-
جنگ بر سر تاویل !!!!!
در کتاب اسرار آل محمد(ص) سلیم بن قیس هلالی آمده:
معاویه گفت:ما به نواحی نوشته ایم و از ذکر مناقب علی(ع) و اهل بیتش نهی کرده ایم ای ابن عباس زبان خود را نگه دار و در کار خود به احتیاط رفتار نما.
ابن عباس گفت :آیا ما را از قرائت قرآن نهی می کنی؟گفت: نه.
گفت:آیا ما را تاویل قرآن نهی می کنی؟گفت:آری.
ابن عباس گفت:قرآن را بخوانیم و نپرسیم که خداوند چه مقصودی داشته است؟
گفت:آری.
ابن عباس گفت:کدام بر ما واجب تر است:قرائت قرآن یا عمل به آن؟ گفت:عمل به آن.
ابن عباس گفت:چگونه می توانیم بدان عمل کنیم قبل از آنکه بدانیم خداوند از آنچه بر ما نازل کرده چه قصدی کرده است؟
معاویه گفت:در این باره از کسی سوال کنید که قرآن را غیر آنگونه که تو و اهلبیتت تاویل می نماید.
ابن عباس گفت:قرآن بر اهل بیت من نازل شده، آنگاه من درباره آن از آل ابوسفیان یا از آل ابی معیط یا از یهود و نصاری
و مجوس سوال کنم؟! معاویه گفت:ما را با یهود و نصاری و مجوس یکسان قرار دادی و ما را از آنان حساب کردی؟
ابن عباس گفت: به جان خودم قسم تو را با آنان یکسان قرار ندهم مگر هنگامیکه تو ما را نهی می کنی خداوند را طبق قرآن و طبق آنچه از امر و نهی و حلال و حرام و ناسخ و منسوخ
و عام و خاص و محکم و متشابه در آن است عبادت کنیم.و اگر امت از اینها نپرسند هلاک می شوند و اختلاف می کنند و سرگردان می شوند.
معاویه گفت: قرآن را بخوانید و آنرا تاویل کنید ولی چیزی از آنچه خداوند از تفسیر آن درباره شما نازل کرده و آنچه پیامبر(ص) درباره شما گفته
روایت نکنید و غیر آنها را روایت کنید.
ابن عباس گفت:خداوند در قرآن می فرماید:يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ (آیه 8 سوره صف) آنان مىخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند ولى خدا نور خود را كامل مىكند هر چند كافران خوش
نداشته باشند!
معاویه گفت:ای ابن عباس خود را از من بازدار و زبانت را در مورد من حفظ کن و اگر به ناچار باید انجام دهی آن را پنهانی انجام بده و احدی بطور علنی این را از تو نشنود.
سپس به منزلش بازگشت و برای ابن عباس پنجاه هزار درهم فرستاد
-
داستانی دیگر از جنگ بر سر تاویل:
پس از پایان ماجرای حکمین و زمانی که خوارج خود را آماده جنگ با علی(ع) می کردند،آن حضرت ابن عباس را برای احتجاج نزد آن ها فرستادند
تا بر نادرستی اهدافشان دلیل و برهان آورده و آنان را از جنگی که جز نابودی شان را در پی ندارد بر حذر دارد.اما هنگام رفتن ابن عباس به سوی خوارج،
علی(ع) او را چنین راهنمایی فرمودند:
لَا تُخَاصِمْهُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّ الْقُرْآنَ حَمَّالٌ ذُو وُجُوهٍ تَقُولُ وَ يَقُولُونَ ... وَ لَكِنْ حَاجِجْهُمْ بِالسُّنَّةِ فَإِنَّهُمْ لَنْ يَجِدُوا عَنْهَا مَحِيصا
با آن ها از آیات قرآن دلیل و برهان نیاور زیرا قرآن بر وجوه گوناگون معنی می شود، و لذا تو می گویی و آن ها هم می گویند.اما با سنت(راه و روش پیامبر(ص)) با آن ها
احتجاج کن که هیچ راه گریزی از آن نمی یابند.(نهج البلاغه نامه 77)
-
علی(ع) یکی از علل جنگ با خوارج را چنین بیان می فرمایند:
وَ لَكِنَّا إِنَّمَا أَصْبَحْنَا نُقَاتِلُ إِخْوَانَنَا فِي الْإِسْلَامِ عَلَى مَا دَخَلَ فِيهِ مِنَ الزَّيْغِ وَ الِاعْوِجَاجِ وَ الشُّبْهَةِ وَ التَّأْوِيلِ (نهج البلغه خطبه 121)
ولی امروز ما با برادران مسلمان خود می جنگیم به خاطر آنچه در اسلام وارد گشته است، از گرایش ها به باطل کج فهمی شبهه و تاویل
-
از امام صادق(ع) روایت شده:
.....فَإِنَّ فِينَا أَهْلَ الْبَيْتِ فِي كُلِّ خَلَفٍ عُدُولًا يَنْفُونَ عَنْهُ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ وَ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَأْوِيلَ الْجَاهِلِينَ
پس در ما أهل بیت در هر زمانی عادلانی وجود دارند که تحریف (برگرداندن از آنچه که برآن است )افراط گران وادعای باطل مدعیان دروغین و معانی نادانان را از دین نفی می کنند
-
از رجز جناب عمار در جنگ صفین روایت شده است که : «در بدر با شما بر سر تنزیل جنگیدیم، امروز با شما بر سر تأویل می جنگیم.»
