مرسي ببخشيد متشكرم كه تشويقم كردي من خيلي كم تشويق ميشم
من چند تا نكته ي ابتدايي كه در اين مورد مي دونم ميگم اميدوارم به كمك همديگه متوجه نكات بيشتري بشيم
اساس تفكر پوزيتيويستها اينه كه تنها معرفت انسان "تجربه" است و تنها چيزهايي رو ميشه فهميد كه بشه اونها رو اندازه گرفت يعني به كميت در اوردن امور براشون خيلي مهمه . اونها ديدگاهي كاملا علم گرايانه دارن. و البته معتقدند در مورد چيزهاي ديگه نمي تونيم هيچ حرفي بزنيم يعني صحبت در باره ي اونها "بي معنا" ست و همه ي گزاره هايي كه در مورد اموري غير علمي بيان بشن مهمل و بي معني اند. اين ديد گاه افراطي نه تنها گزاره هاي ديني بلكه گزاره هاي مربوط به فلسفه و مابعدالطبيعه رو هم همينطور مي دونه و صحبت از هنر و زيباي شناسي هم . اينها البته در مورد اثبات گرايان جديده يعني از حدود 1920 به بعد مسلمه كه در مورد طبيعيون قديم خيلي اين صحيح نيست. اما اينكه مبنا و تنها را ه معرفت رو تجربه مي دونن فكر مي كنم در مورد همه شون درست باشه