????در صورتی که در سایت فاقد اکانت هستید می توانید - از این طریق عضو شوید
نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1






  1. Top | #1


    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    Administrator
    میانگین پست در روز
    0.38
    نوشته ها
    1,804
    تشکر کرده
    559
    Blog Entries
    1

    Post بت پرستی مولوی و شمس

    توجه کنیید تمام انبیائ امدند تا با بت پرستی مبارزه کنند حتی به خاطر این مبارزه جان خودشان را به خطر انداختند



    اما این دو به اصطلاح عارف چه می گویند؟؟؟

    تفاوت مسلک این دو با امام زمان از کجا تا کجاست؟؟؟

    : امام زمان شیعیان، و تنها امیدِ در پرده نهانِ حق جویان علیه السلام ، برافرازنده بیرق توحید، و نابود کننده کفر و ضلال و شرک و خودخدابینى، و از بنیان کَنَنده تصوف و عرفان و بازى‏های ایشان با ظواهر ادیان است؛ ولی پیران تبریز و قونیه، مشید ارکان "وحدت وجود" و "خود خدابینى" و "جبر" و "تشبیه" و... بوده، همه چیز را عین ذات خدا مى‏دانند، و هر بتی را خدا، و هر گونه بت‏پرستی را عین خداپرستی مى‏شمارند. مولوی مى‏گوید:

    منبسط بودیم یک جوهر همه بی سر و بی پا بدیم آن سر همه

    یک گهر بودیم همچون آفتاب بی گره بودیم و صافی همچو آب

    چون به صورت آمد آن نور سره شد عدد چون سایه‏های کنگره

    کنگره ویران کنید از منجنیق تا رود فرق از میان این فریق[1]

    و مى‏گوید:

    کفر را حد است و اندازه بدان شیخ و نور شیخ را نبود کران

    پیش بى‏حد هر چه محدود است لاست کل شى‏ء غیر وجه اللّه‏ فناست [2]

    و مى‏گوید:

    هر لحظه به شکلی بت عیار برآمد دل برد و نهان شد

    هر دم به لباس دگر آن یار درآمد گه پیر و جوان شد

    همو در دیوان شمس گوید:

    ای قوم به حج رفته کجایید کجایید معشوق همین‏جاست بیایید بیایید

    معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار در بادیه سرگشته شما در چه هوایید

    گرصورت بی صورت معشوق ببینید هم خواجه وهم خانه و هم کعبه شمایید

    با این همه آن رنج شما گنج شما باد افسوس که بر گنج شما پرده شمایید

    روبند گشایید ز سر پرده اسرار پس خویش بدانید که سلطان نه گدایید [3]

    و مى‏گوید:

    آنان که طلب‏کار خدایید خدایید بیرون ز شما نیست شمایید شمایید

    چیزی که نکردید گم از بهر چه جویید وندر طلب گم نشده بهر چرایید

    اسمید و حروفید و کلامید و کتابید جبریل امینید و رسولان سمایید

    در خانه نشینید مگردید به هر سوى زیرا که شما خانه و هم خانه خدایید

    ذاتید و صفاتید و گهی عرش و گهی فرش در عین بقایید و منزه ز فنایید

    خواهید ببینید رخ اندر رخ معشوق زنگار ز آیینه به صیقل بزدایید

    هر رمز که مولا بسراید به حقیقت مى‏دان که بدان رمز سزایید سزایید

    شمس الحق تبریز چو سلطان جهان است آن‏ها که طلب‏کار سخایید کجایید[4]

    "شمس" هم انسان‏ها را "اجزای وجود خداوند" دانسته، مى‏گوید:

    پس دعوت انبیا برای همین است که ای بیگانه بصورت تو جزو منى، از من چرا بى‏خبرى؟ بیا ای جزو، از کل بى‏خبر مباش، و با من آشنا شو.[5]



    [1] . مثنوی، تصحیح: استعلامی، محمد، دفتر یکم، 690

    [2] . مثنوی، تصحیح: استعلامی، محمد، دفتر دوم، 3335

    [3] . دیوان شمس، غزلیات، 269، چاپ دوازدهم، 1377، انتشارات صفى‏على‏شاه

    [4] . دیوان شمس، غزلیات، 269، چاپ دوازدهم، 1377، انتشارات صفى‏على‏شاه

    [5] . شمس تبریزی، مقالات، 2 / 162، چاپ دوم، 1377، انتشارات خوارزمى

    [6] . مثنوی، تصحیح: استعلامی، محمد، دفتر سوم، 1401

    [7] . مثنوی، تصحیح: استعلامی، محمد، دفتر دوم، 3324

    [8] . گولپینارلی، مولانا جلال‏الدین، 99، از مقالات، عماد، 348 ـ 347؛ مناقب العارفین: 2 / 617 ـ 616

    [9] . همان، 110، از مقالات، عماد، 272

    [10] . همان، 54 ـ 153

    [11] . گولپینارلی، مولانا جلال‏الدین، 110

    به نقل از :
    http://rayatolmahdi.persianblog.ir/post/6/

  2. تشکر شده توسط :

    mahdi11 (سه شنبه 27 بهمن 94)


مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •