه رسانید؛ به گونه‏اى که پاهاى او متورم و آماس کرده و دو ماه تحت معالجه قرار گرفت. (11)

    بر ما لازم است که برای تنویر افکار، این صحنه را با این گزارش تاریخی قیاس کنیم. هر چند از مظلومیت امیرالمومنین، قیاس کردن ایشان با افرادی بی اصل و نسب است و حقیقتاً مقایسه کردن خداوندگار شجاعت و شرف نور و هدایت با جرثومه فساد و خباثت، کاری زشت است، اما چه باید کرد در زمانی که جرثومه خباثت را حق معرفی می*کنند و برای اثبات حقانیت او کتاب*ها تالیف می*شود؟ این قیاس برای این است که نور از ظلمت بازشناخته شود تا اگر تعقل کنند*ه*ای هست عقل خویش را به کار بیندازد.

    زمانى که حضرت على (ع) از مأموریت محوله در شب هجرت، از جانب پیامبر اکرم (ص) فارغ شد، به سوى مدینه هجرت کرد، پس شب‏ها را حرکت و روزها را پنهان مى‏شد تا اینکه به مدینه رسید، در حالى که از پاهاى حضرت خون مى‏ریخت و متورم شده بود.

    پیامبر (ص) فرمود: على را فراخوانید. عرض شد: توان راه رفتن ندارد. پیامبر اکرم (ص) شخصاً به عیادت حضرت آمده و ایشان را به آغوش گرفته و بر جراحات و وضعیت ایشان گریست، سپس کمى از آب مبارک دهان خود را بر روى پاى حضرت گذاشتند و از آن پس هرگز احساس درد پا نکرد تا زمانى که به شهادت رسید. (12)

    البته نباید شجاعت! معاویه در جنگ را صفین فراموش کرد؛ زیرا معاویه نظیر این شجاعت‏ها را در صفین نیز داشته است؛ چنان‏چه خودش مى‏گوید: «لقد وضعت رجلى فى الرکاب و هَمَمْتُ یوم صفین بالهزیمة؛ در صفین پایم را در رکاب گذاشتم و تصمیم به فرار داشتم.» (13)

  10. Top | #9


    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    Administrator
    میانگین پست در روز
    0.38
    نوشته ها
    1,804
    تشکر کرده
    559
    Blog Entries
    1
    دلیل مدافعان معاویه برای تقدیس او
    جالب این جاست که برخی از مدافعان معاویه برای تنزیه و تقدیس او این گونه نوشتند: «معاویه در غزوات بدر، احد، خندق و حدیبیه که از مهم‏ترین غزوات مسلمانان با کفار بود، در صف کفار شرکت نجست.» اما این مدافعان نابخرد فراموش کرده*اند که اگر کسى در جنگ، به ویژه در جنگ احد شرکت نمى‏کرد، سرمه براى او مى‏فرستادند که کنایه از این است که او زن است و ترسو یا خانه‏اش را ویران مى‏کردند. (14)

    در حقیقت، معاویه از سرسخت*ترین دشمنان اسلام بود و تا آنجا که توانست با اسلام و پیامبر عظیم*الشان جنگید و برای نابودی اسلام تلاش کرد. او بعد از فتح مکه که قدرت سیاسی و نظامی اسلام به اوج رسیده بود، به ناچار اسلام آورد و نباید از نظر دور داشت که اسلام آوردن او تغییر تاکتیک برای مبارزه بود نه تسلیم در مقابل خدا و رسولش؛ و چه بسیار تلاش می*کنند دشمنی*های معاویه علیه اسلام را محو کنند.

    گویی فراموش کردند نفوذ حذیفة بن الیمان (به امر پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وس م در یکى از شب‏هاى جنگ خندق و محاصره مدینه توسط احزاب به فرماندهى ابوسفیان) به قلب دشمن براى کسب اطلاع از اوضاع آنان؛ آن جا که دشمن از ترس نفوذ نیروهاى اسلام به اردوگاه مشرکان، حلقه و دایره وار نشستند و دست در دست هم دادند و نام همدیگر را ـ در تاریکى شب ـ پرسیدند.

    حذیفه که در حلقه آنان محاصره شده بود، مى‏گوید: با زیرکى و مهارت تمام از سمت چپ خود پرسیدم: تو کیستى؟ گفت: عمرو بن عاص. آن گاه از طرف راست خود پرسیدم: تو کیستى؟ گفت: معاویه بن ابى سفیان و بدین ترتیب کسى از من سوالى نکرد و خودم راخلاص کردم. (15)

    گزارش حذیفه حاکی از آن است که معاویه تا پشت خندق همراه با احزاب و قبیله*های مختلف برای نابودی کیان اسلام آمده است، اما هیچ گزارشی از معاویه نداریم که او شمشیر و شجاعتش را در جنگی به نفع اسلام و پیامبر خرج کرده باشد. معاویه یا در جنگی شرکت نکرده یا اگر هم شرکت کرده، علیه اسلام تلاش نموده است.

  11. Top | #10


    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    Administrator
    میانگین پست در روز
    0.38
    نوشته ها
    1,804
    تشکر کرده
    559
    Blog Entries
    1
    اوج شجاعت معاویه در جنگ صفین
    علی (ع) در جنگ صفین هر صبح به میدان می*آمد و معاویه را به میدان می*طلبید و می*فرمود: چرا مردم را به کشتن می*دهی بیا در میدان تا هر کس که غالب شد امر برای او باشد. عمروعاص به معاویه گفت: «این مرد با انصاف با تو سخن می*گوید.»

    معاویه عمرو را مجبور کرد به میدان علی (ع) برود؛ وقتی در میدان جنگ عمروعاص یقین کرد که به شمشیر علی (ع) به جهنم فرستاده خواهد شد، خود را از اسب به زمین انداخت و عورت خویش را آشکار کرد و حضرت حیدر کرار اسب خود را از او برگرداند و عمروعاص جان سالم بدر برد.

    روزی معاویه و عمروعاص بر سر سفره شام نشسته بودند که معاویه به عمرو نگاه کرد و خندید. عمرو پرسید: چرا می*خندی؟ گفت: از زیرکی و حضور ذهن تو در صفین که جان خود را از دست علی (ع) به وسیله عورتت نجات دادی. عمرو در پاسخ گفت: «به خدا سوگند من در سمت راست تو بودم هنگامی که علی تو را به میدان خواند، چشمانت از شدت ترس احول گشت و از تو آشکار شد چیزی را که الان برای تو ذکرش را اکراه دارم.» (16) از شدت شجاعت معاویه بود که لباس*های خود را «کثیف» کرد هر چند که عمروعاص از گفتن این نکته اکراه داشت.


صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •