????در صورتی که در سایت فاقد اکانت هستید می توانید - از این طریق عضو شوید
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 21 به 30 از 32






  1. Top | #21

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.26
    نوشته ها
    1,239
    تشکر کرده
    285
    844 - بر آوردن حوايج
    امام حسين عليه السلام پيرامون رفع حوايج مردم و برآوردن نياز نيازمندان و عدم ردكردن ايشان مى فرمايد.
    صاحب الحاجه لم يكرم وجهه عن سئوالك فاكرم وجهك عن رده . يعنى ؛ كسى كه از تو حاجتى خواسته است ، آبروى خود را با درخواست از تو ريخته است (و به تو روى زده است ) پس تو ديگر با رد كردن او آبروى خود را نريز...))(980)(981)
    کوچه های غربت و قحطی یک مرد بود.......
    خانه مان در
    غارتِ،بی غیرتی نامرد بود.......
    اشک ما نذر روضه ی
    زهراست (سلام الله علیها).......
    چادر خاکی شروع کربلاست .......
    یا علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلام علیهما)

  2. Top | #22

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.26
    نوشته ها
    1,239
    تشکر کرده
    285
    845 - اداى دين اسامه
    وقتى كه اسامه بن زيد سخت بيمار شد و به بستر مرگ افتاد، حضرت امام حسين (ع) به محض اطلاع از اين امر، به عيادت او شتافت و او را در بستر بيمارى بسيار اندوهناك ديد.
    حضرت به او فرمود: ((اداى قرض تو به عهده من .))
    اسامه عرض كرد: مى ترسم قبل از پرداخت دين و بدهكارى خود بميرم .
    حضرت فرمود: ((يقين داشته باش كه پيش از مرگ تو قرض و بدهكاريت را مى پردازم .))
    پس امام حسين (ع) به عهد خود وفا كرده و قبل از مرگ اسامه ، تمام قرض * او را پرداخت و آنگاه اين كلمات را بيان فرمودند:
    شر خصال الملوك الجبن من الاعداء و القسوه على الضعفاء و البخل عند الاعطاء از صفات زشت و ناستوده پادشاهان اين است كه از دشمن بترسند و نسبت به ضعيفان و بيچارگان قساوت و سنگدلى داشته و به هنگام بذل و بخشش بخيل و لئيم باشند.))(982)(983)
    کوچه های غربت و قحطی یک مرد بود.......
    خانه مان در
    غارتِ،بی غیرتی نامرد بود.......
    اشک ما نذر روضه ی
    زهراست (سلام الله علیها).......
    چادر خاکی شروع کربلاست .......
    یا علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلام علیهما)

  3. Top | #23

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.26
    نوشته ها
    1,239
    تشکر کرده
    285
    846 - ايمان يهودى
    ابن شهر آشوب روايت كرده است كه حضرت امام حسين عليه السلام فرمود: ((بهترين اعمال بعد از نماز داخل كردن سرور در قلب مؤ من است بر وجهى كه متضمن گناهى نباشد.))
    به درستى كه من ديدم روزى غلامى با سگى طعام مى خورد من از سبب آن پرسيدم گفت : يا بن رسول الله ! من مغمومم مى خواهم او را شاد گردانم ، شايد شادى او موجب شادى من گردد؛ زيرا كه مالكى دارم يهودى و مى خواهم از دست او نجات يابم .
    حضرت چون اين سخن را از غلام شنيد رفت به نزد آن يهودى كه مالك او بود و فرمود: ((دويست دينار طلا مى دهم كه غلام خود را به من بفروشى .))
    يهودى گفت : من غلام را فداى گام هاى تو كردم كه برداشته اى و به خانه من آمده اى و اين بستان را نيز با او مى دهم و مال را به تو پس * مى دهم .
    حضرت فرمود: ((مال را به تو بخشيدم .))
    يهودى گفت : قبول كردم و به غلام بخشيدم .
    حضرت فرمود: ((غلام را آزاد كردم و مال ها را به او بخشيدم .))
    زن يهودى گفت : من مسلمان شدم و مهر خود را به شوهرم بخشيدم .
    يهودى گفت : من نيز مسلمان شدم و اين خانه را به زن خود بخشيدم .(984)
    کوچه های غربت و قحطی یک مرد بود.......
    خانه مان در
    غارتِ،بی غیرتی نامرد بود.......
    اشک ما نذر روضه ی
    زهراست (سلام الله علیها).......
    چادر خاکی شروع کربلاست .......
    یا علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلام علیهما)

  4. Top | #24

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.26
    نوشته ها
    1,239
    تشکر کرده
    285
    847 - سخاوت و بزرگوارى امام حسين (ع)
    مردى از مسلمين مدينه به شخصى مقروض شد و نتوانست قرض خود را ادا كند، از طرفى طلبكار اصرار داشت كه او قرضش را بپردازد.
    آن مرد براى چاره جويى به حضور امام حسين عليه السلام آمد، هنوز سخنى نگفته بود، امام حسين (ع) دريافت كه او براى حاجتى آمده است (براى اين كه آبروى او حفظ شود) به او فرمود: ((آبروى خود را از سوال روياروى نگهدار، نياز خود را در نامه اى بنويس ، كه به خواست خدا آن چه تو را شاد كند به تو خواهم داد.))
    او در نامه اى نوشت : ((اى اباعبدالله ! فلان كس پانصد دينار از من طلب دارد و اصرار دارد كه طلبش را بگيرد، لطفا با او صحبت كن كه تا وقتى كه پولدار شوم ، به من مهلت دهد.))
    امام حسين (ع) پس از خواندن نامه او به منزل خود رفت و كيسه اى محتوى هزار دينار آورد و به او داد و فرمود:
    ((با پانصد دينار اين پول ، بدهكارى خود را بپرداز و پانصد دينار ديگر، به زندگى خود سر و سامان بده و جز در نزد سه نفر به هيچ كس حاجت خود را مگو:
    1 - دين دار، كه دين نگهبان او است ، 2 - جوانمرد كه به خاطر جوانمردى حيا مى كند، 3 - صاحب اصالت خانوادگى كه مى داند تو به خاطر نيازت دوست ندارى آبروى خود را از دست بدهى . او شخصيت تو را حفظ مى كند و حاجتت را روا مى سازد.))(985)(986)
    کوچه های غربت و قحطی یک مرد بود.......
    خانه مان در
    غارتِ،بی غیرتی نامرد بود.......
    اشک ما نذر روضه ی
    زهراست (سلام الله علیها).......
    چادر خاکی شروع کربلاست .......
    یا علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلام علیهما)

  5. Top | #25

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.26
    نوشته ها
    1,239
    تشکر کرده
    285
    848 - فلسفه روزه
    روزى از آن حضرت سوال شد: چرا خداوند روزه را بر بندگانش واجب كرده است ؟
    امام حسين عليه السلام فرمودند: ((براى اين كه ثروتمندان طعم گرسنگى را بچشند و نسبت به فقرا و مستمندان بذل و بخشش * نمايند.))(987)(988)
    کوچه های غربت و قحطی یک مرد بود.......
    خانه مان در
    غارتِ،بی غیرتی نامرد بود.......
    اشک ما نذر روضه ی
    زهراست (سلام الله علیها).......
    چادر خاکی شروع کربلاست .......
    یا علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلام علیهما)

  6. Top | #26

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.26
    نوشته ها
    1,239
    تشکر کرده
    285
    849 - شفا دادن كور
    در مدينه المعاجز از كتاب ثاقب المناقب از غلام حضرت اميرالمومنين (ع) نقل كرده كه مى گويد: ((ديدم حضرت اميرالمومنين تير مى انداخت و ملايكه آن تيرها را دوباره براى آن حضرت مى آوردند، پس كور شدم رفتم خدمت مولايم حسين عليه السلام حكايت خود را نقل كردم ((فسمح يده على عينى فرجعت كما كنت )) پس آن حضرت دست مبارك را بر چشم هاى من كشيد، دوباره بينا شدم و هم چنين مرده زنده كردن براى ائمه هدى (ع) بوده ، به خصوص از براى سيدالشهداء عليه السلام كه هم در حال حيات آن حضرت اين معجزه از آن حضرت ظاهر شده و هم بعد از شهادت به ظهور رسيده .(989)
    کوچه های غربت و قحطی یک مرد بود.......
    خانه مان در
    غارتِ،بی غیرتی نامرد بود.......
    اشک ما نذر روضه ی
    زهراست (سلام الله علیها).......
    چادر خاکی شروع کربلاست .......
    یا علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلام علیهما)

  7. Top | #27

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.26
    نوشته ها
    1,239
    تشکر کرده
    285
    850 - رفع تب به بركت امام حسين (ع)
    بيمارى از مسلمانان كه سخت در آتش تب مى سوخت بسترى بود، امام حسين عليه السلام به عيادت او رفت ، همين كه از در خانه وارد منزل شد، تب از بدن بيمار خارج گرديد.
    امام حسين عليه السلام كنار بستر بيمار نشست و از او احوالپرسى كرد، بيمار عرض كرد: ((از قدم مبارك شما بسيار خشنودم كه آمديد و به بركت قدم شما، تب از من فرار كرد.))
    امام حسين عليه السلام فرمود:
    والله ما خلق الله شيئا الا و قد امره بالطاعه لنا به خدا سوگند، خداوند چيزى را نيافريده مگر اين كه او را امر به اطاعت ما كرده است .))
    سپس فرمود: ((اى تب !))
    راوى گويد!: ما صداى مى شنيديم ولى صاحب صدا را نمى ديديم كه ) گفت : ((لبيك يا اباعبدالله ؛ فرمانبردارم اى اباعبدالله .))
    امام حسين (ع) فرمود: ((آيا امير مومنان على (ع) به تو امر نكرده نزد كسى نروى مگر آن كس كه از دشمنان ما باشد، يا گنهكارى باشد تا تو كفاره گناهان او باشى .))(990)(991)
    851 - دست در ظرف آب كن
    بعضى نقل كرده اند، هند در خانواده يهودى بود، بر اثر بيمارى در ايام كودكى فلج شد، مداواى بسيار كردند، نتيجه نبخشيد، سرانجام متوسل به امام على (ع) شدند، آن حضرت به حسين فرمود: دست در آب ظرفى كن : حسين عليه السلام چنين كرد، سپس هند از آن آب به بدن خود زد و شفا يافت ، او و پدرش و خاندانش به اسلام گرويدند، او از آن پس كنيز در خانه خاندان نبوت شد تا آن هنگام كه كنيز در خانه امام حسين (ع) گرديد، سرانجام معاويه وقتى كه به كمال و جمال او پى برد، او را به ازدواج يزيد درآورد.(992)(993)
    کوچه های غربت و قحطی یک مرد بود.......
    خانه مان در
    غارتِ،بی غیرتی نامرد بود.......
    اشک ما نذر روضه ی
    زهراست (سلام الله علیها).......
    چادر خاکی شروع کربلاست .......
    یا علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلام علیهما)

  8. Top | #28

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.26
    نوشته ها
    1,239
    تشکر کرده
    285
    850 - رفع تب به بركت امام حسين (ع)
    بيمارى از مسلمانان كه سخت در آتش تب مى سوخت بسترى بود، امام حسين عليه السلام به عيادت او رفت ، همين كه از در خانه وارد منزل شد، تب از بدن بيمار خارج گرديد.
    امام حسين عليه السلام كنار بستر بيمار نشست و از او احوالپرسى كرد، بيمار عرض كرد: ((از قدم مبارك شما بسيار خشنودم كه آمديد و به بركت قدم شما، تب از من فرار كرد.))
    امام حسين عليه السلام فرمود:
    والله ما خلق الله شيئا الا و قد امره بالطاعه لنا به خدا سوگند، خداوند چيزى را نيافريده مگر اين كه او را امر به اطاعت ما كرده است .))
    سپس فرمود: ((اى تب !))
    راوى گويد!: ما صداى مى شنيديم ولى صاحب صدا را نمى ديديم كه ) گفت : ((لبيك يا اباعبدالله ؛ فرمانبردارم اى اباعبدالله .))
    امام حسين (ع) فرمود: ((آيا امير مومنان على (ع) به تو امر نكرده نزد كسى نروى مگر آن كس كه از دشمنان ما باشد، يا گنهكارى باشد تا تو كفاره گناهان او باشى .))(990)(991)
    851 - دست در ظرف آب كن
    بعضى نقل كرده اند، هند در خانواده يهودى بود، بر اثر بيمارى در ايام كودكى فلج شد، مداواى بسيار كردند، نتيجه نبخشيد، سرانجام متوسل به امام على (ع) شدند، آن حضرت به حسين فرمود: دست در آب ظرفى كن : حسين عليه السلام چنين كرد، سپس هند از آن آب به بدن خود زد و شفا يافت ، او و پدرش و خاندانش به اسلام گرويدند، او از آن پس كنيز در خانه خاندان نبوت شد تا آن هنگام كه كنيز در خانه امام حسين (ع) گرديد، سرانجام معاويه وقتى كه به كمال و جمال او پى برد، او را به ازدواج يزيد درآورد.(992)(993)
    کوچه های غربت و قحطی یک مرد بود.......
    خانه مان در
    غارتِ،بی غیرتی نامرد بود.......
    اشک ما نذر روضه ی
    زهراست (سلام الله علیها).......
    چادر خاکی شروع کربلاست .......
    یا علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلام علیهما)

  9. Top | #29

    تاریخ عضویت
    فروردین 1390
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.26
    نوشته ها
    1,239
    تشکر کرده
    285
    853 - روضه امام حسين (ع) و رفع وبا
    حاج آقا سيد محمد صادق شيرازى فرزند حضرت آيه الله حاج آقا سيد ميرزا مهدى شيرازى رحمه الله مقيم كربلاى معلى براى بنده نقل فرمودند: مادر بزرگم در كربلاى معلى هر روزه در منزل خود مجلس روضه اى برقرار مى نمودند و احيانا فرزندان محترمش ، آقايان آميرزا مهدى ، آميرزا عبدالله براى مادر چند جمله روضه مى خواندند كه تعزيه حضرت سيدالشهداء (ع) هر روزه در منزلشان برقرار باشد.
    اين روش ادامه داشت تا سالى كه وبا در آن شهر مقدس شيوع پيدا كرد - حدودا در سال 1330 هق . - و عده زيادى را از پا در آورده و بعضى از منازل ، همه سكنه اش از بين رفتند.
    ولى به لطف حق ، اهل آن خانه كه هر روزه ذكر مصيبت امام حسين در آن مى شد، از اين مرض جانگاه به سلامت رستند و اين موجب شگفتى شده بود، تا اين كه شبى همان بانوى مكرمه ، در عالم خواب مشاهده كرد كه وبا به صورت در وادى كربلا ظاهر شده و مى گويد: ((ما به اين شهر آمديدم و به همه خانه ها سرزديم . اما منزل اينها (اشاره به همان بانوى مكرمه ) امروز رفتيم روضه ؛ فردا رفتيم روضه .))(995)(996)
    کوچه های غربت و قحطی یک مرد بود.......
    خانه مان در
    غارتِ،بی غیرتی نامرد بود.......
    اشک ما نذر روضه ی
    زهراست (سلام الله علیها).......
    چادر خاکی شروع کربلاست .......
    یا علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلام علیهما)

  10. Top | #30

    تاریخ عضویت
    اردیبهشت 1390
    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    میانگین پست در روز
    0.05
    نوشته ها
    239
    تشکر کرده
    49
    زنده شدن مرده با دعاى امام حسين (ع):
    يحيى بن امّ طويل مى‏گويد: خدمت امام حسين- عليه السّلام- بوديم كه جوانى بر آن حضرت وارد شد در حالى كه مى‏گريست. حضرت به او فرمود: براى چه گريه مى‏كنى؟
    پاسخ داد: هم اكنون مادرم بدون وصيت، فوت نمود، در حالى كه ثروتى داشت و به من امر كرده بود تا كارى نكنم مگر اينكه شما را از آن باخبر نمايم.
    امام به اصحاب خود فرمود: برخيزيد تا نزد آن زن برويم.
    راوى مى‏گويد: پس به اتفاق ايشان به آن خانه‏اى كه زن را در آن خوابانيده بودند، رفتيم. امام حسين- عليه السّلام- دعا كرد و از خدا خواست تا او را زنده كند تا وصيّت نمايد. در آن هنگام خداوند متعال او را زنده كرد.
    پس، آن زن نشست و شهادتين گفت. و متوجه حضرت شد و عرضه داشت: اى مولاى من! بفرماييد داخل خانه. حضرت داخل شده و نزديك او نشست و به او فرمود: خدا تو را رحمت كند! وصيّت كن.
    زن گفت: اى پسر پيغمبر- صلّى اللَّه عليه و آله- من فلان مقدار مال در فلان محل دارم؛ يك سوم آن را براى شما قرار دادم تا آن را در هر كجا كه مى‏خواهيد، مصرف كنيد و دو سوّم ديگر آن، براى پسرم باشد. البته اگر از دوستان شماست. و اگر از مخالفين شما باشد، حقّى در آن ندارد و همه اموال، مال شماست. سپس آن زن از امام حسين- عليه السّلام- تقاضا كرد كه بر او نماز گزارده و متولى كارهاى او بشود.
    سپس آن زن مرد همان طور كه اوّل مرده بود.
    حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود @@@@ خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود
    ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه @@@@ گردنت را میشکست آنجا اگر عباس بود




صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •