[color=#FF0000]نه كتاب خدا ما را بس است و نه سنت رسول الله(ص)[/color]


مذهب شيعه را مي توان با توجه به نگاه ويژه*اي كه به جايگاه امامت و ولايت در دين دارد شناسايي و تعريف كرد همچنان كه خورشيد را نمي توان بدون تصور نور و روشنايي، خورشيد دانست، تشيع را نيز فارغ از مسئله امامت و ولايت نمي توان تشيع خواند.

در اين مجال سعي در بررسي مبحث امامت از جنبه اعتقادي داريم، اگر چه مسئله امامت موضوعي تاريخي نيز هست كه از زمان حضرت رسول(ص) به دست ايشان پايه گذاري شده و تا هم اكنون در بستر زمان جاري است وليكن محور بحث مسائل تاريخ امامت نيست بلكه كاويدن اين مسئله خطير از لحاظ اعتقادي به دو روش عقلي و نقلي است.

اثبات ضرورت وجود امام به روش عقلي

تمام براهين عقلي كه ضرورت وجود نبي را اثبات مي كند، ضرورت وجود امام و جانشين وي را نيز تاييد مي كند.

يكي از دلايل اثبات ضرورت وجود نبي هدايت و رهبري مردم است.

خداوندي كه خالق انسان است بنابر قاعده لطف هميشه راهنما و هدايتگري را در ميان مردم قرار مي دهد تا انسان*ها را به سوي شناخت پروردگار، شناخت غضب و خشنودي حق تعالي و سعادت دنيوي و اخروي راهنمايي كند.

بي شك با تاملي كوتاه، به اين امر كه از سوي پروردگار به همه انسان*ها وحي نمي شود، پي خواهيم برد. پس بايد به دنبال خبر آورنده*اي (نبي) از طرف خدا باشيم كه به وسيله او هدايت شويم.

اينكه شئون هدايتي رسول خدا پس از رحلت آن حضرت تعطيل نمي شود يك امر روشن عقلي است اما با توجه به ادعاي برخي مبني بر اينكه كتاب خدا و سنت رسول الله(ص) پس از پيامبر امت مسلمان را كفايت مي كند ؛ در تلاشيم تا با دلايل عقلي و نقلي تبيين كنيم كه پس از رسول خدا احتياج به هدايتگر همچنان باقي است و كتاب خدا و سنت رسول الله براي امت پس از نبي كفايت نمي كند.

عمر كوتاه دعوت

از زماني كه پيامبر (ص) دعوت خود را آشكار نمودند تا زمان وفات ايشان حدود 21 الي 22 سال است كه در اين زمان پيامبر(ص) مشغول هدايت و رهبري مردم، خنثي كردن توطئه كافرين و منافقين، جنگيدن با دشمنان داخلي و خارجي، انجام امور حكومتي و مملكت داري بودند به راستي آيا اين زمان براي آموزش و گفتن همه نكات كافي بود؟

گنجايش وظرفيت محدود مردم

بر فرض كه زمان و مدت براي آموزش معارف و نكات علمي كافي بوده باشد آيا مخاطبان آن حضرت گنجايش و ظرفيت اين را داشته*اند كه پيامبر اكرم(ص) همه مطالب و نكات را براي آنها بيان كند؟
آيا غير از اين بوده كه اصحاب بر گرد پيامبر(ص) حلقه مي زند تا كسي سئوالي بپرسد و آنها نيز بهره ببرند؟

طرح نشدن همه سئوالات

به فرض كه هر دوي اينها اتفاق افتاده آيا همه سئوال*ها و موارد اختلاف در زمان پيامبر(ص) مطرح و پاسخگويي شده است؟

طرح نشدن مسائل جديد

و در نهايت اين سئوال مهم مطرح است كه آيا بعد از پيامبر مسائل جديد پيش نيامده؟ مسائل و موضوعاتي كه اصلاً در زمان پيامبر(ص) مطرح نبوده است؟ مسلمانان جواب اينگونه سئوالات و مسائل را از كجا بيابند؟

قرآن كتابي مجمل

برخي از حقايق كتاب آسماني روشن و بي ابهام است اما بسياري از مطالب با اجمال و فشردگي آمده است، خداوند چنين مقدر فرموده كه براي بيان تفصيل حقايق مجمل در هر زماني مفسر و مبين آگاه معصوم وجود داشته باشد تا توضيح دهنده*اي براي آن باشد.

به طور مثال،مسلمانان همه بر اين نكته اتفاق نظر دارند كه نماز مهمترين عبادت و شئون دين است اما اگر كسي بخواهد تنها با مراجعه به كتاب خدا اين عبادت را به جا آورد، قادر نخواهد بود.

از سوي ديگر درباره كيفيت و نحوه انجام اين فرضيه الهي يك اتفاق نظر بين همه مسلمانان امت وجود دارد مانند نمازهاي يوميه، شمار ركعات و ...

تنها دليل اين واقعيت اين است كه پيامبر(ص) فرمود: «صلّوا كما رايتموني اصلّي» يعني به همان گونه كه ديده*ايد من نماز مي خوانم، نماز بگذاريد (عوالي اللئالي، ج 3، صفحه 58)

پس به همان دليل كه براي تبيين قرآن به سنت نبوي نيازمنديم پس از پيامبر(ص) هم براي تبيين قرآن و سنت، به جانشيني رسول نياز داريم كه واجد عموم صفات كمال آن حضرت (علم، عصمت و ....) باشد.

دليل ديگر ضرورت وجود امام رفع اختلاف است.

اگر كتاب خدا و سنت رسول به تنهايي كافي بود ، اين همه اختلاف در ميان مسلمانان از كجا به وجود آمده و مردم به تنهايي و بدون مفسر و معلم به استفاده كامل از قرآن قادر نيستند و بهره كافي را از آن نخواهند برد بلكه بالاتر از آن سبب تحير و اختلاف آن*ها مي شود به طوري كه در طول تاريخ مي بينيم فرقه*هاي مختلف مسلمانان همه براي اثبات حقانيت خود به قرآن استفاده مي كنند در حالي كه نظراتي كاملاً متناقض از يك آيه برداشت مي كنند.

در نتيجه عقلاً ثابت مي شود كه وجود امامي براي هدايت و رفع اختلاف در ميان امت بعد از پيامبر(ص) و در همه زمان*ها ضروري است تا منبعي باشد براي پاسخگويي به سئوالات بكر و جديد ، هدايت مردم ، نجات دين از گزند بدعت و تحريف و وجود او سبب سالم ماندن دين و بقاي مكتب مي شود.

همچنان كه ما در انبياي گذشته هم شاهد مسئله وصايت بوديم مانند سليمان نبي كه آصف بن برخيا وصي او بود كه شرح آن در قرآن آمده است.

اثبات ضرورت وجود امام به روش نقلي

- اطاعت كردن از دستورات پيامبر(ص) بر همه مسلمانان واجب است.
- پيامبر(ص) براي بعد از خود جانشين معرفي كرده است و دستور به اطاعت از امامان بعد از خود داده است.
در نتيجه اطاعت كردن از امامان بعد از پيامبر(ص) بر همه مسلمانان واجب است.

در ادامه اشاره*اي كوتاه به سخنان پيامبر اسلام(ص) در رابطه با جانشينان بعد از خود و جايگاه و منزلت آنها داريم.

پيامبر اكرم(ص):

- «يا علي، انت تبين لامتي ما اختلفو فيه من بعدي» ؛ يا علي در آنچه امت من پس از من اختلاف كنند تو روشنگري مي كني. (مستدرك علي صحيين- ح-4678)

- «انت الهادي يا علي بك يهتدي المهتدون بعدي» ؛ تو هدايت كننده*اي اي علي! بعد از من اهل هدايت به وسيله تو هدايت مي شوند( المستدرك علي صحيحين-ح-4704)

- حديث ثقلين: «يا ايها الناس اني تاركت فيكم ما ان اخذتم لن تضلوا، كتاب الله و عترتي اهل بيتي»، (مسند احمد بن حنبل- ج3- صفحه 17 و 26/ تفسير ابن كثير-ج 4- صفحه 113)

- «انما مثل اهل بيتي فيكم مثل باب حطه في بني اسرائيل من دخله غفرله» (مجمع الزوائد الهيثمي- ج 9- صفحه 168)

- «الا ان مثل اهل بيتي فيكم مثل سفينه نوح من ركبها نجي و من تخلف عنها غرق» (ثيابيع الموده للقندوزي الحنفي- صفحه 30)

براي كسب منابع بيشتر در سه حديث اخير رجوع كنيد به كتاب المراجعات عبدالحسين شرف الدين موسوي

- حديث غدير: «من كنت مولاه فهذا علي مولا»؛ هر كس كه من مولاي اويم از اين پس علي مولاي اوست.
براي منبع حديث غدير به كتاب ارزشمند الغدير علامه اميني مراجعه كنيد.

http://snn.ir/news.aspx?newscode=13900425080