-
حديث 11]
عامر جهنمى گويد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم داخل مسجد شد و ما نشسته بوديم ابا بكر و عمر و عثمان و على عليه السّلام در بين ما بودند رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم آمدند و نزد على عليه السّلام نشستند و براست و چپ نگاه كردند سپس فرمودند در راست و چپ عرش مردانى بر منابر نور هستند كه از چهره آنان نور مىدرخشد،
ابا بكر برخاست و گفت پدر و مادرم فداى تو باد يا رسول اللَّه من از آنانم فرمود بنشين، سپس عمر برخاست مثل گفته ابا بكر را عرض كرد رسول خدا فرمود بنشين چون ابن مسعود آنچه را رسول خدا، به آنان گفته بود ديد و شنيد بر پاى خاست و عرض كرد پدر و مادرم فداى تو باد براى ما آنان را توصيف كن تا بصفت و نشانى آنها را بشناسيم رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم دست خود را بر دوش امير المؤمنين عليه السّلام زد و فرمود اين است و پيروان او كه از رستگارانند.
-
حديث 12
امام باقر عليه السّلام فرمود رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم مىفرمود خدا فرموده است هر رعيّتى را كه به پيشواى ظالم منصوب از طرف غير خدا نزديك شود و او را دوست داشته باشد اگر چه بسيار با تقوا و نيكوكار باشد عذاب ميكنم، و هر رعيّت مسلمانى را كه بدرستى امام عادل منصوب از نزد خدا متّصف باشد اگر چه در اعمالش ظالم و بدكردار باشد مىبخشد .
-
حديث 13
ابى حمزه گويد شنيدم امام صادق عليه السّلام مىفرمود: شما اهل تحيت خدا و رحمت او هستيد و از اكرامشدگان حقيد و اهل توفيق و در عصمت پروردگاريد و اهل دعوت خدا و بندگى او مىباشيد حساب و ترس و اندوهى بر شما نيست .
-
حديث 14
ابو حمزه گويد شنيدم امام صادق عليه السّلام مىفرمود قلم از نوشتن سيئات شيعيان ما برداشته شده چون آنان را خداوند نگهدارى مىكند و در قلعه ولايت و حصن حصين اويند .
-
حديث 15
ابو حمزه گويد شنيدم از حضرت جعفر بن محمّد الصادق عليه السّلام كه مىفرمود من مىشناسم گروهى را كه خدا گناهانشان را آمرزيده و از آنان راضى است و آنها را حفظ مىكند و ترحم مىفرمايد و از هر بدى مصون مىدارد و تأييدشان مىكند و براه راست هدايتشان مىفرمايد و بآنها بحد امكان رسيدگى مىكند عرض شد يا ابا عبد اللَّه كيانند فرمود: اينها شيعيان نيكوكار و پيروان على عليه السّلام هستند
-
حديث 16 امام صادق عليه السّلام فرمود ما گواه بر شيعيان خود هستيم و شيعيان ما گواه بر ساير مردمند و بگواهى شيعيان مردم به جزا و عقاب ميرسند.
-
حديث 17
امام صادق عليه السّلام فرمود كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود يا على خداوند تبارك و تعالى دوستى بيچارگان و ضعفا را بتو بخشيد ببرادرى آنها راضى شدم و آنان نيز باينكه تو پيشواى آنها باشى راضى گشتند، خوشا بحال كسى كه ترا دوست داشته باشد و تصديق نمايد و واى بر كسى كه ترا دشمن داشته باشد و تكذيب نمايد يا على تو عالم امتى كسى كه ترا دوست داشته باشد رستگار است و كسى كه ترا دشمن داشت هلاك گرديد، يا على من شهرم و تو درب آنى و آيا شهر را جز از دربش وارد مىشوند يا على محبين تو بسيار تسبيح پروردگار كنند و بر آن مواظبت مىنمايند و هر صاحب جامه كهنهايست كه اگر خدا را سوگند دهد قبول مىشود يا على برادران تو پاكان از گناهند (گرسنه كوشا) دوستيشان براى تو است و دشمنى آنها هم در راه تو و با دشمنان تو است نزد مردم كوچكند و نزد خدا جليل القدرند يا على دوستان تو در بهشت همسايگان رب العالمينند، از آنچه در دنيا پس پشت گذاشتهاند متأسف نميشوند، يا على من دوست كسى هستم كه با تو دوست است و دشمن كسى هستم كه ترا دشمن دارد، يا على كسى كه ترا دوست داشته باشد مرا دوست داشته و كسى كه ترا دشمن داشته باشد مرا دشمن داشته، يا على برادران تو كسانى هستند كه از زيادى رياضت و روزهدارى لبهايشان چروك خورده و ترك دنيا در چهره آنان خوانده مىشود، يا على برادران تو در سه موضع شادمانند، هنگام جان دادن در حالى كه من و تو ناظر آنانيم، موقع سؤال و جواب گور و عرض اعمال و وقت گذشتن از پل صراط همان زمانى كه مردم را از ايمانشان پرسش مىكنند و پاسخى نمىدهند، يا على جنگ با تو جنگ با من و آشتى با تو آشتى با من است و جنگ با من جنگ با خدا است كسى كه با تو در صلح است با خدا صلح كرده، يا على برادرانت را بشارت ده كه پروردگار جهانيان از آنان خوشنود است چون به پيشوائى و دوستى تو رضايت دادهاند، يا على تو امير مؤمنان و پيشواى دست و پيشانى سفيدانى (كنايه آنكه محل سجده و جاهاى وضو گرفتن آنها نورانى و تميز است)، يا على شيعه تو مسرور و بر خوبيند و اگر تو و شيعيانت نبوديد دين خدا بر پا نمىشد و از آسمان قطرهاى بر زمين فرو نمىريخت، يا على در بهشت برين براى تو گنجى است و تو ذو القرنين اين امتى (گفتهاند مقصود از ذو القرنين آنكه صاحب حسن و حسين بود يا آنكه سلطنت ظاهر و باطن يافت و يا اينكه چون تارك همايونش بدو نيم شد ...) پيروان تو حزب اللَّه و دادگستر و داد پرورند خداوند از ساير مخلوقاتش شما را برگزيده يا على من و تو اولين نفراتى هستيم كه از خاك بر ميخيزيم و سپس ساير مردم از گورها خارج خواهند شد يا على تو و پيروانت از حوض كوثر دوستان خود را سيراب ميكنيد و دشمنان خويش را منع مىنمائيد روز رستاخيز در سايه عرش الهى در امانيد و حال آنكه تمام مردم در ناله و خروشند و غمگينند و شما از اندوه بركناريد، اين آيه در باره شما فرود آمده إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنى أُولئِكَ عَنْها مُبْعَدُونَ، لا يَسْمَعُونَ حَسِيسَها وَ هُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ، لا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ هذا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ «1» يا على تو و شيعيانت را در موقف سؤال جستجو ميكنند و حال آنكه شما در بهشت مينوسرشت بدادههاى پروردگار خويش سرخوش و بهرهوريد، يا على فرشتگان و خازنان بهشت مشتاق شمايند و نگهدارندگان عرش و ملائكه مقرب الهى بويژه شما را بدعا ياد مىكنند و از حضرت رب العزت محبت شما را مسألت مىنمايند و بسان خانوادهاى كه از آمدن غائبشان كه از غيبت و سفر دراز برگشته خوشحال ميشوند فرشتگان نيز از ورود شيعيان مسرور ميگردند يا على پيروان تو در پنهانى از خدا مىترسند و در آشكارا بنده مطيع خدايند و مردم