گفتم: چرا قلبم دگر بر تار زلفت گیر نیست؟,,سر به زیر افکند و گفت:خود کرده را تدبیر نیست
اشکی به زیر مقدمش انداختم,رحمی کند ,,گفتا:که اشک بی ورع ,در رتبه ی تاثیر نیست
گفتم:که دیگرگویی یا,افتاده ام از چشم تو ,, باغم نگاهم کرد و گفت:مهدی ز نوکر سیر نیست
مجموع پست ها
- مجموع پست ها
- 63
- میانگین پستها در طول روز
- 0.01
Total Thanks
- Total Thanks
- 0
اطلاعات عمومی
- تاریخ و زمان آخرین فعالیت درسایت
- چهارشنبه 25 آبان 90 03:58 بعد از ظهر
- تاریخ عضویت
- شنبه 14 خرداد 90
- معارفه ها
- 0