-
َ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ اسْتَقْبَلَ مِنْ جَهْلِ النَّاسِ أَشَدَّ مِمَّا اسْتَقْبَلَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ جُهَّالِ الْجَاهِلِيَّةِ قُلْتُ وَ كَيْفَ ذَاكَ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَتَى النَّاسَ وَ هُمْ يَعْبُدُونَ الْحِجَارَةَ وَ الصُّخُورَ وَ الْعِيدَانَ وَ الْخُشُبَ الْمَنْحُوتَةَ وَ إِنَّ قَائِمَنَا
إِذَا قَامَ أَتَى النَّاسَ وَ كُلُّهُمْ يَتَأَوَّلُ عَلَيْهِ كِتَابَ اللَّهِ يَحْتَجُّ عَلَيْهِ بِهِ ثُمَّ قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لَيَدْخُلَنَّ عَلَيْهِمْ عَدْلُهُ جَوْفَ بُيُوتِهِمْ كَمَا يَدْخُلُ الْحَرُّ وَ الْقُر
فضيل بن يسار گويد: شنيدم امام صادق عليه السّلام مىفرمود: «قائم ما چون قيام كند از جهل مردم شديدتر از آنچه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله با آن از سوى نادانان جاهليّت روبرو شد برخورد مىكند، عرض كردم: اين چگونه ممكن
است؟ فرمود: همانا رسول خدا در حالى به سوى مردم آمد كه آنان سنگ و كلوخ و چوبهاى تراشيده و مجسّمههاى چوبين را مىپرستيدند، و قائم ما چون قيام كند در حالى به سوى مردم مىآيد كه جملگى كتاب خدا را عليه او تأويل مىكنند
و بر او بدان احتجاج مىنمايند، سپس فرمود: بدانيد به خدا سوگند كه موج دادگسترى او بدان گونه كه گرما و سرما نفوذ مىكند تا درون خانههاى آنان راه خواهد يافت»
-
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ الْقَائِمُ ع يَلْقَى فِي حَرْبِهِ مَا لَمْ يَلْقَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَتَاهُمْ وَ هُمْ يَعْبُدُونَ حِجَارَةً مَنْقُورَةً وَ خُشُباً مَنْحُوتَةً وَ إِنَّ الْقَائِمَ يَخْرُجُونَ عَلَيْهِ فَيَتَأَوَّلُونَ عَلَيْهِ كِتَابَ اللَّهِ وَ يُقَاتِلُونَهُ عَلَيْه
محمّد بن أبى حمزه به واسطه يكى از اصحاب خود از امام صادق عليه السّلام روايت كرده گفت: شنيدم آن حضرت فرمود: «قائم عليه السّلام در پيكار خود با چنان چيزى مواجه خواهد شد كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله با آن مواجه نگرديد،
همانا رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله در حالى به سوى مردم مىآمد كه آنان بتهاى سنگى و چوبهاى تراشيده را پرستش مىكردند، ولى قائم چنان است كه عليه او خروج مىكنند و كتاب خدا را عليه او تأويل مىكنند و به استناد همان تأويل با
او به جنگ بر مىخيزند»
-
سلام
در زیارت آل یس هم میخونیم :
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا تالِىَ كِتابِ اللَّهِ وَتَرْجُمانَهُ
سلام بر تو ای اى تلاوت كننده كتاب خدا و***(((((( تفسير كننده آيات او))))))***
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تَقْرَءُ وَتُبَيِّنُ
سلام بر تو هنگامى كه مىخوانى و تفسير مىكنى
-
امام صادق عليه السلام فرمود: مائيم راسخون در علم و ما تأويل قرآن را ميدانيم.
-
امام علی(ع) فرمود: شما را بخدا قسم مىدهم آيا در ميان شما غير از من كسى هست كه رسول خدا (ص) در باره او فرموده باشد من براى تنزيل قرآن جنگيدم؛ و تو يا على بر تأويل قرآن جنگ مىنمائى؟ گفتند: خدايا تو گواهى كه نه.