بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهم صل علی محمّد و آل محمّد و عجل فرجهم و اهلک عدوهم من الجن و الانس من الاولین و الاخرین

مامون برای دومين بار طعم شكست از فرزندان فاطمه(س) را تجربه كرد
امام جواد (ع)، مولودي كه با بركت تر از او براي شيعيان متولد نشده است؛ اين توصيفي است كه امام رضا (ع) در وصف يگانه فرزند خويش كه در سنين خردسالي به مقام امامت رسيد، فرمودند.

امام جواد (ع) در سن 8 سالگي (یا 9 سالگی) سكان دار مذهب تشيع شده و به مقام امامت نائل شدند.

در باور شيعه و همه مؤمنان به قرآن، امامت و نبوت به خردسالي و كهن سالي نيست بلكه به خواست خدا بستگي دارد.

امام جواد (ع) مانند پيامبران پيشين در كودكي به مقام الهي امامت نايل شدند
همان طور كه عيسي در گهواره سخن گفت و خود را پيامبر ناميد و در مورد يحيي در قرآن آمده است «و اتينا الحكم صيبا»؛*در حال كودكي به او مقام حكم و رسالت داديم. (سوره مريم آيه 12) امامت موهبتي الهي است كه خداوند به هريك از بندگانش كه صلاحيت آن را داشته باشد عطا مي كند.

امام جواد (ع) جانشين پدر در سفر به مرو
امام جواد (ع) تا سن 5 سالگي در كنار پدر بزرگوار خود علي بن موسي الرضا (ع) پرورش يافت و همواره حكمت و امامت را از وجود ايشان فرا گرفتند، بيش از 5 سال از سن امام جواد (ع) نمي*گذشت كه فرستادگان مامون عباسي به مدينه آمدند و امام رضا (ع) را به بهانه وليعهدي به مرو بردند.

قبل از هجرت امام رضا (ع) ابوجعفر را به عنوان جانشين و امام پس از خود معرفي كردند و وي را در مدينه جانشين خود قرار دادند و پس از هجرت ايشان شيعيان به محضر ابوجعفر (ع) مي شتافتند و مسائل و مشكلات خود را از آن بزرگوار سوال مي*كردند امام جواد (ع) تا مدت 8 سال پس از شهادت پدر بزرگوار خود در مدينه سكونت داشت و مردم از فيض حضور ايشان استفاده مي كردند.

كما اينكه نقل شده در يك مجلس 30 هزار مسئله از وي سوال كردند و او همه را به آساني پاسخ گفت، در حالي كه تنها 9 سال داشتند.

حضور اجباري امام جواد (ع) در بغداد
پس از شهادت امام رضا (ع) و آمدن مامون به بغداد،* موجي از نارضايتي عمومي به جهت كشته شدن امام رضا (ع) جهان اسلام را فراگرفته بود، مامون براي سرپوش نهادن بر جنايات خود و دلجويي از مردم و براي مقابله با نيرنگ بني عباس كه سعي داشتن حكومت را از چنگ وي در آورند فرستاده اي به مدينه گسيل داشت و امام جواد (ع) را به بغداد فراخواند امام جواد (ع) ناگزير شهر مدينه و تربت اجداد بزرگوار خويش را به سوي بغداد ترك نمودند.

سياست هاي مامون در ازدواج تحميلي ام الفضل با امام جواد (ع)
مامون كه باطني خبيث داشت و دستان او آلوده به خون مبارك امام شده بود سعي در ظاهر سازي كرد و دختر خود ام*الفضل را به عقد امام جواد (ع) در آورد؛ آن ملعون از اين مطالب استفاده*هاي چند جانبه*اي را قصد كرده بود.
اولآنكه بودن ام*الفضل در خانه امام جواد (ع) مي توانست به عباسيان كمك كند تا امام را راحت تر تحت نظر گرفته و از امور داخلي امام به خوبي باخبر شوند.
دومآنكه مامون سعي داشت با اين ازدواج امام جواد (ع) را در اذهان مردم، انساني خوش گذران و دنياطلب معرفي كند و از ارزش معنوي ايشان در انظار مردم بكاهد، چنان چه در اصول كافي جلد 2 آمده است كه مامون چون بانيرنگ*هاي فراوان نتوانست امام را دنيا طلب نشان دهد درمانده شد و چون خواست ام*الفضل را به نزد امام بفرستد دويست دختر از زيباترين كنيزان را خواست و به هريك از آنها جامي كه در آن گوهري بود، داد تا چون حضرت به كرسي دامادي نشيند به پيشش آوردند، *اما حضرت به ايشان توجهي نشان نداد.
همچنين مامون از مردي كه نامش مخارق بود و ريش درازي داشت و شغل او آوازه خواني و تارزني بود دعوت كرد تا نزد امام ضرب گيرد و آواز بخواند. مخارق به مامون قول داد كه بتواند توجه امام را به ساز جلب كند.

وي ساعتي تلاش كرد و امام به وي توجهي نشان نداد و به راست و چپ نگاه نمي كرد، پس امام سرش را بلند كرد و فرمود: «اي ريش بلند از خدا بترس» در اين هنگام ناگاه ساز و ضرب از دستش افتاد و تا وقتي كه مرد دستش كار نمي*كرد.

اعتراض عباسيان به وصلت خاندان عباسي و علوي
سومآن كه مأمون مي*پنداشت كه اگر دخترش صاحب فرزند شود مي تواند خاندان خود را با ذريه رسول خدا پيوند زده و براي خود كسب افتخار كند و حكومت را براي عباسيان محكم تر كند اما به فضل خداوند دختر مامون از امام جواد (ع) باردار نشد.
ادامه دارد...

منبع:
http://www.snn.ir/news-13900805083.aspx