اللهم العن قاتلیک یافاطمه -خداوند قاتلان حضرت زهرا را لعنت کند


ابلیس از غدیر تا سقیفه

پیامبر صلى اللَّه علیه و آله به من خبر داد كه ابلیس و رؤساى اصحابش هنگام منصوب كردن امیرالمؤمنین مرا به امر خداوند در روز غدیرخم حاضر بودند.
آن حضرت به مردم خبر داد كه من نسبت به آنان از خودشان صاحب اختیارترم، و به ایشان دستور داد كه حاضران به غایبان برسانند.

(در آن روز) شیاطین و مریدان از اصحاب ابلیس رو به او كردند و گفتند: «این امت، مورد رحمت قرار گرفته و حفظ شده‏اند، و دیگر تو و ما را بر اینان راهى نیست. چرا كه پناه و امام بعد از پیامبرشان به آنان شناسانده شد». ابلیس غمگین (1) و محزون رفت.

امیرالمؤمنین علیه‏السلام فرمود: بعد از آن پیامبر صلى اللَّه علیه و آله به من خبر داد و فرمود: مردم در سقیفه‏ى بنى‏ساعده با ابوبكر بیعت مى‏كنند بعد از آنكه با حق ما و دلیل ما استدلال كنند. سپس به مسجد مى‏آیند و اولین كسى كه بر منبر من با او بیعت خواهد كرد ابلیس است كه به صورت پیرمرد سالخورده‏ى پیشانى پینه بسته چنین و چنان خواهد گفت.

سپس خارج مى‏شود و اصحاب و شیاطین و ابلیس‏هایش را جمع مى‏كند. آنان به سجده مى‏افتند و مى‏گویند: «اى آقاى ما، اى بزرگ ما، تو بودى كه آدم را از بهشت بیرون كردى»! (ابلیس) مى‏گوید: «كدام امت پس از پیامبرشان گمراه نشدند؟ هرگز! گمان كرده‏اید كه من بر اینان سلطه و راهى ندارم؟ كار مرا چگونه دیدید هنگامى كه آنچه خداوند و پیامبرش درباره‏ى اطاعت او دستور داده بودند ترك كردند». و این همان قول خداوند تعالى است كه «و لقد صدق علیهم ابلیس ظنه فاتبعوه الا فریقا من المؤمنین» (2)، «ابلیس گمان خود را به آنان درست نشان داد و آنان به جز گروهى از مؤمنین او را متابعت كردند».

ایجاد شیعه و سنى

هواخواهان و پیروان على علیه‏السلام نظر به مقام و منزلتى كه آن حضرت پیش پیغمبر اكرم (ص) و صحابه و مسلمانان داشت، مسلم مى‏داشتند كه خلافت و مرجعیت پس از رحلت پیامبر (ص) از آن على علیه‏السلام مى‏باشد و ظواهر اوضاع و احوال نیز ، جز حوادثى كه در روزهاى بیمارى پیامبر (ص) به ظهور پیوست، نظر آنان را تأیید مى‏كرد.

ولى برخلاف انتظار آنان درست، در حالى كه پیامبر اكرم رحلت فرمود و هنوز جسد مطهرش دفن نشده بود و اهل‏بیت و عده‏اى از صحابه سرگرم لوازم سوگوارى و تجهیزاتى بودند كه خبر یافتند، عده‏اى دیگر كه بعدا اكثریت را بردند، با كمال عجله و بى‏آنكه با اهل‏بیت و خویشاوندان پیامبر اكرم (ص) و هوادارانشان، مشورت كنند و حتى كمترین اطلاعى بدهند، از پیش خود، در قیافه خیرخواهى براى مسلمانان در محلى به نام سقیفه خلیفه معین نمودند و على علیه‏السلام و یارانش را در برابر كارى انجام یافته قرار داده‏اند.

على علیه‏السلام و هواداران او مانند، عباس- زبیر و سلمان و ابوذر و مقداد و عمار پس از فراغ از دفن پیامبر (ص) و اطلاع از جریان امر در مقام انتقاد برآمده به خلافت انتخابى و كارگردانان آن، اعتراض نموده، اجتماعاتى نیز كردند، ولى پاسخ شنیدند كه صلاح مسلمانان در همین بود.

این انتقاد و اعتراف بود كه اقلیتى را از اكثریت جدا كرد و پیروان على علیه‏السلام را به همین نام (شیعه على علیه‏السلام) به جامعه شناسانید و دستگاه خلافت نیز به مقتضاى سیاست وقت مراقب بود كه اقلیت نامرده به این نام معروف نشود و جامعه به دو دسته‏ى اقلیت و اكثریت منقسم نگردد، بلكه خلافت را اجماعى مى‏شمردند و معترض را متخلف از جماعت مسلمانان مى‏نامیدند و گاهى با تعبیرات زشت دیگر یاد مى‏كردند.
استحاله فرهنگى

آنچه براى همه مسلم است و به حدیث متواتر ثابت شده پس از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله باید حاكم بر سرنوشت سیاسى مؤمنین و جامعه اسلامى على بن ابى‏طالب علیه‏السلام باشد.

ولى جریانهاى نهان و آشكار و دوست و دشمن با تشكیل سقیفه، یكى از تاریكترین دورانهاى صدر اسلام را رقم زد، دوره‏اى كه موجب شد حضور امام معصوم در صحنه جامعه و در امور سیاسى و اقتصادى و نظامى دچار محدودیت و در نهایت ظاهرى و بى‏تاثیر گردد و این حاصل شوم سقیفه بود كه در یك كلام مى‏توان گفت دیانت از سیاست تفكیك شد و یك ارتداد اجتماعى پیش آمد و همین نقطه شروع یك دگرگونى و ارتجاع فرهنگى و به عبارتى استحاله فرهنگى و بازگرداندن مردم از اهداف و خواسته‏هاى خدائى پیامبر بزرگوار اسلام بود. حضرت زهرا علیهاالسلام در خطبه‏ها و بیانات خود به تعدادى از عوامل این استحاله فرهنگى اشاره مى‏كند.

در كتاب تحلیل حوادث ناگوار زندگانى حضرت زهرا علیهاالسلام در یك جمع‏بندى كه با استفاده از خطبه‏هاى فاطمه زهرا علیهاالسلام صورت گرفته به این عوامل اشاره مى‏شود.


1- فانى حرتم بعدالبیان. (سرگردانى و اضطراب)
2- ظهرت فیكم حسكة النفاق. (نفاق و دوروئى)
3- الا تقاتلون قوما نكثوا ایمانهم. (سكوت و بى‏تفاوتى)
4- و نكصتم بعد الاقدام. (پیمان‏شكنى)
5- تفرون من القتال. (ترك جهاد و مبارزه)
6- فقبحا لفلول الحد. (ترس و زبونى)
7- و انتم فى رفاهیة من العیش. (تنبلى و تن‏آسائى (رفاه‏زدگى»
8- و ما الذى نقموا من ابى‏الحسن. (ترك حمایت از رهبر معصوم (و انزواى رهبرى»
9- ما هذه الغمیزة فى حقى. (از دست دادن روح شهادت ‏طلبى)
10- و اشركتم بعد الایمان. (روى آوردن به شرك و كفر) (3)
11- افحكم الجاهلیة یبغون؟ (بى‏وفائى)

پی نوشت
1_«ب»: مأیوس.
2ـ سوره‏ى سبا: آیه ى 20.
3_تحلیل حوادث ناكوار زندگانى حضرت زهرا علیهاالسلام/ محمد دشتى/ ص 52
به نقل از :
http://zibaziba1.mihanblog.com/post/49