????در صورتی که در سایت فاقد اکانت هستید می توانید - از این طریق عضو شوید
نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3






  1. Top | #1


    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    Administrator
    میانگین پست در روز
    0.38
    نوشته ها
    1,804
    تشکر کرده
    559
    Blog Entries
    1

    رکن سوم خداشناسی

    اصل سوم: نامتناهى، محال و موهوم است.
    بر اساس حكم بديهى عقل، حقيقت مقدارى و عددى و داراى جزء و كل، در هر مقدارى كه موجود شود باز هم قابل زياده و نقصان مى‏باشد و محال است كه افرادى نامتناهى از آن حقيقت محقّق شود
    امام صادق عليه ‏السلام مى‏فرمايند:
    ما احتمل الزيادة كان ناقصا، وما كان ناقصا لم يكن تامّا.(13)
    هر چيزى كه قابل زيادت و فزونى باشد ناقص است، و هر چيزى كه ناقص باشد كامل نيست.
    و مى‏فرمايند:
    أنت الّذي لا تحد فتكون محدودا.(14)
    تو آن هستى كه وصف نمى‏شوى كه در نتيجه محدود باشى.
    امام مجتبى عليه ‏السلام مى‏فرمايند:
    الّذي لم يكن له... اختلاف صفة فيتناهى.(15)
    خداوندى كه... داراى صفات مختلف و گوناگون نيست، كه در نتيجه متناهى گردد.
    امير المؤمنين عليه ‏السلام مى‏فرمايند:
    كل مسمى بالوحدة غيره قليل.(16)
    هر واحدنامى جز او، كوچك و اندك است.
    امام صادق عليه ‏السلام مى‏فرمايند:
    إن الكيفية جهة الصفة والاحاطة.(17)
    همانا كيفيت داشتن، نشانه موصوف شدن و به احاطه درآمدن است.
    امام رضا عليه ‏السلام مى‏فرمايند:
    ومن قال: متى؟ فقد وقته، ومن قال: في م؟ فقد ضمنه، ومن قال: إلى مَ؟ فقد نهاه، ومن قال: حتى مَ، فقد غيّاه، ومن غيّاه فقد غاياه، ومن غاياه فقد جزأه، ومن جزأه فقد وصفه، ومن وصفه فقد ألحد فيه.(18)
    و هر كس از زمان وجود او پرسد او را داراى وقت و زمان دانسته، و هر كس از مكان او پرسد ذات او را دربر گرفته دانسته، و هر كس براى او حدود وجود جويد او را داراى حدود و مقادير انگاشته، و هر كس او را محدود انگارد او را داراى اجزا دانسته، و هر كس او را متجزّى داند او را قابل وصف پنداشته، و هر كس او را قابل وصف داند ملحد شده است.
    و در مناظره رسول اللّه‏ صلى ‏الله ‏عليه ‏و‏آله با دهريان آمده است:
    أو لستم تشاهدون الليل والنهار وأحدهما بعد الاخر؟ فقالوا: نعم، فقال: أفترونهما لم يزالا ولا يزالون؟ فقالوا: نعم، قال صلى الله ‏عليه ‏و‏آله: أفيجوز عندكم اجتماع الليل والنهار؟ فقالوا: لا، فقال: فإذن ينقطع أحدهما عن الاخر فيسبق أحدهما ويكون الثاني جاريا بعده. فقالوا: كذالك هو، فقال، صلى‏ الله ‏عليه ‏و‏آله: قد حكمتم بحدوث ما تقدم من ليل أو نهار ولم تشاهدوهما، فلا تنكروا للّه‏ قدرته.(19)
    آيا نمى‏بينيد كه وجود شب و روز يكى پس از ديگرى است؟ گفتند: چرا. فرمودند: آيا مى‏پنداريد كه آن‏ها ازلى هستند؟ گفتند: آرى. فرمودند: آيا جايز مى‏دانيد كه شب و روز هم‏زمان باشند؟ گفتند: نه. فرمودند: پس بايد هر يك از آن‏ها تمام شود تا نوبت ديگرى برسد؟ گفتند: آرى، چنين است. فرمودند: اينك با اينكه شب و روزهاى گذشته را نديده‏ايد، به حدوث آن‏ها اقرار كرديد، پس قدرت خداوند را انكار نكنيد.
    و همان حضرت مى‏فرمايند:
    أتقولون ما قبلكم من الليل والنهار متناه أم غير متناه؟ فإن قلتم: غير متناه، فقد وصل إليكم آخر بلا نهاية لاوّله، وإن قلتم: إنّه متناه، فقد كان ولا شيء منهما.(20)
    آيا شما مى‏گوييد شبها و روزهاى قبل از شما متناهى است يا نامتناهى؟ اگر بگوييد نامتناهى است، پس آخر چيزى به شما رسيده است كه اول آن را نهايتى نيست!! و اگر بگوييد متناهى است پس هيچ‏كدام از آن دو موجود نبوده‏اند.
    امام صادق عليه ‏السلام مى‏فرمايند:
    إن اللّه‏ تبارك وتعالى لا يوصف بزمان ولا مكان، ولا حركة ولا انتقال ولا سكون، بل هو خالق الزمان والمكان والحركة والسكون، تعالى عما يقول الظالمون علوا كبيرا.(21)
    همانا خداوند قابل توصيف به داشتن زمان و مكان و حركت و انتقال و سكون نيست، او آفريننده زمان و مكان و حركت و سكون است، فراتر است از آنچه ستمگويان مى‏انديشند فراترى بزرگى.
    و مى‏فرمايند:
    إنه أيّن الاين وكيّف الكيف.(22)
    همانا خداوند تعالى " مكان " و " كيفيت " را ايجاد فرموده است.

