Re: تاریخ احادیث شیعه
سلام
من با اجازه امیرحسین ادامه اون مقاله ای که در چندتا پست قبل زده بود رو اینجا میارم. (البته اگه امیرحسین صلاح دونست ورش می دارم که با توضیحات خودش اینجا بیاره.)
عرضه حدیث
همزمان با اوج گیری تدوین حدیث، احادیث موضوعه نیز رشد كرد. از زمان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ كذب در حدیث آغاز شده بود و حضرت در كلمات خود به شدّت از این كار نهی كرده بودند من كَذَبَ عَلیَّ فلیتبوّأ مقعده من النار[1] شیعیان از ابتدا عرض حدیث بر ائمه ـ علیهم السّلام ـ را آغاز كردند تا ائمه معصومین آنها را تأیید كنند. سلیم بن قیس به امام علی ـ علیه السّلام ـ عرض میكند كه احادیثی را از شما و سلمان و ابوذر میشنوم كه بر خلاف احادیثی است كه در نزد مردمان است. آنگاه امام علی ـ علیه السّلام ـ سخنانی درباره حدیث، راوی حدیث و فهم حدیث بیان میكند.
ابو حمزه ثمالی میگوید: صحیفهای از كلمات امام سجاد درباره زهد به دستم رسید، آن را استنساخ كرده و سپس به امام سجاد ـ علیه السّلام ـ عرضه داشتم حضرت آن را تأیید كردند. در زمان امام صادق ـ علیه السّلام ـ عرض حدیث بر ائمه رواج بیشتری مییابد.
مثلاً كتاب عبیدالله بن علی الحلبی بر امام ـ علیه السّلام ـ عرضه میشود و امام ـ علیه السّلام ـ آن را تأیید میكنند.[2] همچنین كتاب «ظریف» كه درباره دیات بوده است[3] حتی اسماعیل بن فضل از امام صادق ـ علیه السّلام ـ راجع به متعه سؤال میكند، امام ـ علیه السّلام ـ او را به عبدالملك بن جریج ارجاع میدهند و او برای اسماعیل، احادیث را نقل میكند. با وجود اعتماد امام ـ علیه السّلام ـ به عبدالملك، اسماعیل بن فضل نوشتههای خود را به امام ـ علیه السّلام ـ عرضه میدارد و امام ـ علیه السّلام ـ آنها را تأیید میكند[4].
در زمان امام صادق ـ علیه السّلام ـ عرض حدیث به اصحاب شاخص ایشان نیز آغاز شد. چنانچه عمر بن اذنیه، احادیث منقول از امام صادق ـ علیه السّلام ـ را بر زراره عرضه كرده است[5].
به وجود آمدن اصول اربعمائه در زمان امام صادق ـ علیه السّلام ـ و استنساخ و تكثیر آن، باعث شد تا در زمان ائمه بعدی ـ علیهم السّلام ـ عرض حدیث، بیشتر شود.
البته وجود غلات و كسانی كه در كتب اصحاب ائمه، احادیث موضوعه وارد میكردند نیز موجب این حركت بود.
بدین جهت كتب و احادیث زیادی بر امام رضا ـ علیه السّلام ـ عرضه شد. فرد شاخص عرضه كننده، یونس بن عبدالرحمان است. او احادیثی را كه در كوفه شنیده بود به امام رضا ـ علیه السّلام ـ عرضه داشت و امام ـ علیه السّلام ـ بعضی از آنها را رد كرد[6].
هم چنین به همراه ابن فضال، كتاب فرائض امام علی ـ علیه السّلام ـ را عرضه داشتند و امام ـ علیه السّلام ـ آن را تأیید فرمودند[7] كتابی كه همین شخص یعنی یونس بن عبد الرحمن در اعمال روز و شب نوشته شده بود به امام جواد ـ علیه السّلام ـ [8] و امام حسن عسكری ـ علیه السّلام ـ [9] عرضه شده است.
كتب بنو فضال ـ كه واقفی ثقه بودند ـ به امام عسكری ـ علیه السّلام ـ عرضه شد و ایشان احادیث آن را تأیید كرده و فرمودند: خذوا ما رووا ودعوا ما رأوا.
همچنین كتاب شلمغانی ـ كه ابتدا از وكلاء امام عسكری ـ علیه السّلام ـ بود و سپس منحرف شد ـ را كه در زمان استقامت خود نوشته بود به وكیل امام زمان ـ علیه السّلام ـ عرضه كردند و او آن را تأیید كرد و قول امام عسكری ـ علیه السّلام ـ را نقل كرد كه: خذوا ما رووا ودعوا ما رأوا.
پاورقی :
[1] . صحیح البخاری: 1
[2] . وسائل الشیعه: 2 / 102 / 33326
[3] . همان: 27 / 85 / 33277
[4] . الكافی: 5 / 451 / 6
[5] . معرفه الحدیث: 26
[6] . رجال الكشی: 2 / 489 / 401
[7] . الكافی: 7 / 324 / 9
[8] . رجال الكشی: 2 / 779 / 913
[9] . همان: 2 / 780 / 915، رجال النجاشی: 312
سيد محمد کاظم طباطبايي ، آشنايي با تاريخ و منابع حديث ، ص 25
يَا رَبَّنَا سَلِّمْ لَنَا عَلِيّاً (مَهدیّاً) ----- سَلِّـمْ لَنَـا الْمُهَذَّبَ النَّقِيَّـــــا
الْمُؤْمِنَ الْمُسْتَرْشِدَ الْمَرْضِيَّا ----- وَ اجْعَلْهُ هَادِي أُمَّةٍ مَهْدِيّـــاً
لَا أَخْـطَلَ الرَّأْيِ وَ لَا غَبِيّـــــاً ----- وَ احْفَظْهُ رَبِّي حِفْظَكَ النَّبِـيَّا
فَـــإِنَّـــهُ كَانَ لَــهُ وَلِــيّــــــــاً ----- ثُــمَّ ارْتَضَـــاهُ بَعْـدَهُ وَصِـيّـــا