-
آثار زيانبار شهوت ...
1- آلودگى به گناه
شهوت پرستى انسان را به سوى انواع گناهان میكشاند و در واقع يكى ازسرچشمه هاى اصلى گناه و معصيت و نافرمانى خدا محسوب میگردد،زيرا چشم وگوش انسان را بسته و به مصداق حديث نبوى
«حبك للشىء يعمى و يصم. [1]آدمى راكور و كر كرده و قدرت درك واقعيتها را از او مىگيرد و در چنين حال،زشتیها درنظر او زيبا و زيبايىها در نظر او زشت و بیرنگ مىشود.
به همين دليل، امير مؤمنان عليه السلام درباره پيروى از شهوات هشدار داده و مىفرمايد: «از شهوات سركش بپرهيزيد كه شما را به ارتكاب انواع گناهان مىكشاند».
در حديث دیگری،از همان حضرت نيز به اين نكته اشاره شده كه: «هواپرستى عقل انسان را فاسد مىكند»و در نيز فرمودند: اگر شهوت پرستى تشديد شود: «دين انسان را بر باد مىدهد و حتى انسان را به بت پرستى مىكشاند».
-
سوره حشر،داستانى درباره عابدى از قوم بنى اسرائيل به نام «برصيصا» آورده اند كه شاهد زنده اى براى اين مدعاست،
داستان گر چه معروف است، اما تكرارش خالى از صواب نيست:
...مرد عابد بنى اسرائيلى به خاطر سالها عبادتش، به آن حد از مقام قرب الهى رسيده بود كه بيماران با دعاى او سلامت خود را باز مىيافتند
و به اصطلاح مستجابالدعوه شده بود.
روزى، زن جوان زيبايى را كه بيمار بود، نزد او آوردند و به اميد شفاء در عبادتگاهاو گذاردند و رفتند.
شيطان به وسوسه آن عابد مشغول شد و آن قدر صحنه گناه را در نظرش زينت داد كه عنان اختيار را از كف او ربود،
آن چنان كه گويا عابد كر و كور گشته و همه چيز را به دست فراموشى سپرده است. ديرى نپاييد كه آن عابد دامان «عفت» خويش را به گناه بيالود.
پس ارتكاب گناه به خاطر اين كه احتمال داشت آن زن باردار شود و موجب رسوايى او گردد،
باز شيطان و هواى نفس به او پيشنهاد كرد كه زن را به قتل رسانده و درگوشه اى از آن بيابان وسيع دفن كند.
هنگامى كه برادران دختر، به سراغ خواهر بيمار خويش آمدند و عابد اظهار بى اطلاعى كرد،
آنان نسبت به عابد مشكوك گشته و به جستجو برخاستند و پس ازمدتى، سرانجام جسد خونين خواهر خويش را در گوشه بيابان از زير خاك بيرون كشيدند.
اين خبر در شهر پيچيد و به گوش امير رسيد. او با گروه زيادى از مردم به سوى عبادتگاه آن عابد حركت كرد تا علت اين قتل را بيابد.
هنگامى كه جنايات آن عابد روشن شد، او را از عبادتگاهش فرو كشيدند تا بر دار بياويزند.
در ادامه اين حكايت آمده است: هنگامى كه عابد در كنار چوبه دار قرار گرفت، شيطان در نظرش مجسم شد و گفت:
من بودم كه با وسوسههاى خويش تو را به اين روز انداختم، حال اگر آنچه را كه من مىگويم، اطاعت كنى، تو را نجات خواهم داد.
عابد گفت: چه كنم؟
شيطان گفت: تنها يك سجده براى من كافى است.
عابد گفت: مىبينى كه طناب دار را بر گردن من افكندهاند و من در اين حال توانايى سجده بر تو را ندارم.
شيطان گفت: اشاره اى هم كفايت مىكند.
عابد بيچاره نادان، پس از اين كه با اشاره، سجده اى بر شيطان كرد، طناب دار گلويش را فشرد و او در دم جان سپرد.
آرى! شهوت پرستى باعث شد تا آن عابد، ابتدا به زنا آلوده شود و سپس قتل نفس انجام دهد و بعد دروغ بگويد و سرانجام مشرك گردد
و بدين ترتيب محصول سالها عبادت او بر باد رفته و نزد خاص و عام رسوا شود.