را بفرمانبرى از حق نصيحت ميكنند، يا على پيروان تو در درجات عاليه ايمان و تقوى سالك و راغباند چون ميدانند كه خدا را در روز رستاخيز بزرگ بايد بدون گناه ديدار كنند، يا على كارهاى پيروان تو را در هر روز جمعه بمن نشان مىدهند بر اعمال نيك آنان مسرور شده و از گناهانشان آمرزش پروردگار را خواهانم، يا على در توراة تو و پيروانت بنيكى ياد شدهايد پيش از آنكه شيعيان آفريده شده باشند و در انجيل هم اليا را بزرگ مىشمارند در حالى كه شيعيانش را بقدرى كه در كتابهايشان نوشته شده مىشناسند، يا على ياران تو را در آسمان نيكوتر از زمين ياد مىكنند و نام مىبرند، خير و خوبى با آنان همدوش است و بخاطر آن هر دم كوشش خود را در بندگى پروردگار زيادتر مىكنند، يا على ارواح پيروان تو در خواب بآسمان بالا ميرود و فرشتگان مانند كسى كه رؤيت هلال مىكند با شوق آنان را مىنگرد براى مقام و منزلتى كه نزد خدا دارند، يا على بياران عارف خود بگو از اعمال مخلوط بگناه كه از دشمنان گرفتهاند بپرهيزند و روز و شبى نميگذرد مگر اينكه رحمتى نو از خداوند آنان را فرا ميگيرد تا ميتوانيد از گناهان دورى كنيد، يا على خشم خدا بر كسانى كه در باره فضائل پيروانت كوتاه آمدند و از تو و آنان جدا شدند شديد گشت و خداوند بر كسانى كه بجاى تو و شيعيانت كسان ديگر را بدل گرفتند و بدشمن تو ميل كردند و ترا و ايشان را ترك كردند و گمراهى را اختيار نمودند و جنگ با تو و شيعيانت را كار خود قرار دادند و اهل بيت پيغمبر و كسانى را كه دوست تو بوده و ياريت داده و خون و جان و مال خود را در راه ما ريختند و ما را بر ديگران اختيار كردند دشمنى داشتند سخت خشمگين شد، يا على پيروان خود را كه نديدهام و آنان هم مرا ديدار نكردهاند از من سلام برسان و بشارت ده كه برادران منند و بديدار ايشان مشتاقم علم مرا بقرون پس از من ميرسانند و بحبل اللَّه متمسك مىشوند و با اين تمسك خود را از مهالك حفظ مىكنند و در بندگى پروردگار كوشايند، آنها را از هدايت بضلالت نمىبريم و بايشان خبر ده كه پروردگارشان از آنان راضى است و بايشان بر فرشتگان خود افتخار مىكند و در هر جمعه برحمت مخصوص خويش سرافرازشان مىفرمايد و فرشتگان را امر مىكند براى ايشان آمرزش بخواهند، يا على از يارى كسانى كه شنيدهاند ترا دوست دارم و ترا بخاطر من دوست دارند و باين وسيله بخدا نزديكى مىجويند دست مكش همان كسانى كه بهترين محبتهاى خالصانه را بتو پيشكش نموده و ترا بر پدران و برادران و فرزندان خود برترى داده و راه ترا برگزيدهاند و ناهمواريها را در راه دوستى ما با همه ناراحتى و گفتارهاى تلخ نيشدار و دردناكى كه نثار آنان مىكنند بر خود هموار كردهاند پس بايشان دلسوز باش و در دوستى با مردمان بآنها قناعت فرما، خداوند تبارك و تعالى با دانائيش ايشان را براى ما از ساير خلق برگزيد و آنان را از طينت ما آفريد و سر ربوبيت و عبوديت و ولايت و محبت را در دل ايشان جاى داد و قلوب آنها را ملازم حق ما كرد و دلهايشان را گشود و شرح صدر بآنان عطا فرمود و از آويختگان بريسمان ولايت ما قرارشان داد مخالف ما را بر ما نمىگزينند و با اينكه دنياى آنها در معرض خطر قرار گيرد و سلطان بر رنج دادنشان ميل كند خداوند دستهاى آنان را در دست هم گذارد و بين ايشان را الفت دهد راه هدايت را در پيش پاى آنها گذارد تا خود را از گمراهى حفظ كنند در حالى كه ساير مردم در گمراهى و در خواهش نفسانى گيج مانده و راه چپ و راست خود را نمىشناسند و از ديدن حجت و نشانى پروردگار و آنچه از نزد او آمده محرومند و در زير خشم پروردگار صبح را شام مىكنند و شيعيان تو بر راه حق و صحيحاند بكسانى كه در راه مخالف آنها هستند انس نمىگيرند دنيا از آنان نيست و آنان هم از دنيا نيند، آنها چراغهاى رفع تاريكى هستند آنان روشنائى ظلمتها هستند آنان نور در تيرگىهايند .
-
حديث 18]
سليمان ديلمى گفت نزد امام صادق عليه السّلام بوديم كه ابو بصير نفس زنان وارد شد چون نشست ابو عبد اللَّه عليه السّلام فرمود اين چه حالى است؟ عرض كرد يا ابن رسول اللَّه سن من فزونى گرفته و مغز استخوانم آب شده و اجلم نزديك گشته در حالى كه نمىدانم در آخرت بر من چه خواهد گذشت حضرت فرمود يا ابا محمّد تو هم چنين مىگوئى عرض كرد فدايت شوم چگونه نگويم فرمود يا ابا محمّد آيا نمىدانى خداوند متعال جوانان شما را اكراه كرده از اينكه عذاب كند و پيروان شما را لطف كرده از اينكه بمعرض حساب كشد عرض كرد فدايت شوم آيا اين موهبت ويژه ما است يا براى تمام اهل توحيد است فرمودند نه اين فقط براى شما است نه براى ديگران خداوند متعال مىفرمايد پيرى در مؤمن نور من است و من شرم دارم از اينكه نور را بنارم بسوزانم و گفتهاند پيرى زينت عقل و نشان وقار است عرض كرد فدايت شوم ما مورد حملهاى قرار گرفتهايم كه پشتمان را شكسته و دلهايمان را ميرانيده و قاضيان خون ما را حلال دانستهاند بخاطر حديثى كه فقهاء آنان بر ايشان روايت كردهاند حضرت صادق عليه السّلام فرمودند (لقب) الرافضه عرض كرد بلى، فرمود بخدا سوگند آنها شما را باين نام نناميدند بلكه پروردگار عالميان شما را باين نام ناميد آيا نمىدانى كه هفتاد مرد از بنى اسرائيل هنگامى كه گمراهى فرعون بر ايشان آشكار شد او را ترك كردند و بحضرت موسى عليه السّلام پيوستند موقعى كه هدايت او بر آنان هويدا گشت در لشكر موسى عليه السّلام برافضه مشهور شدند چون فرعون را ترك كردند و اين گروه در بندگى خدا و محبت بموسى عليه السّلام و هارون و فرزندانش پافشارترين مردم بودند، خداوند بموسى عليه السّلام وحى فرستاد اين اسم را در توراة براى آنها ثبت كن كه من آنها را باين نام ناميدم و اين لقب را بآنان بخشش فرمودم پس موسى عليه السّلام اين اسم را براى ايشان ثبت كرد. سپس خداوند بزرگ اين اسم را ذخيره كرد تا بشما عطا فرمايد يا ابا محمّد آنها ترك خير كردند و شما بخاطر خير ترك شر نموديد. مردم متفرق و دسته دسته گشتند و شما باهل بيت پيغمبرتان صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم پيوستيد و براهى كه بخدا ميرسد رفتيد و آنچه را كه خدا اختيار و اراده نموده اراده و اختيار نموديد پس بشارت باد شما را كه مورد رحمت و عنايت پروردگاريد اعمال نيكوكاريد مورد پذيرش و گنهكار شما مورد آمرزش الهى قرار مىگيرد اگر كسى از راهى كه شما سوى خدا ميرويد (طريق اهل بيت عليهم السّلام و قبول ولايتشان) نرود اعمال نيكويش قبول نشده و گناهانش آمرزيده نمىشود يا ابا محمّد يزدان فرشتگانى دارد كه گناهان شيعيان را ميريزند همان طور كه باد برگ درختان را خزان مىكند و اين مصداق فرمايش خداوند در قرآن مجيد است آنجا كه مىفرمايد وَ الْمَلائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا «1» و استغفار آنان فقط شما را فرا مىگيرد نه اين مردمان را يا ابا محمّد آيا خوشحال شدى عرض كرد فدايت شوم زيادتر بفرما فرمود يا ابا محمّد خداوند عالميان احدى از جانشينان پيغمبران را استثنا نكرده مگر امير المؤمنين عليه السلام و شيعيان او را و در كتاب خود فرموده يَوْمَ لا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ، إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ «2» مقصود آيه شريفه على عليه السّلام و پيروانش هستند يا ابا محمّد آيا مسرور شدى عرض كرد فداى تو شوم زيادتر بفرما فرمود خداوند شما را در اين آيه شريفه ياد كرده يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ «1» بخدا سوگند جز شما كسى ديگر را اراده نفرموده است يا ابا محمّد خوشحال شدى عرض كرد فدايت شوم زيادتر بفرما فرمود خداوند در كتابش شما را باين طور ياد نموده إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ «2» بخدا سوگند غير از ائمه عليهم السّلام و پيروانشان كسى ديگر منظور نيست يا ابا محمّد آيا خوشحال شدى عرض كرد فدايت شوم زيادتر بفرما فرمود پروردگار بزرگ در كتاب خود شما را ياد نموده و فرموده فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً «3» و رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم در اين آيه از انبيا است و ما از صديقون و شهداء هستيم و شما صالحونيد و شما بصلاح و نيكى ياد مىشويد همان طور كه خداوند تبارك و تعالى شما را ناميده است يا ابا محمّد آيا مسرور شدى عرض كرد فدايت شوم زيادتر بفرما فرمودند خداوند شما را ذكر كرده است هنگامى كه از دشمن شما حكايت مىكند كه در آتش است ما لَنا لا نَرى رِجالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ أَتَّخَذْناهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصارُ «1» در اين آيه غير از شما اراده نشده چون در اين دنيا در نظر مردم بدترين مردمان بوديد در حالى كه در بهشت متنعم بنعمتهاى الهى هستيد شما را در دوزخ جستجو مىكنند يا ابا محمّد آيا مسرور شدى عرض كرد فداى تو شوم زيادتر بفرما فرمود يا ابا محمّد آيهاى در باره بهشت و اهل آن فرود نيامده مگر آنكه در باره ما و پيروان ما است و آيهاى در باره دوزخ نازل نگشته كه اهل آن را بعاقبت بد و آتش دوزخ مژده دهد مگر اينكه در باره دشمن ما و كسى كه مخالف ما است وارد شده عرض كرد فدايت شوم زيادتر بفرما سپس فرمود يا ابا محمّد بر ملت و مذهب حنيف ابراهيم خليل عليه السّلام جز ما و شيعيان ما كسى نيست و ساير مردم از اين راه بدورند يا ابا محمّد آيا خوشحال شدى .
-
حديث 19
ابان بن تغلب گويد بامام صادق عليه السّلام عرض شد فدايت شوم معنى آيه فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ «1» چيست فرمود كسى كه خداوند ولايت ما را باو كرامت فرمايد از عقبه مىگذرد و ما آن عقبه هستيم كه كسى كه از آن گذشت نجات يافت پس مكثى كرد و سپس فرمود آيا سخنى بتو بگويم كه خيرى در آن باشد كه از دنيا و هر چه در آنست بهتر باشد عرض كرد آرى فداى تو شوم فرمود قول خداوند تعالى فَكُّ رَقَبَةٍ «2» مردم تماما بنده و اسير آتشاند غير از تو و يارانت كه خداوند متعال گردنهاى شما را از زنجيرهاى آتشين دوزخ بخاطر دوستى ما اهل بيت عصمت نجات داده است.
حديث 20
ابى بصير گويد ابو عبد اللَّه عليه السلام فرمود كه حضرت امير المؤمنين مىفرمود من و چوپانم و چوپان مردمم آيا چوپانى را كه گله خود را نشناسد ديدهايد سپس برخاست جويريّه عرض كرد يا امير المؤمنين گله تو كيانند فرمود كسانى كه از زيادى ياد خدا بودن چهرهائى زرد و لبانى خشكيده دارند .
-
حديث 21] معاويه دهنى گويد بامام صادق عليه السّلام عرض كردم فدايت شوم تفسير اين حديثى كه از شما شنيدم چيست فرمود آن حديث كدامست عرض كردم مؤمن بنور خدائى نگاه مىكند فرمود يا معاويه خداوند مؤمنين را از نور خودش آفريده و از رحمت خويش آنان را ساخت و از آنها بر ولايت ما پيمان گرفت بر پايه شناسائى خودش روزى كه خود را بآنها شناسانيد مؤمن برادر مؤمن از يك پدر و مادر است، پدرش نور و مادرش رحمت است او با اين نورى كه از آن آفريده شده نگاه مىكند
. [حديث 22] داود بن كثير رقى گويد بر امام صادق عليه السّلام داخل شدم و عرض كردم فدايت شوم خداوند تبارك و تعالى فرموده است وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى «1» معنى اين هدايت آخرين بعد از توبه و ايمان و عمل صالح چيست؟ فرمود معرفت ائمه طاهرين و اين امام يا سليمان.