اشعار و حکایات فاطمی...

دوستان این پست فقط برای قرار دادن حکایات و اشعار و داستان هایی درباره ام الشیعیان حضرت فاطمه زهراست.با تشکر

شمـع وجود فاطمـه سوسو گرفتـه استشب با سکوت بغض علی خو گرفته استآتـش گـرفت جـان علی با شرار آهوقتی که از ولی خدا رو گرفته استدر دست ناتوان خودش بعد ماجرااین بار چندم است که جارو گرفته استقلب تمام ارض و سماوات و عرش و فرشیک جـا بـرای غـربـت بـانو گـرفته استحـتی وجـود میخ و در و تـازیـانـه هاعطر و مشام از گل شب بو گرفته استبـا ازدحـام مـوج مخـالف بیـا ببینکشتی عمر فاطمه پهلو گرفته است***مردی که بدر و خیبر و خندق حماسه ساختسـر در بغــل گـرفتــه و زانــو گـرفـته است

هر چند که دورِ مردم غاصب بود

هر چند که ظلم و دشمني غالب بود

عصيان سقيفه کم نبود اي بانو

بر هر دو جهان اطاعتت واجب بود

آن روز تو را زدند اي عصمت پاک

در کوچة غم براي يک قطعة خاک

بر ظلمت و کفر خود گواهي دادند

با حجت «ان الله يرضي لرضاک»

خود را به زر و زور شرافت داديد

بر کينه و ظلم و جور جرأت داديد

آتش زده ايد آن بهشتي را که

قبلاً به قداستش شهادت داديد

آن روز که حجت خدا تنها شد

از بار غمش قامت عالم تا شد

آن شعله ز چند تکه هیزم! نه نه

از آتش بی بصیرتی بر پا شد

بیچاره حسن که از درون می گرید
بر ملحفه های لاله گون می گرید
ای وای حسن وای حسن وای حسن
با دیدن درب خانه خون می گرید

اين کوثر عشق و نور را خاتمه نيست

جز زمزم چشم هاي او زمزمه نيست

آن پاي ورم کرده شهادت مي داد

در هر دو جهان عبدتر از فاطمه نيست

www.divane-fatemie.blogfa.com