    توضيح بيشتر درباره محال بودن وجود نامتناهى اين است كه:
    حقيقت عددى ـ چه كمّ متّصل فرض شود و چه كمّ منفصل، و چه حصّه‏هاى متعدّد وجودى، و چه مراتب شديد و ضعيفِ يك حقيقت، محال است كه نامتناهى و نامحدود باشد زيرا:
    الف ) هر عددى كه فرض كنيم همان عدد به اضافه يك فراتر از مفروض اول خواهد بود، پس هرگز مرتبه نامتناهى آن تحقّق نخواهد يافت.
    ب ) عدد، حقيقتى قابل زياده و نقصان است و چنانچه تحقّق مرتبه نامتناهى آن ممكن باشد لازم مى‏آيد آن مرتبه قابل زياده نباشد، يعنى لازم مى‏آيد عدد به آخر رسيده و محدود و متناهى باشد. و اين فرض مستلزم خلافِ ذات، و خلافِ فرض، و خلاف بديهى است.
    ج ) از هر حقيقت عددى و شمارشى كه آن را نامتناهى فرض كرده‏ايم مقدار معيّنى مى‏كاهيم، اگر باقى‏مانده با مفروض اولى مساوى باشد تساوىِ دو مقدار غيرمساوى لازم مى‏آيد، و چنانچه باقى‏مانده از مفروض اولى كمتر باشد محدود و متناهى خواهد بود و مفروض اولى نيز كه مقدار معيّنى بر آن افزون دارد بايد متناهى و محدود باشد
    بر همه عایشه های امروز لعنت

  2. Top | #2


    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    Administrator
    میانگین پست در روز
    0.38
    نوشته ها
    1,804
    تشکر کرده
    559
    Blog Entries
    1
    توجه کنیید طبق این مطلب ابدا در عالم وجود و خارج چیزی به اسم نا متناهی نداریم

    اطلاق بی نهایت به خداوند امری بسیار غلط است

    ته خداوند بی نهایت است و نه مخلوقات خداوند

    این مطلب در اثبات وجود خداوند بسیار مهم است پزیرا وقتی اثبات کردیم دنیا بی نهایت نیست حتما باید ابتدا وجود داشته باشد
    وقتی ابتدا وجود داشت پس باید به وجود آورنده ای نیز داشته باشد

    لذا مهمترین بحث در خدا شناسی اثبات عدم وجود بی نهایت فعلی است
    شاید به همین جهت است که برهان حدوث مهم ترین برهان خدا شناسی است

  3. Top | #3

    تاریخ عضویت
    اسفند 1389
    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    میانگین پست در روز
    0.13
    نوشته ها
    627
    تشکر کرده
    58
    فکر کنم منظور شما از دلایلی که برای ابطال بینهایت عرضه کردید این باشد که اگر عددی را بگوییم بینهایت است می توان باز به آن عددی اضافه کرد

    پس هیچگاه به چیزی که به توان در واقعیت به آن گفت بینهایت نمی رسیم درسته؟


مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •