نقدی بر کتاب مقالات دکتر حسین الهی قمشه ای
اشاره
. . . كودك بوديم و شبحي از وجود خدا در زاويهاي از پهناي آسمان بر پردهي خيال مىكشيديم؛
ما بزرگ شديم . . . ولي آن شبح كوچك چطور؟!
آيا آن هم بزرگ شده است؟! . . . و چه اندازه؟! . . . و تا كجا؟!
آيا آنقدر بزرگ شده است كه مجالي براي وجود من و شما باقي نگذاشته باشد؟!
ما «او» شده باشيم و او عينا «ما» شده باشد؟!
اگر آن «پندار» را وا نهاده، و اين «انديشه» را برگزيدهايم، آيا اين خود باطل كنندهي پندارهاي باطل، و يا خود نيز پنداري باطل است؟!
خوشا آنان كه آنچه را كه بايد، چنانكه هست شناختند و شناساندند؛ و در سايهي نصوص مكتب وحى، حق را چنان يافتند كه نه به آراستن دلخواه دين نيازي ديدند، و نه به كاستن آن به هواي خويش دست يازيدند.
و خوشا آنان كه معرفت را از متن وحي و نصوص مفسّران واقعي آن آموختند، نه چيز ديگر؛
و دين را تنها به معصوم شناختند، نه كس ديگر؛
و خنك آنان كه حريّت و انسانيت خويش را در تنشهاي حزبي قربان نكرده، خود را يافتند و به دور از هر گونه ميل و هوا و سنگ اين و آن بر سينه كوبيدن، خويشتنِ عقيدتي خويش را از متن وحي و برهان مىجويند نه از اوهام ديگران.
در اين رهگذر، اين نوشتهي كوتاه با نگاهي بركتاب مقالات (الهي قمشهاى، حسين)، به تأمّلي در ديدگاههاي اهل عرفان، در نقاط زير مىنشيند:
1 . حقيقت آفرينش الهي و وحدت وجود
2 . فرار از عقل و برهان و پناه آوردن به عشق و شهود
3 . اعتقاد به جبر و انكار اختيار
4 . فلسفهسازي و نظريهپردازى
حسن ميلانى
بهار 1381
بر همه عایشه های امروز لعنت