[1] . بحارالانوار ج 74،ص 165.
-
2- فساد عقل
شهوت پرستى،پردهه اى ضخيمى بر عقل و فكر انسان مىاندازد، حق را در نظر او باطل و باطل را در نظر او، حق جلوه مىدهد. در روايات نيز آمده :
«طاعه الهوى تفسد العقل، هوا پرستى عقل را فاسد مىكند».
[1] به همين دليل بسيارى ازشهوت پرستان به هنگام غلبه شهوت، كارهايى انجام مىدهند كه بعد از فرو نشستن آتش شهوت، از آن عمل خويش سخت پشيمان شده و گاه تعجب مىكنند كه چگونه دست به انجام آن كار احمقانه و غلط زدهاند.
در حديث ديگرى امير مؤمنان على عليه السلام مىفرمايند:
«اذا ابصرت العين الشهوه عمىالقلب عن العاقبه، هنگامى كه چشم، مظاهر شهوت را ببيند، عقل از مشاهده عاقبت كارباز مىماند» [2]
[1] . شرح غرر الحكم، حديث 5983.
[2] . همان مدرك، حديث 4063.
-
3- تضعيف شخصيت اجتماعى انسان
شهوت پرستى، شخصيت و احترام اجتماعى انسان را در هم مىشكند و او را به ذلت مىكشاند،زيرا براى كاميابى هاى شهوانى بايد تمام قيد و بندهاى اجتماعى
را شكست وتن به هر پستى داد. بديهى است كه انسان با شخصيت، در كشاكش شهوات، بر سردو راهى قرار مىگيرد كه يا بايد به خواسته هاى شهوانى
دل خويش برسد، يا شخصيت واحترام اجتماعى خود را حفظ نمايد كه اغلب جمع ميان اين دو غير ممكن است!
در حديثى از امير مؤمنان على عليه السلام آمده است: «زياده الشهوه تزرى بالمروه،افزون شدن شهوت، شخصيت انسان را لكه دار مىكند». [1]
[1] . همان، حديث 5507.
-
4-اسارت نفس
اسارت و بندگى در برابر خواستهاى نفسانى، يكى ديگر از پيامدهاى شهوت پرستى است،زيرا انسان شهوت پرست چنان اسير شهوات خود مىشود كه بازگشت و دورى جستن از آنها، برايش مشكل و گاهى نيز غير ممكن مىگردد.
نمونه بارز آن، زندگى خفت بار معتادان به مواد مخدر است كه در ظاهر آزادند، ولى از هر اسيرى، اسيرترند.
زنجير اعتياد ناشى از شهوت پرستى نيز آن چنان دست وپاى انسان را مىبندد كه گويا هر گونه حركت و تلاش براى دورى جستن از خواستهاى رذيله، بسيار مشكل مىگردد،
مخصوصا اگر هوا پرستى، به سر حد عشقهاى جنون آميز جنسى برسد كه در اين حال اسارت انسان به اوج خود مىرسد.
حضرت امير مؤمنان على عليه السلام در اين رابطه مىفرمايند:
«عبد الشهوه اسير لا ينفكاسره، بنده شهوت چنان اسير است كه هرگز روى آزادى را نخواهد ديد». [1]
آن حضرت در تعبير ديگرى نيز مىفرمايند: «و كم من عقل اسير تحت هوى امير، چه بسيار عقلها و خردها كه شهوات بر آن حكومت مىكند». [2]
باز در حديث ديگرى مىفرمايند: «الشهوات تسترق الجهول، شهوتها، افراد نادانرا برده خود مىسازند.» [3]
[1] . غررالحكم، حديث 6300
[2] . نهج البلاغه، كلمات قصار، حديث 211.
[3] . نهج البلاغه، حديث 922.
-
با سلام خدمت شما.
واقعا مطالب شما مفید و زیبا بود و من نهایت استفاده را بردم.
-
عوامل شهوت پرستی
ضعف ايمان، علت اصلى ناديده گرفتن فرمانهاى الهى است.
اگر انسان،خدا راحاضر و ناظر بداند و دادگاه بزرگ الهى را در قيامت با چشمان قلب خويش مجسم نمايد،
هرگز حدود الهى را نمىشكند و از مرزها تجاوز نكرده و آلوده شهوات و مفاسداخلاقى نمى گردد.
اين همان برهان الهى است كه در بدترين شرايط زندگى حضرت يوسف عليه السلام به سراغش آمد و او را از آلودگى به فحشاء ـ كه تمام زمينه هاى ارتكاب،
موجود وموانعش مفقود بود ـ حفظ كرد.
اگر ايمان ضعيف گشته و توجه به مبدا و معاد كم گردد، زمينه طغيان شهوات كاملا فراهم مى شود كه انسان در چنين شرايطى مثل حيوان درنده اى كه از قفس خارج شده
باشد و هيچ گونه مانعى در برابر خود نبيند، به همه جا حمله مىكند و اگر كسى دربرابرش ظاهر شود، مى درد.
-
در اين رابطه در حديث علوى آمده است:
«من اشتاق الى الجنه سلا عن الشهوات،
كسى كه مشتاق به بهشت (و معتقد به آن) باشد، شهوات سركش را به فراموشى مىسپارد». [1]
گاهى نيز انسان براى بهره گيرى از شهوات بدون قيد و شرط، سد ايمان را در هم مىشكند تا در شهوت پرستى آزاد باشد، قرآن مجيد مى فرمايد:
«بل يريد الانسانليفجر امامه ـ يسئل ايان يوم القيامه [2]،..
.بلكه انسان مىخواهد (آزاد باشد و بدون ترس ازدادگاه قيامت)در تمام عمر،گناه كند، (از اين رو)مىپرسد: قيامت كى خواهد بود؟(سؤالى كه نشانه انكار يا ترديد است).»
[1] . شرح فارسى غرر الحكم حديث 8591. نهجالبلاغه،كلمات قصار، حديث 31
[2] . قيامت/ 5 و 6.
-
بى اعتنايى به آبرو و حيثيت اجتماعى و ضعف شخصيت انسانى، اغلب سبب آلودگى به انواع شهوات مى شود،
در حالى كه آبرو و شخصيت انسانى و توجه به حيثيت اجتماعى، انسان را ـ هر چند كه ايمان به خدا نيز نداشته باشد ـ در برابر طغيان شهوات، كنترل مى كند.
به همين دليل، در جوامع غير دينى، افراد آبرومند و با شخصيت، كمتر تسليم طغيان شهوات گشته و به «شكم پرستى» و شهوات بى قيد و شرط جنسى روى مى آورند،
زيرا آبرو و حيثيت اجتماعى و شخصيت انسانى آنها، سدى است در برابر طغيان شهوات.
بنابراين هميشه تنها افراد رذل و بى شخصيت، در چنگال اين امور گرفتار مىگردند.
-
غفلت و بى خبرى از پيامدهاى شهوت پرستى،عامل ديگر آلودگى به اين رذيله اخلاقى است،
زيرا بيشتر رذايل اخلاقى، آثار سوء جسمانى و بهداشتى دارد، مثلا، شكم پرستى،انسان را به انواع بيمارىها مبتلا مى سازد و يا افراط در شهوت جنسى،
نيرو و توان انسان را كاهش داده، اعصاب را در هم مى كوبد و عمر را كوتاه نموده و در نهايت سلامت جسمى و روحى انسان را مختل مى سازد.
به همين دليل،در جوامع غير مذهبى،افراد زيادى مقيد به رعايت اعتدال در خوردن و مسايل جنسى هستند،
زيرا توصيه پزشكان را در اين زمينه پذيرفته و نتايج آن را درك كرده اند.
مشكلات اجتماعى ناشى از شهوت پرستى نيز قابل انكار نيست. به يقين «شكم پرستى» گروهى از مردم سبب گرسنگى گروه هاى ديگرى خواهد شد.
بى بند و بارى در مسائل جنسى نيز سبب ناامنى زن و فرزند اين افراد مىشود و چه بسا كه آلودگى به عمق خانه آنها نيز نفوذ كند.
بنابراين هر كس كه به اين امور توجه كند، به يقين در كنترل شهوات خويش مى كوشد.